پرسش  از ما  پاسخ  از امام محمد باقر(ع)

فضیلت اهل بیت علی(ع) از زبان حضرت باقر(ع) نقل شده، آنگاه که جابر سلام رسول خدا(ص) را به او رساند که حضرت او را باقر العلم نامیده است، امام باقر(ع) فرمود: و اللّه یا جابر لقد اعطانى اللّه علم ماکان و ما هو کائن الى یوم القیامه اى جابر به خدا سوگند خداوند علم گذشته و آینده تا روز قیامت را به من عطا کرده است. سخنانى از میان احادیث حضرت باقر(ع) انتخاب شده و به صورت پرسش و پاسخ بیان مى‏شود.

چرا باید به سخنان شما امامان گوش داد و احادیث شما را شنید؟

این پرسش همیشه مطرح است که چرا در منابر و مجالس از قرآن و احادیث اهل بیت(ع) استفاده مى‏شود؟ آیا بهتر نیست به جاى این سخنان که مربوط به قرون گذشته است، از سخنان دانشمندان فعلى مخصوصا از نوع غربى آن استفاده کنیم که هم جدید است و هم روشنفکران بهتر مى‏پسندند و هم نشانه اطلاع منبرى از زمان است و هم پُز عالى دارد؟

قرآن کریم از طرف خود جواب داده است: «و ننزّل من القرآن ما هو شفاءٌ و رحمةٌ للمؤمنین؛ از قرآن چیزى نازل کردیم که شفادهنده و رحمت براى مؤمنان است.»

و اما پاسخ امام باقر(ع): «انّ حدیثنا یحیى القلوب؛ به راستى حدیث(سخن) ما دل های مردم را زنده مى‏کند.»

مراد از این قلوب، قلب های گوشتى نیست، بلکه مراد روح و روان انسان است که گاه بر اثر نرسیدن غذاهاى معنوى مى‏میرد و یا بر اثر گناه قساوت پیدا مى‏کند.

على(ع) فرمود: و ما قست القلوب الّا لکثرة الذّنوب؛ و دل ها قساوت پیدا نمى‏کند، مگر به جهت زیاد گناه کردن

  دوست داریم از زبان شما بشنویم که شیعه واقعى شما کیست؟

به بیان دیگر، بسیارند کسانى که ادعا مى‏کنند شیعیان شما هستند، خوب است بدانیم شما چه کسانى را شیعه واقعى خود مى‏دانید؟

پاسخ امام باقر(ع): «ما شیعتنا الّا من اتّقى اللّه و اطاعه؛ شیعه ما، تنها کسى است که تقواى الهى پیشه کند(خدا ترس باشد) و از خداوند اطاعت کند.»

و در ادامه فرمود: «و ما کانوا یعرفون الّا بالتّواضع و التّخشّع و اداء الامانة و کثرة ذکر اللّه و شناخته نمى‏شدند، مگر با تواضع و فروتنى، خشوع، اداى امانت و زیاد ذکر خدا گفتن.»

و ضمنا اضافه فرمود که شیعیان چند دسته‏اند و یک نوع آن طلاى ناب است:

«شیعتنا ثلاثة اصنافٍ صنف یأکلون النّاس بنا و صنفٌ کالزّجاج ینمّ و صنفٌ کالذّهب الاحمر کلّما ادخل النّار ازداد جودةً؛ شیعیان ما سه دسته‏اند: گروهى ما را وسیله درآمد از مردم قرار داده‏اند و گروهى همچون شیشه‏اند (که هم زود مى‏شکنند و هم هرچه اسرار دارند، آشکار مى‏سازند) و گروهى چون طلاى(ناب) سرخ هستند که هر چه بیشتر داخل آتش شوند، بر خوبى آنها افزوده مى‏شود(و هرچه سختى و رنج در راه دین ببینند، آبدیده‏تر و مقاوم‏تر مى‏شوند)».

