بيژن عالي پور،   در گفت و گو با «مشعل» از دستاوردهاي سال 96 و چشم انداز 97 در شرکت  ملي مناطق  نفت خيز جنوب گفت

اتكا بهكالاي ايراني اقتدار سازندگان داخلي، اقتدار صنعت نفت است

محمد شهبازي نژاد  زمستان ملايم 96 به گرماگرم كار و تلاش در مجموعه معظم مناطق نفت خيزجنوب بدل شد، تا در طليعه بهار 97 شاهد به بار نشستن بخشي از دستاوردهاي بزرگ اين شركت پيشگام در حوزه نفت و انرژي باشيم؛ دستاوردهايي كه به سعي و صلابت نيروهاي خط مقدم عمليات و تلاش و جانفشاني مديران و كارشناسان صف و ستاد محقق و به پايداري توليد در قطب اقتصاد انرژي كشور منجر شد. در گفت وگو با بيژن عالي پور، مدير عامل شرکت ملي مناطق نفت خيزجنوب ضمن مرور مهمترين فعاليت هاي شركت ملي مناطق نفت خيزجنوب، مهمترين اهداف و اولويت هاي «سال حمايت از كالاي ايراني» بررسي شده است که مشروح آن را مي خوانيد.

        سال 1396 را با تمام فراز و فرودهايش پشت سر گذاشتيم، به باور شما مهمترين دستاورد هاي اين سال چه بود؟

سال 96 اوج كار تكميل و راه اندازي پروژه هاي مرتبط با توليد بود؛ به گونه اي كه در پايان سال شاهد راه اندازي همزمان ده پروژه كليدي بوديم؛ نظير فاز اول واحد نمكزدايي 220 هزار بشكه اي اهواز متمركز،نمكزدايي بي بي حكيمه 1، نمكزدايي گچساران 3، نمكزدايي هفتكل و نفت سفيد، نمكزدايي مارون 1 و... .  در اين سال با هدف كاهش آسيب هاي ناشي از خوردگي فلزات، كاري بزرگ در مناطق نفت خيز جنوب آغاز شد و آن ضخامت سنجي از خطوط لوله، چاه ها و تأسيسات فرآورشي بود كه براي اولين بار بازرسي فني ستاد و شركت هاي بهره بردار اقدام به شناسايي نقاط معيوب کرد و بي درنگ برنامه ترميم و تعمير محل هاي تعيين شده، از سوي شركت هاي بهره بردار آغاز شد. تأثير اجراي اين كار در كاهش موارد نشت نفت و گاز از خطوط لوله در مقايسه با سال قبل، بسيار چشمگير بود.از ديگر پروژه هاي انجام شده در اين مدت نصب تلمبه هاي HPS در گلخاري و رگ سفيد بود كه مانع كاهش توليد مي شوند و همچنين از گاز سوزي جلوگيري مي كنند.

    فوران چاه 147 رگ سفيد نيز در سه ماهه پاياني اين سال روي داد؛ آيا تاثيري برعملكرد شما داشته است؟

فوران چاه 147 رگ سفيد به نوعي مهم ترين رويداد و حادثه عملياتي سال گذشته در صنعت نفت بود كه ناخواسته روي داد و در ميانه كار و گيرو دار فعاليت شبانه روزي نيروهاي عملياتي با حاشيه سازي برخي نيروهاي خارج از صنعت نيز همراه شد كه سعي داشتند توان تخصصي مديران و كارشناسان مناطق نفت خيزجنوب و شركت ملي حفاري ايران را به چالش بكشند. خوشبختانه ثبت ركورد هايي در زمينه فراهم کردن امكانات و تسهيلات مهار چاه در ابتدا و انجام موفقيت آميز عمليات كنترل فوران در پايان سبب شد تا اين تهديد به فرصتي براي بالندگي و نمايش توان و تخصص نيروهاي ايراني بدل شود. به باور من، اتفاق مهمي كه در مدت عمليات انجام شد، موفقيت در پيشبرد برنامه هاي مرتبط با توليد و عدم غفلت از پيگيري راه اندازي طرح هاي پيش گفته بود كه با وجود تمركز بر كار مهار چاه، هيچ خدشه اي به فعاليت هاي محوري مرتبط با توليد وارد نشد.

    گفته مي شد تمركز شما بيشتر بر چاه است؟

من روزانه در محل عمليات حاضر بودم؛ به دليل اينكه اين حادثه ابعاد ملي پيدا كرده بود و يك روز تسريع در مهار آن مي توانست تاثير مادي و معنوي فوق العاده اي داشته باشد، اما بعد از ظهر هر روز برمي گشتم و كارهاي آن روز را به اتمام مي رساندم، نشست با مديران ارشد، پاسخگويي به مكاتبات اداري و پيش بيني برنامه هاي پيش رو گاه تا پاسي از شب ادامه داشت. از طرفي ساير مديران مناطق به هر نحو ممكن تلاش مي كردند كارها بدون كوچكترين وقفه و خدشه اي به انجام برسد و از هيچ كوششي فروگذار نمي كردند؛ اين گونه بود كه اوج كارهاي مرتبط با راه اندازي پروژه ها و تاسيسات جديد، همزمان شد با دوره 58 روزه مهار چاه 147 رگ سفيد.

