یک طرفه پیش قاضی نروید

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ يَأْکُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحيم»

اى کسانى که ايمان آورده ‏ايد! از بسيارى از گمان ها بپرهيزيد، چرا که بعضى از گمان ها گناه است و هرگز (در کار ديگران) تجسس نکنيد و هيچ يک از شما ديگرى را غيبت نکند. آيا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به يقين) همه شما از اين امر کراهت داريد. تقواى الهى پيشه کنيد که خداوند توبه ‏پذير و مهربان است. (حجرات-آيه 12)

قرآن به عنوان کتاب راهنماي جامعه اسلامي و همه انسان ها در آيات متعددي از جمله اين آيه، در بياني مستقيم و غير مستقيم ما انسان ها را از حدس و گمان درباره ديگران و قضاوت درباره آنها منع کرده و تاکيد دارد که اين رفتار، ابتدا به خود فرد آسيب وارد مي کند. قضاوت کردن به بخش هاي زيادي از زندگي روزمره ما رسوخ کرده و گاه حتي متوجه قضاوت کردن مان نمي شويم و به خودمان اين حق را مي دهيم. چه زماني که براي خريد مايحتاج خانه در فروشگاهي هستيم و درباره فروشنده، فروشگاه، محصول و .... شروع به قضاوت مي کنيم و چه زماني که همکار و همکلاسي مان در موقعيت و شرايط متفاوتي قرار دارد، قضاوت کردن مان شروع مي شود. قضاوت به معناي داوري بين دو نفر يا به معناي انتخاب بين دو موضوع يا انتخاب يک راه حل از بين راه حل هاي متفاوت براي يک مشکل بين فردي يا اجتماعي است و به طور معمول، قضاوت از فرهنگ و آگاهي فرد نسبت به موضوع مورد بحث، تفکرات، انديشه ها و اعتقادات وي نشأت مي گيرد. قضاوت کردن مان در چند حالت شروع مي شود: زماني که رفتار و وضعيت فردي براي شما قابل تحمل نيست، به داشته هاي ديگران حسادت مي کنيد و حسادت، شما را به قضاوت مي کشاند يا موقعيت، کار و داشته هايي که شما مي خواسته ايد و فرد ديگري به دست آورده و شما از آن محروم هستيد، شما را به قضاوت منفي مي کشاند. در عين حال بسياري از قضاوت ها در نتيجه کمبود اطلاعات و تخصص نداشتن فرد در يک حوزه است و چه بسا اگر فرد درباره آن شرايط اطلاعات کامل داشته باشد، بهتر بتواند خود را جاي آن فرد بگذارد. درست به همين دليل است که بارها در بيان اصول اخلاقي توصيه مي شود در اموري که حوزه تخصصي شما نيست يا اطلاعات کاملي نداريد، دخالت نکنيد تا به ورطه قضاوت اشتباه کشيده نشويد.

اگر بدانيم که قضاوت کردن ابتدا حال خودمان را بد و درونمان را به هم مي ريزد و چهره بيروني ما را براي مخاطبان و اطرافيانمان مخدوش مي کند، متوجه خواهيم شد که اين رفتار در زندگي مخرب است و از آن پرهيز خواهيم کرد؛ اما براي پرهيز از قضاوت لازم است که روي جنبه هاي آرامش و کنترل هاي دروني خود بيشتر کار و تمرکز کنيم.

  اعتماد به نفس در زندگي، کار، روابط اجتماعي و ... کمک زيادي مي کند تا ديگران را قضاوت نکنيم و حداقل خيلي زود در دام قضاوت اشتباه نيفتيم.

 حتي اگر قضاوت مي کنيم، کار را به غيبت، تهمت و ... نکشانيم و اگر هم قضاوت کرديم، با اشاره به مواردي باشد که واقعا رخ داده و تا حد امکان در حضور افراد يا مجموعه هايي باشد که مورد قضاوت قرار گرفته اند.

 گاهي قضاوت ها، بخصوص وقتي در ميان جمع بيان مي شوند، طرف قضاوت شده را تخريب مي کند و ممکن است زندگي فرد را دچار بحران کند. به همين دليل اگر قضاوتي هم صورت مي گيرد و لازم به بيان ان است، سعي کنيم آن را ابتدا با خود فرد مطرح کنيم.

 همانقدر که خود ابعاد دروني پيچيده اي داريم و اطرافيان و مخاطبان از افکار و دلايل کارهاي ما اطلاعي ندارند، ما هم از نيت و دلايل کارهاي افراد به طور کامل خبر نداريم و ممکن است در هر موضوعي به قول معروف همه داستان را ندانيم، به همين دليل بهتر است براي قضاوت، عجله نکنيم و بگذاريم کمي زماني بگذرد تا از گفته خود پشيمان نشويم.

