روايت «مشعل» از يک روز کاري در مرواريد پنهان خليج فارس

زندگی در دیگ بخار

سميه راهپيما- به لاوان، مرواريد پنهان خليج فارس سفر مي کنم، جايي که ذخاير عظيم نفت و گاز را در دل خود جاي داده است، منطقه اي که وقتي در سردترين فصل سال به آنجا مي روي، گرماي طاقت فرستاي آن، امان تو را مي برد، حال وقتي اين گرما در فصل تابستان با رطوبت نزديک به 100 درصد عجين مي شود، همانند ديگ بخاري مي ماند که لباس ها بر تن خيس مي شود و عينک کار کارکنان پالايشگاه لاوان بخار مي کند، با وجود اين شرايط غيرت شان قبول نمي کند و سختي را به جان مي خرند تا در استخراج ذخاير نفت و گاز اين منطقه سهمي داشته باشند. براي جويان شدن از سختي کار کارکنان شرکت پالايش نفت لاوان، خبرنگار «مشعل» به اين منطقه سفر کرده است که مشروح اين گزارش را در ادامه مي خوانيد:

وقتي در هواي گرگ و ميش فصل زمستان به سمت فرودگاه مهر آباد حرکت مي کنم، قطرات برف روي زمين خود نمايي مي کند. با کلاه و شال گردن خود را پوشانده ام تا از سرما محفوظ بمانم. سوار بر هواپيما مي شوم و سفر خود را به سمت لاوان آغاز مي کنم. بعد از گذشت نزديک به دو ساعت، پاي در مرواريد پنهان خليج فارس مي گذارم؛ اما ديگر خبري از سرماي استخوان سوز تهران نيست و گرماي هوا نمايان مي شود. بعد از تحويل بار از فرودگاه يک راست به سمت پالايشگاه لاوان مي روم. گشتي در فضاي پالايشگاه مي زنم تا با بخش هاي مختلف آن آشنا شوم. به اسکله بارگيري مواد نفتي مي روم. يکي از کارکنان آنجا فيروز رضايي است که شش سال سابقه کار دارد و در قسمت بارگيري مواد نفتي پالايشگاه مشغول به کار است. او که  از اواخر سال 91 تاکنون به صورت اقماري کار مي کند، تعبيري از زندگي در جزيره لاوان دارد و آن را به زندگي در ديگ بخارتشبيه مي کند و مي گويد: « گرماي اين منطقه به دليل محصور شدن در آب، مانند ديگ بخاري است که در فصل گرما با مشکل مواجه مي شويم، همچنين به دليل شرايط جغرافيايي نمي توان زمان اوقات فراغت از جزيره خارج شد، از اين رو شرکت پالايش نفت لاوان براي ايجاد شرايط بهتر کارکنان، امکانات مختلفي از جمله باشگاه ورزشي، استخر و... را در نظر گرفته است. »

