گویش های شیرین  ایرانی

در ميان کتاب ها و مستندات مربوط به زبان فارسي و گويش هاي ايراني، تاکنون بيش از 140 گويش از نقاط مختلف کشورمان شناسايي و ثبت شده است.   زبان شناسان در تفاوتي که بين گويش و لهجه آورده اند، گفته اند: ممکن است در زباني واحد، به دلايل تاريخي، فرهنگي و اجتماعي، مردم مناطق مختلف، گفتار خود را متفاوت از گفتار مردم منطقه اي ديگر ادا کنند و لهجه اي متفاوت داشته باشند. اين اختلاف که عمدتا آوا و واج گذاري و يا با آهنگ خاصي ادا مي شود، در ايران ما کم نيست و مي توان به لهجه شيرازي، کرماني، يزدي، اصفهاني... اشاره کرد؛ اما ممکن است همين لهجه در زبان فارسي در طول تاريخ و به دلايل مختلف اجتماعي، سياسي و فرهنگي، از هم فاصله بگيرد و کلام افراد علاوه بر آهنگ و آواي کلامي، واژگان و دستوري متفاوت بگيرند که ديگر از شکل اصلي زبان فارسي متفاوت باشد. براي مثال گويش هاي دواني، کنده اي و لاري را در نظر بگيريد؛ گرچه همه از شاخه جنوب غربي زبان هاي ايراني و با هم خويشاوند هستند، اما به دشواري سخنان يکديگر را متوجه مي شوند. مثالي از اين تفاوت گويش را در اين متن کوتاه مي بينيد:

پدرم رفته سرِ زمين بزرگ.

 اَمي بَبا بَشيَه گته زميني سر.

الموتي/ پايين طالقاني: ميني آقاجان/ ميني پيَر بيشي پيلا زميني سر.

ملا محله اي: مي پيَر بوشه پيلا زميني سر.

اما آنچه امروز به عنوان لهجه ها و گويش هاي ايراني مطرح مي شود يا از بين رفته اند يا محدود شده اند و يا در معرض نابودي هستند و با تغيير نسل ها و از بين رفتن نسل هاي قديمي، اين لهجه ها و گويش هاي متفاوت ايراني از بين مي روند؛ همانطور که از اعصار گذشته تاکنون بسياري از آنها حذف شده اند. در آثار مورخان و جغرافيانويسان اسلامي، گذشته از فارسي دري که زبان رسمي و اداري کشور ايران بوده و پهلوي جنوبي (پارسيک) که تا 4-3 قرن بعد از اسلام زبان ديني ايرانيان زرتشتي بود، از چند گويش ديگر که در نقاط مختلف اين سرزمين پهناور متداول بوده، ذکري آمده و گاهي نمونه هاي کوتاه يا به نسبت بلندتر، از بعضي آنها ثبت شده است. از سوي ديگر مهاجرت و تغيير سبک زندگي، دو عامل اصلي براي پيدايش زبان ها و گويش هاي جديد از دل يک زبان مادر بوده است. بنابراين، زماني که ما از زبان ايراني آغازين سخن مي گوييم، بايد بدانيم که اين زبان، فارسي نبوده است؛ بلکه فارسي، مانند گيلکي، کردي، لري، مازندراني، بلوچي و...، خود يکي از فرزندان زبان ايراني آغازين و حاصل کوچ گروه هاي ايراني به نواحي فلات ايران بوده است. در ادامه برخي از گويش هاي پرکاربرد ايراني را متناسب با منطقه جغرافيايي معرفي مي کنيم.

فارسی

فارسی، زبان رسمی ایران است که گویشوران زبان های زنده در جغرافیای ایران، از آن برای ارتباط با یکدیگر و برای نگارش اسناد و مکاتبات رسمی استفاده می کنند. زبان فارسی، با گویش ها و لهجه های گوناگون تقریبا در سراسر ایران گویشور دارد. فارسی تهرانی، دری (افغانستان) و تاجیکی (تاجیکستان) از جمله معروف ترین گویش های زبان فارسی است. 

آذری

این گروه از سویی به دلیل مجاورت جغرافیایی با گویش های کاسپی، مانند دیلمانی و گیلکی شباهت هایی دارد و از سویی، تفاوت های واژگانی و دستوری آن با گروه های دیلمانی و گیلکی آنقدر زیاد است که به هیچ وجه نمی توان آنها را در یک گروه قرار داد. گویش های آذری، پیش از ورود زبان ترکی آذربایجانی، گویش های رایج در منطقه بودند، اما پیوسته از جمعیت گویشوران آنها کاسته شده و اکنون در حال انقراض هستند.  گویش های رایج در هرزند و دیزمار (پایین تر از جلفا) را می توان گروه شمال غربی از گویش های آذری دانست. گویش های رایج در اطراف خلخال و طارم، مانند شالی، کجلی، هزاررودی و... را معمولا گروه شمال شرقی می نامند. گویش های رایج در روستاهای جنوب  غرب زنجان، مانند گویش خوئینی را گروه جنوب غربی از زبان های آذری می نامند و بالاخره، گویش های رایج در جنوب قزوین، مانند تاکستانی، چالی، سگز آبادی، اشتهاردی، ابراهیم آبادی و... در گروه جنوبی از گویش های آذری جای می گیرند.  برخی افراد، گاه از زبان های آذری با نام «تاتی» یاد می کنند که به یک معنا درست و به یک معنا کاملا نادرست است. از این نظر درست است که اقوام ترک زبان به همه ایرانیان ناهمزبان با خود، تات (غیرخودی) می گفتند. بنابراین تعجبی ندارد که از باکو و لنکران تا آذربایجان، زنجان، قزوین و حتی تاجیکستان ما اقوامی  با زبان های کاملا متفاوت داریم که در تاریخ به آنها تات گفته شده است؛ اما باید دانست که زبان تاتی، از نظر علمی، زبانی از گروه گویش های جنوب غربی ایران است و محدوده آن، در جمهوری آذربایجان واقع شده است؛ ولی گویش های آذری، از نظر ویژگی های زبانی، از گروه زبان های شمال غربی ایران هستند.

