نگــاهي بــه شيــوه هاي اختصــارنويســي در نفــت

عقد قرارداد نفتي ميان ويليام ناکس دارسي (William knox D,Arcy) و مظفرالدين شاه قاجار، در سال1280 خورشيدي (1901 ميلادي)، براي اكتشاف و استخراج نفت در ايران، ورود کاوشگران و حفاران نفتي را به منطقه غرب و جنوب کشور به دنبال داشت.

پس از امضاي اين قرارداد، عمليات حفاري در سال 1283 خورشيدي (1904 ميلادي) در منطقه چياسرخ در حوالي قصر شيرين آغاز شد، اما از آنجا كه ميزان نفت استخراج شده، اقتصادي نبود، عمليات متوقف و گروه براي ادامه كار عازم ماماتين در رامهرمز شد. حفاري در ماماتين نيز نتيجه بخش نبود و پس از دست نيافتن به نفت، در نهايت کار حفاري به ميدان نفتون (مسجدسليمان) انتقال يافت. در اين منطقه بود كه در سال1287 خورشيدي (1908 ميلادي) اولين چاه به نفت رسيد و بهره برداري از آن آغاز شد. اين موفقيت، نقطه عطفي در تاريخ منطقه و کشور بود.

شروع اصطلاحات و اختصارات شرکت نفت ايران و انگليس در مسجدسليمان

مسجدسليمان كه در دامنه کوه هاي زاگرس قرارگرفته، در قرون وسطي «تلغر» و تا قبل از فعاليت هاي اکتشافي صنعت نفت «جهانگيري» و تا مدتي هم «پارسوماش» ناميده مي شد. ساكنان اين منطقه، قومي نيمه بدوي و متکي بر معيشت شباني بودند كه از دامنه هاي شمال غرب زاگرس و کوه هاي بختياري به جلگه خوزستان آمده و مسجدسليمان کنوني از جمله مناطقي بود که در آن سکنا گزيده بودند.

مسجد سليمان، در زمان شروع عمليات اکتشاف و حفاري نفت و حضور نيروهاي انگليسي در منطقه، به «ميدان نفتون» شهرت يافت و پس از تشکيل شرکت نفت انگليس و ايران، تا قبل از سال 1303 خورشيدي (1924ميلادي) در تمام اسناد و نقشه ها «ميدان نفتون» ناميده مي شد. در واقع به منطقه ميدان نفتون، مناطق نفت خيز هم اطلاق مي شد؛ چرا كه تا آن زمان، مناطق نفت خيز در همان ميدان نفتون خلاصه مي شد.

پس از كشف نفت و اهميت يافتن اين منطقه، در سال 1303خورشيدي با تصويب لايحه اي در مجلس، منطقه ميدان نفتون به «مسجدسليمان» تغيير يافت. دليل اين مسأله نيز پيشينه تاريخي منطقه و از جمله وجود آثار باستاني در  اين منطقه بود. نحوه ايجاد اصطلاحات و اختصارات شرکت نفت انگليس و ايران در منطقه شروع و توسعه فعاليت هاي نفتي در منطقه مسجدسليمان از سال 1287 خورشيدي به رواج اسامي و واژه ها در منطقه مسجد سليمان منجر كه طي سال ها با زبان مردم محلي منطقه ادغام شد، به طوري که در هنگام محاوره بين مردم محلي منطقه، به کار بردن اصطلاحات انگليسي با تلفظ زبان بومي امري رايج و عادي بود.

از جمله اين واژه ها مي توان به واژه انگليسي «ام آي اس» (M.I.S) به معني مسجدسليمان اشاره كرد كه خلاصه يا مخفف نام اين شهر در زبان انگليسي (Masjid-I-Suleiman) است. همين طور واژه ام آي ان «M.I.N» که مخفف «Maidan-I-Naftoon» است.

واژه اي خاطره انگيز M.I.S که براي استفاده در مکاتبات و نامه نگاري هاي اداري انتخاب شده بود، يادآور مسجدسليمان، زادگاه صنعت نفت ايران است. اين نام در اندک مدتي در مکالمات روزمره نفتي هاي مناطق نفت خيز جنوب شهره شد و سرانجام، مترادف با نام مسجدسليمان در شناسنامه اين شهر نام آشناي صنعت نفت جهان ثبت شد.

اما مخفف سازي و اختصارنويسي مخفف (Abbreviation) در اسناد و مدارک شركت نفت به سه شيوه صورت مي گرفته است.

