ظهور متجددانه دو شهر ايراني  در سرزمين هاي نفت خيز (بخش اول)

نفت در رگ های آبادان و مسجد سلیمان

مسجدسليمان و آبادان بارزترين نمونه هاي مهندسي-  اجتماعي يک شرکت انگليسي در ايران به عنوان يک کشور جهان سومي و به سبک مستعمرات بنيان نهاده شدند. در اين مطلب به بررسي تطبيقي اين دو شرکت- شهر مي پردازيم. چگونگي ضرورت ايجاد اين شهرها پس از تحول جمعيتي منطقه نفتي، ترکيب جمعيتي آنها، شکل و فضاي کالبدي و تقسيم محله ها و قسمت هاي مختلف شهرها، تاثيرپذيري شکل مسکن و محله ها از شهرک هاي مستعمراتي و چگونگي اعمال قدرت شرکت نفت در نحوه سکونت مردم فرودست دراين شهرها از پرسش هايي که بايد پاسخي براي آن يافت.

شرکت - شهرها

شرکت- شهرها شهرها يا شهرک هايي هستند که براي اسکان کارکنان يک صنعت يا بهره برداري از منابع طبيعي معادن و کشاورزي، معمولا دور از شهرهاي موجود و در کنار مجتمع هاي ذکر شده، به وسيله موسسه بهره بردار ايجاد مي شوند. فراهم آوردن مسکن مناسب براي نيروي انساني مجتمع هاي ذکر شده به ويژه متخصصان آنها، قرار گرفتن اجباري يا اختياري اکثر مجتمع ها در مناطق بکر و دورافتاده و بالاخره گاه دلايل سياسي، مانند محصور کردن نيروي کار و يا مجموعه اين عوامل باعث احداث
شرکت - شهرها مي شود. اما در شرکت - شهرها به دليل حاکميت انحصاري دستگاه بهره بردار بر حيات اقتصادي و اجتماعي ساکنان يعني تک پايه بودن اقتصاد شهر و عدم امکان يا اجازه حضور ساکنان غير شاغل در مجتمع بهره برداري، تنوع اشتغال و به دنبال آن تنوع اجتماعي ايجاد نمي شود. درنتيجه شرکت - شهر فاقد توليد و مبادله متنوع دروني و بيروني کالاها و خدمات، فرهنگ و عقايد و مشارکتهاي سياسي و اجتماعي با هويت مستقل مي گردد. يعني مشخصه هايي که شهرنشيني يا مدنيت را معنا مي بخشد يا امکان آن را فراهم مي سازند. اين بي هويتي و انزوا بر ساکنان شرکت- شهرها تاثير مي گذارد و موجب گريزان شدن نيروي انساني شاغل در مجتمع هاي بهره بردار مي شود که جذب آنها خود يکي از دلايل ايجاد اين نوع شهرها بوده است.  شرکت- شهر، شهرک يا شهري است که تمام زمين ها، ساختمان ها ( اعم از مسکوني يا تجاري) امکانات خدمات ضروري و اوليه، بيمارستان ها، بنگاه هاي تجاري کوچک مانند مغازه ها و امکانات رفاهي ديگر در داخل محدوده تملک شرکت و در تعلق انحصاري آن قراردارد. شرکت- شهرها با تمامي شئون اقتصادي، فرهنگي، رفاهي و ... در منطقه زير پوشش خود سر و کار و تعامل دارند؛ حال آنکه شهرک هاي صنعتي معمولاً و صرفاً با تمرکز تأسيسات و نيروي کار در زمان هاي مشخصي از شبانه روز و تنها با توليد در ارتباط است. با کشف نفت در ميادين نفتي مسجدسليمان در سال 1327ق/1908م، شرکت نفت بنيان شهرهاي مسجد سليمان و سپس آبادان را گذاشت. مسجدسليمان دوره قاجار، تا اين زمان هيچ سکنه ثابتي به عنوان روستا يا شهر نداشت. بلکه محل عبور عشاير کوچ نشين بود. آبادان نيز در اين دوره تاريخي، وجود عيني به عنوان شهر و مرکز جمعيتي نداشت. بلکه تعدادي روستاهاي پراکنده و عشاير عرب در اطراف آن جزيره زندگي مي کردند که معمولا مشغول نخلستان ها و دام هايشان بودند. شرکت نفت انگليس و ايران موفق شد تا در منطقه نفتي خوزستان و به مدد صنعت نفت، جامعه و شهري متفاوت با ديگر شهرهاي ايران بسازد. حضور صنعت نفت در خوزستان منجر به شکل گيري و ظهور هويت و حتي «قوميتي» جديد شد. هويت «آباداني» و «مسجدسليماني».

