بررسی راه های حضور ایران در خط لوله کریدور گاز جنوبی

فرصت آفرینی بزرگان صنعت نفت در تجارت انرژی

 

مشعل    گسترش روزافزون بهره مندی از نعمت گاز طبیعی در بخش های صنعتی و نیروگاهی کشورهای اروپایی در یک دهه اخیر، لزوم توجه جدی به این منبع انرژی را بیش از هر زمان دیگر توجیه پذیر کرده است. در این میان روسیه از معدود کشورهایی است که از فرصت موجود نهایت استفاده را کرده و با اقدام های خود در سال های گذشته توانسته است موجبات وابستگی بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای اروپایی را به بازار گاز خود فراهم کند؛ این در حالی است که بازار اروپا این قدرت انحصاری روسیه را برنمی تابد و به شدت تشنه واردات گاز از مسیرهای جایگزین است تا افزون بر کاهش وابستگی به روسیه و تامین پایدار گاز اروپا، بتواند به نوعی امنیت انرژی را نیز در آینده بیمه کند. بنا بر گزارش های مراکز معتبر انرژی جهان، قاره سبز با معضل کاهش تولید داخلی به دلیل افت فشار میادین گازی روبه رو است که این مسئله نیز به نوبه خود نگرانی ها را دوچندان کرده است و چاره اندیشی برای عبور از بحران پیش آمده را ضروری می نماید.

بدون تردید لزوم دستور کاری با چارچوب پایداری، رقابت پذیری و امنیت عرضه می تواند برای برون رفت از چالش موجود راهگشا باشد. به همین خاطر پروژه «کریدور گاز جنوبی» از نمونه پیشنهادهایی بود که سیاست امنیت انرژی اتحادیه اروپا به منظور تامین گاز مورد نیاز خود از منطقه خزر و خاورمیانه با مشارکت سه کشور جمهوری آذربایجان، گرجستان و ترکيه طراحی و عملیاتی کرد. این چهارمین خط لوله واردات گاز اتحادیه اروپاست که سنگ بنای افزایش تنوع و امنیت انرژی اتحادیه را فراهم می کند.

اشاره ای گذرا به مختصات جغرافیایی پروژه کریدور گاز جنوبی، اهداف اجرای این طرح را به روشنی نشان خواهد داد و از این رهگذر نگرانی اروپا از بابت تسلط سیاسی و اقتصادی روسیه بر منابع انرژی منطقه آسیای مرکزی و قفقاز کاملا قابل دریافت است. کریدور گازی جنوبی (SGC) قرار است با هدف بهبود امنیت و تنوع تامین انرژی اتحادیه اروپا گاز استخراج شده از ميدان فراساحلی شاه دنيز جمهوری آذربایجان را از طریق گرجستان و ترکيه به سایر کشورهای هدف اروپایی انتقال دهد. این خطوط لوله 3 هزار و 500 کیلومتری که تا ایتالیا امتداد دارد، با سرمایه ای افزون بر 45 میلیارد دلار احداث شده و شامل سه خط لوله مجزاست؛ خط لوله قفقاز جنوبی(SCP)، خط لوله ترانس آناتولی  (TANAP)   و در نهایت خط لوله ترانس آدریاتیک (TAP) است. بر اساس پیش بینی های انجام شده در مرحله نخست، حجم گاز انتقالی به مقاصد مصرفی به وسیله خطوط لوله کریدور جنوبی به میزان 16 میلیارد مترمکعب در سال خواهد بود که این حجم تا سال 2024 به 24 میلیارد مترمکعب و تا سال 2026 به 31 میلیارد مترمکعب افزایش خواهد یافت.

اواسط سال 2018 ميلادی، عمليات اجرایی پروژه ترانس آناتولی به اتمام رسيد و گاز مورد نياز ترکيه از این خط لوله تحویل داده شد و خط لوله ترانس آدریاتیک هم که آخرین مرحله از پروژه کریدور گاز جنوبی است، با وجود گذشت چهار سال از آغاز کار ساخت آن، اواخر آبان ماه سال گذشته وارد مرحله تجاری شد. این خط لوله که شرکت های اس نام و بی پی سهامداران آن هستند، ۸۷۸ کیلومتر طول و ظرفیت انتقال سالانه ۱۰ میلیارد مترمکعب گاز را دارد که هم اکنون آماده ارائه ظرفیت خود است. این نخستین بار است که گاز آذربایجان مقصدی فراتر از ترکیه دارد و سبب افزایش تنوع بخشی به منابع انرژی اتحادیه اروپا می شود.