الف: در مورد اسامي دو واژه اي (دو قسمتي) که با حرف اضافه «نسبت» به يکديگر متصل مي شدند، به دليل سهولت نوشتاري و يك شكل يا يونيفرم كردن اسامي مناطق مختلف نفتي در مکاتبات، نقشه ها و اسناد و مدارک روزمره كه عموما به زبان انگليسي بود، به جاي حرف اتصال کسره در فارسي، از حرف انگليسي «I» استفاده مي شد. سپس حرف اول هر واژه انتخاب و حرف I در وسط دو واژه قرار داده مي شد.

به اين ترتيب حرف I در وسط دو واژه مي آمد و آنها را به يكديگر وصل مي كرد. مانند: «Masjid -I- Sulaiman» و يا «Maidan-I-Naftoon» كه در نتيجه به صورت MIS يا MIN درمي آمد. همچنين در برخي مواقع از نقطه براي مخفف سازي استفاده مي شد و گاه نيز از نقطه صرف نظر شده و به دليل يونيفرم کردن آن به صورت يک واژه جديد تبديل مي شد.

به اين صورت بود که واژه «ام آي اس» با نام مسجدسليمان عجين و وارد فرهنگ مردم منطقه شد؛ البته نام مسجدسليمان در مدارك شركت نفت، به صورت هاي ديگر مانند (Masjid-i-Suleiman)، يا (Masjed-I-Solaiman) يا (Masjed-I-Soleyman) نوشته مي شد.

پس از توسعه ميادين نفتي و گسترده شدن مناطق مختلف نفت خيز و دامنه فعاليت هاي شرکت نفت انگليس و ايران، اين قاعده و روش نامگذاري در ساير مناطق گسترده تر شد. پس از آن نيز در تمامي مناطق ايران که عمليات کاوش، اکتشاف، حفاري، توليد و بهره برداري نفت انجام مي شد، ناميدن مناطق عملياتي با اين شيوه رواج يافت.

براي آشنايي هر چه بيشتر خوانندگان، نام اختصاري چند منطقه با نام هاي دو واژه اي که با حرف براي اتصال نسبت به يکديگر مرتبط مي شدند و در مناطق مختلف نفتي کشور کاربرد داشته و در مکاتبات و اسناد و مدارک استفاده مي شد، به اين شرح ارائه مي شود:

مسجدسليمان (MIS)، ميدان نفتون (MIN)، درخزينه (DIK)، سرنفتك (SIN)، گدار شاه (GIS)، چوب سرخ (SIS)، پشت برج (PIB)، ميانکوه (MIK)، چشمه علي (CIA)، تنگ گوگرد (TIG)، كوه خامي (KIK)، آب گلستان (AIG)، تل خياط (TIK)، گدار چم (GIC)، تنگ تراک (TIT)، تنگ ميشان (TIM)، پشت کوه (PIK)، تنگ تاسر (TIT)، پل کول (PIK)، نفت شاه (NIS)، کوه گيروه (KIG)، دشت بلوط (DIB)، آب شيرين (AIS) و سربند (SIB).

 

ب: روش دوم در مورد اسامي دو واژه اي مستقل بود كه در نوشتن آنها به صورت اختصاري نيازي به استفاده از حرف اضافه يا ربط نبود و تنها از حروف اول هر واژه استفاده مي شد. تعدادي از اين نوع اسامي مورد استفاده در مناطق مختلف نفتي ايران به شرح زير است:

گچ کوراغلو (گچساران امروزي)، کيلوکريم، شاه تسليم (منطقه اي در اطراف گچساران)، گدار لندر (منطقه اي در نزديکي مسجدسليمان)، سي برنج، کمپ کرسنت، اسکاچ کرسنت، آب گنجي، تولبزان، هفتکل و نفت سفيد.

ج: در اين شيوه، اسامي يک واژه اي، به صورت کامل يا به اختصار نوشته مي شد. بسياري از اسامي مورد استفاده در مناطق نفت خيز و غير نفت خيز که فعاليت هاي نفتي درآنها انجام مي شد، به صورت يک واژه اي است. اين اسامي به طور کامل يا به طور اختصاري نوشته مي شد.

از جمله اين اسامي اهواز (Ahwaz) بود که گاه نيز به صورت (AZ) نوشته مي شد. برخي اسامي که تلفظ آنها به صورت دو بخشي (دو سيلابي) است از يك حرف بخش اول و يك حرف اول بخش دوم استفاده مي شد. مانند: آغاجاري كه (AJ)، گچساران (GS) و آبادان كه ( AD) يا (ABD)، و يا مسجدسليمان (Masjid-I-Suleiman) که علاوه بر استفاده از اختصار سه حرفي (MIS) به شكل (MS) هم نوشته مي شد.

