چگونه كودك شــاد داشته  باشيم ؟

   خودمان شاد باشيم

 نوزاد و كودك نوپا، تمام حالات چهره والدين خود را تقليد مي كند به  هرچه والدين،  بخصوص مادر كه از او مراقبت مي كند، لبخند بزند، با خوشحالي بازي كند، به دنبال دليلي براي شاد بودن باشد، به كودكش هورا كشيدن، دست زدن، بازي كردن، آواز خواندن و كتاب خواندن را آموزش دهد، كودك شاد تري خواهد داشت. والدين افسرده، عصباني و مضطرب، احساسات خود را به فرزندشان منتقل مي كنند.

 به فرزندتان مهارت هاي در حد توانش را بياموزيد

 بزرگترين شادي كودك، زماني است که توانايي انجام كاري را پيدا کند. والديني كه با صبوري به فرزندشان اجازه مي دهند كاري را با اشتباه و كندي به تنهايي انجام دهد و كنارش حضور دارند تا در هنگام نياز كمكش كنند، فرزندان شادتري دارند.

  اشتباه فرزندتان را ببخشيد، او را به اشتباهاتش نياويزيد و به او انجام كار خوب را بياموزيد

والديني كه به كودكانشان سخت مي گيرند، زندگي فرزندشان سخت خواهد گذشت. كودكاني كه به دليل اشتباهاتشان مورد سرزنش، تحقير و تنبيه قرار مي گيرند، شاد بودن را نمي آموزند. كار خوب را مانند يك معلم خوب با صبوري، تكرار و جايزه به فرزند خود بياموزيد.

  بازي، اسباب بازي، همبازي

كودكاني كه با همسالان خود بازي مي كنند، كودكان شادتري هستند و در مقابل كودكاني كه بيشتر وقت خود را ميان بزرگسالان مي گذرانند، مضطرب تر هستند. بيشترين وقت كودك بايد به بازي كردن و شناخت دنياي اطرافش بگذرد.

  به فرزندتان بگوييد تو خوبي

هيچ گاه براي تشويق کودکتان از صفات با پسوند «ترين» استفاده نكنيد؛ زيرا باعث خودشيفتگي ناسالم در آنها مي شود. مثلا نگوييد تو بهتريني، تو باهوش تريني، تو از دوستت زيباتري يا زرنگ تري. او را تنها با خودش مقايسه كنيد.

 كودكتان بايد بداند شما در هر شرايطي او را دوست داريد

عشق بي قيد و شرط، كليد ايجاد اعتماد به نفس، حرمت نفس و موفقيت در كودكان است. هرگز براي تنبيه، او را از محبت خود محروم نكنيد. او بايد بداند هنگامي كه كار بدي انجام مي دهد، شما او را دوست داريد؛ اما كار اشتباهش را دوست نداريد.

  او را نوازش كنيد

هر زماني كه فرزندتان را در آغوش مي گيريد، به او اين پيام را مي دهيد كه تو دوست داشتني هستي.

  هنگام عصبانيت، او را تنبيه نكنيد

 زماني كه عصباني هستيد، مغز شما فرزندتان را دشمن خود تصور مي كند و كاري مي كند تا او آسيب ببيند. توهين، تحقير، برچسب زدن، تهديد كردن، داد زدن و تنبيه فيزيكي، تنها و تنها به كودك آسيب مي زند.

   به او تجربه هاي شيرين بياموزيد

 اجازه دهيد او دكمه آسانسور را بزند يا در هنگام خريدتان، پول را به فروشنده بدهد.

  به او امنيت بدهيد

رابطه بين والدين، بزرگترين دليل ايجاد امنيت در كودك است.

  درد كشيدن، دشمن شادي كودكان است

 كودكاني كه يبوست دارند، كودكان شادي نيستند. رفلاكس معده، گوش درد هاي عفوني يا دردهاي ديگر بايد تا جاي ممكن درمان شود.

 محتواي كارتون ها يا برنامه هايي را كه تماشا مي كنند، كنترل كنيد

كارتون هاي خشونت آميز مثل بت من (يا طبق تحقيقات اخير باب اسفنجي) باعث ايجاد رفتار خشونت آميز در كودكان مي شود. كارتون ها، بزرگترين دليل كابوس هاي شبانه يا ترس در كودكان است. كودكاني كه كمتر تلويزيون تماشا مي كنند، بي قراري كمتري دارند. بهترين كار اين است اگر كارتوني را نپسنديديد، ولي فرزندتان اصرار داشت که آن را ببيند، كنارش بنشينيد و ضمن تماشاي آن کارتون، برايش توضيح دهيد که خوب و بد چيست.

