میلاد مسیح (ع) و سال نو میلادی نزدیک است

آشوری ها چگونه است

مشعل- اين روزها که مسيحيان جهان در آستانه سال نو قرار دارند و شادي و نشاط، کشورهاي زيادي را فرا گرفته است، مسيحيان ايران هم روزهاي نزديک عيد را مي گذرانند. ايرانيان مسيحي متفاوت از مسيحيان ساير کشورها به جاي 25 دسامبر، 6 ژانويه را به عنوان روز کريسمس و تولد حضرت عيسي مسيح (ع) مي شناسند و آن را جشن مي گيرند. بيشتر جمعيت مسيحيان ايران شامل دو گروه ارامنه و آشوري ها مي شوند که جز در تهران، در شهرهاي ديگر ايران هم ساکن هستند. در گزارش قبل  درباره کريسمس ارامنه و آيين آنها صحبت کرديم و در اين گزارش بيشتر به آداب و رسوم آشوري ها در ايام کريسمس مي پردازيم. آشوري ها که آسوري هم خوانده مي شوند، جمعيت کمتري نسبت به ارامنه دارند، اما همانند ساير اقليت هاي مذهبي، داراي حقوق مدني هستند و نمايندگانشان در خانه ملت حضور دارند.  آشوري ها اصولاً از نژاد سامي هستند و زبان آنان با ساير زبان هاي سامي، مانند عربي و... هم ريشه است. آشوري ها از بدو پيدايش مسيحيت به اين آيين گرويده اند. پس از انقلاب اسلامي ايران آنان مانند ساير گروه هاي نژادي و گروه هاي مذهبي رسمي از نعمت آزادي و حريت استفاده کرده، زبان، آداب، رسوم، مذهب و سنن قومي خود را که ضامن بقاي قوميت آنان است، حفظ و حراست کردند و در ميان افراد جامعه خود آزادانه اشاعه دادند. تدريس زبان آشوري، يعني آنچه در سراسر خاورميانه منع شده و کشورهاي همسايه آن را ممنوع مي دانند، در مدارس اختصاصي آشوريان ايران مانعي ندارد. بر پايي آيين هاي ديني و مذهبي در کليساهاي چهارگانه آشوري، از مفاخر جامعه آشوري است. آيين هايي مانند قرباني مقدس يا عشاي رباني براي کودکان و آموزش تعليمات ديني در مدارس و کليساهاي آشوري با نظم و شکوه خاص برگزار مي شود. مسيحيان آشوري از 25 روز مانده به ميلاد مسيح (ع) روزه اي با عنوان روزه پرهيز مي گيرند و در اين مدت از صرف گوشت و لبنيات دوري مي جويند. پس از فرا رسيدن 25 دسامبر (چهارم دي)، آشوريان روزه خود را به پايان رسانده و با حضور در كليسا، مراسم عشاي رباني به جاي مي آورند. آنها در اين روز براي ديد و بازديد و عرض تبريک به روحانيون آشوري به کليساها مي روند و فرداي آن روز، روحانيون هستند که به ديد و بازديد هم کيشان خود مي روند. از نکات قابل توجه ديگر اين است که برخلاف همه مسيحيان که روز اول ژانويه را به عنوان آغاز سال نو مي دانند، سال نو آشوري ها در ماه نيسان و همزمان با مراسم 13 فروردين ايراني هاست. آشوريان دو عيد بزرگ «ميلاد عيسي مسيح» در زمستان و «رستاخيز مسيح» در بهار را جشن مي گيرند.