  مستند به آن جمله معروف که «هر كس مؤمنى را به گناهى سرزنش كند، نميرد تا خودش آن گناه را مرتكب شود» فراموش نکنيد که منع کردن ديگران، يکي از کارهاي نکوهيده است که در جريان قضاوت دچار آن مي شويم. با اين تفکر که کار دنيا بر اساس بده و بستان مي چرخد و ممکن است همان اتفاق، روزي براي ما رخ دهد، درباره ديگران قضاوت نکنيم تا ديگران درباره ما قضاوت نکنند.

 بهترين کار براي پرهيز از قضاوت اين است که در هر موردي که احتمال قضاوت وجود دارد، قبل از هر چيز ابعاد مختلف آن را بررسي کنيم و بدانيم منفعت و ضرر هر طرف بر سر چه بوده و آن وقت معني رفتارها را بررسي کنيم. اگر هم دسترسي به اين اطلاعات نداريم، حداقل يک جانبه به قاضي نرويم.

 

دوکتاب درباره امام حسين (ع)

اين هفته به شما پيشنهاد مي کنيم دو کتاب از علي صفايي حايري را مطالعه کنيد. کتاب هايي که هر دو، درباره واقعه عاشورا نوشته شده اند و مولف آنها تلاش داشته در هر يک، مباحث مختلفي را تحليل و خواننده را از زواياي مختلفي با واقعه عاشورا آشنا کند.

وارثان عاشورا

اين کتاب مجموعه اي است از پنج مبحث در زمينه اضطرار به دين و حجت، حق و شبهه، احياي امر، وارثان عاشورا و اصحاب اباعبدالله(ع). اين کتاب حاصل سخنراني هاي استاد در چند دهه محرم است که به همت و قلم خود ايشان رقم زده شده است.

در مبحث اول، نويسنده به بحث اضطرار به ولي و انتظار از ولي و انتظار براي ولي پرداخته و با توجه به آياتي از سوره آل عمران، فجر و تکاثر، از تمحيص، بلاء، فتنه و اشتغال به نعمت ها گفت وگو کرده است.

در مبحث دوم؛ به تحليلي از حق و شبهه مي پردازد تا در برخورد با شبهه، فتنه، وسوسه و بدعت، همراه نور، هدايت، بينات و فرقان، بتوانيم مسلط، سالم و بهره مند باشيم. نويسنده مي کوشد تا نشان دهد همراه اين بينات و با دستيابي به يک ميزان مشخص و فرقان حاکم و با توجه به بيان حضرت امير(ع) در خطبه 182 نهج البلاغه که از حق و هدف، طريق و راه، قائد و رهبر و آداب و فقه حرکت گفت وگو مي کنند، چطور مي توان از بند شبهه رهيد و زمينه فتنه را از بين برد يا ضعيف کرد و از انحراف ها و بدعت ها رها شد.در مبحث سوم، به اين نکته پرداخته شده که احياي امر اهل بيت را چگونه و از کجا دنبال کنيم تا از کساني باشيم که به حيات قلبي رسيده اند، آن هم تا روزي که تمامي دل ها مي ميرند. در اين نوشته، با توجه به تمامي روايات احياي امر، عوامل احيا و مراحل پنج گانه آن سخن به ميان آمده است. در مبحث چهارم که عنوان کتاب هم از همين بحث گرفته شده، مولف توضيح مي دهد که ميراث حسين(ع) که وارث آدم تا خاتم است، به کساني خواهد رسيد که از آگاهي و علم، عبوديت و تقوا، عبوديت و صلاح برخوردار باشند و اين ها وارثان عاشورا هستند. در مبحث پنجم، به تحليل، تطبيق و بررسي اوصاف و خصوصيات اصحاب اباعبدالله(ع) پرداخته مي شود که چطور مسلم بن عقيل به استقامت  هاني بن عروه به حميت و حمايت و حر به محاسبه، مقايسه، انتخاب، حريت و عبوديت و زهير به نجات، فلاح و سرداري و قيس بن مسهر و عبدالله بن يقطر به مقام سقايت، رسالت و شهادت و همچنين ديگر ياران به آن مقام وفا و ادب و فداکاري و فوز رسيدند.

