صنعت گاز؛ خلف پیر کهنسال نفت

بهره برداري از گاز طبيعي يکي ديگر از حوزه هاي فعاليت صنعت نفت در يکصدسال گذشته، به ويژه در سال هاي اخير است که طي آن، توجه به گازفزوني يافت، همچنان که بهره برداري از گاز طبيعي در سطح جهان نيز به مراتب جوان تر از نفت بوده و تا سال هاي جنگ جهاني دوم، در مقابل نفت خام يک منبع انرژي درجه دو محسوب مي شد.

روزگاران کهن

در ايران، هر چند آشنايي با گاز طبيعي به روزگاران بسيار کهن بازمي گشت و استفاده از اين منبع سوخت در آتشکده هاي معروف ايران مرسوم بود، اما بهره برداري صنعتي از آن، نسبت به نفت خام با تاخيري بسيارآغاز شد.

ساليان متمادي، گاز به همراه نفت خام از مخازن نفتي ايران خارج و به دليل در اختيار نبودن فناوري استفاده از آن (همچنان که تا امروز نيز متاسفانه در مناطقي شرايط به همان ترتيب سابق است!)

اين سوخت ارزشمند بدون استفاده سوزانده مي شد! نه شرکت نفت انگليس و ايران و نه کنسرسيوم نفتي، اقدامي براي ايجاد صنعت گاز در ايران به عمل نياوردند. شرکت هاي عضو کنسرسيوم علاوه بر اين به شرکت ملي نفت ايران نيز، فرصت چنين استفاده اي نمي دادند و اين وضع تا سال 1344 خورشيدي ادامه داشت.

سرماي شديد شوروي

در اين سال، در جريان ديدار سران دو کشور ايران و اتحاد جماهير شوروي، آن کشور تقاضاي خريد گاز از ايران را مطرح نمود. يک سال قبل از آن در سال 1343 شرکت ملي نفت شروع به يک سلسله مطالعات مهندسي و اقتصادي دقيق درباره اجراي طرح هاي گازرساني به شهرها و همچنين صادرات آن به خارج کرده بود که با ارائه درخواست شوروي، اين برنامه ريزي جدي تر شد.

سرماي شديد شوروي آنقدر وحشتناک بود که توليد چاه هاي باکو کفاف چرخيدن چرخ صنعت و استفاده از گاز براي گرمايش را نمي داد، از اين رو شوروي در مقابل درخواست ايران براي ساخت کارخانه ذوب آهن، درخواست خريد گاز ايران را مطرح کرد. سرانجام در دي ماه 1344 خورشيدي قراردادي بين شوروي و ايران منعقد شد و پس از آن کارشناسان روسي براي احداث کارخانه ذوب آهن وارد ايران شدند. از سوي مقابل مقدمات ارسال گاز به شوروي نيز از جانب شرکت ملي نفت ايران فراهم شد. نظر به اين که اجراي قرارداد ياد شده مستلزم ايجاد سازماني مجهز بود، شرکت ملي نفت ايران تصميم گرفت براي تمرکز امور گاز و تهيه، توزيع، فروش و صادرات آن يک شرکت فرعي تاسيس کند. به اين ترتيب در اسفنده ماه 1344 شرکت ملي گاز ايران با سرمايه اي معادل هفتصد ميليون ريال که تمامي آن متعلق به شرکت ملي نفت بود تاسيس شد.

شعله هاي فروزان

در آن هنگام توجه ويژه اي به گاز نمي شد، در مناطق نفت خيز که روزگاري شعله هاي آتش جاودان درآتشکده هايش شهره بود اين بار شعله هاي آتش فروزان در کنار چاه هاي نفت و تاسيسات نفتي را در مقابل چشمان مسافراني قرار مي داد که شب هنگام با هواپيماها از فراز خوزستان مي گذشتند تصميم برنامه ريزان و مديران ارشد صنعت نفت ايران بود که اين شعله ها هر چه زودتر خاموش شوند، تصميمي که تا اجرايي شدن فاصله فراواني داشت، چرا که در جريان کاوش ها، مياديني از گاز طبيعي کشف شد که استفاده از آنها به مراتب ساده تر از بازيافت گاز همراه نفت در چاه هاي نفتي بود.

