به بهانه 24 خرداد، روز جهاني اهداي خون

اهدای جان سرخ

مشعل  در جوامع بشري، بسياري از رفتارهاي حمايتي وجود دارد که ممکن است در هر کشور، با شرايط متفاوت، سخت و يا همراه با هزينه سنگين صورت گيرد؛ يکي از اين رفتارهاي حمايتي اهداي خون است که در کشور ما، به عکس بسياري از کشورها، رايگان و بدون هزينه هاي جانبي انجام مي شود و هموطنان مان اين کار را نه تنها با رضايت انجام مي دهند؛ بلکه درمواقع خاص و حوادث و بحران هاي اجتماعي، اين کمک چند برابر مي شود. گفته شده که در هر 3 ثانيه، يک نفر به دريافت خون نياز دارد که 20 درصد از دريافت کنندگان آن، کودکان مبتلا به سرطان، تصادفي يا بيماران تحت عمل جراحي هستند. بنابراين فرد اهداکننده خون به وسيله يک سوزن و در مدت زماني کم، مي تواند زندگي 3 انسان را نجات دهد. مهم ترين نکته در انتقال خون، اطمينان از سلامت فرد اهدا کننده خون است تا از انتقال ناخواسته بيماري از اهدا کننده به گيرنده خون جلوگيري شود. با وجود انجام تمامي آزمايش هاي طبي که براي اطمينان از صحت و سلامت خون اهدايي صورت مي گيرد، خود فرد اهدا کننده نيز بايد از سلامت خود آگاهي و اطمينان کامل داشته باشد.

سلامت بیشتر در اهدای خون

افرادی که دچار بیماری هایی همچون ایدز، هپاتیت، ابولا و سایر بیماری های خطرناک قابل انتقال از طریق خون هستند، نباید خون اهدا کنند که تعداد این افراد نسبت به سایر افراد جامعه، زیاد نیست و بیشتر مردم می توانند برای اهدای خون اقدام کنند؛ چرا که این کار، علاوه بر کمک و نوع دوستی، مزایایی هم برای سلامت فرد اهداکننده دارند که در ادامه به برخی از آثار اهدای خون می پردازیم:

-هموکروماتوز، نوعی عارضه است که به علت جذب بیش از حد آهن در بدن ایجاد می شود. این عارضه یا علل ارثی و ژنتیکی دارد یا ممکن است بر اثر کم خونی یا اختلالات دیگر ایجاد شود که اهدای منظم خون می تواند به کاهش مقدار اضافی آهن خون کمک کرده و از بروز این عارضه در فرد جلوگیری کند.

-اهدای خون خطر ابتلا به انواع سرطان را کاهش می دهد؛ زیرا از این طریق، بدن پاکسازی می شود و مواد سمی و ایجادکننده سرطان تا حد زیادی تولید نمی شوند.

-با اهدای خون، خطر ابتلا به بیماری های قلبی و کبدی ناشی از میزان زیاد آهن در بدن کاهش می یابد. داشتن رژیم غذایی غنی از آهن بویژه پروتیین های حیوانی می تواند سطح آهن را در بدن افزایش دهد و از آنجا که تنها مقادیر محدودی از آهن می تواند جذب بدن شود، آهن اضافی در قلب، کبد و پانکراس ذخیره می شود که این خود سیروز و نارسایی کبد، آسیب به پانکراس یا اختلالات قلبی مانند ریتم نامنظم قلب را به دنبال دارد. بنابراین اهدای منظم خون کمک می کند تا سطح نرمال آهن خون حفظ شود و در نتیجه ریسک ابتلا به بیماری های مختلف کاهش پیدا کند.

-اهدای خون منظم سبب کاهش وزن اهدا کنندگان می شود. به همین دلیل افراد چاق یا دارای اضافه وزن می توانند از اهدای خون به عنوان یک روش کمک درمانی برای کاهش وزن خود بدون هیچ خطری استفاده کنند تا خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی در آنها کاهش پیدا کند.

-پس از اهدای خون، بدن شروع به فعالیت برای پرکردن گویچه های خونی و تامین مقدار مورد نیاز خون می کند که این کار باعث تولید سلول های جدید خونی و کمک به افزایش سلامت بدن می شود.

شرایط اهدای خون

بسیاری از افراد در مورد شرایط اهدای خون اطلاعات کافی ندارند یا حتی در این مورد ترس هم دارند؛ اما خوب است بدانید که اهدای خون درد یا مشکل خاصی به همراه ندارد و زمان کمی را از شما می گیرد. برای اهدای خون باید حداقل سن 18 سال تمام و حداكثر 60 سال و حداقل وزن هم 50 كيلوگرم باشد. فواصل اهدا خون هر 8 هفته يكبار است؛ البته مشروط به آنكه تعداد دفعات آن در طول يكسال برای آقایان از 4 بار و برای خانم ها از 3 بار تجاوز نکند. برای اهدای خون باید اصل كارت شناسايي (شناسنامه، گواهينامه، گذرنامه) را به همراه داشته باشید. همچنین در صورتی که آلرژی خاصی دارید یا داروی خاصی مصرف می کنید یا تزریق فراورده های خونی، عمل جراحي داشته اید، باید با پزشک مشورت کنید. در صورتی که فرد، سابقه رفتارهاي پر خطر (تماس جنسي خارج از چارچوب خانواده) خالكوبي، حجامت، تاتو، زردي يا يرقان (در خود یا خانواده) و یا مسافرت به مناطق آندميك مالاريا داشته باشد، باید برای اهدای خون با پزشک خود مشورت کند.

