پرستاری یعنی فداکاری

صحبت درباره پرستاری و سختی کار این حرفه مقدس به امور پرستاری و مامایی محدود نمی شود. اورژانس بخش دیگری است که افرادی باروحیه دوچندان می خواهد. بخشی که کارکنان آن در بدو ورود بیمار بدحال، رسیدگی های اولیه را انجام می دهند.

در بخش اورژانس نکته ای جلب توجه می کند و آن این که برای کاهش میزان استرس بیمار از رنگ های خنثی مانند طوسی با پرده های نارنجی استفاده می شود. از این بخش به عنوان قلب بیمارستان یاد می شود، زیرا هر بیمار بدحالی در ابتدا وارد این بخش می شود و پس از تریاژ و ویزیت پزشک، این پرستاران هستند که بر بالین بیمار حاضر و آماده ارائه خدمات می شوند.

این واحد نیازمند پرستارانی با صبر و حوصله بالاست تا به بیماران بدحال و همراهان نگران آنها این امید را بدهند که کار بیمارشان به بهترین نحو ممکن انجام می شود. محبوبه فلاحتی، معاونت پرستاری اورژانس، مسئولیت این بخش بیمارستان نفت تهران را به عهده دارد.

آرامش خاصی در چهره اش هویداست و در کمال آرامش و متانت صحبت می کند، او بیش از 20 سال است که در حرفه پرستاری فعالیت می کند، از بچگی این شغل را دوست داشته است، اما وقتی وارد کار می شود با تفاوت های قابل توجه تفکر دوران بچگی و واقعیت روبه رو می شود.

او که دو فرزند (یک پسر یک ساله و یک دختر 10ساله) دارد، می گوید: بعد از ازدواج وبه دنیا آمدن فرزندانم با مشکلاتی نظیر مدیریت کردن کار و زندگی روبه رو شدم، زیرا وقتی فرزندم بیمار می شد، نمی توانستم همکار دیگری را جایگزین و خودم از او مراقبت کنم. در تنهایی هایش و نبود من به عنوان مادر، مسئولیت بر دوش پدر بزرگ، مادر بزرگ و یا مهد کودک بود. وقتی سر کار خود حاضر می شدم از یک سو به فرزند بیمارم فکر می کردم و از سوی دیگر به کارم و این موجب می شد تا در کارم خیلی متمرکز نباشم.

البته رفته رفته بابزرگتر شدن فرزندانم وکاهش مشکلات، متوجه این موضوع هم شدم که با وجود همه مشکلاتی که شغل پرستاری دارد، این حرفه را دوست دارم و می خواهم آن را ادامه دهم.

فلاحتی با بیان اینکه پرستاری شغل شادی نیست و برای ادامه آن تنها باید این حرفه را دوست داشت و به آن علاقه مند بود، می گوید: وقتی دخترم هشت سال داشت، یک روز از من پرسید، مامان این همه شغل در دنیا وجود دارد، چرا شغل پرستاری را انتخاب کردی که زندگی ما را نیز تحت الشعاع قرار داده و در خانه نیز درگیر بیماری دیگران هستی. جواب خاصی نداشتم که به او بدهم، اما بعدها به او گفتم که هرکسی سرنوشتی دارد و شاید خدا من را انتخاب کرده تا به دیگران کمک کنم.

او می گوید: همسرم از همان ابتدا با شغلم کنار آمده و در این راه خیلی کمکم کرده است. اگر حمایت های او نبود، هرگز نمی توانستم تا این سابقه پیش بروم و فرزندان خود را بزرگ کنم و در کنار آن به فامیل و دوست آشنا هم خدمات ارائه دهم.

فلاحتی حرفه پرستاری را در کلمه فداکاری معنا می کند و ادامه می دهد: زمانی که بیماری با درد و رنج می آید، کنارمشکلات جسمی، مشکلات روحی و خانوادگی نیز دارد. علاوه بر درمان جسم، التیام دهنده روح او با گوش دادن به صحبت هایش می شویم. وقتی با جان و دل برای بیمار وقت می گذاریم، در جای دیگر امدادهایی را دریافت می کنم و هیچگاه در زندگی شخصی خود به مشکلات پیچیده و غیر قابل حل برخورد نکرده ام.