در ابتدا هدف قرار داد ايران و شوروي در مورد گاز طبيعي اين بود که مقدار عمده اي از گازهاي توليدي همراه با نفت خام در مناطق نفت خيز جنوب جمع آوري و پس از انجام عمليات تفکيک مايعات و تصفيه گاز از مواد اسيدي، گاز خشک با مشخصات معيني تهيه و به وسيله خط لوله به مرز ايران و شوروي فرستاده شود، اما کشف ميادين گازي، منابع سهل الوصول تري را در اختيار ايران قرار داد که صادرات آن به مراتب کم هزينه تر بود.

علاوه بر آن، ميادين آغاجاري و مارون نيز براي تامين گاز مدنظر قرار گرفتند پس از جمع آوري گاز در اين مناطق، قسمت مايع آن در دستگاه هاي بازيافت مايعات گاز که در مجاورت ميادين ساخته شده بود، از گاز جدا شده و گاز خشک آماده ارسال مي شد.

پاي در راه گاز

اولين نمونه از اين دستگاه هاي بازيافت در فروردين 1349 در مجاورت ميدان نفتي مارون افتتاح شد که توانايي داشت به طور روزانه از هفتصد ميليون فوت مکعب گاز جمع آوري شده، حدود بيست و پنج تا سي هزار بشکه مايعات گازي تفکيک و گاز خشک را ارسال کند.

پس از آن چندين دستگاه ديگر بازيافت گاز در اهواز و مناطق ديگر احداث شد و گاز خشک خروجي اين دستگاه ها به وسيله کمپرسورهايي فشرده و به دستگاه پالايشي که در منطقه بيدبلند در چهل کيلومتري شمال شرقي آغاجاري ساخته شده بود، ارسال مي شد. پالايشگاه گاز بيدبلند در آذرماه 1350 خورشيدي افتتاح شد. اين پالايشگاه گاز خشک را به خط لوله گازي که از بيدبلند تا مرز شوروي در شهرآستارا احداث شده بود، منتقل مي کرد.

اين مسير طولاني شاه لوله گاز ايران به شوروي بود که از بيدبلند تا ساوه چهل و دو اينچ قطر داشت و از ساوه با خط لوله اي به قطر چهل اينچ به سمت قزوين و دره سفيد و نهايتا استان گيلان ادامه پيدا مي کرد. شاه لوله گاز از آنجا، مسيري نزديک به ساحل را تا کناره دريا در آستارا طي مي کرد و گاز ايران را به شوروي مي رساند. در کنار اين طرح، شرکت ملي گاز ايران به شناسايي ميادين ديگر گاز طبيعي در نقاط مختلف کشور نيز اقدام کرد. در 120 کيلومتري مشهد و در محلي به نام خانگيران واقع در 22 کيلومتري سرخس، يک ميدان گاز طبيعي بسيار غني کشف شد که شرکت ملي گاز از سال 1348 طرحي براي بهره برداري آن در نظرگرفت، ميداني که بعدها به منبع اصلي سوخت نيروگاه توليد برق در شهرستان نکا تبديل شد.

در قشم نيز در سال هاي اواخر دهه پنجاه يک منبع گاز کشف شد و شرکت ملي گاز طرحي را براي انتقال گاز از اين منبع به شهرهايي واقع در جنوب شرقي کشور تحت بررسي قرارداد. در ارديبهشت ماه 1351 قانوني به قانون توسعه صنعت گاز به تصويب مجلسين ايران رسيد که براساس آن شرکت ملي گاز ايران اجازه پيدا کرد براي انجام عمليات در زمينه گاز با شرکت هاي مختلف داخلي و خارجي وارد مذاکره شود. پس از آن بود که براي اکتشاف گاز در منطقه کنگان شرکت ملي گاز در سال 1352 با همکاري شرکت هاي آمريکايي، ژاپني و نروژي به تاسيس شرکتي به نام Gas natural liquefied kangan اقدام نمود تا مطالعات جهت بهره برداري از گاز طبيعي اين منطقه را آغاز و عملياتي کند. اکتشاف و صادرات گاز پس از آن آشنايي روزافزون يافت.

