تلاش موسسه مطالعات بین المللی انرژی در توسعه فناوری های صنعت نفت

همکاری با موسسه های   خارجی افزایش می یابد 

از فوران نخستين چاه نفت ايران و خاورميانه در مسجدسليمان و به دنبال آن تولد صنعت نفت ايران سال ها مي گذرد. ازآن زمان که مردم براي روشنايي تنها از نفت خام استفاده مي کردند تا امروز که تقريبا در هر صنعتي، ردپايي از نفت خام و فرآورده هايش ديده مي شود، پژوهشگران تحقيقات فراواني در همه زمينه ها و کاربردهاي مربوط به نفت خام انجام داده اند؛ تحقيقاتي که پيشرفت هاي وسيع فناورانه را در زمينه صنايع نفت،گاز، پالايش و پتروشيمي در پي داشته است و به يقين عاملي موثر که مقدار توليد دهه هاي آينده به آن وابستگي فراوان دارد، فناوري است. چگونگي ظهور و بروز فناوري و نحوه به کارگيري آن، تعيين کننده مقدار توليد در آينده صنعت نفت خواهد بود. صنعت نفت به عنوان اهرمي قدرتمند در موازنه قدرت، در منطقه و جهان داراي جايگاهي با اهميت است، از همين رو اعتلاي اين صنعت بنيادين، يکي از الزام هاي امنيت و منافع ملي کشور تلقي مي شود. 

در نگاهي گذرا به چارچوب و کليت برنامه جامع توسعه نفت و نگاهي عميق تر به مفاد و راهبردهاي توسعه ملي در افق 1404 و برنامه هاي توسعه، چنين استنباط مي شود که توسعه اين صنعت، تنها از شاهراه ارتقاي فناوري و بهره مندي از ابزارهاي نوين، شدني است. در بعد کلان تر از منظر سياسي و راهبردي، رفع شكاف تكنولوژيك موجب سرآمدي صنعت در منطقه مي شود. امروزه يکي از مراکز اصلي پژوهشي در صنعت نفت ايران، موسسه مطالعات بين المللي انرژي است که در ساختار وزارت نفت و شرکت ملي نفت ايران به عنوان يک نهاد واسط ميان بخش صنعت و دانشگاه در سطح راهبردي فعاليت مي کند. به عنوان مثال، تحولات بازارها و آخرين وضعيت فناوري و بازارهاي مالي و سرمايه تحولات ژئوپليتيك و سرمايه انساني را رصد مي کند. 

به گفته علي مبيني دهکردي، رئيس موسسه مطالعات بين المللي انرژي، بر اساس مطالعات دورنماي انجام شده، اگر روند مصرف انرژي در ايران به همين شکل ادامه يابد، در آينده ما از صادرکننده به واردکننده تبديل مي شويم. ما اين گونه موارد را مطالعه مي کنيم و راهکارهاي لازم را در اختيار تصميم گيرندگان قرار مي دهيم. به عنوان مثال مدل هايي که درباره چگونگي تغييرات نرخ فرآورده ها و پرداخت يارانه ها و روابط مالي دولت و شرکت هاي نفتي، برنامه هاي توسعه و پيشرفت فناوري، منابع انساني، مجموعه کارهايي است که به عنوان اولويت هاي مطالعاتي در اين موسسه دنبال شود.

متاسفانه امروزه پژوهش براي پژوهش انجام مي شود، در حالي که جهت گيري پژوهش ها بايد به سمت ارائه راه حل «Base solution » باشد؛ چراکه اگر راه حل يافت نشود، ماهيت فعاليت هاي پژوهشي زيرسوال مي رود، بنابراين تقريبا تلاش کرديم مسئله محور باشيم و راه حل هم به عنوان نتيجه پژوهش مورد توجه قرار گيرد.  رئيس موسسه مطالعات بين المللي انرژي ايجاد پل بين علم و صنعت را راه حل نتيجه گرايي، کاهش هزينه و بهبود کيفيت فعاليت هاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، سياسي و دفاعي كشوري خوانده و مي گويد: تحقق اين موضوع، نگاه نوآورانه و ساختاردهي و ارتباطات جديد مي خواهد که در موسسه مطالعات بين المللي انرژي در حال برقرار شدن است، به عنوان مثال هم اکنون در حال همکاري با يکي از موسسه هاي مطالعات انرژي در اروپا در زمينه کارآيي انرژي " Energy efficiency" هستيم؛ به عبارت ديگر قصد داريم با موسسه هاي علمي و پژوهشي دنيا که نگاه استعماري نداشته باشند، همکاري داشته باشيم. 

