نخستين تاسيسات پتروشيمي ايران موزه مي شود

فاز اول مجتمع پتروشيمي شيراز كه در حال حاضر از مدار توليد خارج شده است، به عنوان نخستين تاسيسات پتروشيمي ايران و خاورميانه، به موزه صنعت پتروشيمي كشور تبديل مي شود.

به گزارش روابط عمومي موزه ها و مركز اسناد صنعت نفت، اكبر نعمت الهي و هيئت همراه از نخستين تاسيسات پتروشيمي ايران بازديد كردند و در نشستي با حضور عبدالرحيم قنبريان، مديرعامل مجتمع پتروشيمي شيراز؛ رضا خلج، رئيس كل روابط عمومي شركت ملي صنايع پتروشيمي و مديران و پيشكسوتان اين مجتمع قديمي، در مورد راه اندازي موزه به بحث و تبادل نظر پرداختند.

به گفته مدير موزه ها و مركز اسناد صنعت نفت، نخستين قدم در راه اندازي اين موزه، ثبت آن به عنوان ميراث فرهنگي كشور است. وي همچنين از هماهنگي هاي انجام شده با مديرعامل مجتمع پتروشيمي شيراز، براي واگذاري تاسيسات فاز يك اين مجتمع به مديريت موزه هاي نفت و تكميل و بازگرداند تجهيزاتي كه از اين مجتمع به مكان هاي ديگر انتقال يافته، خبر داد تا در گام بعدي، بررسي و مطالعات اوليه براي راه اندازي موزه در اين مكان انجام شود. نعمت الهي اظهار اميدواري كرد که اقدام هاي عملي براي ايجاد موزه پتروشيمي، با كمك و همكاري كاركنان اين صنعت آغاز شود تا در آينده نزديك شاهد بازگشايي اين موزه و آمادگي آن براي پذيرايي از علاقه مندان و گردشگران صنعتي و غيرصنعتي باشيم.

لازم به يادآوري است، تاريخچه پتروشيمي شيراز به اواخر دهه 30 خورشيدي بازمي گردد. كلنگ زني اين مجتمع در سال 38 آغاز شده و در سال 41 با نام كارخانه كود شيميايي شيراز به بهره برداري رسيده است.

 

پتروشيمي شيراز بيانگر تاريخچه صنعت پتروشيمي ايران است

مجتمع پتروشيمي شيراز، بيانگر تاريخچه صنعت پتروشيمي در ايران است و نشان مي دهد كه چگونه توليدات اين مجتمع از 130 تا 150 تن در روز، اكنون به سه هزار تن رسيده است.

ابوالقاسم گلدان، رئيس پيشين واحدهاي گاز آمونياك مجتمع پتروشيمي شيراز با بيان اين مطلب افزود:اين تاسيسات، ابتدا با نام كارخانه كود شيميايي شيراز در سال 41 و زير نظر وزارت صنايع و معادن آن زمان راه اندازي شد و در سال 44 به زيرمجموعه شركت ملي نفت ايران انتقال يافت.

وي كه از سال 42 در پتروشيمي شيراز مشغول به كار شده است، مي افزايد: كارخانه كود شيميايي شيراز، از همان بدو تاسيس نيز از نيروي انساني و امكانات پالايشگاه آبادان كمك مي گرفت و پس از واگذاري به شركت نفت و راه اندازي فازهاي 2 و 3 اين كارخانه، به مجتمع پتروشيمي شيراز تغيير نام يافت.

گلدان كه پس از 40 سال كار در صنعت پتروشيمي در سال 82 بازنشسته شده است، يادآور مي شود: برخي واحدهاي مجتمع پتروشيمي شيراز تا سال 95 فعال بود و با راه اندازي تاسيسات جديد در فازهاي 2 و 3 اين مجتمع، فاز يك از خط توليد خارج شد.

اين پيشكسوت قديمي، با تاكيد بر اينكه در بسياري از كشورها نظير روماني، نخستين واحدهاي پتروشيمي به عنوان ميراث و تاريخچه اين صنعت حفظ و نگهداري شده است، مي افزايد: مجتمع پتروشيمي شيراز، آغاز صنعت پتروشيمي در ايران است كه اكنون بسيار گسترده شده و نقش مهمي در صنايع كشور دارد.

لازم به يادآوري است، در افتتاح اين كارخانه كه پيمانكار اصلي آن يك شركت فرانسوي به نام «انسا» بود، ژنرال دوگل، رئيس جمهور وقت فرانسه حضور داشت و دستگاه ها و تجهيزات موجود در اين مجتمع كه بسياري از آنها تا اين اواخر هم كار مي كرده، ساخت كشورهايي چون آمريكا، فرانسه، سوييس و ايتالياست.