شکوفايي بيشتر

سال هاي انقلاب و پس از دوران جنگ تحميلي مقداري اين روند را کند کرد اما امروز پس از پايان جنگ و با اجراي طرح هاي متعدد توسعه، به ويژه در منطقه عسلويه، گاز ايران جايگاه واقعي خود را در ميان منابع انژي جهان يافته است. امروزه پالايشگاه ها و شرکت هاي متعدد مرتبط با گاز و زير مجموعه شرکت ملي گاز ايران از جمله: شرکت گاز استان بوشهر، خراسان جنوبي، شرکت مهندسي و توسعه گاز ايران، شرکت پالايش گاز بيد بلند، فجر جم، سرخون و قشم، ايلام، شرکت صادرات گاز، شرکت انتقال گاز ايران و مديريت هاي متعدد، ديگر ارکان صنعت گاز در کشور را تشکيل مي دهند. از سوي ديگر، عسلويه در جنوبي ترين نقطه ايران بر فراز ميدان گاز پارس جنوبي به بزرگ ترين تاسيسات گاز منطقه تبديل شده است. ميدان گازي پارس جنوبي خود يکي از پديده هاي بي نظير انرژي در دنياست که بزرگ ترين منبع گازي مستقل جهان محسوب مي شود.اين ميدان روي خط مرزي ايران و قطر در آب هاي نيلگون خليج فارس و به فاصله يکصدوپنج کيلومتري ساحل جنوبي ايران قرار دارد.

 برگرفته از کتاب جستارهايي کوتاه بر تاريخ بلند نفت در ايران،  فرشيد خداداديان

 

چند سکانس تاريخي از صنعت نفت ايران

راه اندازي صنعت نفت در ايران باعث شد تا تمدن غرب و جهان صنعتي در سرزميني تاريخي اما دور افتاده و برخوردار از جامعه اي سنتي نمايان شود و اين بخش از ايران را رنگ و لعابي تازه ببخشد.

پيش از آن، در غرب، انقلاب صنعتي شيوه معيشت مردم را تغيير داده و رفته رفته رفاه، آسايش و بهره مندي از اختراعات و ابداعات جديد را وارد زندگي کرده بود، به همين دليل در زمانه اي که مردم اکثر نقاط جهان و از جمله ايران با اقتصاد خود معيشتي و متکي به زحمت، تلاش و مرارت زندگي مي کردند، غربي ها با انقلاب صنعتي يک مرحله از ساير همنوعان خود جلوتر رفته، ضمن برخورداري از امکانات پيشرفته، به رفاه و راحتي بيشتر در زندگي مي انديشيدند. با حضور غريبان کاشف نفت در جنوب ايران، طبيعي بود که اين امکانات و مزاياي رفاهي در اين منطقه به نمايش درآيد و ضمن اينکه بسياري را مسحور خود کند، رفته رفته باعث شود تا اين مناطق از نظر مدنيت از ساير نقاط ايران متمايز شده و با رونق اقتصادي، مقصد مهاجرت بسياري از ايرانيان شود، بديهي است که فعاليت اقتصادي نوين، معيشت افراد بومي منطقه را نيز تغيير داد و آنان را از زندگي خود معيشتي عشايري به بهره مندي از مزاياي معيشت صنعتي و رفاه همراه با آن رهنمون ساخت و اين تاثير که از تغيير نوع معيشت آغاز شد با تاثير بر فرهنگ، اخلاقيات و منش زندگي اجتماعي، شرايط تازه اي را براي ايشان به همراه آورد. مدنيت و شهرنشيني، استفاده از آب لوله کشي، برق و امکانات بهداشتي و حداقل مشاهده و تجربه بسياري از مظاهر مدنيت و رفاه اجتماعي باعث شد مردم اين خطه از سرزمين ايران در اثر ارتباط مستقيم با منشا اين امکانات، تفاوت هاي اساسي فرهنگي با مردم مناطق ديگر پيدا کنند و در زمانه اي که در بسياري از نقاط ايران هنوز از اتومبيل و قطار خبري نبود، مناطق صنعتي جنوب از جاذبه هايي برخوردار شد که بسياري از جويندگان کار را وادار به مهاجرت به اين منطقه و دلبسته آن مي کرد!

