درباره طرح ان‎جي‎ال 3100 توضيح دهيد.

اين طرح  که با هدف جمع‎آوري گازهاي همراه نفت ميدان هاي دهلران، آذر، چشمه خوش و پايدار غرب و تامين خوراک پتروشيمي دهلران از سوي اويک در حال اجراست، روند خوبي را طي مي‎کند و اميدواريم سال آينده به مدار بيايد.

 در مجموع روزانه حدود 5/1 ميليارد فوت مکعب گاز در کشور مي‎سوزد که البته ماهيت آن در برخي بخش‎ها متفاوت است و عمده‎ترين‎هاي آن شامل بيش از 700 ميليون فوت مکعب در شرق کارون، حدود 100 ميليون فوت مکعب در مسجد سليمان، حدود 300 ميليون فوت مکعب در خارک، حدود 250 ميليون فوت مکعب در غرب کارون، حدود 150 ميليون فوت مکعب در ايلام و مقداري گاز هم در سلمان مي‎شود. واحدهاي 2300، 2400،1700 و 1800 هم که کلا منتفي شدند، زيرا با مازاد ظرفيت واحدهاي استحصال اتان روبه رو هستيم.

 گريزي کوتاه هم به بحث ال‎ان‎جي داشته باشيم و از آن عبور کنيم، چراکه اين بحث به‎قدري جاي حرف دارد که گفت‎وگوي مجزايي مي‎طلبد. شما عضو هيئت مديره طرح ايران‎ال‎ان‎جي هستيد. آيا تغييري در روند اين پروژه ايجاد شده است؟

اين پروژه هم از آن دست مگاپروژه‎هايي است که هزار و يک مسئله دارد با پيمانکاران متعدد و طرح مطالبات گوناگون. از طرفي پروژه بسيار عظيمي است و تکميل آن به ميلياردها دلار سرمايه نياز دارد و از سوي ديگر هم نمي‎توان آن را به طور مثال شبيه ان‎جي‎ال خارک کوچک کرد، چراکه اين پروژه دو ترين اصلي دارد و حتي اگر يک ترين را کنار بگذاريم، حجم کار نصف نمي‎شود و همچنان با زيرپروژه‎هاي متعددي روبه رو هستيم. 

 ضرورت‎هاي ورود به بازار ال‎ان‎جي در چند جلسه که از سوي انجمن نفت برگزار شد، مورد بررسي قرار گرفت. اين جلسات را چطور ارزيابي مي‎‏کنيد؟

بسيار مثبت. به نظرم مباحث کارشناسي مطرح شده در اين جلسات، توانسته اين موضوع را از يک جنجال رسانه‎اي به يک بحث کارشناسي برساند و اميد دارم در اين زمينه با سياست‎‏گذاري هيئت عالي نظارت، گام‎هاي عملي برداشته شود.

 يعني قراردادي امضا مي‎شود؟

احتمالا قراردادي با شرکت نفت و گاز کنگان ال ان‎جي امضا کنيم و در عين حال، پيگير قراردادي در حوزه اف‎ال‎ان‎جي نيز هستيم.

زمزمه‎هاي کاهش صادرات نفت ايران آغاز شده و به نظر مي‎رسد در چنين شرايطي، نگهداشت توليد در اولويت باشد نه افزايش آن؛ درحالي که با اجراي بسته‎هاي کاري طرح‎ نگهداشت و افزايش توليد، پيش‎بيني شده چند صد هزار بشکه به توليد روزانه نفت کشور اضافه ‎شود. در چنين شرايطي، آيا اجراي اين بسته‎ها با جديت دنبال مي‎شود؟

قطعا با جديت دنبال مي شود، چون حفظ ظرفيت پيمانکاري کشور ضروري است. اتفاقا اگر قرار به تشديد رکود در کشور باشد، اجراي چنين طرح‎هايي اولويت دوچندان دارد. ظرفيت پيمانکاري صنعت نفت طي ساليان سال شکل گرفته و بايد قدر اين ظرفيت را دانست و از آن صيانت کرد. همانقدر که حفظ ظرفيت توليد اهميت دارد، حفظ توان و ظرفيت بخش پيمانکاري صنعت نفت هم حائز اهميت است و اجراي اين بسته‎هاي سي وچهارگانه، دقيقا با همين هدف در دستور کار قرار گرفته.

