چهره هاي نفتي برتر در ترجمه ايران ترجمه در ميدان نفت

مشعل - اگر 1200 سال پيش، بيت الحکمه در جهان اسلام کتاب هاي سرياني، پهلوي، سانسکريت و يوناني را ترجمه کرد و نهضت ترجمه در ميان مسلمانان شهرتي عالمگير يافت، هزار و صد سال بعد در مقياسي کوچک تر، صنعت نفت مامن و ماواي بسياري از بزرگترين نويسندگان و به ويژه مترجمان ايراني بوده است؛ مترجماني که با يادآوري نام هر يک از آنها، مشهورترين کتاب هاي حوزه علوم انساني و هنر و ادبيات را به خاطر مي آوريم. در ميان کارکنان نفت و به خصوص روابط عمومي، مترجمان شهيري وجود داشته اند که مي توان گفت نهضت ترجمه معاصر ايران همزمان با آغاز قرن چهاردهم خورشيدي به دست و ذهن آنها پيش رفته است. متن پيش رو بزرگان زيادي را ياد کرده است؛ بزرگاني که هر چند اينجا سخن از توانايي آنان در ترجمه است و به سويه هاي مترجمي شان توجه شده، اما در حوزه هاي نويسندگي و تاليف، يدهاي طولايي داشته اند. متن پيش رو دومين  و آخرين بخش از معرفي مترجمان صنعت نفت است.هرچند فرهيختگان اين صنعت بي شمارند.

 

عزت فلسفه در نفت ايران

عزت الله فولادوند سال 1314، در خانواده اي حقوق دان و اهل فضل در اصفهان ديده به جهان گشود. پدرش قاضي عدالت پيشه اي بود که به اقتضاي شغل قضاوت پيوسته در سفر بود. کمتر با مردم شهرها ارتباط برقرار مي کرد. تحصيلات مقدماتي و بخشي از دوره متوسطه را در تهران گذراند. سپس براي ادامه تحصيل به انگلستان رفت، اما به علت تحولات داخلي ايران و مشکلات مالي ناشي از آن به ايران بازگشت و تکميل تحصيلات متوسطه را پي گرفت.

 در سال 1343 کار خود را در شرکت نفت با اداره انتشارات آبادان در جمع همکاراني چون حميد نطقي، صفدر تقي زاده، طاهر صفارزاده، حسن کامشاد و . . . آغاز کرد. پس از آن به آغاجري، اهواز و خرمشهر رفت. آخرين محل کاري وي در کنسرسيوم نفت و روابط صنعتي تهران رقم خورد. فولادوند نخستين ترجمه اش را چنان که گفته شد، اثري از اريک فروم، نويسنده و روان شناس آلماني با عنوان گريز از آزادي اختيار کرد. اين ترجمه که به تشويق و دلگرمي هاي طاهر صفارزاده همکار سال هاي نخستين وي در شرکت نفت سامان يافت، اول بار در سال 1348 به چاپ رسيد.

برخي آثار

  آلبرکامو، اثر کانر کروز اويراين، 1352

  خشونت، اثر هانا آرنت، 1359

  انقلاب اثر هاناآرنت، 1361

  فلاسفه بزرگ، آشنايي با فلسفه غرب، اثر برايان مگي، 1372

  ماکياولي، اثر کوئنتين اسکينر،1372

  زندگي نامه فلسفي من، اثر کارل ياسپرس، 1374

  مردان انديشه، پديدآورندگان فلسفه معاصر، اثر برايان مگي، 1374

  آغاز فلسفه، اثر هانس گئورگ گادامر، 1382

 