هم اکنون پروژه هايي همچون طرح مطالعاتي تحولات ژئوپليتيک، تراز هيدروکربوري، دور نماي انرژي کشور، طرح هاي راهبردي شرکت ملي نفت ايران، پروژه رابطه مالي شرکت ملي نفت ايران و دولت، مطالعات بازار آينده گاز، طرح مطالعاتي مدل هاي قيمت گذاري گاز در بازار داخل و خارج، بررسي جايگاه صنعت پتروشيمي در اقتصاد ملي با رويكرد اقتصاد مقاومتي، بررسي روش هاي نوين مبادلات مالي ايران با کشورهاي ديگر همچون روسيه، هند و چين، مطالعه کشورهاي توليدکننده و مصرف کننده نفت و گاز و همسايگان، مطالعات سازمان و ساختار منابع انساني صنعت نفت ايران و نقشه راه فناوري صنعت نفت کشور در حال بررسي و مطالعه در موسسه مطالعات بين المللي انرژي است.

ضرورت برجسته سازي پيامدهاي اجتماعي پژوهش 

رئيس موسسه مطالعات بين المللي انرژي ادامه مي دهد که هم اکنون در صنعت نفت کشور يک نظام ملي نوآوري بخشي شبکه آموزشي- پژوهشي نداريم، به عبارت ديگر، نهادهاي علمي، صنعتي و سياست گذار بايد در تعامل پويا با يکديگر باشند، با ايجاد نظام ملي حتي اشخاص حقيقي و حقوقي نيز با يکديگر آشنا مي شوند؛ از اين رو پژوهش در صنعت نفت کشور نيازمند باز آرايي نهادي است تا هر نهادي در تعامل با نهاد ديگر در رنکينگ بين المللي بتواند خود را  باز تعريف کند. نياز ديگر اين است که بايد اثرات اجتماعي پژوهش را برجسته تر کنيم، هم اکنون بر توليد مقاله در نظام هاي علمي و پژوهشي خود تاکيد داريم، اما بايد از علم زدگي پرهيز و تلاش کنيم مشکلات و مسائل خود را مبتني بر علم حل کنيم. در حقيقت پژوهش بايد به ما کمک کند به نتايج موثرتري دست يابيم و با احساس مسئله تصميم گيري نکنيم، بلکه با درک مسئله تصميم گيري کنيم.

نگاه تازه دولت دوازدهم به پژوهش و علم 

رئيس موسسه مطالعات بين المللي انرژي مي گويد: دولت دوازدهم، رويکردي تازه به موضوع پژوهش و علم دارد، اما راهي طولاني در پيش است، زيرا اين نگاه جديد نتوانسته خود را تثبيت کند؛ هم اکنون ستادهاي علم و فناوري و شرکت هاي دانش بنيان با نگاه جديد تشکيل شده در کشور بايد خود را با سرعت پيشرفت علم هماهنگ کنند، به عنوان مثال شرکت مکنزي يک شرکت پژوهشي بين المللي است که در 5 قاره جهان پيشنهاد تحول و تغيير راديكال به ساير موسسات را ارائه مي دهد، اما خود اين شرکت در 150 سال گذشته هيچ تغيير راديكال نداشته و دليل آن هم وجود مسير راهبردي انتخابي آنان است.

