سیاسی شدن  نفت شمشیر  دو لبه

شعیب بهمن-  در طول دهه های گذشته بارها کشورهای مختلف از انرژی به عنوان سلاحی سیاسی استفاده کرده و مقاصد و اهداف خود را به پیش برده اند که از نمونه های بارز آن می توان به تحریم نفتی عربی در دهه ۱۹۷۰ میلادی اشاره کرد. در سال های اخیر نیز بارها استفاده سیاسی از انرژی هم از سوی کشورهای صادر کننده و هم مصرف کننده مطرح بوده است. به عنوان مثال روسیه در اوج اختلاف خود با اوکراین و اتحادیه اروپا، گاز صادراتی به این کشورها را در زمستان قطع کرد. اگر چه استفاده سیاسی از سلاح انرژی ممکن است در کوتاه مدت موثر واقع شود، اما در درازمدت موجب افزایش بی اعتمادی و بدبینی می شود. چنانکه این رفتار روسیه، کشورهای اروپایی را واداشت به منابع و مسیرهای دیگری برای تامین انرژی خود فکر کنند.

با توجه به عواقبی که استفاده سیاسی از انرژی داشته، معمولا کشورها در استفاده از این ترفند، جوانب احتیاط را رعایت می کنند. با این حال در سال های اخیر، ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی تلاش قابل توجهی کرده اند که از نفت به عنوان ابزاری سیاسی استفاده کنند؛ این در حالی است که استفاده از سلاح انرژی در مناسبات سیاسی، همچون شمشیری دو لبه است که می تواند گربیانگیر خود این کشورها شود.

سیاسی شدن بازارهای تجاری به خصوص در حوزه انرژی، همواره یکی از آفت هایی بوده که صنعت نفت و گاز را تهدید کرده و به کشورهای صادرکننده و وارد کننده به طور همزمان آسیب رسانده است. با این حال برخی کشورهای تولیدکننده و وارد کننده نفت همچنان در صدد استفاده سیاسی از انرژی هستند. اگر چه در ظاهر استفاده از سلاح انرژی باید از سوی صادر کننده یا صادرکنندگان انرژی علیه مصرف کنندگان آن به کار گرفته شود، با این حال در مواردی هم منافع سیاسی باعث ایجاد همگرایی و همسویی میان صادر کنندگان و مصرف کنندگان انرژی شده است که یکی از نمونه های بارز آن، پیوند و همسویی ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی با یکدیگر برای استفاده سیاسی از نفت است. این ترفند در طول سال های گذشته به صورت مشخص علیه جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه به کار گرفته شده است، چنانکه بعد از بحران اوکراین و حضور مستقیم روسیه در تحولات نظامی سوریه، دو کشور آمریکا و عربستان با کاهش بهای نفت تلاش کردند روسیه را تحت فشار قرار دهند. همچنین آنها در برنامه خود اعمال فشار اقتصادی به ایران را نیز مد نظر داشتند تا از این طریق تهران را ناگزیر به تغییر و تجدید نظر در سیاست های منطقه ای خود کنند.

اگر چه اتخاذ چنین سیاست هایی در ظاهر می تواند موفقیت آمیز باشد، اما در نهایت به خود کشورهایی که استفاده سیاسی از نفت کرده اند نیز، آسیب می رساند. چنانکه عربستان سعودی بعد از مدتی با کسری بودجه شدید روبه رو و ناگزیر شد به طرح تثبیت و کاهش تولید نفت تن دهد.

 مخمصه عربستان

در حال حاضر عربستان سعودی و آمریکا تلاش می کنند از نفت به عنوان ابزاری سیاسی برای اعمال فشار بر ایران استفاده کنند. به نحوی که امریکا تلاش می کند صادرات نفت ایران را محدود کند و عربستان نیز سعی دارد جای خالی آن را پر کند. در این بحبوحه، مسئله قتل جمال خاشقجی، روزنامه نگار منتقد سعودی در کنسول گری عربستان در استانبول و فشارهایی که از سوی کشورهای غربی بر ریاض وارد شد، وزیر نفت سعودی را وادار کرد تا در برابر این فشارها در یک تغییر موضع صریح از عدم توانایی کشورش برای جایگزین کردن نفت ایران در بازارهای جهانی سخن به میان آورد. در واقع عربستان سعودی تلاش می کند با برجسته کردن مسئله صادرات نفت، فشارهای ناشی از این قتل را بکاهد. با این حال هر نوع کاهش تولید از سوی عربستان سعودی می تواند موجب خشم دولت آمریکا شود، زیرا ترامپ در فشارهای اقتصادی و سیاسی خود به ایران، روی جایگزینی نفت عربستان حساب ویژه ای باز کرده است. با این اوصاف می توان گفت که عربستان سعودی در مخمصه ای گیر افتاده که نه راه پیش و نه راه پس دارد، زیرا هر نوع افزایش تولید، اثرگذاری سیاسی این کشور بر غرب را در مورد مسئله خاشقچی می کاهد و هر نوع کاهش تولید موجب افزایش خشم آمریکای ترامپ می شود. از سوی دیگر، افزایش تولید نفت از سوی ریاض به معنای کاهش بهای انرژی در بازارهای جهانی است که چنین امری نمی تواند برای کشوری همچون عربستان مطلوب باشد. همچنین کاهش تولید نفت به افزایش قیمت ها منجر می شود که چنین موضوعی خوشایند کشورهایی همچون آمریکا نیست. افزون بر موارد یاد شده، استفاده سیاسی از نفت می تواند از اعتبار عربستان به عنوان کشوری مسئول در حوزه تامین امنیت انرژی بکاهد و ریاض را به شریکی غیر قابل اعتماد برای غرب مبدل کند.

