مروري بر زندگي شهريار شعر ايران به بهانه سال مرگش که «روز شعر و ادب فارسي» است

شاعری که از عاشقی دست نکشید

مشعل- شاعران زيادي از اعصار قبل و معاصر خود ما هستند که اثر حضورشان را در زندگي اجتماعي و روزمره اقشار مختلفي از مردم مي بينيم. همانقدر که مردم هنوز شاهنامه و ديوان حافظ و مولانا و اشعار عطار و خيام را مي خوانند، از شاعران معاصر خودشان هم اشعاري را مي خوانند و مي دانند. البته شاعراني که شعرشان بيشتر با روح زندگي و جزئيات زندگي امروز گره خورده، در اين ميان سهم بيشتري دارند. سيد محـمـد حسين بهـجـت تـبـريـزي، ملقب به شهريار شاعري است که روز درگذشت او را روز ملي شعر و ادب فارسي نام نهاده اند.

تلخ و شيرين

زندگي اين شاعر، شرح حالي خواندني و شنيدني است که اتفاقا در سريالي تلویزيوني به ان پرداخته شده است، اما بسياري از اين رويدادها و خاطرات تلخ و شيرين را مي توان در ميانه اشعـار شهريار يافت. شهريار عاشق مي شود و اين عشق تا پايان عمر براي او يگانه باقي مي ماند و با همين عشق است که بسياري از غزل هاي دلنشين و کمياب خود را سروده است. غـزل هاي يار قـديم، خـمار شـباب، ناله ناكامي، شاهـد پـنداري، شكـرين پـسته خاموش، تـوبـمان و دگـران، نالـه نوميـدي و غـروب نـيـشابور حالات شاعـر را در جـريان آن عـشق حكـايت مي كـند.

زبان ساده

اشعار شهريار چه در وجه عاشقانه و رويايي و چه در وجه اجتماعي و رفتارهاي مردمي، آن گونه اند که امکان همزادپنداري و تطبيق دوره اي را به مخاطب خود مي دهد و از اين جهت بسياري اشعار او را متناسب با دوره حاضر هم مي دانند. زبان شعـر شهـريار ساده است و در بسياري از موارد درباره محـروميت و ناكامي و جفاي روزگار گفته است. او در عين حال مباحث اعتقادي خود را در اشعارش به خوبي و صريح نشان مي دهد و خـدا شـناسي و ميهن پرستي او به وضوح در اشعارش هويداست.

زندگي و زمانه

شهريار درسال 1285 خورشيدي در قريه قره چمن تبريز به دنيا آمد و تحصيلات تکميلي خود را در دارالفـنون تهـران خواند و تا كـلاس آخر مـدرسهً طب تحـصيل كرد، اما بسياري از موضوع هاي زندگي و روزگار از جمله غم عاشقي او را از ادامه اين راه بازداشت و شهريار در اداره ثـبت اسناد نيشابور و مشهـد خـدمت كرد و در سال 1315 به بانك كـشاورزي تهـران آمد. شهريار که بسياري از اشعارش را خودش در حضور بزرگان قرائت کرده در ميان غير فارسي زبانان هم شهرت دارد. او با منظومه «حـيـدر بابا» در آذربايجان و قـفـقاز هـم معروف است و گفته مي شود که به بيش از 80 زبان زنده دنيا ترجمه شده است. همين حالا هم بسياري از سياسيون و کارشناسان اين حوزه براي بيان حرف ها و منظورشان از اشعار شاعران مختلفي استفاده مي کنند و شعر شهريار در اين معنا کاربرد زيادي داشته است. شعري همچون اين شعر به زبان ترکي:

حيدر بابا! گويلر بوتون دوماندي

گونلريميز بيربيريندن ياماندي

بيربيروزدن آيريلمايون آماندي

ياخشيلقي اليميزدن آليبلار

ياخشي بيزي يامان گونه ساليبلار

يعني: حيدر بابا! تمام آسمان را مه سياه گرفته، هر روزمان بدتر از روز قبلي مي شود. در اين اوضاع آشفته ازهم جدا نشويد که طعمه گرگ ها مي شويد. هوا وقتي مه آلود شد، گرگ ها نمايان مي شود. شياطين و خناسان، خوبي ها و خوشي ها را از ما گرفتند و چه راحت ما را به روزگار سياه نشاندند!

وصف مولاعلي(ع)

شهريار تقريبا هم دوره شاعران معروف معاصر ما از جمله نـيما يوشيج، اخوان ثالث بوده است و در سرودن قصيده، مثنوي، غزل، قطعه، رباعي و شعر نو تسلط داشت، اما بيشتر از همه با غزلهايش معروف است و غزل معروف او در وصف امام علي (ع) به نام «علي اي هماي رحمت» بخشي از معروفيت اوست. شهريار از جمله شاعراني است که در سال 1365 در جلسات شعرخواني با حضور مقام معظم رهبري حضور داشته و در حضور ايشان اشعار خود را به زبان فارسي و ترکي خوانده است. شهريار 27 شهريور ماه 1367 درگذشت و در مقبره الشعراي تبريز به خاک سپرده شد.

«تو بمان و دگران» يکي از غزل هاي معروف شهريار است که بارها به عنوان ترانه آهنگهاي معاصر مورد استفاده قرار گرفته است.

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

 رفتم از کوي تو ليکن عقب سرنگران

ما گذشتيم و گذشت آنچه تو با ما کردي

 تو بمان و دگران واي به حال دگران

رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند

 هر چه آفاق بجويند کران تا به کران

مي روم تا که به صاحبنظري بازرسم

 محرم ما نبود ديده کوته نظران

دل چون آينه اهل صفا مي شکنند

که ز خود بي خبرند اين ز خدا بيخبران

دل من دار که در زلف شکن در شکنت

 يادگاريست ز سر حلقه شوريده سران

گل اين باغ بجز حسرت و داغم نفزود

 لاله رويا تو ببخشاي به خونين جگران

ره بيداد گران بخت من آموخت ترا

 ورنه دانم تو کجا و ره بيداد گران

سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن

کاين بود عاقبت کار جهان گذران

شهريارا غم آوارگي و دربدري

شورها در دلم انگيخته چون نوسفران