نيم قرن ترجمه مردانه

نجف دريابندري اول شهريور 1308 در شهر آبادان در خانواده اي ملاح و نه چندان باسواد ديده به جهان گشود. هشت ساله بود که از سايه پدري محروم شد. دوره ابتدايي را در مدرسه 17 دي گذراند و تا سال سوم متوسطه در دبيرستان رازي آبادان به تحصيل پرداخت. پس از آن بود که در گيرودار ورود نيروهاي متفقين به آبادان، به بهانه اي از کلاس درس گريخت و سر از شرکت نفت درآورد. ورود دريابندري در نفت با اشتغال در اداره کارگزيني همراه بود و آنگاه به دليل تسلط به زبان انگليسي راهي اداره شپينگ shipping (کشتيراني) شد. پس از رفت و برگشت هاي فراوان، سرانجام سروکار دريابندري، بنا به درخواست خود او به اداره انتشارات افتاد، تا شايد کاري دلخواه و در خور، او را فراهم آيد؛ مثلا ترجمه اداره اي که همه بزرگان نفت و نامداران کشور در آن جمع بودند، همه آن کساني را که عمري دست بر قلم داشتند و بعدها او را همدم و همسنگر شدند. ورود به دنياي ترجمه، زماني جدي تر شد که ابراهيم گلستان او را با فاکنر و همينگوي آشنا کرد و از اين جا بود که نم دريابندري بر زبان ها افتاد. سينماي شرکت نفت آن وقت ها فيلم هاي زبان اصلي مي گذاشت. از اين رو دريابندري يادگيري زبان را بيشتر مرهون سينما تاج آبادان مي داند.

برخي آثار

  تاريخ سينما، اثر آرتورنايت

  آنتيگونه، اثر سوفوکلس، 1355

  قدرت، اثر برتراندراسل،1361

  افسانه دولت، اثر ارنست کاسيرر 1362

  پيرمرد و دريا، اثرارنست همينگوي 1363

  پيامبر و ديوانه اثر جبران خليل جبران 1378

 

از خبرنگاري در نفت تا دنياي ترجمه

مسعود برزين در سال 1299 در تهران به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي را نخست در دبستان ادب تهران شروع کرد. اما به علت فوت مادر و ماموريت هاي پي در پي پدر، بخشي از تحصيل خود را در مدرسه شبانه روزي کالج اصفهان گذراند. قضاي روزگار، سروکار برزين پس از سال ها فعاليت مطبوعاتي و تدريس در دبيرستان هاي تهران، در 36 سالگي به شرکت نفت افتاد. او در سال 1336 به استخدام شرکت هاي عامل نفت ايران درآمد و به عنوان رئيس روابط عمومي مشغول به کار شد. در سال 1350 تغييري ديگر درسرنوشت کاري وي افتاد؛ از طريق شرکت نفت به عنوان مشاور رئيس دانشگاه تهران برگزيده شد و همزمان به عنوان مدرس دروس مرتبط با روزنامه نگاري و روابط عمومي را نيز در آن دانشگاه تدريس مي کرد. او به گاندي علاقه داشت و حاصل اين علاقه و تمايل، چاپ و انتشار آثاري چند در اطراف اين موضوع بود. ترجمه آثاري از مهاتما گاندي همچون: «سرگذشت من»، «کلمات قصار»، «به دانشجويان»، و آثار ديگري مانند «کتاب سفيد هند»، «حقايقي درباره هند»، «آنچه بايد درباره هند دانست»، «مسلمانان در هند»، «موفقيت هاي هند»، «اساس فرهنگ هند»، و ... از مهم ترين آنها به شمار مي آيد. همچنين آثار قلمي برزين به ترجمه آثاري از شاهکارهاي ادبي از رمان هاي نويسندگاني همچون رابيند رانات تاگور، ادگارآلن پو، مارک تواين و ... اختصاص مي يابد.

برخي آثار

  جين ثر، شارلوت برونته، 1329

  موفقيت هاي هند پس از استقلال، بي تا

  به دانشجويان، اثر مهاتماگاندي، 1335

  برباد رفته، اثر مارگريت ميچل، 1363

  اوليورتويست، اثر چارلز ديکنز

  سرگذشت من، اثر مهاتما گاندي

  کابلي والا، اثر رابيندرات تاگور

  داستان زندگي ماري کوري، اثر روبرت ريد، 1364

 