 البته آن روي سکه را هم بايد در نظر داشت؛ احتمالا پيمانکاران به دليل نرخ ارز، افزايش هزينه‎هاي کار و ديگر مشکلاتي که امروز گريبانگير اقتصاد شده، تحت فشار قرار مي‎گيرند و اين موضوع، اجراي طرح‎ها را با چالش‎هايي روبه رو مي‎کند، اما شرکت ملي نفت ايران پاي اين طرح‎ها ايستاده و مصمم است با اجراي آن ها رونق به بخش پيمانکاري صنعت نفت برگردد. درست است که در شرايط فعلي، اهدافي مثل افزايش توليد تا 6 ميليون بشکه، نگاه بلندپروازانه‎اي به شمار مي‎رود و اولويت ما نيست، اما حفظ توان توليد و حتي افزايش آن تا حدود 5/4 ميليون بشکه همچنان حائز اهميت است و به همين دليل، اجراي اين 34 بسته کاري را با جديت دنبال مي‎کنيم.

  آيا تکليف جايگزيني سهم توتال در طرح توسعه فاز 11 پارس جنوبي مشخص شده است؟

بله سي‎ان‎پي‎سي مي تواند طبق مفاد قرارداد جايگزين توتال شود که هنوز اين موضوع قطعي نشده است.

   ارزيابي شما از حضور   شرکت سي ان پي سي در طرح‎هاي توسعه‎اي نفت ايران چيست؟ اين شرکت، همان شرکتي است که سال 93 از کار در آزادگان جنوبي خلع يد شد؟

اگر بخواهيم واقع‎بينانه نگاه کنيم، سي‎ان‎پي سي شرکت خوبي است؛ در فهرست 5 شرکت بزرگ نفتي جهان قرار دارد و به شدت در حال رشد و رقابت با شرکت‎هاي مطرح نفتي دنياست. معتقدم نه صرفا در شرايط تحريم، بلکه در هر شرايطي بايد با چيني‎ها کار کرد. چين بزرگ ترين بازار مصرف انرژي دنياست. البته حرفم به اين معنا نيست که تصميم هايي که در گذشته در مورد اين شرکت گرفته شد، لزوما درست نبوده است. همان طور که قيمت نفت در طول زمان تغيير مي‎کند، شرايط اقتصادي و فرصت‎هاي تجاري هم در طول زمان تغيير مي‎کند و بنگاه هاي اقتصادي متناسب با زمان بايد تصميم بگيرند، اما آنچه مهم است اين است که چين به عنوان بزرگ ترين بازار انرژي دنيا که سريع‎ترين رشد را هم تجربه مي‎کند، قطعا مي‎تواند شريک راهبردي هر کشور عرضه‎کننده انرژي از جمله ايران محسوب شود و همکاري با شرکت‎هاي بزرگ چيني جنبه راهبردي براي شرکت ملي نفت ايران دارد.

 قراردادهاي توسعه ميدان‎هايي مانند ياران و آذر هم با آن که از مدت‎ها پيش اعلام شد به زودي نهايي مي‏‎شوند، اما امضا نشدند. بسياري معتقدند اگر تکليف اين قراردادها پيش از موضع‎گيري ترامپ درباره توافق برجام روشن مي‎شد، شايد شرايط به شکل ديگري رقم مي‎خورد؛ نظر شما در اين باره چيست؟

فقط بحث ياران و آذر نيست. ما چند قرارداد آماده امضا داشتيم و داريم، اما به امضا منجر نشدند. صرف موضع‎گيري ترامپ در ارديبهشت ماه ملاک نبود، چرا که همان احتمال تغيير شرايط ايران در سطح بين‎المللي، فضا را به قدري با ابهام روبه رو کرده بود که امکان انعقاد توافق‎هاي تجاري بلندمدت وجود نداشت. اتفاقا قبل از موضع‎گيري رئيس‎جمهور آمريکا اوضاع پيچيده‎تر از الان بود، چون طرف‎هاي خارجي تکليف خود را نمي‎دانستند؛ حداقل الان ديگر تکليف روشن شده و من با اطمينان مي‎گويم که ما روزهاي پرکاري پيش رو داريم. هر سه قرارداد IPC که پارسال امضا شدند،  در دست اقدامند. توسعه ميدان‎هاي بزرگي مثل آزادگان با شتاب پيگيري مي‎شود و اميدواريم قرارداد توسعه آن هم امسال امضا شود. الحاقيه يادآوران هم قرار است به زودي امضا و فرايند توسعه اين ميدان در فاز دوم آغاز ‎شود. در بدترين شرايط، توان توليدمان را حفظ و حتي با اجراي بسته‎هاي نگهداشت و افزايش، تا حدودي بر توان توليد اضافه مي‎کنيم. با اجراي اين بسته‎ها پيمانکاران نفتي هم با حجم بيشتري از کار و پروژه روبه‎رو مي‎شوند؛ بنابراين با وجود همه سختي‎ها، برخلاف خواست آمريکا امسال حجم فعاليت‎هاي صنعت نفت در بخش بالادست افزايش مي‎يابد و مي‎توانيم شاهد رونقي معقول و نه رويايي در نفت باشيم؛ ضمن آن که شرايط فعلي، دائم نيست و حتما روزهاي بهتري در راه خواهد بود.