حجامت یا اهدای خون؟

در مورد اهدای خون نگاهی سنتی وجود دارد که حجامت را با اهدای خون یکی می داند و حتی در مواردی حجامت را بهتر از اهدای خون برمی شمارد. در ادامه این دو مقوله را با هم مقایسه می کنیم. در حجامت، خون از پشت کمر و از مویرگ ها در سطح پوست خون گرفته می شود، ولی اهدای خون از رگ اصلی و از دست گرفته می شود. در کشورها و فرهنگ های مختلف، تکنیک های متفاوتی از حجامت وجود دارد. اولین روش، این گونه است که خون قسمتی از بدن را که آسیب دیده، می گیرند و از بیمار مراقبت می کند؛ اگر چه مزایای حجامت، در علم پزشکی شناخته شده نیست؛ اما این روش می تواند در بسیاری از بیماری ها بسیار موثر باشد، چینی ها هم از این روش برای پاکسازی بدن خود استفاده می کنند.

حجامت باعث می شود تا بافت هایی که در  زیر فنجان قرار می گیرد، آزاد شود و به آرام کردن عضلات آنها کمک می کند و جریان خون بخوبی افزایش می یابد. همچنین حجامت و گرفتن خون از قسمت های شکمی بدن بیمار، در بهبود تنش و استرس نیز به فرد کمک می کند.

خون حاصل از حجامت از بافت ها استخراج می شود، پس سمی است و دور ریخته می شود؛ اما در اهدای خون، خون کاملا تازه و خالص است و می توان آن را به شخص بیمار تزریق و اهدا کرد. در فرایند حجامت، معمولا فشار روی مویرگ های پوستی افزایش می یابد و خون از قسمت مکش یا همان ساکشن، خارج و درون فنجان جمع می شود. در این شرایط، مویرگ های انتهایی پاره می شوند. اما در اهدای خون،سوزن کوچکی در رگ های بزرگ خونی وارد می شود.

بنابراین به طور کلی می توان گفت که با اهدای خون به افراد و بیماران کمک می شود؛ اما در حجامت بسیاری از بیماری ها در بدن فرد درمان می شود.

 

شبانگاهان

شبانگاهان، نام يکي از آلبوم هاي معروف موسيقي کلاسيک ايراني اثر عبدالحسين مختاباد است که در سبک سنتي ايراني تهيه شده و داراي 8 آهنگ است و بسياري از مردم، مختاباد را با همين آلبوم مي شناسند. اين آلبوم يکي از معروف ترين آلبوم هاي مختاباد است که بيشتر با شعرهاي حافظ تنظيم شده است. پرويز ياحقي، آهنگساز اين آلبوم و فريدون شهبازيان هم آن را براي ارکستر تنظيم کرده است.

 

در انتظار ديدار

در انتـظار تو چشــمم ستاره بـاران است                          خـزان دل به امـيـد گـلي بـهـاران اسـت

چـگونـه صـبر کنم درد بي تـو بـودن را                          که ناشکيب ترين درد عشق هجران است

در اين دو روزه عمر از چه رو ز هم دوريم                          که بي وفـايي ما بـازتــاب حرمـان اسـت

بـدون عشـق کـجا مي توان شـکوفا شـد                            که شادمـانـي مـا ديـدن عـزيـزان اسـت

به باغ مـهر و محـبت جـهان ما زيـباست                          وگرنه بي خبري از عشق، مثل زندان است

کويـر تشـنه دل هاي ما چه مي خـواهـد                           جز اينـکه يکسـره در انتـظار باران اسـت

کـجـايـي اي مـه مـهر آشـناي «آزرده»                          کـه بـر دلـم رخ تـو آفـتـاب تابـان اسـت

بيـا بـه ديـدن من اي بـهـار جـان پـرور                          که بهر مقـدم تو ارمـغان من جـان اسـت

  غلامرضا شادماني، بازنشسته صنعت نفت

 

کلاه قرمزي و پسرخاله

کلاه قرمزي و پسرخاله، يکي از پرفروش ترين فيلم هاي کمدي دهه 70 بود که هنوز هم طرفداران خود را دارد. کلاه قرمزي که بزرگ شده، مشغول تحصيل است، اما بازيگوشي هايش سبب مي شود تا از مدرسه اخراج شود. تلاش او براي اينکه شغلي به دست آورد نيز نتيجه اي عايد او نمي کند تا اينکه از طريق تماشاي تلويزيون و ديدن برنامه آقاي مجري، تصميم مي گيرد روانه تهران و تلويزيون شود. کلاه قرمزي به تهران، نزد پسرخاله مي رود و با کمک او راهي تلويزيون مي شود و در آنجا به خاطر علاقه زيادش به آقاي مجري سعي مي کند تا موانع ازدواج او را از بين ببرد؛ اما خود باعث مشکلاتي ديگر مي شود. اين فيلم به کارگرداني ايرج طهماسب در سال 1373 توليد شد.