 آغاز شکل گيري مسجد سليمان

با کشف و استخراج نفت در خوزستان، شرکت نفت انگليس و ايران که از ماندگاري در منطقه و ادامه فعاليت پيرامون توسعه صنعت نفت اطمينان حاصل کرده بود، برنامه ريزي براي ساخت شرکت- شهري براي سکونت کارگران و کارکنان کارگاه هاي نفتي در نزديکي چاه ها و تأسيسات نفتي را آغاز کرد. انگلستان پيش از اين تجربه احداث شهرک هاي صنعتي ديگري در مستعمرات را داشت. با الگوبرداري از آنها و کمک مهندسين اروپايي که در اين زمينه صاحب نظر بودند، در منطقه نفتي خوزستان نيز براي اولين بار شرکت - شهرهايي نسبتا مدرن ساخته شد. مسجدسليمان اولين شهرک ساخته شده توسط شرکت نفت بود که بلافاصله پس از کشف منابع نفتي در 1328ق/ 1908م شروع به شکل گيري کرد. با توسعه بيشتر مسجدسليمان و سکونت افراد بيشتر در اين شهر، ضرورت احداث مرکز درماني براي شهر نيز نمايان شد. بيمارستان بسيار مجهز شركت نفت در آن سال ها، موجب تحسين شرکت نفت از سوي حکام شهرهاي ديگر شده بود. مسجدسليمان که اولين حضور جمعيت را به علت برخورداري از نفت و آتش مقدس، در سال ها پيش از ورود اسلام به ايران تجربه کرده بود، از دوره هارون الرشيد با خاموش شدن آتشكده، براي قرون متمادي خالي از سكنه گرديد. زماني كه نفت در مسجدسليمان كشف و استخراج آن در منطقه آغاز شد، كليه ساخت و ساز هاي منطقه تحت تأثير اين صنعت قرار گرفت. با کشف نفت شركت نفت عمليات استخراجي خود را به استخراج اراضي حوالي ميدان نفتون انحصار داد. اين محل چراگاه ايل بختياري و متعلق به عموم افراد ايل بود. عمليات شركت مستلزم داشتن حق تصرف در آن ناحيه بود و سران بختياري به آساني به اين امر راضي نمي شدند. جنبه حقوقي مسئله از يك طرف و ناامني ناشي از مخالفت بختياري ها از طرف ديگر انگليسي ها را مجبور كرد كه براي اين منطقه فكري بكنند . نتيجه آن شد كه از مبلغ كل سرمايه شركت نفت دوازده هزار سهم مجاناً به خوانين بختياري واگذار گرديد. خوانين متعهد شدند كه هر سال عوايد سهام را گرفته بين ديگران تقسيم نمايند و درباره اراضي كه شركت لازم داشت نيز قرار بر آن شد تا آن زمين ها را از سران ايل يعني ايلخاني و ايل بيگي خريداري کنند. به اين ترتيب نخستين شرکت - شهر صنعت نفت در سال هاي 1908 و 1909م و در مکاني که صدها سال قبل تمدن شهرنشيني را يک بار ديگر به دليل وجود نفت تجربه کرده بود، بنيان گذاشته شد. عليرغم آنچه اتفاق افتاد، به لحاظ جغرافيايي اين منطقه هيچگونه قابليت شهرنشيني نداشت. توپوگرافي شديد، شيب زياد اراضي، وجود پنج دره اصلي و هفت دره فرعي به همراه گرماي خشك و بسيار شديد هوا در 9 ماه از سال، همگي از دلايل مهم اثبات اين ادعاست.