دندانپزشک نداريم

بعد از يک روز پر کار و بازديد از قسمت هاي مختلف پالايشگاه، زمان استراحت به باشگاه ورزشي کارکنان مي روم تا گفت و گويي با آنها داشته باشم. وقتي آنها متوجه مي شوند که خبرنگار هستم، اشتياق خودشان را به صحبت کردن نشان مي دهند. يکي از آنها جواد جهاني است که از استان چهارمحال و بختياري آمده و سرمهماندار رستوران است. مي گويد: «وقتي سال 87 به اين منطقه آمدم، شرايط کاري سخت بود؛ اما اکنون با در نظر گرفتن امکانات رفاهي، شرايط کار بهتر شده است. 10 سال پيش به تلفن ثابت، باشگاه ورزشي و... دسترسي نداشتيم و هر 5-4 اتاق يک تلويزيون داشت و اکنون تمام اتاق ها تلويزيون دارد؛ اما دندانپزشک نداريم و براي اين کار بايد به شهرهاي ديگر برويم.» به قول کارکنان پالايشگاه لاوان، مدير عامل قبلي اين پالايشگاه، يک کار انقلابي براي کارکنان انجام داده است. در گذشته کارکنان قراردادي 20 روز کار و 10 روز استراحت داشتند و شرايط کار بسيار سخت بود؛ اما مديرعامل پيشين پالايشگاه سيستم را دو – دو (14 روز کار و 14 روز استراحت) کرد و از آن زمان تاکنون همه از اين شرايط راضي هستند. از لحاظ دسته بندي بايد گفت که کارکنان اين پالايشگاه دو دسته هستند؛ يک گروه روز کار (6 صبح تا 6 عصر) و گروه ديگر عملياتي (يک هفته روز کار و يک هفته شب کار).  رضا رحماني، يکي از کارکنان تعميرات برق پالايشگاه است که از شيراز آمده و 13 سال سابقه کار دارد، مي گويد: «سال 91 که از پيمانکاري به قرارداد مستقيم تبديل شديم، شرايطمان از نظر مالي بهتر شد و طي سه سال اخير توانستيم در زمينه سيم پيچي الکتروموتورها، تعمير دستگاه تنش زدايي و... کار هاي قابل توجهي انجام دهيم.» احسان کرمي نيز 8 سال است که در امور ورزش کار مي کند و مي گويد: «ورزش براي حفظ روحيه کارکنان بسيار مهم است، زيرا 14 روز دور از خانواده هستيم و ورزش هايي مانند فوتبال، واليبال، تنيس و... در حفظ روحيه بسيار تاثير گذار است.» او به يک خاطره از دوران کاري خود اشاره مي کند و مي گويد: «سال 89 گروهي از تدوين  و هماهنگي مقررات اداري و استخدامي به لاوان آمدند و يکي دو روز در پالايشگاه ماندند و به سکوي سلمان رفتند. روزي که خواستند برگردند، دريا توفاني شد و يک هفته در لاوان ماندند و حضور در اين منطقه و لمس دشواري شرايط کار کارکنان از نزديک، باعث شد تا فوق العاده هاي کارکنان اين منطقه افزايش يابد.»

اتاق کنترل؛ خط مقدم پالايشگاه

در اتاق کنترل، تمام کارکنان گوش به زنگ هستند و مرتب دکمه هاي رنگي که در اتاقشان نصب شده را چک مي کنند تا اگر حادثه اي اتفاق افتاد، در کوتاه ترين زمان ممکن تمهيدات لازم را در نظر بگيرند. به دليل حساسيت کار اين بخش، گفت وگوي کوتاهي با مسؤول و کارکنان آن انجام مي دهم. آذرخش گودرزي، مسؤول اتاق کنترل از اين واحد به عنوان خط مقدم ياد مي کند و مي گويد: «تابستان ها رطوبت هوا بسيار زياد است و کار را براي همکاراني که سايتمن هستند، سخت مي کند؛ زيرا بايد در سرما، گرما، باران، سيل، زلزله و... وظيفه خود را انجام دهيم.» از او در مورد سختي کارش سوال مي کنم که در پاسخ مي گويد: «غيرت و مسؤوليت پذيري همکاران زياد است و بارها شده که در زمان تعميرات اساسي يک ماه به خانه نرفته ايم. کار در محيط صنعتي، سختي هاي خودش را دارد و با استرس هايي همراه است.» به گفته او « از 7-6 سال پيش طرح جامع پالايشگاه اجرا شده و واحدهاي جديدي وارد سرويس شده اند. به ثمر رسيدن يک واحد، حس خوبي دارد.» گودرزي به تعميرات اساسي اشاره مي کند و مي گويد: «به دليل گرمسير بودن، بيشتر تعميرات اساسي در فصل زمستان انجام مي شود. هر واحد 4 سال يکبار تعميرات اساسي مي شود .» بعد از صحبت با واحد کنترل به فضاي سايت مي روم. هوا گرم و شرجي است و اين شرايط احساس فصل زمستان را که با سردي عجين است، نشان نمي دهد. امجد شعب، سايتمن است. او مي گويد: «فصل تابستان گرماي هوا به بيش از 45 درجه مي رسد، اما رطوبت زياد آن کار را با سختي همراه مي کند. همچنين صدا در سايت زياد است که براي کاهش آسيب از گوشگيرهاي سيليکوني و ماسک استفاده مي کنيم.»