 برخی مشکلات پرستاران پیمانکار

معاون پرستاری واحد اورژانس بیمارستان صنعت نفت تهران می گوید: یکی فقط برای درآمدکار می کند، اما شماری از افراد هم هستند که باشغلشان زندگی می کنند. من با شغلم زندگی می کنم، مریض های سرطانی را می دیدیم که آخر عمرشان است و رفتار همراهان مریض، نوع تفکر مریض ها، همه صحبت هایی که با آنها می کردم، وقتی به خانه می رفتم درباره شان فکر می کردم که دیدگاه آدم ها به زندگی چقدر متفاوت است. اعتقاد دارم هر کاری که در زندگی انجام دهیم، نتیجه خوبی و بدی آن به انسان باز می گردد.

او ادامه می دهد: پرستاری شغلی است که وقتی درخانه هستی نیز به آن فکر می کنی و ارتباطمان با خدا بهتر می شود.

از فلاحتی در مورد سختی کارش می پرسم که در پاسخ می گوید: من کارمند رسمی نفت هستم و مشکلی در این زمینه ندارم، اما مهم ترین دغدغه ام همکاران پیمانکار است، زیرا زمانی که بیمار می شوند، به خاطر کمبود نیرو نمی توانند مرخصی استعلاجی بگیرند.

بیماران را همچون خانواده خود می دانم

در ادامه راه برای تهیه این گزارش، بخش آی سی یو قلب پیش رویم قرار می گیرد که در آن دو بیمار تحت عمل جراحی قرارگرفته بودند و برای پایین آمدن از تخت و چند قدم راه رفتن پرستاران زیر بغلشان را گرفته بودند.

یکی از آنها نازنین مقدم نام داشت و ازسال 1383 مشغول به کار شده و از همان ابتدا نیز در همین بخش (بخش آی سی یو قلب) فعالیت خود را شروع کرده است.

 به گفته همکارانش او در دوران کرونا، همانند دیگر پرستاران کشور، دوشادوش کادر درمان بوده و درهمین حین با سرایت این بیماری به پدر و مادر، متاسفانه مادر خود را از دست می دهد و غم سنگینی را بر دل او و خانواده می گذارد.

در همکلامی با وی می گوید: اگر از من بپرسند که چنانچه به عقب باز گردی، آیا دوباره پرستاری را انتخاب می کنی یا خیر با قاطعیت به او پاسخ خواهم دارد «بله» زیرا همواره نتیجه دعای بیماران را در زندگی شخصی خود دیده ایم.  مقدم بابیان اینکه باید عاشق حرفه پرستاری باشیم تا بتوانیم سختی های آن را پشت سر بگذاریم، ادامه می دهد: وقتی به بیماری خدمات درمانی ارائه می دهیم، آنها را از اعضای خانواده خود می دانیم، با این رویکرد بسیاری از سختی های دوران کارمان کمرنگ تر می شود.

علاقه به حرفه ام بعد از  ورود  به کار

 اتاق عمل، نوشته ای است که هم خوف دارد و هم رجا، هم زندگی در آن ادامه می یابد و هم ممکن است با وجود همه تلاش ها به حیات «نه» بگوید.

 جواد شریف، سرپرستار اتاق عمل است و برای همصحبتی با وی لازم به ایزوله شدن یعنی پوشیدن کاور کفش یک بار مصرف به همراه گان آبی رنگ است.

شریف که 28 سال سابقه کار و کارشناسی اتاق عمل را دارد، می گوید: دو دختر دارم که یکی از آنها دانشجوی رشته پزشکی است و دیگری هم برای کنکور آماده می شود. همسرم نیز ماماست و به دلیل نزدیک بودن با شغلم به شیفت های عصر و شب آگاهی دارد و مشکلات حرفه ام را هم از همان ابتدا پذیرفته است.

وقتی با او صحبت می کنم، از دستگاه پیچ پزشکان که در اتاق او نصب است، پزشکان را به اتاق های مختلف عمل فرا می خوانند. او که اکنون علاقه فراوانی به حرفه خود دارد، می گوید: کسانی که کنکور امتحان می دهند، علاقه به رشته پزشکی دارند و وقتی نمی توانند در آن قبول شوند، رشته های دیگر را انتخاب می کنند و من نیز کارشناس اتاق عمل را انتخاب کردم. اما بعد از اینکه وارد کار شدم، به نوع کارم علاقه مند شدم و این باعث پیشرفتم شد و در بسیاری از مراکز سطح تهران کار کرده ام.