 

غذاهايي که شباهت زيادي به غذاهاي ايراني دارد

خانواده هاي آشوري همانند سنت ايراني ها، دو سه هفته مانده به کريسمس، خانه تکاني خود را شروع مي کنند و با نزديک شدن به عيد به تکاپوي بيشتري مي افتند. آنچه به نظر با اهميت تر مي رسد، غذاهاي مورد مصرف در اين ايام است. خانواده هاي نزديک و فاميل در شب عيد و به خصوص در روز عيد، شام يا ناهار را با هم صرف مي کنند. در اين روز غذاهاي سنتي روي ميز شام يا ناهار آنها ديده مي شود. يکي از غذاهاي سرو شده «حليم» است. حليمي که از روز قبل روي اجاق هاي هر خانه اي در حال پختن است و بوي آن فضا را در بر مي گيرد و کريسمس و نزديک شدن آن را ياد آوري مي کند.

دلمه، به خصوص دلمه برگ و کوفته از غذاهاي سنتي روي ميز در اين ايام براي آشوري هاست. البته امروزه علاوه بر غذاهاي سنتي، غذاهاي مدرن و باب ميل جوانان نيز در اين مراسم ديده مي شود. پخت انواع و اقسام کيک ها از جمله «کده» يا «گاتا» و «کيک نازک» و شيريني هاي ديگر مرسوم است.

 

جشن شب عيد آشوري ها

بزرگان خانواده و فاميل رسم دارند براي فرزندان و افراد جوان خانواده ها هدايايي در نظر بگيرند . هداياي کريسمس کودکان در زير درخت کريسمس گذاشته مي شود و به آنها گفته مي شود که «بابانوئل» نيمه شب براي آنها هديه آورده است. طي سال هاي اخير، شب کريسمس از طرف انجمن هاي رسمي آشوري ها، جوانان آشوري لباس بابانوئل بر تن کرده و شب هنگام به منازل نيازمنداني مي روند که درگير مسائل اقتصادي هستند و با دادن هدايايي به فرزندان آنها دنياي شادي را به کانون خانواده شان مي برند. رفتن به خانه   سالمندان، دادن هدايا و برگزاري جشن و سرور، از ديگر کارهايي است که در اين روز انجام مي شود. اما آيين شب ميلاد مسيح در کليساهاي آشوري برگزار مي شود و تا پاسي از شب به طول مي انجامد. همچنين مراسم دعا و نيايش روز ميلاد نيز صبح روز 25 دسامبر برابر با 4 دي ماه در همه کليساها برگزار مي شود. در چنين روزي کمتر آشوري ديده مي شود که در خانه نشسته باشد و تحت هر شرايطي به کليسا مي رود. خانواده هاي آشوري عادت روز اول عيد را به ديد و بازديد بزرگان فاميل اختصاص مي دهند و در روزهاي بعد نيز هر کدام از خانواده ها يک روز را طبق برنامه اي که از طرف انجمن آشوريها مقرر شده براي ديدوبازديد خود در نظر گرفته و تمامي فاميل و دوستان به ديدار آن خانواده مي روند.  براي آشوري هاي ايران که دو گروه نستوري و کلداني هستند، يک هفته بعد از ميلاد مسيح، سال نو ميلادي فرا مي رسد. آشوري ها شب سال نو در سالن هاي مخصوص خود جمع شده و تا پاسي از شب به جشن و پايکوبي مي پردازند. در اين شب، آشوري ها با آهنگ هاي مخصوص، به شادي مي پردازند. در تمامي کليساها نيز شب سال نو آيين دعا و نيايش برگزار مي شود. آشوري ها در محلاتي که کليساهاي آنها يا انجمن آشوري ها قرار دارد، بيشتر ساکن هستند. محلاتي همچون خيابان فرصت، ستارخان، کارگر شمالي، خرمشهر و ... بيشترين جمعيت را دارند. همچنين انجمن آشوري ها و کلداني هاي ايران در تهران (شهر زيبا) قرار دارد. آشوري هاي ايران در استان هاي ديگري همچون اروميه، اهواز، اصفهان، همدان، کرمانشاه، قزوين و کرج هم ساکن هستند.