عاشورا

در اين کتاب با توجه به اين نکته که زندگي، صحنه پيکارها و ميدان مبارزه هاست، به اشکال مختلف انگيزه ها، هدف ها، نيازها و سدها و مانع هاي جهاد و مبارزه مي پردازد و در نهايت با بررسي تحليل هاي مختلف در رابطه با قيام و حرکت امام حسين(ع)، نويسنده خود به تحليلي از قيام اباعبدالله(ع) مي پردازد.از اين داستان خون تا به حال تحليل هايي شده است؛ تحليل هايي نه چندان نزديک و همدم، بلکه در برابر و مخالف با هم.

 شهادت، شفاعت، امر به معروف، جلوگيري از ظلم، انقلاب و تشکيل حکومت.کتاب عاشورا بر آن است تا فهم دورهاي نزديک و بزرگ هاي فشرده را براي ما آسان تر کند.

 

اي تکنواز نابغه نينوا، حسين

اي تـکـنـواز نـابـغه نـينـوا، حـسيـن وي تکسوار واقعه کربلا، حسين

اي از ازل نوشت سواد سرشت خويش  با سرنوشت غربت خود آشنا، حسين

هـم جاي فداي راه وفا کرده، هم جـهان              هم جان و هم جهان به وفايت فدا، حسين

حـتا کوير تف زده را اشک شسته بود  وقتي جهان گريست عزاي تو را، حسين

سوک تو کرد زلزله، چندان که خواهرت               زينب فکند ولوله از «وا اخا» حسين

من زين عزا چگونه نگريم که در غمت  برخاست ناله از جگر سنگ ها، حسين

«آزاده بـاش بـاري اگـر دين نداشتي» زيباترين سفارش مولاي ما، حسين

از بـعـد قـرن هـاي فـراوان هـنوز هـم                ماراست ره شناس ترين رهنما، حسين

تـو کشـتي نـجات و چـراغ هــدايـتي                درياب مان در اين شب تاريک، يا حسين

 حسين منزوي

 

بر آستان صدا و سنتور

کمي يا شايد بيشتر از کمي که عقب برويم و حافظه شنيداري مان را واکاوي کنيم، در حوالي ميانه دهه 60 تصنيف بر «آستان جانان» را هنوز هم مي توانيم زمزمه کنيم. در همه دير مغان نيست چو من شيدايي... خرقه جايي گرو و باده و دفتر جايي... ده ضربي خاصي در شور که فقط صداي شجريان بود و سنتور مشکانيان و ضرب فرهنگ فر. آلبوم بر «آستان جانان» هنوز هم شنيدني است و به گواه بسياري از کارشناسان و منتقدان موسيقي، يکي از برترين آلبوم هاي موسيقي ايراني محسوب مي شود. در اين زمانه پر هياهو و پرمشغله، شنيدن اين آلبوم شنيدني را به شما پيشنهاد مي کنيم.

سري به جاده قديم بزنيد

در شب سال نو مينو به خانه باز نمي گردد... اين تک جمله، تنها وصفي است که عوامل فيلم جاده قديم درباره اش نوشته اند. پس از سال ها دوباره منيژه حکمت به فيلمسازي روي آورده و جاده قديم را ساخته است. فيلم زندان زنان اين کارگردان هنوز هم خاطره انگيز است و يادآور بيان معضلات اجتماعي پيچيده اي است که در زمان خود در کانون توجه منتقدان و روزنامه نگاران قرار گرفت. از بازيگران مطرح اين فيلم مي توان به مهتاب کرامتي، آتيلا پسياني، ليلي رشيدي، محمدرضا هدايتي و بهناز جعفري اشاره کرد. ديدن اين فيلم را به شما پيشنهاد مي کنيم.

 

کريم اصلي خداست

درويشي تهي دست از کنار باغ کريم خان زند عبور مي کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره اي به او کرد. کريم خان دستور داد درويش را به داخل باغ آوردند.

کريم خان گفت: اين اشاره هاي تو براي چه بود؟

درويش گفت: نام من کريم است و نام تو هم کريم و خدا هم کريم. آن کريم به تو چقدر داده است و به من چه داده؟

کريم خان در حال کشيدن قليان بود؛ گفت: چه مي خواهي؟

درويش گفت: همين قليان مرا بس است !چند روز بعد درويش قليان را به بازار برد و بفروخت. خريدار قليان کسي نبود جز کسي که مي خواست نزد کريم خان رفته و تحفه براي خان ببرد! پس جيب درويش را پر از سکه کرد و قليان را نزد کريم خان برد! روزگاري سپري شد. درويش جهت تشکر نزد خان رفت.

ناگه چشمش به قليان افتاد و با دست اشاره اي به کريم خان زند کرد و گفت: نه من کريمم نه تو؛ کريم فقط خداست که جيب مرا پر از پول کرد و قليان تو هم سر جايش هست...

قصص و امثال کوتاه ايراني