از سوي سازمان ميراث فرهنگي ،  گردشگري و صنايع دستي

پروانه تاسيس سه موزه نفت صادر شد

پروانه تاسيس موزه هاي صنعت نفت سبزوار و كرمان و موزه پمپ بنزين دروازه دولت تهران، از سوي سازمان ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايع دستي و صادر شد.

با صدور اين مجوزها، صنعت نفت مي تواند در اين مكان نسبت به انجام فعاليت ها و برنامه هاي موزه اي اقدام کند.

موزه صنعت نفت سبزوار از سال هاي مياني دهه 80 در اين شهرستان با همت کارکنان شرکت پخش فرآورده هاي نفتي اين منطقه راه اندازي شده و اكنون قرار است در چارچوب استانداردهاي موزه اي، مورد بازسازي و تجهيز مجدد قرار گيرد.

اين موزه صنعت نفت که جايگاه پخش بنزين و فرآورده هاي نفتي بود، ابتدا با عنوان ساختمان شرکت ملي نفت انگليس و ايران شناخته مي شد که پس از ملي شدن صنعت نفت در سال 29 به ساختمان شرکت ملي نفت ايران تغيير نام داد.

مرکزيت سبزوار در امر ذخيره سازي و پخش فرآورده هاي نفتي در بخش هاي وسيعي از شمال شرق کشور از جمله دلايل شکل گيري اين موزه بوده است. در موزه نفت سبزوار، بيش از 200 قلم شي شناسايي، ثبت و کدگذاري شده است که از جمله آنها مي توان به لوازم ابزار دقيق، لوازم آزمايشگاهي، آتش نشاني، پالايشگاهي، پمپ هاي روغن و بنزين، ولو، موتورهاي ديزلي و انواع پيمانه اشاره کرد.موزه صنعت نفت كرمان نيز در محل عمارت کنسولگري قديم انگليس در کرمان برپا مي شود و در حال حاضر، آخرين مراحل آماده سازي آن براي افتتاح در دست انجام است. بناي اين موزه، پس از خروج انگليسي ها از منطقه به شركت نفت واگذار شده و در ميان مجموعه خانه هاي سازماني شرکت ملي پخش فرآورده هاي نفتي قرار گرفته بود. اين بنا مدت ها به صورت متروكه رها شده و در معرض تخريب قرار داشت كه هم اكنون براي تبديل به موزه صنعت نفت كرمان، آخرين مراحل مرمت و بازسازي را پشت سر مي گذارد.

موزه پمپ بنزين دروازه دولت تهران نيز در محل جايگاه شماره 6 تهران احداث مي شود كه در دهه اول سال1300 خورشيدي، ازسوي كمپاني نفت انگليس و ايران ساخته شده و بناي آن هنوز پابرجاست.از جمله مواردي كه قرار است در موزه پمپ بنزين دروازه دولت به نمايش درآيد، عبارتند از: تلمبه اي كه مسير چرخش بنزين را در داخل پمپ نشان مي دهد، نمايش شاسي يك خودرو كه جريان بنزين را از باك تا كاربراتور و كلا مسير حركت بنزين را در خودرو نشان مي دهد، اسناد مربوط به صنعت پخش از جمله آمار فروش بنزين، گازوييل و ساير فرآورده هاي نفتي در اين جايگاه در دهه هاي 40 و 50، اعلان هاي نفتي مربوط به دهه اول سال 1300 در روزنامه اطلاعات، نمايش مخازن و تانكر سوخت و دو خودروي قديمي در حال سوختگيري و...

موزه پمپ بنزين دروازه دولت نيز در حال حاضر، آخرين مراحل آماده سازي خود را پشت سر مي گذارد و تا پاپان سال جاري به بهره برداري خواهد رسيد.

خطـــــوط  يکصـدساله نفت

برنامه ريزي براي رساندن نفت توليدي از مسجدسليمان به سواحل جنوبي براي پالايش و صدور، در حقيقت توليد شبکه عظيم و در هم تنيده اي به نام خطوط لوله بود که در مدت کمي سراسر مناطق نفت خيز را به تصرف خود درآورد.

رينولدز و همکارانش در گام نخست به کسي نياز داشتند که بتواند اين پروژه عظيم را به انجام برساند. آنها پس از جست وجوي سوابق افراد «چارلز ريچي» اعجوبه احداث خطوط لوله در برمه را براي اجراي اين پروژه انتخاب و دعوت به کار کردند. «ريچي» متولد اسکاتلند بود و پس از فارغ التحصيلي در رشته مهندسي معدن به استخدام موسسه معتبر صنعتي «جي اندژه وير گلاسکو» درآمده و پس از اعزام به برمه، استعداد و نبوغ خود را در زمينه احداث خطوط لوله به نمايش گذاشته بود.

