گذری  بر یکی از زیرمجموعه های کلیدی معاونت مهندسی وزارت نفت

مدیریت دارایی های فیزیکی ضرورتی انکارناپذیر

مشعل     استفاده از مفهوم مديريت دارايي هاي فيزيكي در فضاي صنعت نفت ايران همسو با تحولات حوزه هاي فني و مديريتي در این صنعت به شکل فزاينده اي در حال افزايش است.  وزارت نفت جمهوري اسلامي ايران نيز با ایجاد ساختار اوليه در زير مجموعه معاونت مهندسي وزارت نفت تحت عنوان اداره كل نظام مديريت دارايي هاي فيزيكي، اراده خود را به منظور بهره گيري هرچه بيشتر از اين امر به خوبي نمايان كرده است.  محمد کاظم پورچرمی، مدیر کل نظام مدیریت دارایی های فیزیکی-معاونت مهندسی، پژوهش و فناوری وزارت نفت در گفت و گو با «مشعل» به تبیین مفهوم مدیریت دارایی های فیزیکی، روند طی شده تا پیش از استقرار مدیریت فیزیکی و همچنین ضرورت و چرایی استقرار آن پرداخته است. او با اشاره به اینکه در سال هاي گذشته و برای مديريت تجهيزات و دارايي ها، راهكارهاي فني و مديريتي متعددي در وزارت نفت و شركت هاي زيرمجموعه آن به كار گرفته شده است كه در نگاه اول همپوشاني زيادي با موضوع های مطرح در مديريت دارايي هاي فيزيكي دارند،در بیان فواید استقرار این مدیریت می گوید: نگاهي كلي به وضعيت دارايي ها و سطح تكنولوژيك آنها و همچنين چالش هاي موجود در صنعت نفت و گاز كشور در بخش تامين تجهيزات و يا ساير بخش هاي مرتبط با دارايي هاي فيزيكي در حال حاضر صنعت نفت نشان مي دهد استقرار مديريت دارايي هاي فيزيكي به صورت ضرورتی انكار ناپذير است.  متن این گفت و گو در ادامه می آید:

   ابتدا اشاره کنید که مدیریت دارایی های فیزیکی چه مفاهیم و موضوع های جدیدی را دربر می گیرد و چگونه قابل تعریف است؟

مديريت دارايي هاي فيزيكي براساس تعريف موجود در استاندارد ايزو 55000، «فعاليت هاي هماهنگ سازمان به منظور تحقق ارزش (Value) از دارايي ها» در نظر گرفته مي شود. اولين مواجهه منطقي با اين تعريف آن است كه آيا درگذشته  سازمان ها برای تحقق ارزش از دارايي هاي خود حركت نمي كرده اند؟ پيش از اين، دارايي هاي يك سازمان «مديريت» نمي شده است؟ برای پاسخ به این پرسش ها باید نگاهي گذرا به سير تكاملي رويكردهاي موجود در چگونگي برخورد با تاسيسات، تجهيزات و دارايي هاي فيزيكي شركت هاي نفتي در سال های گذشته داشته باشیم.

    با این اوصاف سير تكاملي رويكردهاي موجود در برخورد با تاسيسات، تجهيزات و دارايي هاي فيزيكي شرکت های نفتي در سال های گذشته چگونه بوده است؟

در سال هاي گذشته و برای مديريت تجهيزات و دارايي ها، راهكارهاي فني و مديريتي متعددي در وزارت نفت و شركت هاي زيرمجموعه آن به كار گرفته شده است كه در نگاه اول همپوشاني زيادي با موضوع های مطرح در مديريت دارايي هاي فيزيكي دارند. هرچند ممكن است دسته بندي تغييرات رويكردي موجود در اين حوزه به صورت دوره هاي مختلف زماني با مرزهاي مشخص غيرممكن باشد، اما از نظر تبیين بهتر موضوع، فعاليت ها و اقدام های مرتبط با مديريت دارايي ها در صنعت نفت را به صورت موضوعي و در مقاطع مختلف می توان اینگونه بیان کرد که «عمليات نگهداشت (Maintenance Execution)» به عنوان ابتدايي ترين راه حل موجود در حوزه دارایی های سازمان در نظر گرفته شده است. در اين رويكرد سازمان ها صرفاً در پی حصول اطمینان از وجود سازوکارهای واکنشی (Reactive)  موثر و پویایی بودند كه شكست (Failure) و يا غیرعملیاتی شدن يك تجهيز را به صورت نظام مند مورد بررسي و پيگيري قرار داده و به سرعت و با كيفيت مطلوب به حالت عملياتي بازگردانند. در اين حالت تمام تلاش ها صرفا معطوف به بهبود كيفيت و سرعت یادشده اختصاص می یافت. نکته حائز اهمیت در این رویکرد آن است که فعالیت ها صرفاً به صورت واکنشی به شکست ها و رخدادها تعریف می شدند. پس از آن و به عنوان راه حلي بهبود يافته «مهندسي نگهداشت (Maintenance Engineering)» و پس از آن «مهندسي قابليت اطمينان (Reliability Engineering)» مورد توجه قرار گرفتند كه در آن سازمان ها به دنبال راه حلي برای به حداقل رساندن شكست هاي تکرارشونده بوده اند. استفاده از تكنيك هايي همچون نگهداشت مبتني بر قابليت اطمينان (RCM) را مي توان يكي از محصولات اين تغيير رويكرد دانست. نكته جالب توجه در اين مقطع، افزايش دامنه كاربرد مديريت دارايي ها از نگهداشت (Maintenance) و افزوده شدن عمليات (Operation) به آن بوده است که در آن تلاش می شد رخدادها و حوادث به صورت پیشگیرانه (Preventive) به حداقل ممکن کاهش یابند.

اضافه شدن ديدگاه هاي «هزينه كل مالكيت (Total Cost of Ownership)» منجر به افزوده شدن رويكردهاي چرخه عمر به ديدگاه هاي قبلي و به وجود آمدن دوره جديدي با عنوان «مهندسي دارايي ها (Asset Engineering)» شد. در اين مقطع تلاش مي شد «مهندسي» به عنوان يك دپارتمان ويژه و راه حل نهايي در مديريت دارايي هاي فيزيكي مورد توجه قرار گيرد. بديهي است در اين ميان شاخه هاي مختلف زیرمجموعه «مهندسي» گاه بدون توجه به اهداف و سياست هاي سازمان، هر كدام در تلاش جهت دستيابي به اهداف کوتاه مدت خود و اثبات خود به عنوان مهم ترین و موثرترین راه حل مهندسي بوده اند. بخش هاي مختلف گاه در رقابت برای جذب بيشترين منابع از سازمان بوده اند که در مواردي بهبود كاركرد يك بخش منجر به كاهش خروجي بخشي ديگر و در نتيجه از دست رفتن بخشي از منافع سازمان مي شد. نتيجه اين نوع نگرش در سازمان در نهايت به اقناع مديريت ارشد سازمان به اولويت دهي يكي از بخش ها (در اكثر موارد بخش توليد) به ساير بخش ها و اتخاذ تصمیم هایی با محوريت و متمايل به نظرات همان بخش مي انجامید.