امر به معروف و نهى از منكر در نهضت امام حسين (ع)

جان کلام در قیام عاشورا

امر به معروف و نهى از منكر، پيشينه‏اى به قدمت تاريخ حيات انسان دارد. نخستين انسان دعوت كننده به نيكى حضرت آدم (ع) بود و پس از وى نيز پيام آوران وحى و پيروان آنان در انجام اين وظيفه مهم تلاش كرده‏اند. حضور اين رادمردان در صحنه تحولات اجتماعى به اندازه‏اى چشمگير است كه مى‏توان گفت همه حركت‏هاى اصلاحى و دگرگونيهاى سازنده در جوامع بشرى در پرتو امر به معروف و نهى از منكر آنان تحقق يافته است.اسلام نيز از پيروان خود مى‏خواهد خود را در برابر جامعه متعهد بدانند و در صورت مشاهده ستم و گناه سكوت نكنند، بلكه همواره ديگران را به خوبى‏ها امر كنند و از بدى‏ها باز دارند.

جايگاه امر به معروف و نهى از منكر

قرآن كريم اولين وظيفه همه انبيا را امر به معروف و نهى از منكر مى‏داند و مى‏فرمايد:

 «ما در ميان هر امتى، پيامبرى را مبعوث كرديم كه مهم‏ترين وظيفه آنان دو چيز بود: يكى امر به يكتاپرستى كه بزرگ‏ترين معروف هاست (ان اعبدواللَّه) و دوم نهى از اطاعت طاغوت ها كه بزرگ‏ترين منكرهاست (اجتنبوا الطاغوت).

از ديدگاه اسلام، هيچ عملى نمى‏تواند با دو فريضه امر به معروف و نهى از منكر، برابرى كند و امت اسلامى، مادامى بهترين امت هاست كه به اين دو واجب شرعى عمل كند. قرآن كريم در اين باره مى‏فرمايد:

«شما بهترين امتى بوديد كه پديد آمديد- از اين جهت كه- امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنيد و به خدا ايمان داريد. »در آيه شريفه، امر به معروف و نهى از منكر در كنار ايمان به خدا قرار گرفته و اين نشانه اهميت و عظمت اين دو فريضه بزرگ الهى و بيانگر اين است كه اين دو واجب، ضامن گسترش ايمان در ميان جامعه بشرى هستند و با به اجرا در نيامدن اين دو فريضه، ريشه ايمان در دلها سست مى‏ شود و پايه‏هاى آن فرو مى‏ريزد. در نگاه معصومان نيز، امر به معروف و نهى از منكر، از مهم‏ترين برنامه هايى است كه خداوند انجام آن را از پيامبرانش خواسته است و كسى كه به انجام اين برنامه‏هاى الهى همت گمارد، در واقع همگام با انبياى الهى به اجراى رسالت عظيم آنان پرداخته است و به تعبير رسول خدا، خليفه خدا و رسولش خواهد شد. حضرت على (ع) امر به معروف و نهى از منكر را از همه نيكى‏ها حتى از جهاد، به مراتب برتر و مهم‏تر برمي شمرد و مى‏فرمايد:

«تمام كارهاى نيك و (حتى) جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منكر، جز به قطره‏اى در برابر درياى بى كران نمى‏مانند.» شايد سر برترى امر به معروف و نهى از منكر بر ساير عبادات و نيكى‏ها در اين باشد كه قوام  استوارى و استمرار همه خوبى‏ها در گرو برپايى اين دو فريضه بزرگ است. علاوه بر اينكه «جهاد»، مبارزه با مفاسد و موانع خارجى است، فرد و جامعه وقتى مى‏تواند در نبرد با دشمن خارجى به موفقيت نايل شود كه موانع و مفاسد داخلى را در پرتو امر به معروف و نهى از منكرريشه كن كرده باشد.

