نگاهی نو به میراثِ صنعت نفت

شايد به چشم بسياري از مردم، نفت فقط يک سوخت فسيلي است که اقتصاد ايران، سخت به آن وابستگي دارد؛ اگر چه اين نظر، دور از واقعيت نيست؛ اما بايد در نظر داشت كه نفت، تأثير ژرفي بر زندگي مردمان اين سرزمين نهاده است.

آنچه مسلم است، اينكه کشف و استخراج نفت، از مهم ترين اتفاقات تاريخ معاصر ايران بوده و تأثير اجتناب ناپذيري  بر همه ابعاد زندگي ايرانيان بر جاي گذاشته است که به اختصار مي توان به برخي از تأثيرات آن اشاره كرد:تغيير بافت اجتماعي، پديد آمدن طبقه اي با عنوان «كارگر صنعتي»، پديدآمدن شهرهاي نفتي جديد (مانند آبادان، مسجد سليمان و نفت شهر)، مدرنيزاسيون شهرها و مناطق نفت خيز، كوچ نسبتاً عظيم مردم بسياري از شهرها و روستاهاي ايران به مناطق نفت خيز براي يافتن كار، تحولِ هنر و ادبيات (سينماي مستند، نقاشي، ادبيات داستاني و ترجمه)، تغيير ساختار و تشكيلات، برآمدن و افتادن دولت ها، توسعه صنعتي كشور و تيرگي و روشني در روابط بين المللي. تأثير نفت تا به امروز باقي است و گاهي هم شتاب  فراينده اي به خود گرفته است.

نياز به گفتن ندارد كه صنعت نفت ايران، بر مناسبات منطقه اي و بين المللي نيز تأثيري ژرف بر جاي نهاده، اما قصد ما در اين يادداشت كوتاه، بررسي ابعاد تأثير نفت در ايران است و اين كه صنعت نفت چه ميراثي پديد آورده است.

صنعت نفت در ايران، قدمتي بالغ بر يكصد سال دارد. به عبارتي صنعت نفت ايران، عمري بيشتر از كشورهاي نفت خيز منطقه دارد. در اين مدت، صنعت نفت به سبب اهميت و نفوذش در لايه ها و ابعاد اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگيِ ايران، ميراثِ قابل توجه و متنوعي پديد آورده است. بنابراين دور از انتظار نيست كه ميراثِ صنعت نفت، مصاديق متعدد و متنوعي در همه حوزه ها داشته باشد.

برخي از مصاديق ميراث صنعت نفت ايران، داراي اهميتي منطقه اي و جهاني است و مي تواند در فهرست هاي جهانيِ يونسكو به ثبت برسد. به عنوان مثال جرثقيل اكوان در آبادان كه در انتقال ادوات متفقين در جنگ جهاني دوم تأثير انكارناپذيري داشته يا مجموعه هاي مسكوني آبادان كه حاصل تجارب جهاني آن روزگار و در نوع خود منحصر به فرد است.

نمونه هاي متعددي در ميان آثار غيرمنقول، ميراث طبيعي، ميراث زمين شناسي و ميراث مستند مي توان برشمرد كه ارزش هاي منحصر به فردي دارند و مي توان اين آثار را به يونسكو براي ثبت در فهرست هاي ذيربط معرفي كرد. به طور كلي بر اساس تقسيم بندي متداول يونسكو (UNESCO) ميراث صنعت نفت را مي توان به صورت زير معرفي كرد:

* ميراث فرهنگي منقول و غيرمنقول

* ميراث طبيعي و زمين شناسي

* ميراث مستند و ميراث ديداري و شنيداري

* ميراث ديداري و شنيداري.

ناگفته نماند كه ميراث ناملموسِ صنعتِ نفت، از وادي هاي بكر و ناشناخته است كه با مطالعه و تحقيق درباره آن مي توان از آداب و رسوم، فنون، مهارت ها و صناعات حوزه هاي نفت خيز پرده ها برداشت. مناطق نفت خيز ايران اتفاقاً مناطق تاريخي و پراهميت كشور است که امتزاج فرهنگي در اين مناطق در دو سطح قابل بررسي است:

الف: تركيبِ فرهنگِ مردماني از جاهاي مختلف ايران كه به دنبال كار به مناطق نفت خيز آمده بودند و از تركيب و پيوند اين قبيل فرهنگ ها، جلوه هاي نويني از ميراث ناملموس پديد آمد؛ مانند لهجه آباداني.

ب: اختلاط فرهنگي خارجي ها و مردم بومي.

