قطعه متحرك گوي امكان چرخش و مقابله آن را با امواج و تندبادهاي دريا فراهم مي كرد. لوله هاي لاستيكي شناور انعطاف پذير نيز ضمن تطابق با حالت شناور گوي، و سهولت اتصال به كشتي نفتكش انجام عمليات بارگيري را ممكن مي ساخت. نفتكش ها پس از اتصال به گوي (با واسطه لوله هاي لاستيكي انعطاف پذير) اين امكان را داشتند كه در حين بارگيري با شعاع مشخص به دورگوي بچرخند و از حالت هدف ثابت و آسان هواپيماهاي دشمن خارج و مصونيت بيشتري پيداكند.

چرخش دايره وار كشتي به دورگوي عملا در عمليات بارگيري نيز خللي وارد نمي ساخت و به اين ترتيب طي عمليات بارگيري كه گاه تا 34 ساعت به طول مي انجاميد، كشتي از امنيت نسبي برخوردار بود. گرچه ايران با اين روش توانست مقادير متنابهي نفت را بارگيري و صادر كند و در بحراني ترين روزها نيز عمليات صادرات نفت خام را از افتادن در ورطه تعطيل برهاند، با اين حال تحويل سلاح هاي پيشرفته تر عراقيها را قادر مي ساخت كه صرف نظر از ثابت يا متحرك بودن هدف، بتوانند آن را مورد اصابت قرار دهند، عملاً بهره گيري از ابتكار گوي شناور را به تدريج در پرده ابهام قرار مي داد.

كشتي به كشتي

دستيابي دشمن به سلاح هدف ياب، حتي كارآيي گوي هاي شناور براي بارگيري كشتي هاي در حال حركت را نيز، زير سؤال مي برد بنابراين تمهيدات و ابتكارات ديگري ضرورت پيدا كرد. بارگيري كشتي ها در جزيره خارك به وسيله نفتكش سيار و تخليه آن در كشتي هاي بزرگ به عنوان مخزن ذخيره سازي و بهره گيري از آن در صدور نفت يكي از تمهيدات و تسهيلاتي است كه به خدمت گرفته شد.

در اين روش، كشتي هاي بزرگ با استفاده از فرصت هاي بين بمباران با پهلوگيري در اسكله خارك به بارگيري نفت اقدام و سپس در اسرع وقت از اسكله فاصله مي گرفتند. اين سياست و جدايي نفتكش هاي بزرگ از مخازن و لوله هاي انتقال، ضريب اطمينان امنيت محموله ها و جان افراد را تا حدودي افزايش مي داد. اين كشتي هاي مادر، نفت خام را در چند كيلومتري بندر صادراتي، به كشتي هاي نفتكش كوچكتر انتقال مي دادند و مقاديري از سهم صادرات را تامين مي كردند .

طرح و تمهيد ديگر بارگيري مستقيم كشتي هاي كوچك در فواصل امن بمباران ها بود كه نفت آنها يا مستقيماً به كشتي هاي صادراتي منتقل و يا در كشتي هاي بزرگ دور از مبادي صادرات ذخيره سازي مي شد. بديهي است كه روش هاي اخير نيز كارايي محدودي داشت. زيرا چه بسا كشتي ها پس از ساعتها مرارت و بارگيري، در مسير بازگشت خود طعمه حملات هواپيماي دشمن مي شدند كه به زيان از دست رفتن كشتي و محولة نفت آن منجر مي شد.

والفجر

در مراحل بعد ضمن بهره گيري از جزاير سيري و لارك براي بارگيري كشتي هاي صدور نفت و استفاده از روش انتقال نفت از كشتي به كشتي تا مدتي از وقفه در صدور نفت جلوگيري شد. با اين حال دشمن با استفاده از پايگاه ها، فرودگاه هاي كشورهاي جنوبي خليج فارس و با بهره گيري از سوخت گيري در حال پرواز، توانست اين پايگاه هاي نسبتاً دوردست را نيز ناامن كند.

با تشديد حملات دشمن به تأسيسات جزيره خارك و اكراه نفتكش هاي خريدار نفت از عزيمت به مقصد خارك و نتيجتاً كاهش صادرات نفت خام از اين جزيره، از 11دي ماه 63 شركت ملي نفتكش با همكاري مناطق نفتخيز فلات قاره و اموربين الملل طرح موسوم به والفجر را به مرحله اجرا درآورد كه به موجب آن  3نفتكش غول پيكر به صورت مخزن شناوردرجزيره سيري مستقر شد و يازده فروند نفتكش سيار نفت خام صادراتي را از پايانه خارك بارگيري مي كرد و به نفتكش هاي مشتريان نفت تحويل مي داد.

 پاكسازي و بازسازي

باوجود تمهيدات پدافند غيرعامل درون و برون سيستمي در غالب سيستم ها و تأسيسات نفتي عمليات پاكسازي و بازسازي بعد از تهاجم دشمن غيرقابل اجتناب بود. لذا پس از اطلاع كاركنان صنعت نفت از مواضع بمباران شده و آسيب ديده، تیم های موجود در محل فعال و اكيپ هاي كمكي از نقاط مجاور به كمك آنان مي شتافتند.