انگيزه قيام

انقلاب آگاهانه مى‏تواند ماهيت هاى مختلفى داشته باشد، زيرا پديده‏هاى اجتماعى مى‏توانند در آن واحد چند ماهيتى باشند. در نهضت امام حسين (ع) نيز، عوامل زيادى مؤثر است كه سبب شده است اين نهضت، يك نهضتى چند ماهيتى باشد. مثلًا يك نهضت مى‏تواند ماهيت واکنشى يا ماهيت آغازگرى داشته باشد. ماهيت واکنشي نيز مى‏تواند يك واکنش منفى در مقابل يك جريان باشد يا يك واکنش  مثبت باشد در مقابل جريان ديگر، همه اينها در نهضت امام حسين (ع) وجود دارد. اين است كه اين نهضت يك نهضت، چند ماهيتى شده است. در نهضت حسينى يك جا سخن از بيعت خواستن از امام حسين (ع) و امتناع امام از بيعت كردن است و در جاى ديگر، دعوت مردم كوفه و پذيرفتن امام؛ از سوي ديگر امام به طور كلى و بدون توجه به مسئله بيعت و دعوت مردم كوفه، از اوضاع زمان و وضع حكومت وقت انتقاد مى‏كند و شيوع فساد و تغيير ماهيت اسلام را يادآورى مى‏كند، حلال شدن حرام ها و حرام شدن حلال ها را بيان مي کند و آن وقت مى‏فرمايد: «وظيفه يك مسلمان اين است كه در مقابل چنين حوادثى ساكت نباشد.» حقيقت اين است كه همه اين عوامل وجود داشته و امام در مقابل همه اين عوامل واکنش نشان داده است. پاره‏اى از کنش ها و واکنش هاى امام(ع)، بر اساس امتناع از بيعت است و پاره‏اى از تصميمات امام، مبناى دعوت مردم كوفه و پاره‏اى نيز بر اساس مبارزه با منكرات و فسادهايى بوده كه در آن زمان وجود داشته است. همه اين عناصر، درحادثه كربلا- كه‏ مجموعه‏اى است از واکنش ‏ها و تصميم هايي‏كه از طرف وجود مقدس اباعبداللَّه (ع) اتخاذ شده- دخالت داشته است. اما موضوع اين مقاله، بررسى عامل امر به معروف و نهى از منكر به عنوان عامل اصلى و اساسى قيام امام حسين (ع) است. امام حسين (ع) در ضمن بيان انگيزه‏هاى قيام خود، به اين عنصر مهم اشاره مى‏فرمايد و آن را از اهداف قيام خود مى‏شمارد.

امام حسين (ع)، حماسه عاشورايى خود را عبارت از امر به معروف ونهي از منكر دانست و فرمود:

 «اريدُ ان آمُرَ بالمعرُوف و انهى عن المنكرِ».

سالار شهيدان هنگام وداع با قبر رسول خدا (ص) فرمود:

اللّهُمَ وَ انّى احِبُّ المعروفَ و اكرهُ المنكَر»  خدايا من معروف را دوست مى‏دارم و منكر را بد مى‏دانم. آن حضرت در بيان هايى صريح، حكومت بنى اميه را منكرى مى‏داند كه بايد با آن مبارزه كرد. يزيد را نيز مردى شرابخوار و فاسق و جنايتكار مى‏داند و پيروان او را ملازمان شيطان و واگذارندگان «طاعت خدا» مى‏شمارد و حكومت اموى را حرام كننده حلال و حلال كننده حرام معرفى مى‏كند كه بدعت ها را زنده و سنت ها را مي رانده‏اند؛ از اين رو شوريدن بر ضد او را مهمترين مرحله نهى از منكر، وظيفه خود مي داند. با اين مبناى دينى است كه امام (ع) بيعت با يزيد را رد مى‏كند و آن را مايه ننگ مى‏داند و حماسه كربلا را پديد مى‏آورد.اين كه در زيارت نامه‏هاى امام حسين (ع) تأكيد مكرر شده: «من شهادت مى‏دهم كه تو نماز و زكات را بر پا داشتى و امر به معروف و نهى از منكر كردى»، همه براى تبيين فلسفه قيام اوست تا رنگ مكتبى آن در هياهوى تبليغات دشمن كمرنگ نشود و جايگاه امر به معروف و نهى از منكر در آن نهضت مشخص شود. در زيارت مخصوصه آن حضرت مى‏خوانيم:

 «امَرتَ بالمعروفِ وَ نَهَيتَ عَنِ المنكر»

بر همين اساس است كه پيروان فرهنگ عاشورا، با الهام از اين حماسه، نسبت به جريان امور و وضعيت فرهنگى و سياسى حساس‏اند و با حضور دائم در ميدان امر به معروف و نهى از منكر، عرصه را بر فساد آفرينان تنگ مى‏سازند؛ چون مى‏دانند كه سكوت و عقب نشينى از اين جبهه گستاخى و پيشروى دشمنان حق و فساد گستران در جامعه را به دنبال دارد. آنان باور دارند كه اگر اين فريضه ترك و فراموش شود، حدود الهى تعطيل شده، احكام خدا مورد تحقير و استهزا قرار خواهد گرفت، از اين رو حاضرند براى اجراى آن جان خود را نيز با تأسى از پيشواى آزادگان نثار كنند؛ چرا كه امام حسين (ع) با ايراد خطبه‏اى در مسير راه كربلا، با اشاره به شرايط پيش آمده و اينكه دنيا دگرگون شده و «معروف»، رخت بر بسته و به حق عمل و از باطل دورى نمى‏شود، شوق خود را به لقاي خدا و مرگ شرافتمندانه ابراز مى‏كند و زندگى در كنار ستمگران را مايه نكبت مى‏شمارد و چنين شرايطى را زمينه‏اى مساعد براى قيام مى‏داند. 