    حمايت وزير نفت و مديران ارشد چقدر در اين موفقيت ها اثرگذار بود؟

بسيار مؤثر بود. كساني كه از ساختار حاكم بر صنعت نفت اطلاع دارند، مي دانند كه مناطق نفت خيزجنوب يك شركت عظيم و با امكانات مادي ومعنوي بسيار وسيع است كه يك بدنه كارشناسي و مديريتي بسيار قوي امور آن را مي گردانند؛ بنابراين ما براي مهار چاه و همزمان با آن انجام بهينه امور جاري و برنامه اي خود مشكل خاصي نداشتيم مگر اينكه اعتماد وزارت نفت و مجموعه مديريت شركت ملي نفت ايران در اين خصوص خدشه دار شود كه با وجود برخي نواهاي ناساز و حاشيه ها، با درايت شخص وزير نفت و حضور مديران ارشد شركت ملي نفت ايران بويژه معاون مديرعامل در امور توليد و مشاهده جانفشاني نيروها، اين اعتماد در بالاترين سطح باقي بود و نتيجه كار نيز، سربلندي صنعت و كشور را در پي داشت.

  مناطق نفت خيزجنوب علاوه بر امور مربوط به حوزه عمليات خود، با ديگر شركت هاي تابع شركت ملي نفت ايران نيز همكاري هاي تنگاتنگي دارد، عمده اين همكاري ها در چه زمينه است؟

عمده اين همكاري ها در زمينه تحويل و انتقال نفت خام است. به عنوان مثال در بحبوحه فوران چاه و اندكي قبل از آن مناطق نفت خيز جنوب براي تكميل تلمبه خانه ممزوج اميديه به كمك شركت متن شتافت و با تكميل و راه اندازي اين تلمبه خانه كه در جوار بوستر اميديه قرار دارد، امكان صدور نفت فوق سنگين صادراتي غرب كارون به بهرگان در فلات قاره فراهم شد.

  بازسازي رديف 7 تلمبه خانه اهواز نيز در همين مسير بود؟

مي توان گفت اين تلمبه خانه با ترانزيت نفت ساير شركت ها ارتباط پيدا مي كند اما عمدتا براي افزايش ظرفيت صادراتي مناطق نفت خيزجنوب راه اندازي شده است. به هر روي بازسازي و راه اندازي اين توربو پمپ يكي از فعاليت هاي بسيار ارزشمند مناطق نفت خيز جنوب در سال گذشته است و طي آن مراحل كامل تعميرات و بازسازي توربو پمپ شماره 7 بوستر اهواز كه بيش از 40 سال از مدار خارج بود، در مدت نسبتاً كوتاهي انجام و اين رديف آماده راه اندازي شد. اين توربو پمپ كه توان انتقال روزانه 700 هزار بشكه نفت را دارد، هم در زمينه افزايش ميزان نفت انتقالي به گوره مفيد خواهد بود و هم در زمينه جايگزيني با ساير رديف ها در شرايط تعمير اساسي يا بروز اشكالات فني.

    روي هم رفته ميزان نفت ارسالي به خارك از مناطق نفت خيز جنوب چقدر است؟

مجموع نفت ارسالي به خارك از مناطق نفت خيز جنوب حدود دو ميليون و 200هزار بشکه در روز است كه البته اين رقم با احتساب دريافت و ارسال نفت خام حاصل از ميادين غرب كارون و نفت و گاز غرب است. مجموع نفت دريافتي از چشمه خوش و دهلران و ميادين غرب كارون حدود 375 هزار بشکه در روز است.

    كدام پالايشگاه ها از نفت مناطق تغذيه مي كنند؟

تقريباً تمام پالايشگاه هاي كشور به جز كرمانشاه، از مناطق نفت خيز جنوب تغذيه مي شوند.پالايشگاه هاي تهران، تبريز، آبادان، اصفهان و شيراز از طريق خط لوله و پالايشگاه بندرعباس بواسطه كشتي، نفت مورد نياز خود را از مناطق نفت خيز دريافت مي کنند. در اين فرايند شركت خطوط لوله و مخابرات هم نقش آفريني مي كند.

  آيا ميزان و كيفيت نفت ارسالي به پالايشگاه در طول سال يكسان است؟

به طور كلي درخواست پالايشگاه ها براي نفت سبك بيشتر است اما بسته به تقاضاي بازار مصرف ممكن است پالايشگاه نيز، خوراك خود را متناسب با محصول نهايي تغيير دهد. به عنوان مثال پالايشگاه آبادان سه نوع نفت از ما درخواست و دريافت مي كند.

  آقاي عالي پور  آيا برنامه سالانه توليد در سال 1396 محقق شد؟

ميانگين توليد در سال 1396 حدود 98 درصد بوده است كه با توجه به تحقق 100 درصدي تعهدات تحويل نفت به پالايشگاه ها بيانگر موفقيت عمليات در سال گذشته است.

  اکنون مهم ترين اهداف سال 1397 را تشريح بفرماييد.

