توسعه اجتماعي-  فرهنگي در مناطق نفتي با هدفمند شدن آرزوي کودکان

می خواهم مهندس شوم

  مرجان طباطبايي- «مهندس شدن» حالا آرزوي برخي کودکاني است که در همسايگي با تاسيسات نفت و گاز هستند. اگر تا ديروز خود را در لباس معلم مدرسه کوچکِ شهر و روستا و يا شايد خلباني که هواپيمايش را در آسمان دنبال مي کنند، مي ديدند؛ آن آرزوها، امروز رنگ ديگري به خود گرفته است؛ آنها مي خواهند «مهندس نفت» شوند. شايد کودکي خود را با اين آرزو در لباس آبي و کلاه زردرنگي ببيند که در توليد نفت زير پايشان سهمي دارد؛ سهمي که رنگ زندگي را هم برايشان رنگي تر خواهد کرد.اين موضوع را وقتي با مشاور اجتماعي وزير نفت گفت وگو مي کنيم، متوجه مي شويم که در پاسخ به اين سوال که نفت با اجراي وظيفه مسئوليت اجتماعي خود چه ميزان در توسعه و تحول اجتماعي فرهنگي موثر بوده است، اين مثال را مي زند: «امروز در مناطق نفتي،  رشد اجتماعي به گونه اي است که بچه هاي آن مناطق صرفا آرزو نمي کنند که معلم شوند و مي خواهند مهندس نفت شوند که ناشي از رشد فکري است.» البته براي برخي از اين بچه ها هم کلمه آرزو، غريبه به نظر مي آيد. در يکي از روستاهاي اهواز وقتي از آنها مي پرسيدم که چه آرزويي داريد؟ متعجب مي ماندند تا معلمشان سوال را برايشان اينگونه طرح مي کرد که در آينده مي خواهيد چه کاره شويد؟ شايدتغييرآرزو براي آن دسته از بچه هايي که مي خواهند در آينده مهندس نفت شوند، مساوي با رفاه بيشتر در زندگي و شهرشان باشد.با سيد امير طالبيان، از صفر تا 100 موضوع مسئوليت اجتماعي در نفت را به گفت وگو نشستيم که در ميان صحبت هايش از تهيه نظام نامه مسئوليت اجتماعي در وزارت نفت هم پرسيديم که گفت: اين موضوع در مرحله ويرايش قرار دارد و يک مرحله آن هم تنظيم شده و وزير نفت آن را به شوراي معاونين ارجاع داده است. متن کامل اين گفت وگو در ادامه مي آيد: