ملی شدن صنعت نفت از نگاه نفتی ها

«به نام سعادت ملت ایران و به منظورکمک به تامین صلح جهانی، پیشنهاد می کنیم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنای ملی اعلام شود.» نفت در ایران با تصویب این جملات از سوی مجلس شانزدهم ملی شد. بدون تردید روند ملی شدن صنعت نفت ایران و پیروزی ملت ایران، جزء برگ های زرین تاریخ معاصر است. در این پیروزی عوامل متعددی نقش ایفا کردند و منجر به این پیروزی شدند. در این بین مجلس شانزدهم شورای ملی (دوره شانزدهم مجلس شورای ملی و دوره اول مجلس سنا 20 بهمن ماه 1328 از سوی محمدرضاشاه افتتاح شد.) نقشی تعیین کننده در مسیر دستیابی ایران به ملی شدن صنعت نفت را طی کرد، زیرا در این دوره مجلس، کمیسیونی موسوم به کمیسیون نفت تشکیل و کلیه مذاکراتی که منجر به ملی شدن صنعت نفت شد از طریق این کمیسیون پیگیری شد. رهبری این کمیسیون به عهده محمد مصدق بود. فردی که با پشتوانه جبهه ملی در مقابل رزم آرا و طرفدارانش ایستاد و توانست روند ملی شدن صنعت نفت را به پیش ببرد. حالا بیش از 70 سال از آن روزها می گذرد، اما ناگفته ها و خاطرات آن همچنان پابرجاست. سید حسن سادات، کفیل وزارت نفت در سال های 1359 و 1360 و حسن کتیبه از پیشکسوتان پالایشگاه آبادان در بخشی از گفت وگوی مدیریت موزه ها و مرکز اسناد صنعت نفت در قالب تاریخ شفاهی وزرای نفت ایران درباره ملی شدن نفت مطالبی را بیان کردند که در ادامه می آید.

 مدیریت صنعت نفت پس از امضای قرارداد کنسرسیوم

سید حسن سادات در بیستم فروردین ماه 1324در بیدآباد شهر اصفهان دیده به جهان گشود، او پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی در سال 1342 در دانشکده نفت آبادان پذیرفته شد و در کنار 59 نفر دیگر قبول شده این دانشکده به ادامه تحصیل پرداخت. سید حسن سادات بین سال های 1359 و 1360 کفیل وزارت نفت بود. او درباره نحوه مدیریت صنعت نفت پس از امضای قرارداد با کنسرسیوم و تفاوت آن با دوره قبل از ملی شده صنعت نفت بیان کرد:«نحوه مدیریت کنسرسیوم با نوع مدیریت انگلیسی در شرکت سابق نفت انگلیس و ایرن و یا شرکت بی پی تفاوت هایی داشت. شرکت نفت انگلیس و ایران در مورد ایران بیشتر از موضع اقتدار و استعماری رفتار می کرد. در حالی که کنسرسیوم به قواعد مدیریتی پایبندتر بود.در زمان کنسرسیوم، متخصصان ایرانی بیشتر و بهتر توانستند اطلاعات فنی را در مورد این صنعت نسبت به دوران انگلیسی ها به دست آورند. متخصصانی همچون محمدعلی نابغ، استاد حاجیان تهرانی، حسینعلی حجاری زاده، مرحوم مهدی نوری، کریم نژند، علی تابان فر و احسان الله بوترابی بدون تردید از زمان قرارداد کنسرسیوم به بعد در صنعت نفت ایران ظهور کردند. شکی نیست که من نیز مانند هر ایرانی حتی از شنیدن برخی رفتارهای بیگانگان در صنعت نفت نسبت به ایرانیان و یا دولت ایران رنج می برم. اما باید در نظر گرفت که چرا انگلیسی ها و سپس شرکت های عضو کنسرسیوم به چنین موقعیتی دست یافتند؟

اگر فقط زمان انعقاد قرارداد با ویلیام ناکس دارسی را مورد تأمل قرار دهیم انگلیسی ها نسبت به ایرانیان این مراتب را داشتند، آنها دانش اکتشاف و پالایش نفت را می شناختند. آنها سرمایه داشتند و ریسک سرمایه گذاری در یک کشور خارجی را می پذیرفتند، آنها مدیریت اداره چنین صنعتی را داشتند . آنها تجربه دولت هایی مثل دولت وقت ایران را داشتند آنها تجربه قرارداد تنباکو در ایران را داشتند. در زمان عقد قرارداد با ایران میرزا تقی خان امیرکبیر وجود نداشت، اینکه بنشینیم و فقط عیب انگلیسی ها را برشماریم، کفایت نمی کند. دارسی در سومین چاه اکتشافی خود به نفت رسید و از شکست و توفیق نیافتن خود و از دست دادن سرمایه اش در چاه های اول و دوم نهراسید. او پیگیر بود و چون پشتکار داشت به موفقیت رسید، دولت انگلیس هم در تمام مراحل از او پشتیبانی کرد.ملتی که پویا، پرتلاش، پژوهشگر و پیگیر باشد و دولت مردان آن به معنای واقعی بخواهند خدمت کنند، دچار این مشکلات می شوند آیا ما کسی را داشتیم که هنگام مذاکره با انگلیسی ها صداقت و درایت لازم را داشته باشد؟»

 حمله روزنامه های انگلیسی به مصدق

حسن کتیبه از پیشکسوتان پالایشگاه آبادان هم که در سال 1307در شیراز چشم به جهان گشود، در زمان ملی شدن صنعت نفت برای گذراندن دوره آموزشی در انگلیس حضور داشت: «زمانی که در انگلیس بودم، مرتب روزنامه ها راجع به ملی شدن صنعت نفت در ایران مطلب می نوشتند روزنامه های انگلیسی به شدت به دکتر مصدق حمله می کردند به خصوص روزنامه دیلی اکسپرس که به قلم خبرنگاری به نام سفتون دلمر علیه نخست وزیر وقت ایران مطالبی می نوشت.او در مورد رتبه بندی مشاغل صنعت نفت پس از ملی شدن صنعت نفت گفت: در زمان پیش از ملی شدن صنعت نفت، کارکنان ایرانی شرکت نفت به سه طبقه تقسیم می شدند؛ کارگران، کارمندان دون پایه و کارمندان ارشد و هر سال بر حسب فعالیت، اضافه حقوقی به آنها تعلق می گرفت.

با آمدن کنسرسیوم رتبه بندی بر پایه سیستم آمریکا پایه گذاری شد، سوای کارگران، کارمندان از رتبه 1 تا 20 طبقه بندی شدند که از رتبه 10 تا 20 جزو کارمندان ارشد بودند، اما مدیران از سطحی بالاتر جز کارمندان طبقه بندی نشده به شمار می آمدند که به چهار درجه D، C، B،A تقسیم می شدند.هر کارمند باید گزارش کارکرد خود را در مدت هشت ساعت کار روزانه در برگه یا فرم مخصوصی یادداشت می کرد تا بر اساس نوع کار، اهمیت، ارزش و مخاطرات آن درجه بندی شده و طبق آن درجه بندی، رتبه شخصی آن تعیین می شد. این کار طبق استاندارد آمریکایی انجام می گرفت و زمانی که به اجرا در آمد، سبب نارضایتی شدید کارمندان شد. حتی بعضی تحمل آن را نداشتند و استعفا کردند.این ترک خدمت ها درست همان چیزی بود که کنسرسیوم آمریکایی می خواست. هدف کنسرسیوم کاهش تعداد کارکنان (چه گروه و چه کارمند) بود. ناگفته نماند که رتبه های 1 تا 20 فقط چند سالی برقرار بود و بعدها به 1 تا 13 تغییر کرد و بعد از رتبه 13، مدیران جزء کارمندان طبقه بندی نشده قرار می گرفتند.»

 

هر قطره اسراف سوخت، گلوله ای به تن زمین

«چالش بنزین و زمین ما» عنوان نمایشگاهی است که با همکاری مدیریت موزه ها و مرکز اسناد صنعت نفت در ایام نوروز در محل موزه پمپ بنزین دروازه دولت تهران برگزار شد.

در نمایشگاه «چالش بنزین و زمین ما» ۱۲ اثر از ۶ هنرمند کشورمان در قالب پوستر در معرض دید علاقه مندان قرار گرفته است.

«سهم حیوانات از زمین سوخت شدن نیست»، «گذشته زمین را اسراف نکنیم»، «هر قطره اسراف سوخت، گلوله ای به تن زمین»، «هر قطره نفت، تکه ای از طبیعت است»، «در حسرت بنزین» و «هر قطره بنزین، ذره ای از جان طبیعت» شعارهای است که هنرمندان برای پوسترهای خود برگزیدند.

هدف از برگزاری این نمایشگاه «کم کردن آلاینده های نفتی و رسیدن به آسمان پاک و آبی» است.

پمپ بنزین دروازه دولت تهران یا همان جایگاه سوخت شماره ششم در سال های پایانی دهه ۱۳۱۰ هجری شمسی مقارن با دوره پهلوی اول، از سوی شرکت نفت انگلیس و ایران برای توزیع فرآورده های نفتی همچون نفت سفید، بنزین و امشی احداث و در تیرماه ۱۳۹۸ به عنوان موزه افتتاح شد.