ايجاد محيطي آرام با ضايعات بازيافتي

قسمت هايي از پالايشگاه، براي فضاي سبز و استراحت کارکنان در نظر گرفته شده که تمام لوازم به کار رفته در آن، از قطعات بازيافتي است. اين قطعات و لوازم بازيافت به ميز و صندلي زيبايي براي استراحت کارکنان واحد بازيافت گوگرد تبديل شده است. از فرزاد رزمي، مسؤول واحد بازيافت گوگرد، علت ايجاد اين محيط را جويا مي شوم که با لهجه شيرين آباداني خود مي گويد: «از سال 62 در اين پالايشگاه مشغول به کار هستم و به دليل اينکه اين واحد با سختي هايي مانند بوي بد دي اکسيد گوگرد همراه است، سعي کرده ام محيطي را براي زمان استراحت آنها ايجاد کنم تا با روحيه بهتري به کار خود ادامه دهند، از اين رو با استفاده از ضايعات مختلف مانند ميلگرد، لوله و... با کمترين هزينه بهترين امکانات را براي کارکنان اين واحد ايجاد کرده ايم. قرار است ساختمان جديدي احداث شود تا کارکنان زمان استراحت خود را در محيط بهتري بگذرانند.»به گفته او «به دليل شرايط حساس کار در اين واحد، علاوه بر معاينه هاي سالانه طب صنعتي، از نظر آلرژي نيز چکاپ مي شويم، کساني که در اين واحد کار مي کنند، بايد همواره از ماسک تنفسي فيلتر دار استفاده کنند که تحمل آن در فصل تابستان سخت است، ضمن آنکه براي محافظت از چشمان شان بايد از عينک کار استفاده کنند که در گرماي تابستان که با رطوبت آغشته شده، اين عينک ها بخار مي کند و کار با سختي انجام مي شود. »

سوزش چشم ها با گاز دي اکسيد گوگرد

صحبت هايم را با رزمي به پايان مي رسانم و با رضا فاعد امين صحبت مي کنم. او در حال پر کردن کيسه هاي حاوي بازيافت گوگرد است که به دليل جلوگيري از عوارض ناشي از کار صورتش را با چفيه پوشانده و عينک مختص با کارش را زده است تا از آسيب شغلش جلوگيري کند. او به سختي هاي کارش اشاره مي کند و مي گويد: « روزهاي نخستي که در اين واحد مشغول به کار شدم، چشم هايم به خاطر کار گاز دي اکسيد گوگرد مي سوخت، اما اکنون به آن عادت کرده ام، همچنين در معرض ناراحتي هاي ريه نيز قرار داريم.» ميثم صادقي نيز به ميان صحبت مي آيد و مي گويد: « اهل لامرد هستم و سال 91 براي کار وارد اين پالايشگاه شدم. براي اينکه به دليل شغل مان به بيماري مبتلا نشويم، تمام نکات ايمني را رعايت مي کنيم و هر سال علاوه بر معاينات طب صنعتي، از نظر آلرژي، تنفسي و... نيز چکاپ مي شويم.»

آزمايشگاه تعطيلي ندارد

در گوشه اي از آزمايشگاه، شيشه هاي سبز، زرد و قرمز به چشم مي خورد که هر کدام از آنها نماد بنزين، گازوييل و... است و کيفيت آنها در اين قسمت مورد بررسي قرار مي گيرد . عليرضا زارع، معاونت آزمايشگاه را به عهده دارد که مي گويد: « با توجه به اينکه محصولات پالايشگاه توليد و صادر مي شود، تست کامل روي آنها انجام مي دهيم. ارتباط مستقيم با مواد شيميايي روي تنفس و کبد تاثير مي گذارد. براي کاهش خطرات، استفاده از وسايل حفاظت فردي و ماسک هاي تنفسي الزامي است تا اين آلودگي ها را به کمترين حد ممکن برسانيم؛ البته خطرات مواد شيميايي اسيدها و بازها و فوران مواد نفتي و آتش سوزي را داريم. آزمايش هايي هم روي پساب هاي صنعتي انجام مي دهيم که خطرات خاص خود را دارد و در دو شيفت 12 ساعته نمونه ها آزمايش مي شوند و تعطيلي نداريم.» او در زمينه آموزش هاي تخصصي نيز مي گويد: «هر سال علاوه بر آموزش هايي که از سوي واحد آموزش با محور اطفاي حريق و بيماري هاي شغلي در نظر گرفته مي شود، يکسري آموزش هاي تخصصي براي کارکنان نيز داريم.»

