گپی با اعضای خانواده یکی از کارکنان صنعت نفت که در عرصه های هنری و اجتماعی فعال هستند

ذوق  هنری  و  شوق  زندگی

 مشعل    در صنعت بزرگ نفت، خانواده های بسیاری هستند که با شوق زندگی، علاوه بر فعالیت های  شغلی و روزمره، فعالیت های جنبی زیادی نیز در قالب های هنری، اجتماعی و فرهنگی دارند. این بار با خانواده فرج الهی، از کارکنان مرکز انتقال نفت رفسنجان، همراه و هم سخن شده ایم. شیرین مسعودی، همسر وی و آیلین و آیناز دو دختر این خانواده، سخت اهل هنر و فعالیت اجتماعی و ورزشی هستند. آنها تلاش کرده اند، هم خودشان را به جایگاه اجتماعی مناسبی برسانند و هم در محیط زندگی شان افرادی ارزنده و مفید باشند و با آموزش، بانوان شهرک نفت رفسنجان، شهرستان رفسنجان و استان کرمان را نیز از داشته های خود بهره مند کنند. گفت و گوی ما را با این خانواده می خوانید:

 گفت و گو را بامادر خانواده که چهره ای هنرمند و فعال هستند، آغاز می کنیم. لطفا خودتان را معرفی بفرمایید؟

شیرین مسعودی هستم، همسر حمیدرضا فرج الهی،کارمند آزمایشگاه کنترل کیفیت مرکز انتقال نفت رفسنجان. در سال 1346 متولد شدم و دیپلم تجربی دارم. اهل شهرستان رفسنجان هستم و اکنون در شهرک نفت رفسنجان سکونت داریم.

 چطور با آقای فرج الهی آشنا شدید؟

در سال 1374 با هم ازدواج کردیم. آن زمان ایشان، رئیس وقت مرکز انتقال نفت رفسنجان و با ما همسایه بودند و از همین طریق با هم آشنا شدیم که این آشنایی منجر به ازدواج شد. ثمره این ازدواج دو دختر به اسم آیناز و آیلین است و همسرم حدود یک سال دیگر بازنشسته می شوند.

 از چه زمانی به هنر پرداختید و در چه رشته هایی فعالیت داشتید؟

از کودکی به هنر علاقه مند بودم. پس از ازدواج، دوره های فنی و حرفه ای قالیبافی (سبک گُل برجسته با گره ترکی) و گل سازی(گل فانتزی و چینی) را آموختم. بعد از آن، در دوره های آموزشی انجمن سینمای جوان، با فیلمبرداری و عکاسی آشنا شدم. بعد به سراغ آشپزی و شیرینی پزی رفتم و زیر نظر داور بین المللی (مهناز نیکی ملکی) آموزش دیدم و در همه این رشته ها، دیپلم گرفتم. پایگاه بسیج منطقه، یک دوره آموزشی پته دوزی و خیاطی را در شهرک برگزار کرد که در این دوره ها هم شرکت کردم و علاوه بر آن در مُنجوق و مَلیله دوزی هم تا حدی تبحر دارم. در مجموع می توانم بگویم بیشتر هنرهایی را که بانوان کرمانی انجام می دهند، آموخته ام. علاوه بر این همه نوع آلات موسیقی در منزل داریم و به موسیقی و نواختن دَف علاقه دارم و در کلاس آموزش گیتار که در شهرک برگزار شد، شرکت کردم.

 در میان هنرهایی که آموختید، از کدام یک به عنوان منبع درآمد استفاده کردید؟

در دهه 70 که گل های فانتزی، چینی و با فوم، طرفدار زیادی داشت، دوره آموزشی برای هنرجویان برگزار کردم و حتی در شهرک نفت رفسنجان به صورت رایگان در منزل خودم به بانوان آموزش می دادم. کلاس آموزش شیرینی پزی را به صورت رایگان در واحد خواهران بسیج برگزارکردم و هرازگاهی بنا به درخواست بانوان شهرک در منزلشان آموزش کلاس آشپزی می گذارم. قالیبافی را فقط در حد بافتن دو تابلو دنبال کردم. در زمینه پته دوزی هم دخترم آیلین با قلم های مخصوص عربی، طرح های ماندالا و سنتی را روی شال خام پته(پارچه ای که دارای طرح و نقش است و با نخ روی آن دوخته شوند) می کشد و من و دخترم آیناز، آن را می دوزیم و گاه به دوستداران این هنر می فروشیم.