در هریک از بخش های این موزه به موضوعات مختلفی اعم از تاریخچه محله دروازه دولت، نحوه شکل گیری و فعالیت جایگاه پرداخته شده است، همچنین عکس ها، اسناد، نقشه ها و فیلم های تاریخی مرتبط با این مکان، نمونه اشیای مربوط به توزیع، حمل و تخلیه سوخت و نمونه دستگاه های پمپ بنزین در این موزه به نمایش درآمده اند.

این جایگاه مردادماه ۱۳۹۳ به شماره ۳۱۷۱۱ در فهرست آثار ملی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به ثبت ملی رسیده است.

 

 

تاریخ شفاهی نفت (بخش پنجم)

مذاکره با مقامات شوروی را شروع کردیم. آنها هیئت هایی در سطح بالا به ایران فرستادند. چندین نشست هم با من داشتند و خودم هم در نشست ها شرکت می کردم. رقمی که من به آنها گفتم، تقریبا چهار تا پنج برابر رقمی بود که دولت شوروی به ما می پرداخت. این رقم بین المللی بود و همان زمان مبنای معاملات گاز میان آمریکا و مکزیک هم بود. اتفاقا آمریکا و مکزیک هم درست مانند ایران و شوروی دو کشور همسایه بودند.گفتم این رقم در جهان متعارف است و از این پس گاز خود را به این قیمت به شما می فروشیم. اما آنها به هیچ وجه زیر بار پیشنهاد من نمی رفتند. استدلال خیلی مسخره ای هم در مذاکرات مطرح کردند و گفتند: «اگر شما بخواهید منابع گاز خودتان را با این قیمت بفروشید، باید هزینه حمل آن تا مقصد را هم بپردازید!» خیلی روشن به آنها پاسخ دادم: قیمت پیشنهادی ما رقمی بین المللی است و تحت هیچ عنوان حاضر نیستیم به قیمت کمتری به شما یا هیچ کشور دیگری گاز تحویل دهیم. آنها خیال می کردند ما شوخی می کنیم. آخرین حرف آنها این عبارت بود که در این صورت، شیر را می بندیم. پاسخ دادم: «بسیار خب، ما هم از این طرف شیر را می بندیم. گاز خودمان را می سوزانیم اما حاضر نیستیم آن را به شما مفت بدهیم.» پس از آنکه از مذاکرات هچ نتیجه ای نگرفتند در روزنامه پرتیراژ روسیه به نام «ایزوستیا» مرا تهدید کوچکی هم کردند که اصلا به روی خودم نیاوردم و لزومی هم نداشت که آن موقع ماجرایی ایجاد کنم.

در داخل ایران هم که هنوز جریانات چپ فعال بودند، علیه این اقدام سروصدا بلند کردند. حزب توده به شدت با من مخالفت کرد. آنها در روزنامه مردم (ارگان حزب توده) خطاب به من نوشتند: «این چه کاری است؟! گازی که باید خارج از ایران برود و مردم بیچاره آذربایجان و مردم دیگر جمهورهای خلق شوروی از آن استفاده کنند، درست نیست آن را بسوزانیم.» اما در مجموع اقدام ما اثر ....

معین فر

 

چراغ نفتی لامپا

ریشه لامپا در زبان انگلیسی از واژه lamp گرفته شده است که در گویش های متعدد در کشور از آن به نام لامپا ، لمپا و لمپه یاد می کنند. نمونه های متنوعی از این گونه چراغ ها در طرح ها و اندازه های متفاوت وجود دارد و سوخت مورد استفاده در آنها نفت سفید یا پارافین است.

این چراغ دارای محفظه سوخت، فتیله، پیچ تنظیم و حباب شیشه ای ( گلوب) است. فتیله چراغ نخی، تخت و از طریق پیچ تنظیم قابل کنترل است و شیشه چراغ مانع از آن می شود که باد به راحتی شعله آن را خاموش کند. طرز کار این نوع چراغ ها به این شکل است که فتیله از یک سو در محفظه سوخت قرار دارد و از سویی دیگر در حباب شیشه ای و از طریق این فتیله نفت جذب شده توسط شعله سوزانده می شود. این نوع چراغ ها در زمان قاجار وارد کشور شده است.

 نمونه های ساخته شده متعددی از این نوع چراغ نفتی در موزه ی بنزین خانه ی آبادان در معرض دید بازدیدکنندگان است. عکس چراغ نفتی موجود ساخت هنگ کنگ و دارای قدمتی بیش از هشتاد سال است.