 

ماندگاري با «جان مريم»

محمد نوري، هنرمند فقيد موسيقي ايران است که در اول دي ماه 1308 در رشت به دنيا آمد و به عنوان مدرس آواز و خواننده ايراني درخشيد. او برنده جايزه «خورشيد طلايي» (50 سال صداي متفاوت و ماندگار) در سال 78 از جشنواره مهر و داراي مدرک درجه يک هنري از شوراي عالي ارزيابي کشور و وزارت ارشاد بود.  نوري در سال 1385 به عنوان چهره ماندگار برگزيده شد. او آلبوم هاي زيبا و اثرگذار زيادي همچون «در شب سرد زمستاني»، « آوازهاي سرزمين خورشيد»، «دلاويزترين»، «در ماه باران»، «جاودانه با عشق»، «شکوفه خاطرات» و... را دارد؛ اما بسياري از مردم او را با آهنگ معروف «جان مريم» مي شناسند.

 

ميلاد

بـي قرار توام ودر دل تنگم گـله هـاست

آه بي تاب شدن عادت کم حوصله هاست

 مـثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستي وبين من وتو فاصله هاست

 آسـمان با قـفس تـنگ چـه فرقي دارد

بـال وقـتي قفس پر زدن چلـچله هاست

 بي تو هر لحضه مرا بيم فرو ريختن است

مثل شهري که به روي گسل زلزله هاست

 بـاز مـي پرسمت از مساله دوري وعشق

وسـکـوت تو جـواب همه مساله هاست

 فاضل نظري

 

بمب، يک داستان عاشقانه

  اين هفته يک فيلم تحسين شده منتقدان را براي ديدن به شما پيشنهاد مي کنيم. فيلمي که پيمان معادي آن را کارگرداني کرده و بازيگراني چون ليلا حاتمي، پيمان معادي، سيامک انصاري و حبيب رضايي در آن ايفاي نقش کرده اند. فيلم «بمب، يک داستان عاشقانه» صاحب چند جايزه جهاني و داخلي است و نظر خوب منتقدان حرفه اي سينماي ايران را به خود جلب کرده است. در بخشي از داستان اين فيلم بنابر نوشته عوامل آن آمده است: در بحبوحه جنگ تحميلي در سال1367، تهران بي وقفه بمباران مي شد. عشق، محبت، اميد و زندگي، ترس از مرگ را در رو زهاي پر اضطراب آن زمان براي مردمي که درگيرجنگ بودند از بين مي برد. اغلب، عشق به سختي درک مي ‍شود؛ اما مرگ واقعيتي است ترسناک. «بمب؛ يک داستان عاشقانه» نشان مي دهد که عشق و اميد چطور حتي در مواجهه با تاريکي مرگ، راه خود را پيدا مي کنند.

 

نشست هاي آموزشي -کاربردي   براي مشاوران امور بانوان

يکي ديگر از دوره هاي آموزشي ويژه مشاوران امور بانوان صنعت نفت، با محور «رفاه و سياست هاي اجتماعي» در صنعت نفت در روزهاي 27 و 28 آذرماه برگزار شد.  9دوره قبلي با موضوع «مطالعات سازماني با رويکرد جنسيتي در دو سطح مقدماتي و پيشرفته»، « نقش زنان در توسعه»، « توانمند سازي فردي و اجتماعي زنان شاغل در صنعت نفت»، « سلامت جسمي و رواني زنان در محيط کار»، «مهارت هاي ارتباطي»، «برنامه ريزي استراتژيک»و« مديريت تغيير» پيشتر براي مشاوران امور بانوان برگزار شد.  همچنين دوره « مهارت هاي کليدي مديريت» نيز تا پايان سال جاري در ادامه اين سلسله نشست ها برگزار خواهد شد.در اين جلسات، مشاوران امور بانوان علاوه بر يادگيري مباحث آموزشي، به بحث و تبادل نظر و ريشه يابي مسائل درون سازماني مي پردازند و راهکارهايي اجرايي ارائه مي شود.