گفتني است، در مناطق و مراکز مهم نفتي مانند مناطق نفت خيز و پالايشگاه آبادان که اسامي به صورت مکرر در مراسلات پستي، مکاتبات، نقشه ها و ساير اسناد و مدارک استفاده مي شد، گاه اين اختصارنويسي ضرورت بيشتري پيدا مي كرد.

شايد به همين دليل بود كه در مقاطعي از تاريخ صنعت نفت، اختصار نويسي و مخفف كردن اسامي در نوشتار فارسي هم رايج شد و به حروف لاتين اضافه شد. مانند اهواز (از)، گچساران (گ س)، آغاجاري (آج)، مسجدسليمان (م س) و در مقاطعي از تاريخ اين صنعت عظيم هم به جاي نوشتن اختصار (مخفف) از کد نويسي استفاده مي شده است.

اختصار نويسي يا کد نويسي علاوه بر استفاده در اسناد و مدارک، بر ساير تجهيزات مهم شرکت نفت انگليس و ايران که نياز به مشخص شدن مالکيت هر منطقه بود نيز مورد استفاده واقع مي شد. مهم ترين اين تجهيزات که تنوع و تعداد بيشتري را شامل مي شد، اتومبيل هاي شرکت نفت در مناطق مختلف نفتي و عملياتي بودند که محل درج اين نام هاي اختصاري، براي اتومبيل ها روي درهاي جلو در طرفين و در پشتي خودرو بود.

در نخستين کد نويسي ها براي هر منطقه، از کد مخابراتي همان منطقه استفاده مي شد و بعد ها اين کدها به يک شماره سريال تبديل شد. در مجموع براي كدنويسي از سه نوع کد يا شماره استفاده مي شد که شماره سه رقم اول، همان کد منطقه بود و شماره سه رقم دوم، شماره سريال نوع تجهيزات و شماره سه رقم سوم هم شماره رديف تجهيز بوده که تعداد آنها را مشخص مي کرد.

شماره رديف سه رقمي تجهيزات يا خودروها در ابتدا يا از رقم 100 و يا از رقم 001 شروع مي شد و بعد ها کد نويسي منطقه حذف و استفاده از نام منطقه و سپس شماره سريال و در آخر شماره رديف مرسوم شد.هم اکنون هم در تمامي مناطق نفت خيز و آبادان که تعداد خودروهاي عملياتي زياد هستند، بعد از لوگوي شرکت ملي نفت، نام ادارات مربوطه و سپس دو شماره که شماره اول همان شماره سريال و شماره دوم شماره رديف است، مورد استفاده قرار مي گيرد؛ البته روي خودروهاي استيجاري مناطق عملياتي نيز براي کنترل و استفاده بهينه از آنها با همين شيوه كدگذاري مي شود. 

تهيه و تنظيم: پرويز آريانفر

 

استقبال از نمايشگاه خودروهاي كلاسيك در موزه بنزين خانه آبادان

نمايشگاه خودروهاي كلاسيك در موزه بنزين خانه آبادان، نخستين موزه از طرح موزه هاي صنعت نفت، با استقبال شركت كنندگان و بازديد كنندگان از اين همايش رو به رو شد.

«نمايشگاه خودروهاي كلاسيك» براي نخستين در شهر آبادان و به همت موزه بنزين خانه اين شهر و با همكاري هيات اتومبيلراني آبادان برگزار شد.

در اين نمايشگاه كه همزمان با دهه فجر و فرارسيدن چهلمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي برگزار شد، 20 خودروي قديمي و كلاسيك با قدمت 60 سال به بالا به نمايش گذاشته شد و بيش از  1300 بازديد كننده از اين نمايشگاه بازديد کردند.

در نمايشگاه خودروي كلاسيك، همچنين جمعي از مسؤولان شهري آبادان، از جمله اعضاي شوراي شهر، روساي اداره تربيت بدني و هيات اتومبيلراني، مسؤولان آموزش و پرورش و رئيس ميراث فرهنگي خرمشهر حضور يافتند.

خودروهاي قديمي بنز، شورلت کاپريس، بيوك، شورلت نوا، جي ام سي، فولکس ون فود، پيکان، شورلت کروک بل اير و 10 موتورسيكلت سنگين، از جمله خودروهاي شركت كننده در اين نمايشگاه بودند.

لادن عليپور، رئيس موزه بنزين خانه آبادان، استقبال مردم از اين همايش را فراتر از انتظار توصيف و اظهار اميدواري كرد، موزه بنزين خانه با برگزاري برنامه هايي از اين دست بتواند به رونق گردشگري و توسعه شهري در آبادان كمك كند.

همايش خودروهاي كلاسيك روز جمعه، 12 بهمن ماه از ساعت 12 الي 18، همراه با برنامه هاي جنبي، از جمله نورافشاني برگزار و در پايان هدايايي از سوي موزه بنزين خانه آبادان به صاحبان خودروهاي شركت كننده در اين همايش اهدا شد.