 در حال حاضر به چه کارهایی مشغول هستید؟

دخترم آیناز، فروشگاهی به اسم زرین هنر دارد که صنایع دستی با ورق طلای 24 عیار شامل تابلو و زیورآلات در آن به فروش می رسد که با او همکاری دارم.

 در مورد فعالیت های ورزشی تان توضیح بفرمایید؟

من از کودکی به ورزش علاقه داشتم و از زمانی که ساکن شهرک شدم، به دلیل امکانات ورزشی خوبی که در آنجا وجود داشت، به صورت جدی ورزش را دنبال کردم. اوایل سکونتم در شهرک، به تیراندازی علاقه داشتم؛ اما سالن آموزش آن در کرمان بود که شرکت خطوط لوله و مخابرات منطقه جنوب شرق، وسیله ایاب و ذهاب را در اختیارمان می گذاشت و برای آموزش به این شهر مراجعه می کردیم. رشته اصلی ورزشی من، تفنگ گازی است که در آن هم مقام آوردم. در مسابقاتی که از طرف شرکت نفت برگزار می شد، در بخش تیمی و انفرادی مقام آوردم. در رشته تفنگ گازی در اولین المپیاد ورزشی شهرستان رفسنجان مقام اول کسب کردم، همچنین از سوی پایگاه بسیج بانوان به میدان تیر رفتیم و در رشته کار با اسلحه کِلانش، اول شدم. بعد به رشته ورزشی دارت پرداختم و با دخترم به اصفهان رفتیم و مدرک مربیگری این رشته ورزشی را گرفتیم.

 همسرتان در آموزش و ادامه فعالیت های هنری و ورزشی شما تا چه میزان همکاری داشتند؟

بسیار با من همکاری دارند که در اینجا  از ایشان تشکر و قدردانی می کنم.

 زندگی با فردی که در صنعت بزرگ نفت کار می کند، چه سختی هایی دارد؟

زندگی را سخت نمی گیرم و سازگارم؛ چون خانواده ام در شهر رفسنجان سکونت دارند، تحمل این شرایط برایم در مقایسه با دیگر بانوان که در این شهر غریب هستند، راحت تر است.

 زندگی در شهرک چه مزایایی دارد؟

 اینجا امنیت و آرامش زیادی دارد و بانوان براحتی پیاده روی و دوچرخه سواری می کنند. این شهرک از امکانات ورزشی خوبی برخوردار است. بهترین سالن تیراندازی شهر در این شهرک واقع شده و من از همه سالن های ورزشی آن، به غیر از سالن کشتی(با خنده!) استفاده کردم.من تمامی ساکنان این شهرک را مثل اعضای خانواده ام می دانم و به آنها احترام می گذارم. در مدتی که کسالتی داشتم، بانوان اینجا خیلی به من محبت کردند. امیدوارم با تمام شدن کرونا، دوباره جشن ها، مراسم و کلاس های ورزشی برگزار شود.

 دختران شما هم افراد موفقی هستند. در این خصوص، چه حسی دارید؟ آیا شما مسیر را برایشان انتخاب کردید؟ همراهی شما با آنها تا چه حد بوده است؟

خوشحالم که می بینم آنها به اهدافی که دوست داشتند، رسیده اند. هر پدر و مادری آرزوی دیدن موفقیت فرزندانش را دارد و فرقی هم نمی کند که این موفقیت در چه زمینه ای باشد. من و پدرشان برای انتخاب راه، آنها را آزاد گذاشتیم تا به دنبال علاقه خودشان بروند و هیچ اجباری در کار نبوده است. در این راه هم تا جایی که از دستمان بر آمده، شرایط را از نظر روحی و روانی، محیط خانه و امکانات و...  برایشان فراهم کرده ایم و همواره مشوق آنها بوده ایم.

در ادامه، موفقیت های دختران این خانوده در عرصه های مختلف ورزشی، هنری و ... را  از زبان خودشان بخوانید.