 

داستان کوتاه

مدير مدرسه اي در کلکته هندوستان، اين نامه را چند هفته قبل از شروع امتحانات براي والدين دانش آموزان فرستاده است:

والدين عزيز

امتحانات فرزندان شما بزودي آغاز مي شود. من مي دانم شما چقدر اضطراب داريد که فرزندان تان بتوانند به خوبي از عهده امتحانات بر آيند.  اما لطفا در نظر داشته باشيد که در بين اين دانش آموزان يک هنرمند وجود دارد که نيازي به دانستن رياضيات ندارد. يک کارآفرين وجود دارد که نيازي به درک عميق تاريخ يا ادبيات انگليسي ندارد.  يک موزيسين وجود دارد که کسب نمرات بالا در شيمي برايش اهميتي ندارد. يک ورزشکار وجود دارد که آمادگي بدني و فيزيکي برايش بيش از درس فيزيک اهميت دارد. اگر فرزندتان نمرات بالايي کسب کرد، عالي است. در غير اين صورت، لطفا اعتماد به نفس و شخصيتش را از او نگيريد.   به آنها بگوييد مشکلي نيست، آن فقط يک امتحان بود و آنها براي انجام چيزهاي بزرگتري در زندگي به دنيا آمده اند. به آنها بگوييد فارغ از هر نمره اي که کسب کنند، شما آنها را دوست خواهيد داشت و آنها را قضاوت نخواهيد کرد. لطفا اين را انجام دهيد تا ببينيد چگونه فرزندان تان جهان را فتح خواهند کرد. يک امتحان يا نمره پايين نبايد آرزوها، استعداد و اعتماد به نفس آنها را فدا کند و در پايان، لطفا فکر نکنيد که دکترها و مهندسان تنها انسان هاي خوشحال و خوشبخت روي زمين هستند.

با احترام فراوان / مدير مدرسه

 

چراغ ها را من خاموش مي کنم

زويا پيرزاد، نويسنده اين کتاب متولد 1331 آبادان است. اين کتاب، اولين رمان پيرزاد است که تا امروز جزو پرفروش هاي سال هاي مختلف بوده و جايزه هوشنگ گلشيري را براي «بهترين رمان سال» به خاطر کيفيت زمينه و شخصيت هاي رمان، دريافت کرده است.

 داستان کتاب درباره زن ارمني-ايراني به نام کلاريس است که داستان روزمره زندگي خصوصي اش را روايت مي کند. زني ارمني که به عنوان يک اقليت در ايران و همچنين در ميان اطرافيان خود، محسوب مي شود. او وظايف روزانه خانه داري اش را بخوبي انجام مي دهد؛ اما احساس مي کند در زندگي اش گمشده است. زماني که همسايه جديد آنها  يک مادربزرگ اشراف زاده، همراه پسر و نوه اش از راه مي رسند، زندگي خانوادگي اش نيز دچار نوسان مي شود. زبان ساده، نثر گويا و انتقال احساس زنانگي، اين کتاب را به رماني محبوب در نزد مخاطبان و منتقدانش تبديل کرده است. شيوه پيرزاد در شخصيت پردازي اين رمان، به صورت ارائه صريح شخصيت ها، با ياري گرفتن از شرح و توضيح مستقيم از سوي شخصيت اول داستان يعني کلاريس است. او با تحليل و شرح رفتار شخصيت هاي رمان، آنها را به خواننده معرفي مي کند. گفت وگوهاي رمان نيز براساس نقل قول هايي است که کلاريس از سوي شخصيت هاي داستان مطرح مي کند. کلاريس، بي وقفه در حال حرف زدن است، او در زمان حال زندگي مي کند و با دنياي پيرامون خود در ارتباط است، نقش خود را در زمان و مکان حال مي داند و ما را از تمام جزييات زندگي روزمره اش آگاه مي سازد.  در بخشي از کتاب مي خوانيم: «پرده را کشيدم و دوباره رفتم کنار آرتوش نشستم. «سيمونيان را مي شناسي؟» گفت: «اميل سيمونيان؟» از زير يکي از تشکچه هاي راحتي لنگه جوراب چرکي را کشيدم. مال آرمن بود. «اسم کوچکش را نمي دانم. » بعد يادم افتاد که شايد هم خودش باشد. «اسم دخترش اميلي است. » روزنامه ورق خورد. «از مسجد سليمان منتقل شده قسمت ما. زنش مرده. با مادر و دخترش زندگي مي کند. بعد از گارنيک چشممان به اين يکي روشن. » به روزنامه نگاه کردم، منتظر که حرفش را ادامه بدهد. خبري که نشد لنگه جوراب به دست رفتم توي راحتي چرم سبز، کنار پنجره نشستم. چند لحظه بعد به صداي يکنواخت کولر ها گوش دادم»