بهداشت نسبي، درآمد مناسب و کار فني که به شکوفايي بسياري از استعدادهاي نهفته در ميان ايرانيان ساکن در اين خطه منجر مي شد، به همراه مظاهر تمدن و مدنيت غربي همچون سينما، باشگاه ها، محيط هاي آموزشي و ورزشي از عوامل موثري بود که مردم اين ديار را حتي از ساير هموطنان خود در آن ظرف زماني خاص نيز متمايز مي ساخت.

نفت و فرهنگ

اعجاز صنعت نفت، تبديل جامعه عشايري بدون پيش زمينه علمي و فني به نيروي متخصص فني بود، تحولي که در اثرآموزش و در عين بهره گيري از استعدادهاي آنان به وجود آمد.

هر چند استعمارگران غربي از گماردن ايرانيان در مشاغل حساس و کليدي هراس داشتند، اما ايراني ها به قول کارکنان قديمي، کار را از آنها مي ربودند و رفته رفته به کارشناساني مجرب تبديل مي شدند. تاثير صنعت، به مدنيت و مظاهر صنعتي و رفاهي محدود نبود و حتي در زبان و گويش مردم جنوب نيز آثار آن ديده مي شد.

واژه هاي بسياري به وسيله کارمندان و کارگران شرکت نفت وارد لهجه و گويش مردم جنوب شد که امروز نيز رايج است. هر چند صنعت نفت در خطه جنوب بيشتر ريشه دواند، آثار و پيامدهاي آن نيز افزايش يافت و مردم اين ديدار بيش از پيش تحت تاثير فرهنگ نوين صنعتي ناشي از فعاليت هاي نفتي قرار گرفتند.

آشنايي بسياري از افراد که حتي سواد خواندن و نوشتن نداشتند با زبان انگليسي يکي ديگر از تحولاتي است که در اثر حضور صنعت نفت در جنوب رخ داد، ضمن اين که بروز خلاقيت و شکوفايي استعداد صنعتي بين جوانان اين ديار نيز اکثرا از طريق فعاليت در صنعت نفت عينيت يافت.

به اين ترتيب بسياري از ايرانيان ساکن مناطق نفت خيز، در آن ظرف زماني و مکاني خاص که بسياري از کشورهاي همجوار حتي نام برخي امکانات، خدمات و اختراعات و ابداعات را نشنيده بودند، با فرهنگ عصر جديد آشنايي نسبي و حال و هوايي متفاوت پيدا کرده بودند.

با گسترش دامنه اين تغييرات به ساير مناطق و آميزش فرهنگ صنعت نفت با فرهنگ ديرينه باستاني و اسلامي ايران، صنعت نفت و گردش کار آن در نظام اداري کشور به عنوان يک الگو مطرح و خاستگاه بسياري از تحولاتي شد که در نظام اداري کشور به وقوع پيوست و موجبات ارتقاي سطح خدمت رساني در زمينه هاي مختلف را فراهم کرد.

صنعت نفت ايران در حالي يکصدمين سال تولد خود را طي کرد که طي اين مدت فرازوفرودهاي فراواني را پشت سر گذاشته، اما پويا و زاينده، همچنان تامين بخشي مهم از نيازهاي اقتصادي اين سرزمين را بر عهده دارد.