قدرت او در تشخيص بهترين مسير براي احداث خط لوله و نقشه برداري دقيقي که انجام مي داد، همگان را به شگفتي وا مي داشت. «ريچي» ارزش مادي تخصص خود را مي دانست و هنگامي که در زمينه حقوق و مزايا با شرکت نفت انگليس و ايران به توافق رسيد، خود را به مسجد سليمان رساند و قبل از هر کاري، سوار بر اسب، فاصله مسجدسليمان تا آبادان را پيمود تا ضمن محاسبه فاصله، جغرافياي محل را نيز شناسايي کند. در ميان بهت و حيرت همراهان که عموم آنها از عشاير منطقه بودند، هراز گاهي از اسب پياده مي شد و با سنگ چين کردن زمين، نشانه گذاري و در دفترچه جيبي خود مطالبي يادداشت مي کرد و باز به راهش ادامه مي داد!

ريچي گزارش خود را پس از رسيدن به نخلستان هاي آبادان به مسئولان شرکت ارائه داد. 146 مايل لوله در دو قطر هشت و شش اينچ و دو تلمبه رفت و برگشتي مارک «وير» مورد نياز بود.

در آن هنگام کشور ايالات متحده در زمينه ساخت لوله هاي چدني مخصوص انتقال نفت که به صورت پيچي به يکديگر وصل مي شد، حرف اول را مي زد و شرکت نيز سفارش کار خود را به صنايع لوله سازي آن کشور ارائه کرد. کوره هاي ريخته گري لوله هاي چدني آمريکا در سال 1909 ميلادي (1288 خورشيدي) براي ساخت 98 مايل لوله با قطر هشت اينچ و 48 مايل لوله با قطر شش اينچ به کار افتادند و شرکت نفت انگليس و ايران با پرداخت کل مبلغ تهيه لوله ها، قبل از تحويل، عجله خود را در آماده شدن سفارش کارش نشان داد.

«چارلز ريچي» مي دانست که بدون نيروي متخصص براي احداث خط لوله ،کاري سخت را پيش رو خواهد داشت. به همين دليل يک گروه 50 نفري از بين عشاير محلي که به دنبال کار به ميدان نفتون مسجدسليمان سرازير شده بودند، انتخاب کرد و کار با انبرهاي بزرگ مخصوص پيچاندن لوله ها به يکديگر را به آنان آموخت. او از زبان فارسي تنها يک کلمه را ياد گرفت: «يالا» به معناي زودتر و سريع تر. او خود را از آموختن کلمات بيشتر بي نياز مي دانست!

نتيجه اين بود که وقتي کشتي آناتونگا، با دو هزار و 300 قطعه لوله و قطعات پمپ هاي پيستوني رفت و برگشتي، «وير» را به سواحل آبادان رساند، ريچي و کارگرانش آماده کار بودند. سختي کار بسيار زياد بود؛ هر چند «ريچي» خود را براي شرايطي به مراتب سخت تر از برمه آماده کرده بود.

تنها تخليه بار در ساحل آبادان که 10 روز به طول انجاميد، کافي بود تا سختي کار از همان آغاز خود را به نمايش بگذارد؛ اما يک اميدواري بسيار بزرگ نيز وجود داشت. رودخانه کارون که از کوه هاي بختياري سرچشمه مي گرفت و آب چشمه هاي آن کوه ها را به خليج فارس هديه مي داد، معبري بود که ريچي مي توانست عکس مسير آن حرکت کند و محموله خود را از سواحل خليج، به نزديکي کو ه هاي بختياري برساند.

رينولدز که پيش از آن، براي حمل ديگر بخار و دکل حفاري اش اين مسير را طي کرده بود، تجربيات خود را در اختيار همکار جديدش قرار داد. وسايل و لوله ها ابتدا با استفاده از لنج هاي کوچک محلي تا «آب گنجي» در نزديکي اسکله ماهيگيري «درخزينه» بين شوشتر و مسجدسليمان حمل شد، از آنجا به بعد خط لوله بايد از طريق مسير کوهپايه اي ادامه مي يافت. برنامه اي که «چارلز ريچي» تدارک ديده بود، حداکثر استفاده از جغرافياي محلي براي تسهيل در انتقال نفت بود. مخازني که براي ذخيره نفت در مسجدسليمان ساخته شده بود، حدود 800 پا از سطح دريا ارتفاع داشت. ريچي محاسبه کرد که نفت از اين مخازن تا دو مايل به سمت جنوب حرکت مي کند و آنجا بود که او تلمبه خانه تقويت فشار خود را احداث کرد.