کردی

زبان های کردی را به سه گروه کلی می توان تقسیم کرد:

شاخه شمالی: این شاخه خود به دو گروه باختری و خاوری تقسیم می شود. گروه باختری از شاخه شمالی را کرمانجی (Kormanji) نیز می نامند. گویشوران کرمانجی، اغلب در شرق و جنوب شرقی ترکیه ساکن هستند. گروه خاوری از شاخه شمالی نیز شامل گویش هایی است که در بخش هایی از قفقاز و آسیای میانه کاربرد دارد.

 شاخه مرکزی: گویش سورانی (Sowrani) که در شهرهای سلیمانیه، اربیل، کرکوک و خانقین عراق کاربرد دارد، زیرمجموعه شاخه مرکزی از زبان کردی است. گویش های مکری (Mokri) و سنه ای (سنندجی) در کردستان ایران نیز به همین شاخه تعلق دارد. 

شاخه جنوبی: گویش های کرمانشاهی، سنجابی و کلهری در غرب ایران، زیرمجموعه شاخه جنوبی است. همچنین برخی زبان شناسان، زبان لکی را هم زیرمجموعه گویش های شاخه جنوبی از زبان کردی دانسته اند.

کاسپی (کناره خزر)

گیلکی: لاهیجانی در بیه پیش (شرق گیلان) و رشتی در بیه پس (غرب گیلان)، از برجسته ترین گویش های زبان گیلکی هستند. گویش های دیگری مانند لنگرودی و ماچیانی هم در این گروه قرار دارند.

مازندرانی: آنچه به نام مازندرانی شناخته می شود، همان زبانی است که با لهجه های متفاوت در آمل، بابل، ساری، چالوس و تنکابن گویشور دارد. با این حال، گویش های متفاوتی مانند شهمیرزادی و ولاترویی نیز به گروه مازندرانی تعلق دارند.

تالشی: زبانی است که در بخش هایی از استان گیلان و بخش هایی از جمهوری آذربایجان (از جمله دشت لنکران) گویشور دارد. گونه ای از تالشی که در بخش های شمالی مانند لنکران و ماسالی از جمهوری آذربایجان یا آستارا، عنبران محله و لوندویل (Lavandevil) از ایران استفاده می شود، اندکی با تالشی مناطق پایین تر مانند اسالم و طولارود فرق دارد و این گویش نیز کمی با گویش های تالشی پایین تر از خود مانند آنچه در ماسال، ماسوله و شاندرمن رواج دارد، متفاوت است. بنابراین برخی، زبان تالشی را به سه گویش کلی شمالی، مرکزی و جنوبی دسته بندی کرده اند. طبعا این گویش ها نیز لهجه های متفاوتی دارند. برای مثال، لهجه های شاندرمنی و ماسوله ای، اگرچه هر دو تالشی جنوبی هستند، اما کاملا از یکدیگر مشخص و متفاوتند.

دیلمانی: زبانی که بازمانده زبان مادهاست و ساکنان دامنه های جنوبی البرز از جنوب شرقی گیلان تا شمال قزوین و استان البرز به آن سخن می گویند. ملا محله ای، الموتی، طالقانی و... از جمله گویش های زبان دیلمی هستند.

گورانی و زازا

با اینکه میان گورانی زبانان، گویشوران زازا و کرد زبانان، احساس نزدیکی قومی وجود دارد؛ اما این سه گویش، کاملا با یکدیگر فرق دارند. گورانی زبانان عمدتا در غرب ایران و استان کرمانشاه زندگی می کنند. کندوله ای (واقع در کندوله در شمال شرقی کرمانشاه)، اورامانی (واقع در اورامان در غرب سنندج) و باجلانی (قصرشیرین و سرپل ذهاب در ایران و شمال خانقین و شرق موصل در عراق) مهم ترین گویش های زبان گورانی هستند. زبان زازا نیز به صورت پراکنده در بخش های شرقی ترکیه گویشور دارد. البته این گویشوران، زبان خود را نه زازا، بلکه دیمله می نامند. گفته می شود دیمله با دیلمیان (در جنوب گیلان) ارتباط تاریخی دارد. میان زبان های گورانی و زازا از یک سو و زبان گیلکی از سوی دیگر، شباهت های زبانی آنقدر زیاد است که برخی گفته اند گورانی ها و زازایی ها احتمالا از جنوب غربی دریای مازندران به زیستگاه کنونی خود کوچ کرده اند. البته باید دانست که شباهت های واژگانی میان کردی و گیلکی نیز بسیار چشمگیر است و بخشی از این شباهت ها از آنجا ناشی می شود که همه آنها، به گروه زبان های ایرانی شمال غربی تعلق دارند.   گویشوران بلوچی عمدتا در بلوچستان پاکستان و استان سیستان و بلوچستان ایران، جمهوری ترکمنستان و جنوب شرقی افغانستان ساکن هستند. رخشانی (از مرو در ترکمنستان تا ایران، افغانستان و کلات در پاکستان)، سروانی (در شرق بلوچستان)، لاشاری (در روستای لاشار در جنوب ایرانشهر)، کِچی (در ناحیه مکران پاکستان)، گویش های ساحلی (از جنوب بلوچستان به شرق تا نزدیکی کراچی) و تپه شرقی (سلسله جبال سلیمان در شرق و شمال شرقی کویته پاکستان)، مهم ترین گویش های بلوچی هستند.