کارکنان شرکت پالايش نفت آبادان از روزهاي سخت مي گويند

پشتکار، زمینه ساز پیشرفت

مشعل    سميه راهپيما    وقتي از در پالايشگاه نفت آبادان داخل مي روم و مسافتي را طي مي کنم، با ديدن ساختمان ها و واحدهاي درون پالايشگاه، پي به قدمت بالاي آن مي برم؛ ساختمان هايي با نماي قديمي که نوشته برخي سردرهاي آن کمرنگ شده و حکايت از عمر طولاني اين پالايشگاه دارد و انتقال اطلاعات به نسل جوان، از آن زمان تاکنون به دو صورت شفاهي و بهره مندي از فناوري هاي جديد بوده است.اين پالايشگاه در زمان جنگ تحميلي، آماج حملات دشمن قرار گرفته و افت و خيزهايي داشته تا به اينجا رسيده و شاهد ملي شدن صنعت نفت بوده است، به گونه اي که به گفته برخي کارکنان قديمي آن، نخستين اعتصاب ها براي به نتيجه رسيدن ملي شدن صنعت نفت کشورمان از پالايشگاه آبادان آغاز شده است، از اين رو به دليل قدمت پالايشگاه و سختي هايي که کارکنان آن در مسير پيشبرد اهداف تعيين شده شرکت پالايش نفت آبادان پشت سر گذاشته اند، هفته نامه «مشعل» گزارشي از کارکنان اين پالايشگاه تهيه کرده که در ادامه مي خوانيد:

در اين پالايشگاه، ساختماني با ديواره هاي سفيد رنگ ديده مي شود که روزگاري، اعتصابات براي ملي شدن صنعت نفت از مقابل آن شروع شده است. از آن زمان تاکنون، متخصصان داخلي کمر همت بسته اند و با خودکفايي در تجهيزات مورد نياز اين صنعت، وابستگي را نسبت به ديگر کشورها کاهش داده اند. اکنون در همان ساختمان، کارگاه مرکزي شرکت پالايش نفت آبادان قرار دارد که در آن با تکيه بر توان داخل، بيشتر تجهيزات مورد نياز اين پالايشگاه ساخته مي شود. مجتبي قطينه، اکنون مسئوليت برنامه ريزي کارگاه مرکزي شرکت پالايش نفت آبادان را به عهده دارد. او که دانش آموخته رشته مهندسي متالوژي است و سابقه فعاليتش در اين کارگاه به 27 سال مي رسد، مي گويد: «تعمير تجهيزات پالايشگاهي به تخصص نياز دارد و کسي که در کار مکانيک بيرون از پالايشگاه مهارت دارد، نمي تواند در پالايشگاه، کار فني انجام دهد و بايد دوره هاي تخصصي آن را بگذراند. از گذشته هاي دور در کارگاه مرکزي رسم بوده که جوانان تحصيلکرده و تازه کار به صورت کارآموز در کنار استادکاران، دانش عملي را مي آموزند و اين دانش به صورت شفاهي از کساني که بازنشسته مي شوند، به جوان ترها منتقل مي شود. پالايشگاه آبادان با تکيه برتوان داخل، به دانش فني تجهيزات ثابت، دوار، برقي و ... رسيده و با برنامه ريزي، مديريت و دادن ديتاي صحيح به سازندگان داخلي، به خودکفايي دست يافته است.»

قطينه در ادامه به جذب نيروهاي بومي اشاره مي کند و مي افزايد: «وقتي کسي در يک منطقه ساکن باشد، به او بومي گفته مي شود. حال کسي که متولد شيراز است و چند سال در آبادان زندگي کرده، بومي اين منطقه به شمار مي آيد. با توجه به اين تعريف، مي توان گفت که اکنون 300 نفر در کارگاه مرکزي فعاليت دارند که از اين تعداد 99 درصد بومي هستند. جذب بوميان کمک مي کند تا در شرايط اضطراري و در کوتاه ترين زمان، از دانش متخصصان استفاده کنيم. مصداق اين امر به سال 1394 باز مي گردد که يکي از دستگاه هاي مبدل حرارتي، خردگي شديد پيدا کرده بود و بايد تعويض مي شد که هزينه اي نزديک به 100 ميليون تومان داشت؛ ولي با تکيه بر توان داخل توانستيم آن را با 6 ميليون تومان تعمير و وارد سرويس کنيم.»

تعمير تجهيزات جنگي

بعد از صحبت با رئيس کارگاه مرکزي، با مسعود مجد، يکي از باسابقه ترين کارکنان کارگاه مرکزي وارد صحبت مي شوم که از 14 سالگي به صنعت نفت آمده است. او به مدت 2 سال دوره هاي آموزشي لازم را در آموزشگاه فني  حرفه اي پالايشگاه گذراند و در پايان دوره و بر اساس نمره اي که در آزمون کتبي کسب کرد، در کنار استادکاري ماهر، دو سال ديگر هم کارآموزي کرد و بعد از چهار سال به صورت ثابت مشغول به کار شد و به مرور زمان تجربه کسب کرد، به طوري که امروز به يک نيروي کارآزموده فني تبديل شده است.

او بيشترين خاطره دوران کاري خود را به دوران جنگ تحميلي مربوط مي داند و مي گويد: «در اين دوران، علاوه بر وظيفه اصلي خود در پالايشگاه، ادوات جنگي مانند شني تانک و صفحه کلاچ تانک را هم تعمير مي کرديم و کار تعمير لوله هاي خمپاره انداز را هم کارکنان فني انجام مي دادند و به طور کلي با تمام توان مقابل دشمن ايستاديم.»