تاكنون بيش از يك صد اثر غيرمنقولِ ميراث صنعت نفت در فهرست آثار ملّي كشور ثبت و ابلاغ شده است؛ البته آثارِ واجد ارزش، بسيار بيشتر از اين تعداد است. علاوه بر آثار غيرمنقول، صنعتِ نفت داراي مصاديق شاخص و مهمي در حوزه ميراث طبيعي، ميراث زمين شناسي و مناظر طبيعي و فرهنگي است؛ شناسايي و برنامه ريزي براي حفظ، نگهداري و معرفي اين قبيل آثار اجتناب ناپذير و ضروري مي نمايد. براي نمونه مي توان به ميراث طبيعيِ «تَش كوه» در نزديكي رامهرمز و «چشمه هاي نفت و قير» در مسجد سليمان و ماماتين اشاره كرد كه بي ترديد منحصربه فرد است؛ اما تا كنون در فهرست ميراث طبيعي كشور به ثبت نرسيده است. در ميان نمونه هاي فراوان و گوناگون ميراثِ صنعت نفت، ميراث مستند (شامل اسناد و مدارك) جايگاه فوق العاده مهمي دارد. در حال حاضر تعداد كثيري از اسناد و مدارك صنعت نفت در مركز اسناد و گنجينه صنعت نفت در تهران نگهداري مي شود. اين اسناد بيشتر مشتمل بر اسناد و مدارك اداري است و از مناطق صنعتي و نفت خيز به تهران منتقل شده و فعلاً از گزند نابودي و تخريب در امان مانده است.

به عنوان مثال در ميان گزارش هاي روزانه، گزارش به نفت رسيدن اولين چاه وجود دارد كه براي تاريخ ايران، منطقه و جهان اهميت دارد. در ميان پوشه هاي حاوي اسناد اداري– كه عمدتاً به زبان انگليسي است– توصيه نامه اي ديدم كه خطاب به مأموران انگليسي بود كه به ايران مي آمدند. توصيه نامه مذكور مواردي از اين دست را در بر مي گرفت كه چه مايحتاجي را با خود از انگليس ببرند و چه لوازم و اثاثي در ايران وجود دارد يا ندارد. در خصوص پوشاك، بهداشت، كتاب و... نيز توصيه هايي كرده است.

اسناد ديگري هم وجود دارد كه هنوز از منظر و ديدگاهِ ميراث مستند، بررسي و فهرست نشده، اما برآوردها و گمانه ها به ما مي گويد كه ميليون ها سند و مدرك ديگر هم وجود دارد كه در بايگاني هاي وزارت نفت و حتي وزارتخانه ها و دستگاه هاي ديگر نگهداري مي شود؛ سند ملّي شدن صنعت نفت، يكي از اين اسناد است.

ميراث صنعت نفت ايران، گنجينه عظيمي است و ما براي شناحت و پاسداري از اين ميراث، در آغاز راه هستيم و گام هاي كوچك، اما موثري برداشته ايم. واقعيت اين است كه ميراث صنعت نفت، جزء جدايي ناپذير ميراث معاصر ماست و پاسداري از ميراث معاصر در ايران، بدون توجه تام و تمام به ميراث صنعت نفت ناممكن است. سخن پاياني اينكه شناخت درست ميراث صنعت نفت، اين فرصت را پيش روي ما مي گذارد كه نفت را عاملي براي وابستگي نپنداريم و به آن به چشم موهبتي تمام عيار بنگريم و از ظرفيت هاي آن در جهات گوناگون بهره مند شويم.

 فرهاد نظري- مديرکل  دفتر ثبت آثار و  حفظ و  احياي ميراث معنوي و طبيعي سازمان ميراث فرهنگي

 

 

فروشگاه «تاپو» در مسجد سليمان؛

نخستين سوپرمارکت ايران

شتاب و سرعتي که نفت به تحولات اجتماعي و اقتصادي داد، باعث توليد پديده هاي نويني در جنوب کشور شد كه نخستين سوپر ماركت يكي از آنها بود.

وقتي چاه هاي نفت در مسجد سليمان، همچون يک گاو شيرده، شروع به تراوش «نفت ناب» کرد، انگليسي ها، بلافاصله دستور جذب تعداد قابل توجهي کارگر را از هند صادر كردند و زمان چنداني نگذشت که سيل کارگران هندي به سوي مسجد سليمان سرازير شد.

اين کارگران ساده و فاقد تخصص که به زبان هندي، کولي و به فارسي، عَمَله خوانده مي شدند، در تاسيسات نفتي اين شهر در کنار چاه هاي پر برکت نفت، آغاز به کار کردند. در ابتدا، تعداد اينها زياد نبود... ولي بعد از 6 ماه از آن فراخوان کذايي، جمعيتي انبوه يافتند، به طوري که از جمعيت بومي شاغل در اين شهر نيز پيشي گرفتند!

يکي دو سال بعد، تعدادشان بالا رفت و طبعا براي خريد نيازمندي هاي خود، هر 15 روز يک بار، به تعاوني شرکت نفت مي رفتند تا ما يحتاج ماهانه خود را از طريق ارائه «برگه کوپن» دريافت کنند.