موزه بنزين خانه آبادان، نخستين موزه از طرح موزه هاي صنعت نفت است كه در آبادان گشايش يافته و طي دو سال راه اندازي اين موزه، ميزباني برنامه ها و همايش هاي متعدد فرهنگي و هنري را به عهده داشته است.

 

موزه ها؛ شکل بهتری از توانمندسازی

اکبر نعمت الهي

موزه ها درهاي واقعيت را روي مردم مي گشايند. اين واقعيتي است که باعث شده در طول تاريخ معاصر، درهاي موزه ها رو به سوي افق هاي گسترده تري باز شوند و با همين رويکرد نظام هاي سياسي و جريان هاي فرهنگي به موزه داري به عنوان يک ابزار فرهنگي و آموزشي نگاه مي کنند.

معمولا دولت ها به دليل کمبود منابع، توسعه فرهنگي را در اولويت برنامه هاي خود قرار نمي دهند و بيشتر سعي مي کنند برنامه هاي رفاهي را در اولويت بگذارند. دولت هاي دموکراتيک، اما توسعه فرهنگي را هم اصل مي دانند و در هر شرايطي عرصه فرهنگ را خالي نمي کنند؛ زيرا معتقدند که موضوعات فرهنگي، نوعي توانمندسازي مردم براي آينده است.

ايجاد موزه ها تلاش در مسير توسعه و ترويج آموزش و ايجاد نگاهي واقعي به تاريخ است؛ زيرا با کمک موزه هاست که گمشده هاي هويت ملي به هم متصل مي شوند و فرصت طلباني که به تحريف تاريخ رو مي کنند، از صحنه بيرون رانده مي شوند.

براي اداره درست يک کشور، نگاه درست به تاريخ يک ضرورت است و اين ضرورت را نگارش درست به تاريخ پاسخ مي گويد. موزه، ابزار درست ديدن تاريخ است، از اين رو از زمان تشکيل موزه ها، واقعيت ها به صورتي بارزتر در معرض ديد عموم قرار مي گيرد.

 تاريخ ايران معاصر بيش از يک قرن است که هم به لحاظ سياسي و هم به لحاظ اقتصادي و… از پديده اي به نام نفت تاثير پذيرفته است. آغاز تاريخ مدرن ايران در نتيجه تزريق نفت به اين جغرافيا شکلي دگر يافته است و بسياري از اولين ها در ايران در نتيجه ورود نفت به زندگي مردم نخست در مناطق نفت خيز و سپس در کل کشور آغاز شده است. ما گرچه با نفت تاريخ معاصر را شکل داده ايم اما چنان که بايد تا کنون نفت را در واقعيت زندگي مردم داخل نکرده ايم. با همين رويکرد بوده که در سال هاي اخير مهندس زنگنه، وزير نفت دستور تشکيل موزه هاي نفت را صادر کرده است.

موزه ها نه تنها در شرايط کنوني بر تحريف بسياري از ابهامات نقطه پايان گذاشتند بلکه فرصتي شدند که در رهگذر آن بتوان درست تر به تاريخ نفت نگاه کرد و اين همه با وجود دشواري هايي انجام شد که انجام کار فرهنگي در يک نهاد اقتصادي مي تواند داشته باشد.

براي شکل دادن موزه در يک واحد صنعتي کاري دو چندان نسبت به ديگر سازمان ها بايد انجام داد. در هر واحد فرهنگي اين که چگونه بايد يک موزه تخصصي را شکل داد چندان سخت و دشوار به نظر نمي رسد در حالي که در واحدهاي صنعتي قانع کردن تشکيلات مادر به هزينه کردن بودجه براي امر فرهنگي تلاشي مضاعف مي طلبد و ذخيره کردن و نگهداري کالا و اختصاص دادن ساختمان براي اين امر در کنار هزينه ها دشواري هاي حتي بيشتري دارد. با تشکيل اداره کل موزه ها و مرکز اسناد صنعت نفت به دستور مستقيم وزير نفت و زير نظر مستقيم ايشان در فاصله کوتاهي دو موزه نفتي که هر يک به لحاظ تاريخي جايگاهي شايسته در تاريخ صنعت نفت داشتند، شکل گرفتند و افتتاح شدند. اين راه همچنان با قوت امتداد دارد و اميد مي رود که تا پايان سال آينده، دست کم پنج موزه و مرکز اسناد صنعت نفت در کشور شکل گيرد. اين امر مي تواند يکي از مهمترين دستاوردهاي دولت در جهت ايجاد فرهنگ عمومي نفت و آموزش صنعت نفت محسوب شود.