اولويت هاي پژوهشي شرکت ملي نفت ايران تشريح  شد

اجرای14 مگا پروژهبا14 دانشگاه معتبر کشور

اکرم برنجي- صنعت نفت کشور در مسائل مربوط به پژوهش و فناوري، تحقيق و توسعه، انتقال فناوري، جذب و بومي سازي و... داراي دستاوردهاي قابل توجه و قابل تقدير بوده و در عين حال  به دنبال يافتن راهکارها و راه حل هاي موثرتر و کارآمدتر براي پيشبرد حوزه هاي فناورانه است. از دو سال گذشته که نقش جدي تري براي حضور دانشگاه ها و مراکز پژوهشي در مطالعه ميادين نفتي و همچنين حوزه هاي اكتشافي در نظر گرفته شد، بار ديگر توجه به ارتباط موثر دانشگاه- صنعت، بهينه سازي اين ارتباط، شفاف سازي نقش هر يک و حداکثرسازي سود حاصل از اين ارتباط اهميت ويژه اي يافت. با توجه به اهميت اين بخش و به مناسبت روز پژوهش، به سراغ ابراهيم علوي طالقاني، سرپرست مديريت پژوهش و فناوري شرکت ملي نفت ايران رفتيم و از جايگاه پژوهش در اين شرکت مادرتخصصي پرسيديم که در ادامه اين گفت وگو را مي خوانيد.

  پژوهش و فناوري در دنياي امروز چه معنايي پيدا کرده است؟

در جهان امروز، يکي از معيارها و عوامل اصلي براي رتبه بندي شرکت ها و رده بندي آنها، ميزان توانايي و فناور محور بودن و اشراف آنها به مسائل فناوري است که براساس آن، شرکت ها را با توجه به سطح بلوغ فناوري دسته بندي مي کنند. به اين ترتيب به نظر مي رسد که اگر شرکتي در حوزه فناوري، خودش را تقويت نکند، امکان بقا و زنده ماندن در آينده را از دست خواهد داد. بنابراين بايد در اين فضا اقدام هاي موثري انجام شود.

نکته اي که مهم به نظر مي رسد، اين است که فناوري يک کالاي فيزيکي نيست که از يک سمت به سمت ديگر برده شود و بگوييم انتقال فناوري صورت گرفته است؛ بلکه مفهوم و بلوغي است که افراد و سازمان ها پيدا مي کنند و در اين بلوغ، عامل زمان و گيرنده فناوري را حتما بايد در نظر بگيريم؛ چرا که افراد و سازمان ها در يک بازه زماني و با رعايت دستورعمل ها يا روش کار، همراه با دانش ضمني و به كارگيري تجهيزات، ماهرتر مي شوند، بنابراين تجهيز + مهارت + دانش، مساوي است با فناوري که همزمان بايد هر سه بخش، همگام با هم رشد کنند و هماهنگي بين آنها وجود داشته باشد تا به معناي واقعي امروز بتوان يک فرد يا سازمان را فناورمحور ناميد.

 پژوهش در شرکت ملي نفت ايران از چه جايگاهي برخوردار است؟

يكي از ماموريت هاي اصلي شرکت ملي نفت ايران، ارتقاي فناوري و انتقال آن از صاحبان فناوري هاي روز به بخش بالادستي ترسيم شده است که در اين ارتباط، الزام هايي از اسناد بالادستي و قوانين متعددي نظير نقشه جامع علمي کشور، سياست هاي اقتصاد مقاومتي، قانون برنامه ششم و قانون بودجه سالانه در برنامه هاي شرکت وجود دارد که ما توانستيم با اقدام هايي طي سال گذشته و امسال، مقدار زيادي در مسير اجراي اين تعهدات حرکت کنيم.

البته معتقدم که بازيگران توسعه فناوري در بخش بالادستي صنعت نفت، شرکت ملي نفت ايران، وزارت نفت، دانشگاه ها، شرکت هاي دانش بنيان، معاونت علمي و فناوري رياست جمهوري، وزارت علوم، جهاددانشگاهي، انجمن هاي علمي، شركت هاي سازنده تجهيزات نفتي، شركت هاي مهندسي مشاور، شركت هاي E&P، صندوق هاي شكوفايي و نوآوري، پارك هاي علم و فناوري و ... هستند که همگي اين مجموعه ها، صنعت نفت کشور را تشکيل مي دهند.