    اتخاذ یک سیاست منفعلانه 

اجرای پروژه کریدور جنوبی هرچند به مذاق روس ها خوش نیامد، اما شرایطی را فراهم کرد تا کشورهای اروپایی بتوانند در بلندمدت، بخش قابل توجهی از گاز مورد نیاز خود را از این مسیر تامین کنند و نگرانی ها از باب تسلط اقتصادی، امنیتی و سیاسی روسیه بر منطقه قفقاز و آسیای میانه را از بین ببرند. ایران به عنوان دومین دارنده ذخایر متعارف گاز طبیعی در جهان، هرچند می توانست با استفاده از اهرم انرژی، سطح نفوذ و تاثیرگذاری خود را در روند اجرای این پروژه افزایش دهد، اما بدون تردید به کارگیری سیاست های منفعلانه دولت گذشته و بدون تردید نبود دیپلماسی و تعامل سازنده در حوزه انرژی، در سایه تحریم های سنگین یک جانبه و چندجانبه خود را بیشتر عیان ساخت و فرصت هرگونه حضور و ایفای نقش راهبردی در بازار گاز منطقه ای را به روی ایران بست.

کریدور گازی جنوبی به اذعان اغلب آگاهان حوزه انرژی، یکی از پیچیده ترین و در عین حال بااهمیت ترین تعهدات صنعت نفت و گاز جهان به شمار می آید. این طرح با مشارکت 11 شرکت برتر حوزه انرژی و همچنین به کارگیری بیش از 30 هزار نفر نیروی کار شاغل، به عنوان یکی از راهبردی ترین پروژه ها در انتقال کسب وکار بازار انرژی به سمت حوزه گاز شناخته شده است. این پروژه همچنین تأثیر ملموسی بر محیط زیست و کاهش انتشار گازهای گلخانه ای ناشی از زغال سنگ و نفت خام دارد؛ به گونه ای که بهره گیری از «مکانیسم توسعه پاک»(CDM)  اهم اهداف برنامه ریزی شده برای اجرای پروژه یاد شده است و کشورهای اروپایی با بهره مندی از منبع گاز خطوط لوله کریدور جنوبی می توانند تا حد قابل قبولی سهم خود را از انتشار گازهای گلخانه ای به حداقل ممکن برسانند.

آنچه مسلم است، اهمیت ژئوپولیتیک پروژه عظیم کریدور گازی است که افزون بر کشورهای اروپای غربی، اغلب کشورهای منطقه از جمله جمهوری آذربایجان، ترکیه، ترکمنستان و غیره را نیز در کانون توجه قرار داده است، ضمن اینکه می توان در آینده ای نه چندان دور به افزایش منافع اقتصادی حاصل از این فعالیت نیز امیدوار بود.

سوآپ؛ کلید گشایش در بازار گاز

با نگاهی به روند دیپلماسی نفتی ایران در دولت سیزدهم می توان دریافت که دولتمردان صنعت نفت برای تصاحب و سهم خواهی از بازار منطقه ای همه اراده خود را به کار گرفته و هم اکنون شاهد حضور و مشارکت هر چه بیشتر صنعت نفت کشورمان در بحبوحه محدودیت های ناشی از تحریم هستیم. توافق سه جانبه اخیر گازی میان ایران، ترکمنستان و آذربایجان گواهی بر این مدعاست. مهم ترین و ارزنده ترین دستاورد این توافق سه جانبه، احیای مجدد روابط میان ایران و ترکمنستان است که با هوشمندی و درایت سیاستمداران دولت سیزدهم به بار نشست. ایران با این قرارداد به راحتی می تواند از ظرفیت های ترکمنستان و آذربایجان در زمینه تجارت گاز و تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه بهره برداری کامل کند و از این منظر، فصل تازه ای در سیاست های گازی با جهان گشوده شود. این در حالی است که اخیرا جواد اوجی، وزیر نفت در دیدار با هیات ترکمنستانی از زیرساخت های کافی ایران برای واردات و سوآپ روزانه ۴۰ میلیون مترمکعب گاز با کشورهای همسایه خبر داده و بر عزم دولت سیزدهم و وزارت نفت برای توسعه روابط بین الملل با کشور ترکمنستان به ویژه در حوزه انرژی تاکید می کند.

اغلب کارشناسان حوزه انرژی بر این با ورند که روش های متعدد و فراوانی برای نفوذ در پروژه کریدور گاز جنوبی وجود دارد که با بهره گیری از راهکارهای موجود نه تنها مجال ظهور بیشتر محدودیت های وضع شده از سوی دولت آمریکا را نخواهد داد بلکه این تدابیر می تواند به توسعه و ارتقای هرچه بیشتر صنعت بنیادین نفت و گاز بینجامد. از همین روی برگ برنده ایران، استفاده از ظرفیت ترانزیتی است که با از سرگیری سوآپ گاز، تحولات منطقه ای را وارد مرحله جدیدی کرده است.