اين تلمبه خانه در منطقه اي موسوم به «تمبي» در جنوب مسجدسليمان احداث شد. پمپ هاي پيستوني رفت و برگشتي که با نيروي بخار به حرکت درمي آمدند، آنقدر قدرت داشتند که نفت را يکسره به سمت آبادان پمپاژ کنند. نفت پس از پمپاژ در تمبي، از خط لوله يک هزار و 400 پايي موسوم به پاگچ امام رضا(ع) که آن سوي رودخانه تمبي بود، به راحتي بالا مي رفت.

سرازير شدن خط لوله در دشت «لهبري» سرعتي مضاعف به جريان نفت مي داد تا آنجا که حتي مي توانست از ارتفاعات بعدي مسير، موسوم به «تل خياط» نيز بالا رفته و سپس صحراي جنوبي خوزستان و از آنجا تا آبادان طي طريق کند. مشقتي که گروه 50 نفره احداث کننده خط لوله مي بردند، فقط براي کساني قابل تصور است که پستي بلندي هاي مالرو منطقه خوزستان را مي شناسند.

اعجاز صنعت نفت پيروزي بر اين سختي ها بود و سرانجام اواسط 1911 ميلادي، چارلز ريچي، آزمايش هاي اوليه را روي خط لوله به پايان رساند و اعلام کرد خط لوله مسجدسليمان به آبادان با ظرفيت ارسال 400 هزار تن نفت خام در سال، آماده بهره برداري است.البته پمپ ها تنها توان ارسال سالانه 250 هزار تن نفت خام را داشتند و علاوه بر آن، گاز همراه نفت خام نيز مانع بزرگي براي ارسال نفت بود. مسدود شدن خط به وسيله گاز در بلندي ها باعث مي شد علاوه بر ماموران محلي حفاظت از خط لوله، گروهي نيز مسئول سرکشي و تخليه اين گاز در نقاط مشخص شده باشند تا خط را اصطلاحا از «گس لاک» شدن خارج کنند.

با توسعه فعاليت ها نياز به خطوط لوله جديد نيز مشهود بود. سال 1914 ميلادي (1293 خورشيدي) خط لوله جديدي به قطر 10 اينچ و اين بار از جنس فولاد سفارش داده شد، اما جنگ اول جهاني احداث آن را تا سال 1915 ميلادي (1294 خورشيدي) به تعويق انداخت.

خط قديمي و پوسيده تعويض شد، ضمن اين که استفاده از آلياژهاي جديد محکم تر  در ساخت لوله ها باعث شده بود نفت با فشار بيشتري پمپ شود که خط قديمي تحمل چنين فشاري را نداشت.

درسال 1948 ميلادي (1327 خورشيدي) بيش از 1600 مايل خط لوله به قطرهاي 12 و 16 اينچ در مناطق نفت خيز احداث شده بود. تلمبه خانه هاي جديد او پي ال اي در ملاثاني، کوت عبدالله، دارخوين، بندر معشور (ماهشهر) و نقاط ديگر احداث شد.

در طول يکصدسال گذشته با توسعه تاسيسات نفتي در ايران و افزوده شدن تاسيسات جانبي، شبکه کهنسال خط لوله در ايران نيز گسترشي قابل توجه يافته است، به طوري که امروزه شبکه اي عظيم با بيش از 13 هزارکيلومتر خط لوله از قطر 6 تا 36 اينچ در سراسر کشور گسترده شده است.شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ايران که به عنوان يکي از شرکت هاي تابعه شرکت ملي پالايش و پخش فرآورده هاي نفتي فعاليت مي کند، با بهره گيري از خدمات حدود 4 هزار و 500 نفر کادر متخصص، اين تاسيسات گسترده را اداره کرده و سالانه 6/47 ميليارد تن کيلومتر، نفت خام خوراک پالايشگاه ها را تامين و فرآورده هاي توليدي را به انبارهاي مربوط منتقل مي کند.«چارلز ريچي» مدت کوتاهي پس از جريان يافتن نفت در اولين خط لوله ايران بر اثر ابتلا به سرخک درگذشت و آنقدر زنده نماند تا شکل گيري شبکه عظيمي را که پس از آن تک خط لوله به وجود آمد، شاهد باشد.

بلاي جنگ مدتي بعد دامنگير جهان شد و در فاصله دو نوبت جنگ هاي جهاني، اتفاقات ديگري بر صنعت نفت ايران گذشت.

برگرفته از کتاب جستارهاي کوتاه بر تاريخ بلند نفت در ايران نوشته فرشيد خداداديان