نخستين اولويت ما در سال 1397 پايداري توليد و اطمينان از پايداري فرايند توليد است.

يكي ديگر از اهداف و اولويت هاي مهم در سال جاري كاهش گاز سوزي و اقدام هاي مرتبط با كاهش عوارض زيست محيطي توليد است. استمرار حمايت از ساخت داخل و پيگيري اين مهم در قالب يك فوريت و اولويت مهم با هدف گذاري درازمدت، ميان مدت و كوتاه مدت عملاً برنامه و اولويت اساسي ما در بخش تداركات و امور كالاست كه به تفصيل به آن خواهيم پرداخت.

  در خصوص برنامه هاي زيست محيطي توضيح بيشتري بدهيد.

كاهش گازسوزي كه به طور عمده در قالب پروژه هاي فروش گاز به بخش خصوصي ادامه مي يابد. در سال گذشته نخستين پروژه از اين دست در ميدان پارسي اجرا شد، همچنين پروژه بهسوزي مشعل ها با جايگزيني تجهيزات جديد، برنامه اي است كه در ميان مدت و تا زمان قطع كامل ارسال گاز به مشعل اجرا مي شود و نخستين مورد آن در اهواز 3 بنگستان اجرايي شد.

  يكي از مشكلات كشور ما در دهه هاي اخير، كمبود منابع آب بوده است، از طرفي فرآورش نفت خام بويژه در دوره دوم عمر مخازن، نيازمند استفاده رو به فزوني از آب است، براي اين مهم چه اقدامي در دستور كار است؟

آب، ارزشمندترين ماده طبيعت و اصلي ترين عنصري است كه زندگي بشر را تحت تأثير قرار مي دهد. استفاده بهينه از منابع آب و ايجاد چرخه بازيابي و مصرف چند باره. اولويت مناطق نفت خيز جنوب در سال هاي پيش رو خواهد بود. براي شروع، يك پروژه تصفيه پساب و بازگرداني آب به چرخه مصرف مصوب شد كه در سال جاري تجهيزات مورد نياز آن تأمين و نخستين واحد تصفيه پساب صنعتي با هدف استفاده مجدد در جوار واحد بهره برداري اهواز 3 ايجاد مي شود.

  آقاي مهندس با توجه به نام گذاري سال 97 سال چه راهکاري براي حمايت از کالاي ايراني توصيه مي کنيد؟

دو راهکار که در حقيقت لازم و ملزوم هم هستند، يکي تداوم برنامه جامع ساخت داخل و دوم اعمال تحريم عليه کالاي خارجي بويژه محصولات کشورهايي که پس از برجام با جمهوري اسلامي ايران بدعهدي کرده اند.

    مناطق نفت خيزجنوب و شرکت هاي تابع آن يکي از بزرگ ترين مصرف کنندگان کالاي نفت به حساب مي آيند؛ چه بخشي از کالاها و تجهيزات مورد استفاده، داخلي اند؟

به جرات مي توان گفت 80 درصد کالاها ايراني اند، اما اين بدان معنا نيست که 20درصد را دست کم بگيريم. متاسفانه با گذشت يک قرن از عمر صنعت نفت، همچنان تامين بخش مهمي از ماشين آلات و تجهيزات اساسي صنعت وابسته به خارج است که انواع توربين ها، كمپرسورها، دکل هاي حفاري، پمپ ها و تجهيزات ابزاردقيقي و کنترلي از آن جمله  هستند. در مناطق نفت خيز جنوب از سال 1381 با تشكيل ساختاري جديد با عنوان « مهندسي ساخت كالا» در مديريت تداركات و امور كالا، فهرست اقلام موجود و مورد نياز با اطلاعات فني و تخصصي مربوطه به شركت هاي دانش بنيان و سازندگان داخلي ارائه و بومي سازي اين قطعات آغاز شد كه در اين مدت حدود 10 هزار قطعه فرايندي، بومي سازي شده و حدود 4 هزار قلم ديگر نيز در دست بومي سازي قرار دارد.

 براي بومي سازي اين قبيل کالاها برنامه اي وجود دارد؟

بله، اين اقلام و بسياري ديگر از کالاهاي پرمصرف صنعت نفت به دستور وزير محترم نفت در قالب ده گروه خانواده کالايي طبقه بندي و در يک برنامه مدون مشخص شده است که کدام شرکت ها از چه طريقي و طي چه مدت زماني، کار بومي سازي آنها را پيگيري کنند و به سرانجام برسانند. اين گروه ها شامل تجهيزات سر چاهي و رشته تكميلي درون چاهي، پمپ هاي درون چاهي و سر چاهي، مته هاي حفاري (صخره اي، الماسه و مغزه گيري)، شيرهاي كنترلي، ايمني و تجهيزات جانبي، انواع لوله هاي جرياني، حفاري و كيسينگ و تيوبينگ (جداري و مغزي)، ماشين دوار (توربين، پمپ و كمپرسور)، الكتروموتور ضد انفجار و دور متغير، فولادهاي آلياژي و برودتي، ابزار اندازه گيري در حفاري و پيگ هوشمند است.