    كلام امام حسين(ع)

شناخت خداوند و عبادت او

اَيّهَا النّاسُ! إِنّ اللّهَ جَلّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلاّ لِيَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ

امام حسين (ع) فرمود: «اى مردم! خداوند بندگان را آفريد تا او را بشناسند، آنگاه كه او را شناختند، پرستش كنند و آنگاه كه او را پرستيدند، از پرستش غير او بى‏ نياز شوند»

(بحار الانوار، ج 5 ص 312 ح1 )

   همراه با شهيدان كربلا

اَسلَم بن عَمرو

او از مواليان امام حسين (ع) است. پدرش از ايرانيان بود که به زور در سپاه ساساني به خدمت گرفته مي شود. در فتح همدان به دست مسلمانان مي افتد و به مدينه برده مي شود و به قبيله بني هاشم مي پيوندد. اسلم، خود زاده شده شهر مدينه است. نزد خاندان وحي و در بستر تعليمات اهل بيت (ع)رشد مي کند و عشق و علاقه اي ويژه به آموختن قرآن کريم و احکام اسلام پيدا مي کند.در جنگ صفين در رکاب اميرمؤمنان (ع) با سپاه معاويه به نبرد مي پردازد و هنوز نوجواني بيش نيست که از قاريان قرآن شمرده مي شود. پس از شهادت حضرت علي (ع) نيز نزد خاندان رسول خدا (ص) مي ماند و به آنان خدمت مي کند. وي کاتب امام حسين (ع) است. همراه با کاروان اباعبدالله (ع)به کربلا مي آيد و در رديف مدافعان اسلام ناب قرار مي گيرد. به ميدان مي آيد و رجز مي خواند:

 أميري حسين و نعم الأمير  سرور فؤاد البشير النذير

 «امير من، حسين (ع) و چه نيکو سالاري است؛ مايه شادماني دل رسول خدا (ص) است». مورخان مي نويسند:

«پس جواني براي نبرد به ميدان مي آيد که قاري قرآن کريم است و به زبان عربي آگاه است و او از موالي و بستگان به امام حسين(ع) است». او مي جنگد، مجروح مي شود و به زمين مي افتد. امام حسين (ع) بر بالينش مي آيد. أسلم چشم مي گشايد. با ديدن چهره نوراني امام (ع) تبسّم مي کند و مي گويد: «کيست چون من که فرزند رسول خدا (ص) صورت به صورتش نهاده باشد؟».سپس جان به جانان مي سپارد.

روز شمار محرم

اول محرم

1- آغاز ايام حسينى: اولين روز از ماه حزن و اندوه آل محمد(ع) است، كه همه انبيا و ملائكه و شيعيان و دوستان اهل بيت(عليهم السلام) محزون هستند.

2- امام حسين(ع) در راه كربلا: روز اول محرم، امام حسين(ع) در قصر بنى مقاتل نزول اجلال فرمودند و از عبيدالله بن حر جعفى دعوت به يارى کردند، اما او اجابت نكرد و بعدها پشيمان شد.

3- قيام مردم مدينه عليه يزيد: در اين روز در سال 63 هـجري مردم مدينه براى قيام عليه يزيد حركت كردند. قضيه از آنجا آغاز شد كه جمعى از اهالى مدينه به رهبرى عبدالله بن حنظله به شام رفتند و دستگاه يزيد و شراب خوارى و قمار بازى و سگ بازى او را ديدند و به مدينه بازگشته و مردم را از وضع فساد دربار اموى آگاه ساختند. با شنيدن اين اخبار، همگان بر خلع يزيد اتفاق کردند و به سرپرستى عبدالله عليه يزيد به قيام برخاستند و افراد اموى ساكن مدينه را بيرون كردند. لشكر شام پس از اطلاع از اين قيام به طرف مدينه حركت كرد و واقعه حَرّه پيش آمد.

  احكام ويژه محرم

سوال: در حسينيه‏ها و مساجد بيشتر مناطق بخصوص روستاها مراسم شبيه‏خوانى به اعتبار اينكه از سنت‏هاى قديمى است، برگزار مى‏شود كه گاهى اثر مثبتى در نفوس مردم دارد، اين مراسم چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر مراسم شبيه‏خوانى مشتمل بر امور دروغ و باطل نباشد و با توجه به مقتضيات زمان باعث وهن مذهب حق هم نشود، اشكال ندارد، اما در عين حال بهتر است به جاى آنها، مجالس وعظ و ارشاد و ذكر مصايب حسينى و مرثيه‏خوانى برپا شود.