عطش بازارهای منطقه ای برای بهره مندی از گاز ایران دور از ذهن نیست و زمینه ای را فراهم کرده است تا دولتمردان مجموعه نفت تمام تلاش خود را برای دستیابی به تولید حداکثری به کار گیرند. از دیگر سو، بازار گاز اروپا، یکی از مهم ترین و در عین حال جذاب ترین بازارهای بالقوه صادرات گاز طبیعی ایران است که نباید از آن غافل ماند؛ به همین دلیل علاوه بر سوآپ، گسترش سطح تعاملات با دو کشور مهم و تاثیرگذار در پروژه کریدور گاز جنوبی(ترکمنستان و آذربایجان) می تواند مسیر توسعه تجارت گاز و حضور قدرتمند ایران در منطقه و جهان را هموارتر سازد.

فارغ از آنکه صادرات گاز از محل مازاد عرضه انجام می شود، راهکارهای بهینه سازی مصرف انرژی نیز، از جمله الزام هایی است که باید با تدوین قوانین، دستورعمل ها و مدیریت صحیح و کارآمد اجرایی شود تا از این رهگذر بتوان به بازارهای جهانی نفوذ پیدا کرد؛ در نتیجه اگر با این دید به تعاملات منطقه ای ایران با کشورهای همسایه بنگریم، پربیراه نخواهد بود که همین موضوع، فعالیت این صنعت پایه را دستخوش تغییراتی شگرف خواهد کرد.

خروج ترانس-کاسپین از گردونه رقابت

امروز صنعت نفت با وجود همه ناملایمات و کاستی ها و اعمال محدودیت های کشورهای سلطه طلب، توانسته است با طرح راهکارها و اتخاذ تدابیر کارآمد و هوشمندانه در بازتاب توانمندی های صنعت نفت بسیار خوش بدرخشد. اگر به توافق های اخیر ایران و ترکمنستان در سطح کلان نگریسته شود، می توان نتیجه گرفت که دستاوردهای سوآپ گازی و احیای مجدد روابط میان کشورهای منطقه در آینده ای نه چندان دور می تواند پروژه خط لوله ترانس-کاسپین را از دور خارج کند، زیرا اکنون ترکمنستان با استفاده از شبکه گازی طبیعی ایران، مسیر جایگزینی برای انتقال گاز خود به نقاط دورافتاده دنیا فراهم کرده و دیگر نیاز مبرمی به احداث خط لوله ترانس-کاسپین نخواهد داشت.

ایده اولیه خط لوله زیردریایی ترانس-کاسپین از سوی آمریکایی ها مطرح شد. این خط لوله با ظرفیتی معادل۳۰ میلیارد مترمکعب قرار بود شبکه گاز ترکمنستان را از مسیر دریای خزر به آذربایجان و سپس اروپا  وصل کند؛ با وجود این تکمیل این خط لوله به دلیل پرهزینه بودن و برخی مشکلات فنی و حقوقی، مطابق برنامه ریزی های انجام شده پیش نرفت و هم اکنون نیز وضعیت آن در هاله ای از ابهام به سر می برد. ترکمنستان که عنوان چهارمین دارنده ذخایر گازی دنیا را دارد، مسیر پرفرازونشیبی برای رسیدن به پروژه کریدور جنوبی و راهیابی به بازار گاز اروپا در پیش خواهد داشت که ایران با سیاستی که در پیش گرفته است، اطمینان خاطر لازم را برای این کشور فراهم کرده است، ضمن اینکه به نحوی هوشمندانه خط لوله ترانس-کاسپین را از گردونه رقابت خارج خواهد کرد. پروژه ترانس-کاسپین همانند دیگر طرح های انتقال گاز دریای خزر به اروپا در جهت کاهش نفوذ روسیه در بازار تجارت گاز اروپا و همچنین از میان برداشتن ایران و به تبع آن کم رنگ کردن نقش و جایگاه کشورمان در منطقه به شمار می رود.

تلاش های مجموعه وزارت نفت، شرکت ملی نفت ایران و شرکت ملی گاز ایران بهره مندی از ظرفیت ترانزیت کشورمان برای انتقال نفت و گاز به دیگر کشورهاست؛ به همین دلیل ایجاد دور تازه ای از همکاری ها در خصوص سوآپ گاز اهمیت مبادله با ایران را دوچندان خواهد ساخت. بدون تردید سنگ اندازی دولت آمریکا در صنعت نفت و گاز ایران رویدادی تازه نیست، زیرا کشورمان همواره در سالیان متمادی با انواع ناملایمات منطقه ای و بین المللی روبه رو بوده است؛ به این ترتیب تغییر رویکرد ایران نسبت به کشورهای منطقه، نه تنها عرصه را برای جولان رقبا تنگ تر خواهد کرد، بلکه نقطه عطفی در کارنامه صنعت نفت به شمار می آید و دستاوردی بزرگ و راهبردی به ارمغان خواهد آورد.