ابتدا عمليات اطفاي حريق وجلوگيري از سرايت آن به تأسيسات مجاور معمول مي شد ، عمليات امداد رساني به مجروحان و آسيب ديدگان احتمالي بالاخره پاكسازي آثار خرابي به منظور فراهم شدن امكان عمليات بازسازي آغاز مي شد.

در موارد مختلف،حسب ميزان شدت آسيب،امكان عملي بازسازي و ...، اقدامات لازم در جهت بازسازي انجام، يا بازسازي به تهيه ملزومات و فراهم شدن امكان عملي آن موكول مي شد. در هرحال سياست كلي بر اين بود كه امكان لازم براي استمرارعمليات واحد آسيب ديده در اسرع وقت فراهم آيد. بر اساس برنامه تنظيمي،به دنبال هربمباران وپس از اطفاي حريق،گروهي ازكاركنان بازسازي باهماهنگي ادارات ذي ربط،از واحد مورد بمباران بازديد و محل هاي صدمه ديده را روي نقشه هاي آن واحد مشخص مي كردند.

گروه پاكسازي عمليات پاكسازي واحد را به عهده مي گرفت. همزمان با اجراي پاكسازي و بر اساس ابعاد خسارت مشخص شده در نقشه، گروه كارپردازي به تأمين وسايل و تجهيزات مورد نياز اقدام مي كردند و آنگاه گروه بازسازي وارد عمل مي شد.

 کالا

تا پيش از انقلاب اسلامي، سفارش و تأمين كالاي مورد نياز صنايع نفت جنوب به صورت متمرکز در آبادان و از طريق شركت كالاي لندن “ IROS “ انجام مي شد.

با پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي و شروع جنگ تحميلي به منظــور تداوم عمليات توليد نفت و تغذيه پالايشگاه هاي كشور و تأمين سوخت مورد نيازمصارف داخلي وجبهه ها،انديشه تأسيس سازمان تداركات و امور كالا در يك منطقه عملياتي با امكانات ايمني بهتر باساختار و سازماندهي جديد در مناطق نفتخيز جنوب با مركزيت اهواز، شكل گرفت.

انتقال کالاها و تجهيزات موجود در گمرک و انبارهاي آبادان در زير آتش مستقيم دشمن يکي از حماسي ترين بخش هاي فعاليت ستاد جبهه و جنگ و نيروهاي از جان گذشته مناطق نفتخيز بود که جلوه هايي از کارداني، تجربه و گره گشايي در اين اقدامات پر رنگ بود. انتقال زميني يک دستگاه هواپيماي فرندشيپ واقع در تيررس نيروهاي عراقي به ماهشهر  جلوگيري از اتلاف صدها راس گاو گرفتار آمده در ديري فارم آبادان و انتقال پر دردسر آنها به اهواز هم از برنامه هاي جالب توجه کارکنان مناطق بود که در آن شرايط کمي عجيب و دور از ذهن به نظر مي رسيد.

خودکفايي با آغاز قطعه سازي

بنا به ضرورت و پيمودن راه هاي طي نشده در عرصه ساخت داخل اداره كل تداركات و امور كالاي مناطق نفتخيز جنوب شكل گرفت و بدون شك نخستين زيرساخت هاي خودكفايي و برداشتن گام هايي اساسي در عرصه ساخت داخل به صورت ساختارمند در شركت ملي مناطق نفت خيز جنوب فعاليت ايجاد شد.

اين سازمان با وجود مشكلات ناشي از بروز جنگ و تحريم هاي اقتصادي و همچنين لزوم پشتيباني از جبهه هاي جنگ و محدوديت هاي ارزي، توانست در شرايط حساس هشت سال دفاع مقدس، رسالت خود را با همت و تلاش مستمر كاركنان بخوبي به انجام برساند.

 ایجاد ستاد جبهه و جنگ

باهجوم گسترده ارتش عراق به ايران وتصرف بخش هاي از استان خوزستان و استان هاي غربي بخشي از منابع نفتي كشور شامل چاه ها و واحدهاي بهره برداري چشمه خوش و دهلران و نفت شهر در كنترل ارتش عراق قرار گرفت. قرار گرفتن بخش وسيعي از مخازن و تاسيسات نفتي در تيررس دشمن از يك سو و نياز شديد نيروي دفاعي ايران به زيرساخت ها، امكانات و خدمات صنعت نفت در مناطق جنگي موجب شد تا مناطق نفت خيز جنوب به طور كامل و مستقيم درگير وضعيت جنگي شود.