 

درباره خدا

تنها بازمانده يک کشتي شکسته از طريق جريان آب به يک جزيره دور افتاده برده شد، او با بي قراري به درگاه خداوند دعا مي کرد تا او را نجات بخشد. ساعت ها به اقيانوس چشم مي دوخت تا شايد نشاني از کمک بيابد؛ اما هيچ چيز به چشم نمي آمد. سرانجام نا اميد شد و تصميم گرفت کلبه اي کوچک خارج از ساحل بسازد تا از خود و وسايل اندکش بهتر محافظت کند، يک روز پس از آنکه از جست وجوي غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش يافت، در حالي که دود به آسمان رفته بود و اين بدترين چيز ممکن بود.  او عصباني و اندوهگين فرياد زد: «خدايا چگونه توانستي با من چنين کني؟» صبح روز بعد او با صداي يک کشتي که به جزيره نزديک مي شد، از خواب برخاست. آن کشتي مي آمد تا او را نجات دهد.

مرد از نجات دهندگانش پرسيد: «چطور متوجه شديد که من اينجا هستم؟» آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودي را که فرستادي، ديديم!»

 

اثر سايه

  کتاب «اثر سايه»، يک اثر روانشناسي است که سعي مي کند بخش تاريک وجود انسان را آشکار کند و راهکارهايي براي مقابله با آن ارائه مي دهد. اين کتاب در توضيح کشف قدرت پنهان درون نوشته شده و تلاش مي کند به خواننده بگويد که براي کشف اين قدرت پنهان لازم است، ابتدا سايه را بشناسد و سپس با ارائه راهکارهاي مختلف مخاطب را هدايت مي کند تا خود خواننده قدرت دروني را کشف کند.

اين کتاب در سه بخش و از سوي سه نويسنده نوشته شده است. بخش «سايه» که ديپاک چورا آن را نوشته، بخش «سازش با خود، ديگران و جهان» که به حکم دبي فورد است و بخش «فقط نور مي تواند سايه را بيرون کند » از سوي مارين ويليامسون به رشته تحرير درآمده است. هر سه نويسنده در ابتداي بحث خود، سايه را شکل هاي گوناگون تعريف مي کنند تا هر فرد بتواند چهره هاي مختلف سايه را بشناسد. سپس هر کدام راهکارهاي خود را ارائه مي کنند. در اين کتاب، تلاش شده تا از مطالب پيچيده استفاده نشود و متن رواني داشته باشد. همچنين از آزمايش ها و تحقيقات علمي همراه با نتايجشان در کتاب استفاده شده و مهمتر اينکه نکات روانشناسي را در قالب داستان هاي کوتاه بيان مي کند. اين کتاب را دکتر فرزام حبيبي اصفهاني، ترجمه و انتشارات ليوسا نيز آن را منتشر کرده است.

در قسمت هايي از کتاب آمده است:

«اگر نمي توانيد سايه خودتان را ببينيد، بايد دنبالش بگرديد. سايه به صورتي شرم آور در کوچه هاي تاريک، گذرگاه هاي پنهان و اتاق هاي زيرشيرواني پر از روح، پنهان شده».

«براي اينکه کسي باشيد که اکنون هستيد، به دشمنان تان نياز داريد».

« اگر دائما در پي بازيافت احساسات تان در گذشته باشيد، نتيجه اي جز تقويت آنها نخواهيد گرفت». «يونگ مي گويد: سايه ما شخصي است که ما ترجيح مي دهيم او نباشيم. سايه را مي توانيم در فردي در خانواده مان بيابيم که بيشتر از همه در مورد ديگران قضاوت مي کند، همچنين در يک مقام دولتي که رفتارش را محکوم مي کنيم يا در فردي مشهور که با ديدنش سر خود را به نشانه تاسف و تنفر تکان مي دهيم». «وقتي کسي با ترس آشنا نمي شود، چطور مي تواند شهامت را بشناسد؟ اگر بدبختي را احساس نکنيم، چطور مي توانيم به زيبايي خوشبختي پي ببريم؟ از کجا مي توانيم نور را بشناسيم، اگر با تاريکي آشنا نشده باشيم؟»