 به فرزندتان قدرت انتخاب بدهيد

بهترين خانواده، خانواده اي است كه افراد آن با هم مشورت مي كنند و راي همه افراد خانه، حتي كودكان هم به حساب مي آيد.

  فرزندتان را مستقل بار بياوريد

  اجازه دهيد فرزندتان تنها خوابيدن را از ابتدا بياموزد. او را به مهد بفرستيد. اجازه دهيد خودش غذا بخورد. هر چه كودك مستقل تر باشد، شادتر خواهد بود. فراموش نكنيد که كودكان تا دو سالگي به دليل اضطراب جدايي،  به مادر مي چسبند كه اين کار طبيعي است.

 «نه» گفتن، برگ برنده در دستان شماست، از آن در جاي مناسب استفاده كنيد.

 محيط را مناسب كنيد و تا جاي ممكن، كمتر از كلمه «نه» استفاده کنيد.

 نصيحت نكنيد، غر نزنيد، خواسته خود را كوتاه و شفاف بيان كنيد.

  به فرزند خود اجازه ندهيد به ديگري آسيب بزند و يا به حريم ديگري تجاوز كند.

  مهارت هاي هوش هيجاني را به او بياموزيد و احساساتش را تاييد كنيد.

  كودك تا زماني كه اضطراب جدايي دارد، نبايد او را به مهد فرستاد (بويژه زير 2 سال).

  والدين با دادن دانش و آگاهي، فرزند دوم را به كودكشان معرفي كنند.

   هرگز كودك خود را به زور نبوسيد و اين اجازه را به ديگران هم ندهيد.

  كودكان خجالتي، مضطرب، اهل گريه يا خشونت، حرمت نفس ندارند، بنابراين حرمت نفس کودک خود را بالا ببريد.

  به فرزندتان تا زماني كه خطري ندارد، آزادي بدهيد و اجازه دهيد که اشتباه هاي بي خطر كند.

  هرگز بدي ديگران را به فرزندتان نگوييد، بخصوص از پدر يا مادرش و هرگز هرگز با فرزندتان درد دل نكنيد.

 

کرپ شويد جعفري

موادلازم

شير: 1 ليوان

آب: 1 ليوان

تخم مرغ: 1 عدد

آرد: 3 قاشق غذاخوري

نمک: 1 قاشق چايخوري

خمير مايه: 1 قاشق مرباخوري

جعفري و گشنيز ساتوري: از هر کدام 1 قاشق غذاخوري پر

پنير پيتزا: 1 ليوان

طرزتهيه

تمام مواد را با هم مخلوط مي کنيم(نيازي نيست که خمير به اصطلاح به عمل بيايد) و به آن 10 دقيقه تا يک ربع استراحت مي دهيم.

کف تابه را با قلم مو چرب مي کنيم، سپس يک لايه خيلي نازک از مواد را کف تابه اي که خوب داغ شده، مي ريزيم و باشعله ملايم آن را مي پزيم تا کف کرپ طلايي شود. اگر شعله زياد باشد، مزه خامي آرد از بين نمي رود. بعد از طلايي شدن، کرپ را رول مي کنيم.

 

B12 و نقش آن در بدن

کمبود ويتامين ها در بدن مي تواند باعث از بين رفتن انرژي شود. يکي از ويتامين هاي مهم مورد نياز بدن ويتامين B12 است. در زير نشانه هاي کمبود اين ويتامين را بررسي مي کنيم:

خستگي

پاکت خريدتان به نظر 100 کيلو مي آيد. بدون دريافت اکسيژن از سلول هاي قرمز خوني، عضلات احساس ضعف مي کنند. افرادي که چنين نشانه اي دارند، ممکن است فکر کنند مشکل از خستگي يا نخوردن غذاي کافي است؛ اما انجام يک آزمايش مي تواند نشان دهد که مشکل اصلي، کمبود B12 است. با دريافت ويتامين B12 اين ضعف از بين مي رود.

احساس عجيبي را تجربه مي کنيد

برخي افراد که کمبود ويتامين B12 دارند، مي گويند که احساس مي کنم جريان برق از سر تا پايم در حرکت است. ديگر مواردي که گزارش شده، شامل بي حسي و سوزن سوزن شدن دست ها يا پاهاست.