 یک سفارش به شیعیان‏؟

حضرت باقر(ع) فرمود: «مروا شیعتنا بزیارة قبرالحسین بن على(ع) فان اتیانه یزید فى الرّزق و یمدّ فى العمر و یدفع مدافع السوء؛ شیعیان ما را امر کنید به زیارت قبر حسین بن على(ع)، زیرا زیارت او باعث افزایش روزى و طولانى شدن عمر و دفع بدی ها مى‏شود.»

 راه شناخت مقام های شیعه چیست؟

یزید رزّاز از حضرت صادق(ع) و ایشان از پدرش امام باقر(ع) نقل کرده که آن حضرت فرمود: «اعرف منازل الشّیعة على قدر روایاتهم و معرفتهم فانّ المعرفة هى الدّرایة للرّوایة و بالدّرایة للرّوایة یعلوالمؤمن الى اقصى درجات الایمان؛ بشناس مقام شیعیان را از طریق مقدار روایات آنها و معرفت و شناختشان، زیرا معرفت همان فهم روایت است و با فهم روایت مؤمن (و شیعه) به درجات بالاى ایمان مى‏رسد.»

 برترین کمالات انسان چیست؟

حال که فهمیدیم سخنان شما دل ها را زنده مى‏کند و شیعه شما باید داراى قلوب زنده و داراى کمالات باشند، خوب است بدانیم برترین کمالات حقیقى انسانى از دیدگاه امام باقر(ع) چه چیز است؟

امام باقر(ع) مى‏فرماید: «الکمال کلّ الکمال التّفقّه فى الدّین و الصّبر على النّائبة و تقدیر المعیشة؛ همه کمال در شناخت عمیق و خوب فهمیدن دین و شکیبایى در پیشامدها و اندازه نگه داشتن در زندگى است.»

 بدترین عقوبت خداوند در دنیا چیست؟

به بیان دیگر، مى‏دانیم کسى که راه کمال را نپیماید و در بیراهه و در مسیر گناه قدم بردارد، به بلاهایى در دنیا و آخرت گرفتار مى‏شود. خوب است از زبان حضرت باقر(ع) بدانیم بدترین مجازات الهی در دنیا چیست؟

پاسخ امام باقر(ع): «ما ضرب عبدٌ بعقوبةٍ اعظم من قسوة القلب؛ هیچ بنده‏اى به کیفرى بزرگ‏تر از سنگدلى و سخت دلی کیفر نشد.»

راز این مسئله را حضرت باقر(ع) در سخن دیگرى آشکار کرد؛ آنجا که فرمود: «اعلم انّه لاعلم کطلب السّلامة و لاسلامة کسلامة القلب؛ بدان که هیچ علمى چون طلب سلامت نیست و هیچ سلامتى مانند سلامت قلب نیست.»

به یقین مى‏توان گفت که مقصود حضرت فقط علم پزشکى و سلامتى جسم و جان و قلب گوشتى نیست، بلکه سلامتى قلب از گناهان و قساوت نیز مقصود است.

و از جمله گناهانى که سلامت قلب را به خطر مى‏اندازد و قساوت را در پى دارد، تکبر است.حضرت باقر(ع) فرمود: «ما دخل قلب امرءٍ شى‏ءٌ من الکبر الّا نقص من عقله مثل ما دخله من ذلک قلّ ذلک او کثر؛ چیزى از کبر در قلب مرد داخل نمى‏شود، مگر آنکه به همان مقدار از عقلش کاسته مى‏شود، خواه کم باشد یا زیاد.»

 برترین عبادت چیست؟

آرى، متوجه شدیم که نافرمانى خدا، بدترین مجازات را که قساوت قلب باشد، در پى دارد، اکنون جا دارد از محضر حضرت باقر(ع) با زبان حال بپرسیم که برترین بندگى و طاعت خداوند چیست تا در کنار عبادات واجبه به انجام آن اقدام کنیم؟

حضرت باقر(ع) در پاسخ این سؤال مى‏فرماید: ما عبد اللّه بشى‏ءٍ افضل من عفّة بطنٍ و فرجٍ؛ خداوند با چیزى برتر از عفت شکم و دامن پرستیده نشده است.از این روایت استفاده مى‏شود که عبادت، فقط عبادت های مرسومه واجب و مستحب نیست بلکه در معناى عام، عفت جستن و دورى از لقمه حرام نیز عبادت و بلکه عبادت برتر شمرده مى‏شود.