شکل گيري آبادان مدرن

پس از کشف چاه هاي نفت در مسجدسليمان، شرکت نفت تصميم به تأسيس پالايشگاه در منطقه و جزيره عبادان گرفته بود. در سال 1289ش و دربحبوحه تأسيس پالايشگاه شرکت نفت براي مهندسين و کارکنان عالي رتبه اي که قرار بود در آبادان مشغول به کار باشند، شروع به ساخت ساختمان هايي ويلايي با نام بنگله و کمپ ها و چادرهايي نيز براي کارگران هندي و ايراني برپا کرد و با افزايش تعداد مستخدمين و پيشرفت توليد و پالايش نفت و احداث خط لوله انتقال نفت از مسجدسليمان به آبادان، جمعيت اين منطقه نيز رو به افزايش گذاشت. هنوز دو سال ازکشف نفت نگذشته بود که عده اي براي استخدام در شرکت و تعدادي براي سوداگري و فروش لوازم و اجناس شان به مهاجرين در اين منطقه ساکن شده بودند. در ابتدا شرکت نفت که نگاهش به توسعه صنعت نفت و افزايش فعاليت موفقيت آميزش بود، چندان در قيد وبند مهندسي شهري و شکل و فضاي شهرهايي که با سرعت شکل مي گرفتند، نبود. بنابراين با استناد به عريضه يکي از اهالي آبادان: «با گرفتن وجهي، اجازه بناي منزل داده است و اجاره مکان هاي چوبي که فعلا مرسوم به قماره و وعده نمود که در موقع لزوم اجازه مکان هاي آجري خواهم داد.»به اين ترتيب اولين شالوده شهر آبادان گذاشته شد. ملغم هاي از بناهاي مدرن با معماري خاص به نام بنگله، کمپ هايي به عنوان خوابگاه، چادرها و خيمه ها و کپرهاي کارگري؛ تعدادي بناي خشتي و گلي با چند دکان چوبي به نام قماره. اين محله هاي کارگري برخلاف بنگله ها و محله هاي مخصوص کارگران هندي و خارجي، فاقد آب آشاميدني، راه فاضلاب و ديگر امکانات بهداشتي بود. هرچه تعداد مهاجرين افزايش مي يافت بر کپرها و چادرها و خانه هاي خشتي نيز افزوده مي شد و هرچه تعداد کارگران و کارکنان خارجي و هندي افزوده مي گشت، بر خانه هاي سازماني و بنگله ها و ويلاهاي ساخت مهندسان شرکت افزايش مي يافت. با استخدام گسترده نيروي انساني در آبادان، مهاجراني که به اميد يافتن کاري مناسب به اين منطقه آمده بودند، به دنبال سرپناهي براي خود و احيانا خانواده هايشان بودند. محله هايي از چادرها و آلونک هاي حصيري و خشتي در اطراف تاسيسات نفتي روييده بود، اما شرکت نفت در مقابل اين محله ها هيچ تعهدي را نمي پذيرفت. ازهمين زمان شهر به دو بخش تقسيم شده بود. بخش شرکتي که متعلق به ساختمان هاي اداري و مسکوني و کارگاه هاي نفتي بود و بخش دوم که توسط مردم و بدون مهندسي متخصصان، تنها بر اساس نياز و مطابق الگوها و امکانات موجود، با هر ابزار و مصالح ممکن ساخته شده بود. نقشه اين محله هاي کارگري و خودجوش، نقشه خيالي ذهن هاي صاحبان آلونک ها و خانه هاي خشتي بود که هيچ ترتيبي و آدابي بر آن مترتب نبود. اگر چه براي کارگراني که به تازگي از روستاها يا زندگي دامداري عشايري به مناطق نفتي مهاجرت کرده بودند، زندگي در کپر و چادر خيلي سخت نبود، اما تفاوت بسيار ميان زندگي کارکنان خارجي و کارگران ايراني در نوع مسکن، مواد غذايي، پوشاک و ميزان حقوق دريافتي فاصله ميان اين دو را بيشتر به نمايش مي گذاشت. در سال هاي جنگ جهاني اول با رشد جمعيت شرکت-شهرها اين تفاوت بيشتر نيز شد.  با شروع جنگ جهاني اول  به علت بروز بيماري هاي واگير و شيوع قحطي هاي برآمده از احتکار و خروج موادغذايي از کشور، عموم مردم و بخصوص فرودستان با مشکل بيکاري، فقر و گرسنگي بيش از پيش مواجه شدند.  جابجايي جمعيت يکي از معمول ترين گزينه ها در شرايط مشابه است. بنابراين سيل مهاجران بيکار به سوي جنوب سرازير شد. شرکت نفت نيز به علت اصرار بر افزايش ميزان توليدات نفتي و صدور آن به کشورهاي متفقين، نياز بيشتري به استخدام نيروي انساني داشت. با توجه به افزايش تعداد کارگران و کارکنان ايراني و غير ايراني در حوزه هاي نفتي جنوب ايران در سال هاي مذکور، شرکت- شهرهاي نفتي در حال احداث مسجد سليمان، عبادان و همچنين بخش هايي از ناصري و محمره که در خدمت شرکت نفت بودند با سرعت بسيار گسترش يافتند.  تمام امکانات، تجهيزات و مصالح ساختمان سازي از جمله ماسه، سنگ، آهک و آجر افزون بر معماران و مهندسان ماهر براي ساخت و ساز فضاي شهري مورد نظر شرکت نفت به اين مناطق آورده مي شدند. در آبادان ساختمان هاي اداري و دفاتر شرکت نفت در فاصله بين پالايشگاه و رودخانه و در مسجدسليمان در اطراف چاه هاي نفت ساخته شد.