فرصتي پيدا شد تا با کارکنان ايراني اين شرکت هم صحبت شوم، آنها مي گفتند شرکت مکنزي اعتقاد دارد کارکنان بايد يا هر يک سال و نيم ارتقا پيدا کنند يا اخراج شوند، به عبارت ديگر، پويايي را درون سيستمي کرده است؛ بنابراين نيازمند تغييرات راديکال نيست، تغييرات سيستم پژوهشي بايد با محيط انطباق داشته باشد که متاسفانه در ايران اين طور نيست. از سوي ديگر، وزير کنوني نفت ايران تلاش کرده است دانشگاه ها را درگير فرايندهاي پژوهشي توليد نفت و گاز کند، جريان مديريت فناوري در صنعت نفت بايد مستمر باشد تا اين همکاري با دانشگاه ها به بار بنشيند. پروژه هاي پژوهشي امروزه نبايد طولاني باشد، در غير اين صورت نمي تواند مشکل صنعت نفت را حل کند. اعتقاد دارم پژوهشگر و اساسا نظام پژوهشي که نتواند مشکل صنعت نفت را حل کند، بايد سريعا در اهداف، ماموريت و فرآيندهاي كاري خود بازنگري كند. وي تاکيد مي کند: در زمينه هاي صنعتي با شرکت هاي خارجي اندکي فاصله داريم، درگام اول براي جبران اين فاصله بايد ارتباط خود را با ايراني هاي دانشمند مقيم خارج از کشور قوي تر کنيم. در مرحله دوم با کشورهاي علاقه مند دوره ها و کارگاه هاي  مشترک (workshop) اجرا کنيم. به عنوان مثال همانطور که در ايران از همكاري خارجي در فوتبال استفاده مي شود،   در پژوهش نيز مي توان از همكاري هاي پژوهشگران خارج استفاده کنيم. راهبرد در صنعت نفت ايران «منابع محور» است، به عبارتي بايد يک شرکت سرمايه گذار خارجي بياورد تا يک پروژه انجام شود. در شرايط کنوني با توجه به تحريم هاي يک جانبه آمريکا بايد جايگزيني براي اين راهبرد داشته باشيم که به نظر من آموزش کارشناسان با تجربه مي تواند تاثيرگذار باشد.

وي افزود: صنعت نفت يک صنعت عملياتي است و پژوهشگران نيز بايد خود را با شرايط اين صنعت وفق دهند. به عبارت ديگر اگر يک پژوهشگر مشکل صنعت را با قيمت و کيفيتي بهتر نسبت به خارجي ها حل کند، صنعتگر نيز  براي استفاده از داخلي ها راغب تر مي شود. ايران يک کشور منابع پايه است و ساختار اقتصاد ايران برپايه تمرکز روي ارزش آفريني از طريق پژوهش بنا نشده است، بنابراين تغيير اين رويه با شرايط کنوني ضروري است.

پژوهش هاي تقاضا محور؛ اولويت صنعت نفت

به گفته مبيني دهکردي، هم اکنون تلاش مي کنيم پژوهش ها «تقاضا محور» باشد تا تلاش هاي پژوهشگران به ارائه راه حل منتهي شود و در زمان کمتر از قبل نتايج به متقاضيان و همکاران صنعت نفت ارائه شود. 

رئيس موسسه مطالعات بين المللي انرژي ادامه مي دهد: هم اکنون رويکرد استفاده از انرژي هاي تجديدپذير به جاي انرژي هاي هيدروکربوري با جديت در حال افزايش است هر چند پيش بيني مي شود تا سال 2050 منابع نفت و گاز همچنان سهم بالايي در تامين انرژي جهان داشته باشند، اما اين به معناي آن نيست که از هم اکنون کشورهاي جهان به دنبال منابع جديد نروند.  وي با اشاره به اينکه کشور آلمان هم اکنون 45 درصد از انرژي خود را از انرژي هاي تجديد پذير تامين مي کند، مي گويد: با توجه به شرايط جهاني، برگزاري اجلاس هاي بين المللي جلوگيري از انتشار گازهاي گلخانه اي مي تواند فرآيند خيزش به سمت انرژي هاي جديد را آسان سازي کند.  مبيني دهکردي با تاکيد بر اينکه ما صنعت نفت و انرژي خود را بايد بر اساس اين فرضيه ها توسعه دهيم، مي افزايد: با توجه به روند مصرف انرژي در ايران، پيش بيني مي شود با وجود مخازن و منابع فراوان هيدروكربوري مجبور به واردات آنها شويم. متاسفانه روزانه 800 هزار بشکه معادل نفت، تلفات انرژي در برخي نيروگاه ها داريم که با توجه به اين ميزان شدت مصرف ، حرکت به سمت استفاده از فناوري جديد، ضرورتي اجتناب ناپذير است.