سيستم جيره بندي شرکت نفت، براساس «رشن» بود که در واقع نوعي جيره رسمي به شمار مي آمد. در اين مورد، سهميه هندي ها و کارگران بومي مسجد سليمان تقريبا مساوي بود. ناگفته نماند که اين تساويِ تقريبي، منحصرا در رده کارگري حاکم بود و در رده هاي بالاتر، ماجرا به نفع بوميان شهر تنظيم مي شد؛ ولي به هر حال، چه کارگران و چه متخصصان، از نوعي جيره خاص استفاده مي کردند.آنچه که کارگران – اعم از هندي و ايراني- به عنوان جيره دريافت مي کردند، شامل اقلامِ انگشت شماري بود که براي هر کسي قابل حدس به نظر مي رسد! به عنوان مثال قند، شکر، چاي، برنج، يخ و مواردي از اين قبيل! طبعا کارکنان نفت براي حصول نيازمندي هاي ديگر (اقلام غير کوپني) ناچار بودند در ساعات فراغت به دنبال فروشگاه هاي ديگري باشند.

اين وضعيت براي کارکنان، طاقت فرسا بود ، بعد از نارضايتي که به وجود آمد، بعدها به دنبال افزايش نيروي کار، اعم از بومي و هندي، شکل جدي تري به خود گرفت. تا اين كه يک روز در زمين بزرگي که حوالي تاسيسات نفتي بود، عمليات ساختمان سازي گسترده اي شروع شد، به طوري که کوچک و بزرگ از همديگر مي پرسيدند: «ايي چي بيده؟!»وقتي همه چيز تمام شد، تابلوي بزرگي را کشان کشان آوردند و بالاي «سردر فروشگاه» نصب کردند: «فروشگاه تاپو»، البته اين يک فروشگاه معمولي نبود و اگر امروز مي توانستيد آن را ببينيد، حتما به قصد تصحيح، مي گفتيد: سوپر مارکت و نه فروشگاه!

به هر روي، با توجه به اينكه مبحث اولين ها، يکي از مباحث جدي در پژوهش هاي نفتي است، جا دارد يادآوري كنيم كه در آن هنگام در تهران يا ساير شهرهاي ايران، چيزي به نام سوپر مارکت وجود نداشت.تاپو يا بهتر بگوييم آقاي تاپو، در واقع يکي از سرمايه داران بزرگ هندي بود که همراه با يکي از آخرين کاروان هاي کارگران هندي به مسجد سليمان آمد. او قبل از آمدنش، پيشاپيش سفارش يک محل مناسب، براي بازگشايي سوپر مارکتِ خود را داده بود. وقتي آمد، همه چيز طبق سفارش آماده شد، حتي تابلو را هم از پيش نصب کرده بودند.

به اين ترتيب، او پس از ورود به مسجد سليمان، کار زيادي نداشت، جز اينکه فروشگاه بزرگ خود را افتتاح کند و مردم را به تماشاي آن فرابخواند!

تاپو، شخصا در روز افتتاح، به مردم گفت كه نبايد مقدار قابل توجهي از وقت و حوصله آنها در گرما و سرما براي خريد نيازمندي ها، صرف دور زدن در خيابان هاي اين شهر شود؟ بعلاوه آنها در اين فروشگاه مي توانند چيزهايي را بيابند كه در جاهاي ديگر پيدا نمي كنند و به همه توصيه كرد که نيازهاي خود را از اين فروشگاه تامين کنند.

ظاهرا تاپو براي تامين كالاهاي خود، علاوه بر روابط تجاري با هند- كه البته پيش تر از اين هم ميان مناطق جنوبي ايران و هند برقرار بود- به دوستان انگليسي خود و روابط تجاري با آنها نيز متكي بود. به هر روي مدتي بعد تاپو به معروف ترين فرد مسجد سليمان تبديل شد. همان طور كه مي بينيد عكسي هم از او در فروشگاهش بجا مانده كه احتمالا بايد مربوط به سال هاي دهه 20 خورشيدي باشد. به هر روي فروشگاه تاپو سعي مي کرد بيشتر کالاهاي مورد نياز مردم و كارمندان نفت را تهيه و در سوپر مارکت خود عرضه كند. به اين ترتيب پس از مدتي اين جمله ورد زبان مردم شد كه هر چه مي خواهي، از شير مرغ تا جان آدميزاد، در سوپر مارکت تاپو هست!

البته بعدها نظير اين فروشگاه در آبادان هم تاسيس و باعث توجه و اقبال مردم آنجا شد. جالب اين كه هنوز هم در آبادان، فروشگاهي به اين نام وجود دارد كه يادآور تولد نخستين فروشگاه به سبك سوپرماركت هاي امروزي در مناطق نفتي است. فروشگاهي كه بعدها در بيشتر شهرهاي استان خوزستان و سپس سراسر ايران گسترش يافت.