همچنین به فرموده حضرت باقر(ع)، در نجوایى که خداوند در کوه طور با موسى(ع) داشت، فرمود: ابلغ قومک انّه ما یتقرّب الىّ المتقرّبون بمثل البکاء من خشیتى و ما تعبّد لى المتعبدون بمثل الورع من محارمى؛(16) به قومت برسان که هیچ چیزى تقرب جویان به سوى من را مانند گریه از خوف من به من نزدیک نمى‏سازد و هیچ عبادتى از عبادتگران من مانند دورى از حرام هاى من ارزشمند نیست. راز این برترى آن است که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «عبادت (خداوند از طریق نماز و سایر عبادات) با خوردن لقمه حرام، مانند ساختن خانه بر روى ریگ یا بر آب است.»

 

 

مروری بر زندگی کوتاه و حزن انگیز رقیه (س)

حضرت رقیه فرزند امام حسین(ع) است . یکی از کتاب‏های کهن که در زمینه حضرت رقیه مطالبی نقل نموده، کتاب اللهوف از سیدبن طاووس است. وی می نویسد: «شب عاشورا که حضرت سیدالشهدا(ع) اشعاری در بی وفایی دنیا می‏خواند، حضرت زینب(س) سخنان ایشان را شنید و گریست. امام(ع) او را به صبر دعوت کرد و فرمود: «خواهرم، ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید و خویشتن دار باشید. بعد از واقعه عاشورا دشمن تمام کسانی را که زنده مانده بودند ، اسیر کرد. میان این اسرا، یک دختر کوچک هم دیده می شد. این دختر کوچک رقیه بود. رقیه دختر امام حسین(ع) که حالا بعد از شهادت پدرش به همراه عمه اش زینب و اسرای دیگر به طرف شام می رفت.

از داخل خرابه های شام، صدای یک کودک به گوش می رسید. تمام کسانی که در میان اسرا بودند، می دانستند که این صدای رقیه دختر کوچک امام حسین است. رقیه از خواب بیدار شده بود و سراغ پدرش را می گرفت. گویا خواب پدرش را دیده بود. در این حال یزید، دستور داد سر امام حسین(ع) را به رقیه نشان بدهند. وقتی حضرت رقیه(س) سر بریده پدرش امام حسین(ع) را دید، با فریاد و ناله خودش را روی سر بریده پدرش انداخت و همان جا، از دنیا رفت. مرقد مطهر حضرت رقیه(س) در سوریه نزدیک به قبر حضرت زینب(س) است.

وجود حضرت رقیه بنت الحسین(س) یکی از پرنزاع ترین موضوع های در کربلاست و در خصوص حضور چنین شخصیتی، مصیبت هایی که بر او وارد شده و اتفاقاتی که برای وی افتاده است، در میان صاحب نظران اختلاف نظر فراوانی وجود دارد. در بین بعضی از مورخان شیعه وجود حضرت رقیه مورد شک قرار گرفته است. برای مثال، شیخ عباس قمی در کتاب نفس المهموم که پیرامون وقایع کربلاست و نیز در منتهی الامال که بخش مهمی از آن به وقایع کربلا اختصاص دارد، می گوید: من در هیچ سند معتبری راجع به حضرت رقیه چیزی ندیدم، ولی چون شیخ صدوق آن را نقل کرده است، از قول وی آن را نقل می کنم.