کم حافظه شدن

کليد ها را در يخچال مي گذاريد. فراموش کار يا حواس پرت مي شويد، نام دوستتان را به خاطر نمي آوريد، شايد نگران شويد که به آلزايمر زودرس مبتلا شده ايد، اما گاهي کمبود B12 مقصر اصلي است.

 

قانون «پل طلايي» در روان شناسي  ارتباطي

  اگر کسي موقع حرف زدن به شما دروغ گفت و شما متوجه شديد که او دروغ مي گويد، نبايد اين مسئله را مطرح کنيد. به عبارتي، ما اصلا حق نداريم طرف مقابل مان را ضايع کنيم؛ چرا که در مذاکره، طرف مقابل، يا همکار ماست يا دوست يا يکي از اعضاي خانواده ما.

بايد به ياد داشته باشيم که به هر حال مي خواهيم رابطه مان را با اين فرد ادامه بدهيم، بنابراين اگر سخن دروغ او را مطرح کنيم، براي خودمان نامطلوب خواهد بود؛ چرا که حرمت ها از بين مي رود و ديگر به سختي مي توان رابطه را ادامه داد.

در مذاکره، مفهومي داريم به نام «پل طلايي»؛ اين مفهوم که يک قانون خيلي قديمي چيني است، مي گويد: «اگر دشمن به شما حمله کرد و از پل روي رودخانه اي گذشت، پل پشت سرش را خراب نکنيد.»

چون وقتي دشمن بداند ديگر راه برگشتي ندارد، انرژي و تلاشش را براي شکست دادن شما مضاعف خواهد کرد. به جاي اين کار پل پشت سر دشمن خود را از طلا بسازيد تا اگر تصميم به عقب نشيني گرفت، احساس کند که حتي عقب نشيني روي اين پل طلايي هم افتخار است.

پس ما، نه تنها نبايد طرف مذاکره مان را ضايع کنيم، بلکه حتي موظف هستيم کمک کنيم تا او خطايش را به شيوه اي آبرومندانه بپوشاند.

 در اين صورت، رابطه قابل ترميم خواهد بود. مطرح کردن دروغ و خيانت ديگران، تنها در حالتي معنا پيدا مي کند که تصميم گرفته باشيم ديگر تحت هيچ شرايطي به دوستي و همکاري ادامه ندهيم.

نه تنها مثال هاي متعدد سياسي و تجاري، بلکه حتي مثال هاي خانوادگي هم در اين زمينه وجود دارد:

  مادري از فرزندش مي پرسد که تو سيگار مي کشي؟ فرزند هم مي گويد: نه، اصلا!   ممکن است مادر يک لحظه اشتباه کرده و بخواهد ثابت کند که من گيج نيستم! من زرنگم و واقعيت را مي فهمم؛ ولي با بيان واقعيت، اولين اتفاقي که مي افتد، اين است که قبح اين ماجرا در خانواده مي ريزد.

 ولي تا زماني که قبح و زشتي اين قضيه از بين نرفته، در ساعتي که فرزند در خانه است، به دليل پنهان کردن اين موضوع از خانواده، سيگار نمي کشد.

حتي اگر اعضاي خانواده، ته سيگاري را در خانه ديدند، مي توانند پل طلايي بسازند: «آن مهماني که سيگاري بود، چرا ته سيگارش را اينجا انداخته؟» که فرزند احساس کند هنوز حرمتي وجود دارد و بايد مواظب باشد.

در اين مواقع سخت است که چيزي را بفهميم و آن را به زبان نياوريم، ولي چون قصدمان تربيت فرزندمان است، نه اثبات شعورمان، بايد که خود را به نفهميدن بزنيم؛ زيرا اگر با اطرافيان مان به شکلي برخورد کنيم که چيزي براي از دست دادن باقي نماند، بايد بدانيم که شيوه برخورد بسيار خطرناکي را در پيش گرفته ايم.

اگر کسي به ما دروغ گفت و ما اين دروغ را به روي او آورديم، مسلما به ما نمي گويد: «من نمي دانستم تو متوجه مي شوي که من دروغ مي گويم! پس از اين به بعد، من ديگر به تو دروغ نمي گويم!» بلکه تصميم مي گيرد دروغ هاي پيچيده تري به ما بگويد. بنابراين با اين کار خود، آن فرد را راستگو نمي کنيم، بلکه او يک دروغگوي حرفه اي تر مي شود.

يا مادري که کيف بچه اش را مي گردد، با اين کار امنيت ايجاد نمي کند، بلکه باعث مي شود فرزندش جاهاي بهتر و امن تري را براي پنهان کردن پيدا کند.