نفت در جنوب

مسجدسليمان زادگاه يکصدساله نفت در ايران و خاورميانه، همچنان نفت و گاز دارد و علاوه بر توليد گاز ترش از آن که منبع اصلي ماده خام تاسيسات پتروشيمي محسوب مي شود، چاه هاي نفت و گاز آن نيز همچنان در حال توليد هستند.

شرکت ملي مناطق نفت جنوب که مسجدسليمان بخشي از آن محسوب مي شود با دارا بودن چهل و پنج واحد بهره برداري، چهل و هفت واحد تقويت فشار و تزريق گاز، واحد گاز و گاز مايع، هجده واحد نمک زدايي فعال و بيش از دوازده هزار کيلومتر خط لوله جرياني و اصلي، به تنهايي حدود هشتاددرصد نفت توليدي کشور را رهبري مي کند.

پالايشگاه آبادان که نخستين پالايشگاه نفت در خاورميانه محسوب مي شود در حال حاضر با ظرفيت بيش از چهارصد هزار بشکه در روز همچنان بزرگ ترين واحد پالايش کشور به شمار مي آيد و ساخت پالايشگاه دوم اين شهر نيز در حال انجام است.

علاوه بر آبادان، پالايش و پخش فراورده هاي نفتي از کرمانشاه، تهران، اصفهان و بندرعباس تا تبريز و از شيراز و لاوان تا اراک در تمامي کشور شبکه خود را گسترانده و پويا و فعال به پيش مي رود.

اين شبکه پالايشگاهي امروز با ظرفيتي فراتر از 5/1 ميليون بشکه در روز، توليد انواع فراورده هاي نفتي را بر عهده دارد. خطوط لوله که شريان اصلي نفت و گاز محسوب مي شود و همزمان با احداث خط لوله اي از مسجدسليمان به آبادان تولد يافت، امروزه شبکه عظيمي به طول بيش از سيزده هزار کيلومتر را از قطر شش تا سي وشش اينچ تشکيل مي دهد. صنايع جانبي نفت نيز طي اين مدت رشد قابل توجهي داشته اند، فعاليت در زمينه گاز و پتروشيمي گسترش چشمگير يافته و ايران در حال حاضر به عنوان کشوري صاحب صنعت و داراي قدرت سرمايه گذاري و ساخت تاسيسات گاز و پتروشيمي در منطقه شناخته مي شود.

تولد پتروشيمي

در صنايع پتروشيمي با بيش از 30 مجتمع بزرگ و کوچک و توليد سالانه بيش از 25 ميليون تن، اين صنعت را در جايگاه دومين توليدکننده فراورده هاي پتروشيمي منطقه خاورميانه قرار داده است، با اجراي طرح هاي توسعه صنعت گاز در منطقه اقتصادي- انرژي پارس در عسلويه، نقطه عطفي تازه در تاريخ يکصدساله صنعت نفت در حال ترسيم و تمدني تازه در آستانه شکل گيري است.

طي يک قرن حيات صنعت نفت صدها هزارتن از مردان و زنان سخت کوش و توانمند از اين سرمايه ملي پاسداري و در جريان رويدادها و حوادث تلخ و شيرين آن نقش آفريني کرده اند. بسياري از آنان امروز روي در نقاب خاک کشيده اند که يادشان گرامي باد، اما براساس آمار هم اکنون حدود 45 هزار باز نشسته، از نسل هاي مختلف شاغلان که عمدتا بين 30 تا 60 سال گذشته همراه اين صنعت و خدمتگزار آن بوده اند، در قيد حيات و دلبسته و وابسته خانه اصلي خود باقي مانده اند.

در مقابل، هم اکنون نزديک به 90 هزار تن از کارکنان رسمي صنعت نفت با تلاشي تحسين انگيز در حال ساختن فردايي بهتر براي اين صنعت استراتژيک و امانت دار وديعه اي هستند که يکصدسال با تاريخ اين مرز و بوم آميخته و در آويخته است.