با توجه به اين توضيحات، ايجاد هماهنگي و يکپارچگي بين همه اين ارکان مجموعه، ضرورتي است که با نگاه ملي به آن پرداختيم؛ چون بر اين باوريم که اگر غير از اين باشد، موفق نمي شويم و تا همه اجزا و اين چرخ دنده کنار هم قرار نگيرند، اين ماشين حرکت نمي کند.

 تا چه اندازه پژوهش به عنوان اولويت مديران شرکت ملي نفت ايران قرار گرفته است؟

معتقديم که پژوهش، جزو اولويت هاي مديريتي شرکت ملي نفت ايران شناخته شده است. منتهي اولويت کاري براساس مسائل مالي و شرايط کشور نظير فروش نفت و انتقال وجوه ارزي تعيين مي شود. بنابراين نمي توانيم بگوييم که پژوهش در حال حاضر اولويتش از اينها بالاتر است؛ اما اگر ماتريس چهارخانه اي فوريت و اهميت را در نظر بگيريم، پژوهش در بخش مهم غيرفوري قرار دارد.

خوشبختانه مديرعامل جديد شرکت ملي نفت ايران هم به اهميت بخش پژوهش و فناوري اعتقاد دارد و معتقد است که اين بخش و همکاري با دانشگاه ها و توسعه فناوري در جامعه، جزو اولويت هاي کاري است و حرکت هايي که شروع شده، به همين شکل بايد ادامه پيدا کند.

 اولويت هاي پژوهش شرکت ملي نفت ايران چيست؟

ما براي اينکه بتوانيم رسالت و جايگاه پژوهش و فناوري را در شرکت ملي نفت ايران و در مجموعه صنعت نفت کشور ايجاد کنيم، بايد کارها را در چند حوزه مباحث زيرساختي، پروژه ها، حمايت از پروژه هاي دانشجويي، شركت هاي دانش بنيان، انجمن هاي علمي و... و تجاري سازي دستاوردها دسته بندي کنيم. يکي از حوزه ها، مباحث زيرساختي است که بايد براساس قوانين، زيرساخت هاي لازم و بستر لازم ايجاد شود تا در آن بستر، کارها تسهيل شده و به حرکت خود به صورت شفاف ادامه دهد. بنابراين مباحث زيرساختي عمدتا به دستورعمل ها، قوانين و مقررات و زمينه سازي ها بازمي گردد.

در اين ارتباط، مديريت پژوهش و فناوري، سال گذشته شوراي پژوهش شرکت ملي نفت ايران را احيا و در هيات مديره مصوب و راه اندازي کرد و جلسات متعددي تشکيل داديم و در اين شوراي پژوهشي، دستورعمل نحوه تعريف، تصويب و انعقاد قراردادها را مصوب کرديم و به طريق اولي به تصويب هيات مديره رسانديم. چالش هاي عملياتي شركت ملي نفت ايران كه بايد روي آنها تحقيق شود، مشخص و همگي روي سايت اطلاع رساني شده است.

همچنين مقررات نظارتي و داوري و نحوه استفاده از داورها، ناظرها و کميته هاي تخصصي همه را در قالب زيرساخت فراهم کرديم. پروژه هاي فناوري برنامه ششم توسعه و پروژه هايي که بايد در ذيل برنامه ششم اجرايي شود را در گروه هاي مختلف تعريف کرديم.

 در حال حاضر چند پروژه تعريف شده و در دست اجرا قرار دارد؟

در حال حاضر 14 مگاپروژه 10 ساله با دانشگاه ها، 9 پروژه در حوزه قراردادهاي ميدان محور و 5 پروژه در حوزه موضوعات اکتشافي با 14 دانشگاه بزرگ کشور داريم.

     علاوه بر اين 14 مگاپروژه تعريف شده، تعداد زيادي پروژه هاي جاري با دانشگاه ها در ابعاد مختلف و در 11 حوزه فناوري، از جمله محيط زيست، اي تي، علوم زمين، مخزن، مديريت مخزن و حفاري و... شناسايي و در هيات مديره مصوب شده که شرکت ملي نفت ايران احساس مي کند با اجراي پروژه ها در اين 11 حوزه باعث مي شود که سطح فناوري در شركت ارتقا يابد.