مرد اوپکي در قله ترجمه

 فواد روحاني به سال 1286 در تهران متولد شد. پس از پايان تحصيلات متوسطه راهي کشور انگلستان شد. مدتي را در دانشگاه اکسفورد و بقيه را در دانشگاه لندن تا مقطع ليسانس حقوق خواند. دکتراي خود را در فرانسه از دانشگاه پاريس گرفت. ورود وي به صنعت نفت در سال هاي پيش از ملي شدن نفت شکل مي گيرد. نظر به تحصيل و تخصص حرفه اي دررشته حقوق، از همان آغاز در بخش حقوقي شروع به فعاليت کرد. سمت هايي چون: مشاور حقوقي شرکت ملي نفت، عضو هيئت مديره و قائم مقام رئيس هيئت مديره در تيرماه 1339 به مدت چهار سال، رئيس هيئت اعزامي به بغداد پس از کودتاي 14 ژوئيه 1959 به منظور شور و مشورت بر سر پيدا کردن راهکاري عملي براي انسجام کشورهاي صادرکننده نفت، از جمله عناوين سازماني مهم وي را در نفت تشکيل مي دهد. وي همچنين از شخصيت هاي موثر در تاسيس سازمان اوپک و يکي از بنيانگذاران اوپک محسوب مي شود. اما بيش از همه عنوان نخستين دبير کل سازمان اوپک بود که در دومين اجلاس اوپک در ژانويه 1961 در کاراکاس به نام او رقم خورد. وي به عنوان فردي ايراني در مدتي بالغ بر سه سال و نيم سال 1961 تا 1964 سازمان اوپک را اداره کرد. آشنايي او به زبان هاي انگليسي، فرانسه و ايتاليايي از او يک مترجم مسلط و زبردست ساخت.

برخي آثار

  کليات زيباشناسي، اثر بندتو کروچه

  پاسخ به ايوب، کارل گوستاويونگ

  جمهوريت، اثر افلاطون

  رساله هنر و زيباشناسي، اثر آرتور شوپنهاور

 

نفت، دوربين و قلم

نام اصلي خانوادگي ابراهيم گلستان، تقوي شيرازي است. سال 1301 درشيراز در خانواده اي مذهبي و روزنامه نگار تولد يافت؛ پدرش مدير روزنامه انگلستان و پدربزرگش روحاني بود. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در مدارس شيراز گذراند.درسال 1320 در دانشگاه تهران در رشته حقوق مشغول به تحصيل شد. اما دانشکده حقوق را نيمه کاره رها کرد و بعدها در رشته ادبيات فارسي ليسانس گرفت.گلستان هنر نويسندگي را به طور جدي در شيراز در روزنامه پدر گلستان شروع مي کند، در قالب قطعه هاي کوتاه تقريبا از هر دري مي نويسد. نوشتن قطعه هايي که با به کار بردن عناصر شعري در نثر فارسي، شيوه جديدي را آفريدند. چنان که خود اظهار مي دارد: «البته بايد بگويم، شاعران بزرگ فارسي مثل سعدي، خيام و بيهقي بيشتر از هر کس ديگري روي من اثر گذاشته اند.» پيوند ابراهيم گلستان با شرکت نفت در اداره روابط عمومي آبادان رقم مي خورد. وي در آن اداره به فعاليت هاي هنري در قالب عکاسي و گزارش نويسي مي پردازد. دوربين به دست در پي خبر مي دود و براي نشريات گزارش تنظيم مي دارد.وي از نخستين مترجماني بود که در صنعت نفت، آثار ادبي جديد غرب را به ترجمه کشاند. شور و شوق فوق العاده ابراهيم گلستان در دستيابي به کتاب هاي انگليسي جديد در آن دوران در جمع همکاران او زبانزد است.گلستان بعد از کودتاي 28 مرداد 1332 به روابط عمومي شرکت نفت در تهران انتقال مي يابد و ساخت چند فيلم صنعتي را به منظور نشان دادن توسعه فعاليت هاي نفتي و پيشرفت هاي صنعت نفت عهده دار مي شود.

برخي آثار

  کشتي شکسته ها (5 داستان)

  زندگي خوش و کوتاه فرانسيس مکومبر (يک معرفي با ترجمه   چند داستان از ارنست همينگوي)

  هاکلبري فين، اثر مارک تواين

  دون ژوان در جهنم، اثر جورج برناردشاو