 برگرفته از کتاب نفت و زندگي، نوشته ربابه معتقدي

 

فضاي کالبدي تبعيض آميز آبادان و مسجدسليمان

تبعيض در مسجدسليمان

در ابتدا براي استقرار اقشار مختلف شاغل در اين صنعت، محلات مختلفي در منطقه طراحي و احداث شد كه بعدها شالوده شهرسازي مسجدسليمان را شكل داد. محله هاي اين شهر با نگاهي تبعيض آميز به سه گروه كارگرنشين، كارمندي و مديران دسته بندي شده بود.  شركت - شهرها در طراحي با يك ويژگي اساسي روبرو هستند و آن جداسازي محلات از يكديگر است. اين جداسازي با توجه به ويژگي هاي شغلي و رده هر كدام مشاغل متفاوت بوده و باعث بروز اختلاف طبقاتي شديد شد.  به اين ترتيب تفكر طبقاتي به كل شهر تعميم داده شد. به حدي كه كارگران نمي توانستند در محلات مديران حضور يابند. حتي حضور در خود مسجدسليمان و وارد شدن به شهر نيز به دريافت نوعي مجوز احتياج داشت. چرا كه حضور نيروي امنيتي و پليس انگليسي در داخل شهر به شدت بر رفت و آمد افراد در شهر نظارت و کنترل داشت. اين موضوع بعدها سبب حساسيت و عکس العمل دولت رضاشاه شده و موجبات اعتراض دولت به شرکت نفت را پديد آورد.  همزمان با شكل گيري محلات جديد در شهر، تعدادي از کسبه و بازاريان شهرهاي اطراف همچون اصفهان، بوشهر و شيراز براي تامين مايحتاج كاركنان صنعت نفت در اطراف مناطق مسكوني اقدام به ايجاد بازار نمودند. اين بازارهاي محلي بعدها تبديل به محلات جديدتري شد كه بر عكس محله هاي اوليه فاقد طرح قبلي بودند و كاملا طبيعي و فوق العاده ناهموار منطقه شكل گرفتند.

تبعيض در آبادان

ساختمان ها و امکاناتي که شرکت نفت در آبادان ايجاد مي کرد، اغلب در خدمت اروپائيان بود. در واقع شرکت نفت همسو با افکار و ايده هاي تفوق نژادي مستخدمين بومي ايراني و کارکنان اروپايي را با ايجاد مسکن هايي متفاوت و محله هايي مجزا از هم جدا مي کرد. نابرابري در منابع شرکت و در پاداش هاي اروپاييان به وضوح در شکل فضاهاي شهري و مسکن در محلات آبادان ديده مي شد. منابع شرکت بيشتر در جهت ساخت مسکن و ديگر امکانات براي کارکنان ارشد هدايت مي شد. مسکن نيز همچون کارکنان شرکت به سه طبقه تقسيم مي شد. خانه هاي کاملا مجهز با اثاث کامل براي کارکنان انگليسي و تني چند از مقامات ارشد ايراني، خانه هاي نيمه مجهز براي کارکنان جزء و غير اروپايي، خانه هاي بدون اثاث و تجهيزات براي کارگران روز مزد در نظر گرفته شده بود.  در سال هاي بعد، بخش شرکتي شهر آبادان داراي چندين محله بود که هر کدام به وسيله يک مانع جدي از ديگري جدا مي شد. کارکنان و کارگران شرکت نفت به لحاظ شغلي نژادي و مليت از هم جدا شده در محله هاي مختلف اسکان مي يافتند. اروپايي ها و متخصصان خارجي در بنگله ها در محله بريم و کارگران و سرکارگران هندي و گاه ايراني نيز در محله هاي کارگري که شامل رديف خانه هاي بسيار کوچک متحدالشکل چسبيده به هم با ديوارهاي بلند مستقر شدند.