پروژه هاي ميدان محور به کدام دانشگاه ها سپرده شد؟

هم اکنون 9 پروژه قراردادهاي ميدان محور در دست اجراست که ابلاغ قرارداد جديد آن از سال گذشته کليد زده شد. در اين پروژه ها هر يک از دانشگاه هاي کشور را روي يکي از ميادين متمرکز کرديم. اين 9 مگاپروژه در ميدان کوپال به دانشگاه شريف، ميدان سروش به دانشگاه سهند تبريز، ميدان آزادگان به انستيتوي نفت دانشگاه تهران، ميدان منصوري به دانشگاه شيراز، ميدان دارخوين به دانشگاه اميرکبير، ميدان کرنچ به دانشگاه آزاد، ميدان اهواز به پژوهشگاه صنعت نفت، ميدان گچساران به دانشگاه صنعت نفت و ميدان بي بي حکيمه به پژوهشکده ازدياد برداشت واگذار شد.

 طرف هاي قرارداد با دانشگاه ها کدام شرکت ها بودند؟

طرف هاي قرارداد در اين 9 مگاپروژه شرکت هاي تابعه مناطق نفت خيز جنوب با 6 قرارداد، شرکت فلات قاره با يک قرارداد، شرکت اروندان با يک قرارداد و شرکت مهندسي و توسعه نفت «متن» با يک قرارداد بوده است.

 روند اجراي اين 9 مگاپروژه را توضيح دهيد؟

اين پروژه ها به 5 بسته کاري تقسيم شدند که عمدتا بسته اول تمام شده يا در حال انجام است. به طور مثال دانشگاه سهند تبريز، بسته دومش هم تمام شده و مذاکرت بسته سوم را دنبال مي کنيم. دانشگاه تهران بسته دومش رو به اتمام است.

 اين مگاپروژه ها چه نقشي در اشتغالزايي داشته اند؟

نکته جالب در اين قراردادها اين است که به ازاي هر يک از اين قراردادها 4 نفر از حوزه هاي فني و عملياتي شرکت هاي تابعه خارج از حوزه پژوهش درگير پروژه ها در كارگروه هاي تخصصي هستند. يعني در ارتباط با قراردادهاي ميدان محور، 36 نفر از همکاران مهندسي نفت و مهندسي توليد و در ارتباط با قراردادهاي فناوري هاي اكتشافي 20 نفر که با پژوهش ارتباط ندارند، در حال حاضر به پيشبرد پروژه کمک مي کنند تا اين پروژه هاي پژوهشي در جزيره خاص خود نباشند و قابليت اجرا داشته باشند.

همچنين همکاران مان از واحد برنامه ريزي تلفيقي در کميته راهبري حضور دارند، بنابراين همگي از مديريت هاي فني گرفته تا برنامه ريزي تلفيقي در ستاد به کمک پژوهش آمده اند تا پژوهش هاي کاربردي انجام شود.

در دانشگاه ها هم همين شرايط حاکم شده، به گونه اي که حداقل از هر دانشگاه 10 نفر در اين پروژه ها حضور فعال دارند که در مجموع 140 نفر ( با احتساب قراردادهاي توسعه فناوري هاي اكتشافي) از اعضاي هيات علمي دانشگاه ها هم در اين پروژه ها به صورت اختصاصي هر کدام روي يک ميدان مشغول فعاليت هستند.

 به 14 پروژه اشاره کرديد. لطفا درباره 5 پروژه ديگر توضيح دهيد که در چه حوزه اي تعريف شده است؟ 

 در کنار اين 9 مگا پروژه 5 پروژه در ارتباط با توسعه فناوري هاي اکتشافي با دانشگاه ها تعريف شده که با دانشگاه فردوسي مشهد در حوزه بهبود تصويرسازي زيرسطحي در حوزه رسوبي كپه داغ، با دانشگاه شهيد بهشتي در حوزه ژئوشيمي اكتشافي و مدل سازي هيدروكربني در ناحيه دزفول شمالي، با دانشگاه شاهرود در حوزه ژئومکانيک، با دانشگاه خوارزمي، در حوزه سنگ هاي کربناته شكافدار در حوزه دشت آبادان و با دانشگاه شهيد چمران اهواز در حوزه ژئوشيمي اكتشافي سطحي و زيرسطحي در ناحيه دشت آبادان قرارداد منعقد شده است.