نام حضرت رقیه به این اسم، در هیچ یک از کتب مقتل قدیمی و معتبر تاریخی که از زمان شهادت امام حسین(ع) تا قرن ششم هجری نوشته شده است اعم از ارشاد، اعلام الوری، کشف الغمة و دلائل الامامه ذکر نشده است و برای نخستین بار شیخ عباس قمی با استناد به گفته های شیخ صدوق، نحوه شهادت حضرت رقیه را در کتاب منتهی الامال شرح می دهد.

سکوت مقتل نویسان تا قرن ششم و مدتی بعد از آن درباره حضرت رقیه(س) و یادداشت بر جای مانده از شهید مطهری درباره بود یا نبود حضرت رقیه(س) در کربلا باعث شده است که زمزمه های تشکیک درباره وجود حضرت رقیه در جریان کربلا در زمان معاصر هم به گوش برسد.

خیلی از نویسنده های قدیمی که گزارشی از شرح شهادت حضرت رقیه در کتاب هایشان نیامده است، بارها و بارها در حاشیه شرح اتفاقات کربلا نامی از رقیه(س) آورده اند؛ برای مثال در صفحه ۱۱۴ از کتاب لهوف می خوانیم که امام حسین(ع) خویشان را به صبر دعوت کرده و فرموده اند: « یا اُختَاه، یا اُم کُلثُوم وَ اَنتِ یا زَینَب وَ اَنتِ یا رُقَیّه وَ اَنتِ یا فاطِمَه و اَنتِ یا رُباب! اُنظُرنَ اِذا أنَا قُتِلتُ فَلا تَشقَقنَ عَلَیَّ جَیباً وَ لا تَخمُشنَ عَلَیَّ وَجهاً وَ لا تَقُلنَ عَلیَّ هِجراً : خواهرم، ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید.» در هر دو متن نام حضرت رقیه(س) به عنوان یکی از مخدرات اهل بیت(ع) آمده است. احتمال قوی این است که ایشان همان رقیّه بنت الحسین(ع) است.

 

 

عطر ماندگار:  از بیانات رهبر معظم انقلاب

حماسه راهپیمایی اربعین

 یکی از مصادیق قوت را امروز دنیای اسلام دارد مشاهده می کند و آن، راهپیمایی اربعین است؛ وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة. راهپیمایی اربعین قوت اسلام است، قوت حقیقت است، قوت جبهه مقاومت اسلامی است که این جور اجتماع عظیم میلیونی راه می افتند به سمت کربلا، به سمت حسین، به سمت قله و اوج افتخار فداکاری و شهادت که همه آزادگان عالم باید از او درس بگیرند. از روز اول هم که اربعینی به وجود آمد، اهمیت اولین اربعین به همین اندازه بود. اهمیت اربعین اول این بود که رسانه پرقدرت عاشورا است. از روز عاشورا تا روز اربعین - بنا بر یک روایت روزی است که اهل بیت برگشتند به کربلا- این 40 روز، 40 روز فرمانروایی منطق حق در میان دنیای ظلمانی حاکمیت بنی امیه و سفیانی ها بود. رسانه حقیقی [یعنی] فریاد زینب کبری، فریاد حضرت سجاد؛ در کجا؟ در کوفه، در شام، در آنجایی که ظلمات محض بود؛ اینها بزرگ ترین رسانه بود. همین ها بود که عاشورا را نگه داشت، همین ها بود که عاشورا را به امروز رساند. تاریخ و ریشه این روز اربعین و ماجرای اربعین این است. آن روز اهل بیت(ع) طوفانی به پا کردند با این حرکت 40 روزه؛ یک طوفان به پا شد در آن اختناق عجیب. در آن روزگار، اختناق این قدر است که دور و بر امام حسین، فرزند پیغمبر، نوه پیغمبر، جگرگوشه زهرای اطهر، ۷۲ نفر بیشتر باقی نمی مانند. در یک چنین روزگاری، ماجرای توابین را در کوفه به وجود آورد، مدینه را منقلب کرد، شام را منقلب کرد، به طوری که رژیم سفیانی برافتاد؛ این حرکت عظیم اربعینی زینب کبری و اهل بیت(ع) بود.

 21/07/1398