با این اوصاف، مخمصه ای که عربستان سعودی با استفاده سیاسی از نفت در آن گیر افتاده، تنها یک راه رهایی دارد و آن، واگذاری مسائل اقتصادی و حوزه انرژی به بده و بستان های بازار است. به خصوص که هر نوع مداخله سیاسی در حوزه انرژی علاوه بر آنکه قیمت گذاری نفت را از مسیر درست خود خارج می کند، می تواند به چالشی سیاسی برای کشور استفاده کننده از سلاح نفت نیز تبدیل شود.

  اشتباه کاخ سفید

افزون بر عربستان، سیاست آمریکا برای فشار بر ایران از طریق محدودسازی فروش نفت نیز، اشتباه بزرگی است که در نهایت به ضرر دولت ترامپ و متحدان آن تمام می شود. اگر چه جان بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید گفته که دولت ایالات متحده می خواهد با اعمال تحریم بر صادرات نفت ایران، تهران را مهار کند و نمی خواهد به کشورهای دوست آمریکا که به نفت ایران وابسته هستند، آسیبی وارد شود، اما واقعیت آن است که هم خود امریکا و هم تمام کشورهای مصرف کننده و حتی تولید کننده نفت، از چنین سیاستی آسیب می بینند، زیرا در وهله اول باید توجه داشت که ایران یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت در جهان است و هر نوع کاهش تولید آن می تواند تاثیر مستقیمی بر بازارهای جهانی داشته باشد و قیمت ها را افزایش دهد. در وهله دوم، توجه به این مسئله ضروری است که در حال حاضر سایر تولیدکنندگان مهم نفت در جهان قادر به پر کردن خلأ ناشی از فقدان نفت ایران در بازارهای جهانی نیستند. در این بین برخی کشورها همچون لیبی و ونزوئلا نیز با چالش های داخلی دست به گریبان هستند که این خود باعث بروز کمبود نفت در بازارها خواهد شد و هر نوع جبران نفت ایران را ناممکن می سازد.

شاید با توجه به همین مسائل است که آمریکا از ادعای اولیه خود مبنی بر به صفر رساندن صادرات نفت ایران عقب نشینی کرده و معافیت هایی برای برخی کشورها که به واردات نفت از ایران وابسته هستند، در نظر گرفته است. این عقب نشینی امریکا نشان می دهد که اگر چه فشارهای سیاسی کاخ سفید بر برخی کشورها موجب کاهش اندک در صادرات نفت ایران شده، اما در نهایت استفاده ابزاری از سلاح نفت می تواند به ضرر واشنگتن تمام شود، زیرا هر نوع کاهش تولید نفت به افزایش بهای آن منجر می شود که چنین موضوعی به معنای افزایش بهای سوخت و تورم در امریکا است. به خصوص که در حال حاضر نیز، بسیاری از تحلیلگران انرژی، علت افزایش بهای نفت را سیاست دولت ترامپ در خروج از برجام و فشار اقتصادی به ایران تلقی می کنند. در چنین شرایطی، استفاده سیاسی آمریکا از انرژی که به افزایش بیش از حد قیمت آن منجر می شود، نتیجه ای عکس خواهد داشت و می تواند دولت ترامپ را با چالش های زیادی در مدیریت اقتصاد آمریکا روبه رو کند. افزون بر این، چنین موضوعی موجب نارضایتی بسیاری از متحدان آمریکا از سیاست های این کشور در حوزه انرژی خواهد شد. هر نوع استفاده سیاسی از نفت می تواند در نهایت به ضرر کشوری تمام شود که تلاش کرده از این سلاح بهره ببرد.