يکي از تجربه هاي مسعود مجد به تعمير الکتروموتور نيروگاه شهر آبادان اختصاص دارد که بالانس آن به دستگاهي مخصوص نياز داشت. او مي گويد: «با تکيه بر تجربه دوران کاري خود و با کمک ديگر همکاران توانستيم آن را تعمير کنيم. از آن زمان تاکنون 5 سال مي گذرد و خدا را شکر مشکلي هم پيش نيامده است.»

نسل سوم صنعت نفت

در ادامه بهروز باورصاد، سرپرست بخش برق شرکت پالايش نفت آبادان به ميان صحبت مي آيد. او سابقه اي 31 ساله دارد و خود را نسل سوم صنعت نفت معرفي مي کند و مي گويد: «زماني که در زادگاهم (مسجد سليمان) نفت پيدا شد، انگليسي ها ساکنان و مالکان زمين هايي را که نفت در آنجا استخراج شده بود، براي نگهداري از وسايل و امکاناتي که در چاه نصب کرده بودند، استخدام مي کردند که پدر بزرگم جزو يکي از آنها بود. زماني که او فوت کرد، پدرم که 9 سال بيشتر نداشت، جاي پدرش استخدام شد. پس از او من نيز در سال 1367، بعد از بازسازي پالايشگاه آبادان، به عنوان نيروي رسمي مشغول به کار شدم.»

او به جوانان توصيه مي کند: «همانند تعصبي که بزرگان مان در حفظ و نگهداري از اين مرز و بوم داشته اند، ما نيز در صيانت از اين خاک کوشا باشيم که نمونه بارز آن تکيه بر توان داخلي است.»

باورصاد ادامه مي دهد: «گاهي اوقات دستگاه هاي پالايشگاه دچار خرابي مي شود که با مهندسي معکوس، آن را بر طرف مي کنيم. امتيازي که کارگاه برق دارد، اين است که هر قطعه پس از سرويس و تعمير در اين کارگاه، تست مي شود و آناليز ارتعاشي آن گرفته شده و پس از اطمينان از درستي آن، به واحد عمليات برگردانده مي شود.»

سرپرست بخش برق شرکت پالايش نفت آبادان در ادامه به خاطره اي از دوران کاري خود اشاره مي کند و مي گويد: «در اولين بازسازي پالايشگاه، استوک هايي را که از موتورها باز شده بود، در مکاني جمع آوري مي کردند. يک روز استادکارمان ما را به آن مجموعه برد و به قطعاتي اشاره کرد که آنها را جمع آوري کنيم و به کارگاه مرکزي ببريم. دو روز روي آنها کار و يک الکتروموتور جمع کرديم. اکنون نيز من جاي استادکارم را گرفته ام و قطعاتي را که از سال ها قبل بدون استفاده مانده بود، جمع آوري کرده و با کمک همکارانم آنها را روي موتورهايي که نياز به قطعه دارند، نصب و بازسازي مي کنيم.»

تلاش شبانه روزي کارکنان

در کنار کارکنان با سابقه، جواناني نيز در کارگاه مرکزي مشغول به کار هستند که با سابقه کاري کم، خوش درخشيده اند. بذرافشان يکي از آنهاست که از سال 1392 در قسمت مکانيک مشغول به کار شده است. او مي گويد: «من از سال 1392 و از روي اجبار وارد صنعت نفت شدم و به مدت دو سال کمک دست بودم. بعد از ورود به پالايشگاه، اشتياق پيدا کردم و شبانه روز تلاش کردم و اکنون استادکار مکانيک هستم. در اينجا استادکاراني هستند که مي توان از تجربه آنها استفاده کرد. اين به خود جوانان تازه کار باز مي گردد که بخواهند از تجربه اين افراد استفاده کنند يا نه؟ مکانيک پالايشگاه، همانند دريايي است که هرچه پيش برويم، بازهم کم است. کار مکانيکي در اين پالايشگاه همانند مکانيک بيرون نيست؛ چون هر روز يک دانش جديد وارد صنعت نفت مي شود. در يک جمله مي توانم بگويم که پشتکار، زمينه ساز پيشرفت در کارم بود.»

قلب ايمني و آتش نشاني

بعد از صحبت با کارکنان کارگاه مرکزي به سمت کارگاه تعميرات واحد آتش نشاني مي روم. محمود سنجري، استادکار اين واحد است که سابقه اي 30 ساله دارد. او مي گويد:« صفر تا 80 درصد پمپ ها و مانيتورهاي ماشين هاي آتش نشاني در اين کارگاه تعمير مي شود و با تکيه بر توان داخلي توانسته ايم در هزينه صرفه جويي کنيم. به نوعي مي توان گفت که اين واحد، قلب ايمني و آتش نشاني پالايشگاه است. »

گشتي در کارگاه تعميرات واحد آتش نشاني مي زنم و از نزديک با فعاليت آن آشنا مي شوم. در قسمتي از کارگاه تعميرات آتش نشاني، کار تعويض يا بازيابي پودرهاي خاموش کننده انجام مي شود. از سنجري مي پرسم که کار در اين قسمت با چه مخاطراتي روبه روست که در پاسخ مي گويد: « پودرهاي خاموش کننده، حاوي مواد شيميايي است و براي کساني که با آن ارتباط مستقيم دارند، آسيب هاي تنفسي ايجاد مي کند و اگر اين پودرها با محل زخم تماس داشته باشد، باعث ايجاد ناراحتي هاي پوستي مي شود.»

گام آخر

بعد از صحبت با کارکنان کارگاه مرکزي و کارگاه تعميرات واحد آتش نشاني، در راه خروج از پالايشگاه، صحبت هاي آنها را در ذهنم مرور مي کنم. به اين نکته مي رسم که تنها با عشق به کشور است که مي توان تمام مرارت ها و سختي ها را پشت سر گذاشت و در مسير رسيدن به خود کفايي گام برداشت.