شریف با آرامشی که در چهره و متانتی که در رفتار دارد، به تفاوت اتاق عمل با بخش های بالینی اشاره می کند و می گوید: در بخش بالینی بیمار با دارو درمانی و مراقب های پرستاری خوب می شود، اما در اتاق عمل مشکلاتشان باعمل جراحی برطرف می شود. رشته کارشناسان اتاق عمل پرستاری نیست بلکه اتاق عمل یا بیهوشی خوانده اند.

به گفته او، بیشترین کاری که برای بیمار از سوی کارشناسان اتاق عمل و بیهوشی صورت می گیرد، کنترل استرس و مشکلات بیماران است و در کنار تیم جراحی علائم حیاتی بیمار را بررسی می کنند.  این سرپرستار اتاق عمل ادامه می دهد: هر کسی در زندگی سعی می کند تجربه اش را در اختیار دیگران بگذارد تاکنون در طول دوران خدمتش این آرزو محقق شده وتوانسته است کمک حال دوست و آشنا و بیمار باشد.  او در بخش دیگری از صحبت های خود خطاب به بیماران می گوید: گاهی اوقات مردم احساس می کنند وقتی واردیک بیمارستان می شوند، دردها و مشکلات آنها بیشتر می شود، اما اطلاع ندارند وقتی دیر به بیمارستان مراجعه می کنند، شرایط بهبود به سختی حاصل می شود و توصیه می کنم که حتما آزمایش های سالانه طب صنعتی را انجام دهند. بیشتر افراد فکر می کنند که مشکلات بتازگی برای آنها ایجاد شده است، اما در حقیقت سال ها مشکلات با آنها بوده و از آن بی خبرند.

 برداشت  اشتباه  دیگران

در پایان گزارش به سمت بخش بستری اطفال می روم، واحدی که وقتی کودکان کوچک را روی تخت بیمارستان می بینیم، دلمان ریش می شود. در آنجا یک خواهر و برادر بستری بودند و خواهر به دلیل سن کمی که داشت نمی توانست خود را محبوس در اتاق ببیند که دست از شلوغ کاری و کنجکاوی بردارد. در اتاق دیگر دختر بچه ای بستری بود که جراحی دندان انجام داده بود و به دلیل دردی که داشت، کم طاقت شده بود. در ادامه راه سارا آذریان، سرپرستار این بخش به ما ملحق می شود و در مورد خدماتی که در این بخش به کودکان داده می شود، توضیح می دهد. او سابقه 25 ساله دارد و از سال 1369 از طریق دانشگاه نفت وارد این حرفه شده است.  آذریان می گوید: اطفال به دلیل سن کمی که دارند، حساسیت خانواده ها روی آنها بیشتر است و ما نیز از نظر عاطفی به آنها وابسته می شویم، زیرا کودکان را برای همکاری با خودمان جهت فرآیند درمان باید با ترفندهای مختلفی مانند جایزه، دادن اسباب بازی یا پخش موزیک سرگرم کرد؛ از این رو یک کودک تمام نفرات پرستاری این بخش را درگیر می کند.حین مصاحبه صدای جیغ و گریه یکی از کودکان را می شنوم که پرستاران خود را بلافاصله بر بالین او می رسانند و سعی می کنند او را از این حالت در بیاورند، او ادامه می دهد: پرستار با روح و جسم خودش درگیر است و این تصور برای همگان وجود دارد که به دلیل اینکه بیماری و فوت زیاد دیده ایم، چشممان عادت کرده است، این تفکر کاملا اشتباه است، زیرا فوت یک نفر در روحیه ما خیلی تاثیرگذار است.

 خدمات   بی دریغ

در پایان راه و بعد از خداحافظی از پرستاران بیمارستان نفت تهران دائم به این فکر می کنم یک پزشک بیمار را ویزیت می کند و بعد از ارائه توصیه های لازم، بیمار را ترک می کند، اما این پرستار است که 24 ساعت شبانه روز با بیمار در ارتباط است و تا مرخص شدن او، از هیچ گونه خدمتی دریغ نمی کند.

حرفه پرستاری عشق و علاقه خاصی می خواهد تا با وجود تمام مشکلات در زندگی شخصی بتوان با روحیه خوب بر بالین بیمار حاضر شد. پرستاران استرس و اضطراب های خود را پشت مسئولیت پذیریشان مخفی می کنند تا بیمار در کمال آرامش و به دور از هر گونه هیاهو باشد. به آنها دست مریزاد و خدا قوت می گوییم. امید داریم تا مشکلاتی بر سر راه این حرفه وجود دارد، با مساعدت مسئولان مربوطه هموار شود.