شايد اغراق نباشد اگر گفته شود كه مناطق نفت خيز جنوب در ماه هاي آغازين جنگ علاوه بر ماموريت هاي سازماني خود، با بر عهده گرفتن پشتيباني از نيروهاي دفاعي، كاركردي نظامي از خود به جاي گذاشت. در 3 ماه آغاز جنگ حدود 70 درصد توان مناطق نفت خيز جنوب صرف خدمت رساني به نيروهاي دفاعي و ساماندهي جنگ زدگان مي شد و صنعت نفت جنوب عملاً با 30 درصد از توان خود وظيفه خطير و حياتي توليد، انتقال و صدور نفت به عنوان تنها منبع مالي جنگ را به انجام رساند.

در خلال جنگ تحميلي مناطق نفت خيزجنوب سازمان مستقلي براي هماهنگي و برنامه ريزي کمک هاي همه جانبه از جنگ تشكيل داد.

بخشي از فعاليت هاي اين ستاد همكاري در ساخت ادوات نظامي و صنعتي بود :

ساخت تجهيز مين جمع كن

ساخت و تراش انواع سوزن هاي توپخانه

تراشكاري قطعات بولدوزرها

ساخت آچارهاي مخصوص تانک ها و زره پوش ها

ساخت شناور کاربردي ني بر

ساخت و تغيير فلنج هاي مختلف

همكاري در ساخت پل شناور مربوط به طرح تحقيقاتي قرارگاه رزمي مهندسي خاتم الانبيا

تغيير شكل در سيستم پرتابي نارنجك انداز، خمپاره انداز، آرپي جي وتجهيزات مختلف نظامي

ساخت لوله خمپاره انداز

ساخت دستگاه انتقال هاوركرافت ها در عرض 12 متر، طول 25 متر و ارتفاع 10 متر

ساخت پين براي پل عملياتي، ساخت پايه هاي مخابراتي

كاركنان مناطق نفت خيز جنوب علاوه بر نبرد در كنار رزمندگان در جبهه هاي جنگ، وظيفه كمك در ايجاد مراكز ارتباطي و مخابراتي، ايجاد كارگاه هاي تعميراتي جهت بازسازي و ترميم تجهيزات نظامي، ياري رساندن و همكاري در حفر زمين و ايجاد سنگرهاي بتوني، تعمير باند فرودگاه هاي نظامي آسيب ديده، احداث بيمارستان هاي صحرايي و تامين پزشك و دارو و ساير خدمات، ايجاد بانك هاي خون، ساختن ماده شست وشو دهنده موتور هواپيماهاي جنگي، تهيه روغن هاي مخصوص سلاح ها، تهيه برخي قطعات يدكي مورد نياز تجهيزات نظامي، كمك در زمينه هاي تخصصي مانند مين گذاري، مين يابي و خنثي كردن آنها، تهيه و ارسال مواد غذايي براي جبهه ها، قرار دادن وسايل ضروري مثل ماشين آلات راهسازي و ساختماني و وسايل نقليه در اختيار ارتش و سپاه پاسداران، تامين ژنراتور و موتور هاي قابل حمل برق، موتورهاي آب و ايجاد زير ساخت هاي فني و ارتباطي پايگاه ها و مراكز استقرار نيروهاي دفاعي كشور را عهده دار شدند.

در كنار اين كمك هاي مستقيم به جبهه هاي جنگ و نيروهاي مسلح، زنجيره اي از كمك هاي غير مستقيم نيز به دفاع مقدس صورت گرفت كه از جمله مهم ترين آنها پشتيباني غير نظامي از رزمندگان و همچنين كمك به ساماندهي آوارگان و جنگ زدگان است. از جمله اين خدمات، ايجاد بيمارستان و ارائه خدمات درماني در پشت جبهه جهت درمان آسيب ديدگان و مصدومين جنگ و و نيازمندان به فوريت هاي پزشكي، تامين كادر پزشكي و پرستاري اين بيمارستان ها، تامين وسايل ارتباطي و مخابراتي مورد نياز سازمان هاي درگير در جنگ، تهيه و تامين وسايل ارتباطي پشت جبهه اعم از وسايل نقليه سبك و سنگين و تامين كادر متخصص جهت استفاده و تعمير آنها، ايجاد اردوگاه جهت اسكان و نگهداري هموطنان جنگ زده و ايجاد درمانگاه و تامين خدمات درماني و بيمارستاني براي جنگ زدگان قابل عنوان است. در 3 ماه نخست جنگ تحميلي مناطق نفت خيز جنوب افزون بر 850دستگاه وسايل نقليه سبك و سنگين در اختيار ارتش، سپاه پاسداران و ساير نهادهاي انقلابي قرار داد. در دوران جنگ، مناطق نفت خيز جنوب حدود 7هزار سنگر جمعي و انفرادي براي محافظت از رزمندگان و غيرنظاميان احداث كرد. همچنين در طول هشت سال دفاع مقدس، مركز خدمات كامپيوتري مناطق نفت خيز جنوب در ارائه خدمات سخت افزاري و نرم افزاري همكاري تنگاتنگي با نهادهاي ذي ربط داشته است.

  گردآوري و تنظيم : سعيد سپهري کيان

منابع:خدمات مناطق نفتخيزجنوب به دفاع مقدس

 نفت و مديريت بحران در دوران دفاع مقدس