نفت به تنهايي پاسخگو نيست

به همت پالايشگاه لاوان، مراسمي به مناسبت بزرگداشت مقام والاي شهدا در داخل دهکده ( ساکنان منطقه از لاوان به عنوان دهکده نام مي برند) با حضور شهروندان برگزار شد. يکي از مدعوين اين آيين، محمد زرگر، رييس تامين اجتماعي لاوان بود که از بوميان اين منطقه به شمار مي رود. او نقش پالايشگاه لاوان را در کنار شرکت نفت فلات قاره ايران، در تامين برق دهکده بسيار تاثيرگذار مي داند و مي گويد: « يکي از مايحتاج مردمان اين منطقه، تامين برق است که پالايشگاه لاوان با همکاري شرکت نفت فلات قاره ايران اين مشکل را برطرف کرده و توانسته آب، برق و امکانات رفاهي مانند سيستم هاي ورزشي و... را فراهم کند.»نشانه هاي آفتاب سوختگي زير برقعه اي که خانم رواده بر صورت دارد، کاملا مشخص است و چشمانش حکايت از سختي هاي زندگي دارد. او مي گويد: «پالايشگاه، وسعت زيادي از جزيره را به خود اختصاص داده، اما بجز امکانات آب و برق که آن هم در تابستان قطعي هاي زيادي دارد، امکانات ديگري مانند ورزشگاه و... در اختيارمان قرار نمي دهد و با مشکلات رفاهي در دهکده روبه رو هستيم، حتي از نظر امکانات بهداشتي نيز محروم هستيم.»  اما رييس تامين اجتماعي لاوان اعتقاد ديگري دارد و مي گويد: « با توجه به وضعيت موجود، دهکده نواقص زيادي دارد که صنعت نفت به تنهايي قادر به جبران آن نيست و هماهنگي مشترک سازمان ها و وزارتخانه هاي مختلف را مي طلبد، ضمن آنکه به دليل بعد مسافت از امکانات بهداشتي پيشرفته محروم هستند و اين به هماهنگي ميان دستگاه هاي مختلف بستگي دارد؛ البته از اين نکته نبايد غافل ماند که شرکت پالايش نفت لاوان در جذب نيروهاي بومي بي نظير بوده و به عنوان يک شرکت پيشرو در اين ارزش گذاري به شمار مي رود.»به اعتقاد او سيستم مديريت منطقه چند بعدي است؛ زيرا سيستم آموزش و پرورش در شهرستان شيرکوه (بندر چارک) است و تقسيمات کشوري در جزيره کيش و صنعت پالايش نفت لاوان در شيراز است و اين نشان از پراکندگي مديريتي دارد و بايد مديريت جامعي را ايجاد کرد.»محمد جزايري، رييس شوراي شهر لاوان نيز مي گويد: « شرکت پالايش نفت لاوان درتامين آب اهالي دهکده کمک مي کند و گاز رايگان در اختيار بوميان منطقه قرار مي دهد و يک پارک به اسم بوستان نفت ساخته اند، در حالي که پيش از اين پارکي در منطقه نداشتيم.»

گام آخر

تنها جمله اي که مي توان در پايان اين گزارش گفت، آن است که در برخي مناطق کشورمان، غيورمرداني مشغول به کار هستند که با وجود گرماي شديد باز هم دست از کار نمي کشند و سعي مي کنند تا سهمي هرچند کوچک در سرافرازي کشورمان داشته باشيم، از اين رو بايد به آنها خدا قوت و دست مريزاد گفت که تمام سختي ها را به جان مي خرند تا پرچم سه رنگ کشورمان هميشه در اهتزاز باشد.