در ادامه مسیر لازم بود در مدل کسب و کار پژوهشگاه تجدیدنظر کنیم. پژوهشگاه صنعت نفت با وجود وابسته بودن به وزارت نفت و شرکت ملی نفت، یک مرکز تحقیق و توسعه انحصاری نیست. یعنی به این معنا که صنعت نفت موظف باشد تمام کارها را به اینجا سفارش دهد. بنابراین مساله ای که با آن مواجه بودیم، این بود که پژوهشگاه صنعت نفت باید در یک محیط رقابتی کار کند و برای گرفتن پروژه باید با دانشگاه ها و شرکت های دانش بنیان و ظرفیت های پژوهشی موجود در کشور رقابت کند. این به آن معناست که مدل کسب و کار دولتی پژوهشگاه صنعت نفت دیگر به کار آن نمی آمد. با وجود دولتی بودن پژوهشگاه، کسی تضمین نمی کرد که صنعت نفت اگر پروژه ای داشت، ابتدا باید به پژوهشگاه صنعت نفت بدهد. شخص وزیر نفت هم بارها این را به صراحت اعلام کرده بود که اینگونه نیست که هر کاری داریم، به پژوهشگاه صنعت نفت بدهیم و باید رقابت وجود داشته باشد. یعنی اگر یک صنعتی پروژه ای دارد، ما هم مثل سایر دانشگاه ها در کنار آن شرکت می کردیم. بنابراین در مدل کسب و کارمان تجدیدنظر کرده و از تفکر دولتی بیرون آمده و حداقل خودمان را با وجود آنکه بدنه دولتی و وابسته به بروکراسی های دولتی است، با تفکرات بخش خصوصی مدیریت و اداره کردیم. در این راه برای رقابت ارتقای کیفیت، کاهش قیمت خدمات و افزایش سرعت کار به عنوان سه مولفه مهم رقابت پذیری در بازار آزاد را مدنظر قرار دادیم تا وارد بازار آزاد پژوهش شده و پروژه بگیریم.

   این تجربه چطور بود؟

با تجدیدنظر در مدل کسب و کار، با مطالعات بین المللی و جهانی و استفاده از مدل های کسب و کار شرکت های مشابه پژوهشگاه در سایر کشورها، مدلی بسیار متعالی برای پژوهشگاه طراحی کردیم که پژوهشگاه صنعت نفت را در یک شبکه همکاری با سایر دانشگاه ها، مراکز پژوهشی، بویژه شرکت های بخش خصوصی قرار دهد. یعنی ما دیگر خودمان را محدود نکردیم که از بخش دولتی پروژه بگیریم و سراغ شرکت های خصوصی و بزرگ نفتی و حفاری رفتیم که در میادین در حال مطالعه بوده و بحث اکتشاف، تولید و.. را در دست بررسی دارند و اکنون بخشی از کسب و کار ما با شرکت های بخش خصوصی در ایران است که خوشبختانه وزارت نفت هم پس از مدل قراردادی «آی پی سی»، شرکت های اکتشاف و تولید داخلی را فعال و بسیاری از میدان ها را به آنها واگذار کرد و این باعث شد که کسب و کار بخش خصوصی در صنعت نفت افزایش یابد و در نتیجه به نظر من متعاقب آن کسب و کار پژوهشگاه توسعه پیدا کند. بنابراین در شرایط کنونی باید اعلام کنم که پژوهشگاه صنعت نفت از نظر تعداد پروژه های صنعتی، در یکی از بهترین شرایط خود قرار دارد.

   در حال حاضر چه تعداد پروژه فعال است؟

حدود 200 پروژه صنعتی در پژوهشگاه صنعت نفت در سه پردیس پژوهشگاه و تمام زنجیره صنعت نفت حال انجام است.

  ارزش آنها چه میزان است؟

این پروژه ها با ارزش بیش از هزارمیلیارد تومان در حال انجام است و مهم تر اینکه آقای زنگنه همیشه بدرستی به اثربخشی پروژه در صنعت تاکید داشتند و این رویکرد درستی بود و ما هم سعی کردیم با این نگاه تطبیق داشته باشیم. چون پژوهشگاه یک نهاد ماموریت گرا وابسته به یک دستگاه صنعتی است و در معرض سوال درستی است. علاوه بر ارزش پروژه ها، پروژه های صنعتی است که این پروژه های ما، آنها را حمایت می کند.  به عنوان مثال، اکنون پروژه ای 60 میلیارد تومانی با پالایشگاه بندرعباس برای دانش فنی کک اسفنجی داریم که یک پروژه یک و نیم میلیارد دلاری را به حرکت وامی دارد. یعنی پالایشگاه بندرعباس قرار است یک پروژه یک و نیم میلیارد دلاری را اجرا کند که با دانش فنی پژوهشگاه ترکیبات سنگین آن پالایشگاه به ترکیبات سبک تبدیل شود که ارزش افزوده زیادی دارد و در قبال آن کک اسفنجی تولید شود که صنعت آلومینیوم ما محتاج آن است.

  چه موارد شاخصی از 200 پروژه قابل ذکر است؟

در حوزه بالادستی بومی سازی 12 قلم افزایه های پرمصرف حفاری، طرح اکتشافی هیدرات گازی دریای عمان، طرح افزایش برداشت از میدان های اهواز، رگ سفید، بی بی حکیمه، انتخاب بازدارنده مناسب برای جلوگیری از رسوب در میدان مشترک سروک آذر و ازدیاد برداشت میدان بلال با روش تزریق نانوسیال می توانم اشاره کنم. در بخش پایین دستی طرح کک سازی پالایشگاه بندرعباس برای توسعه 300 هزار تن در سال کک اسفنجی موردنیاز کشور به همراه طراحی بیش از 10 واحد تحت لیسانس در این کارخانه با سرمایه گذاری نزدیک به 1.5 میلیارددلار براساس دانش فنی پژوهشگاه صنعت نفت، طرح تولید کک سوزنی در پالایشگاه شازند اراک با هدف تولید 60 هزا رتن در سال کک سوزنی با دانش فنی پژوهشگاه صنعت نفت، راه اندازی واحد DMC میعانات گازی در فازهای 2 و 3 پارس جنوبی، راه اندازی واحدهای مرکاپتان زدایی از بوتان و میعانات گازی پالایشگاه بیدبلند 2، تامین لیسانس فرایندی و طراحی واحدهای طرح توسعه پالایشگاه کرمانشاه، تامین لیسانس و طراحی واحد بازیابی گوگرد پتروشیمی ایلام و صادرات خدمات مهندسی به عراق برای طراحی یک واحد تولید قیر به ظرفیت 600 تن در روز قابل اشاره است. علاوه بر این موارد در بخش انرژی و محیط زیست، پاکسازی میعانات گازی از آب های زیرزمینی عسلویه، پاکسازی ده ها هزار تن خاک آلوده به مواد نفتی در مناطق عملیاتی کشور مانند پالایشگاه اراک، جزیره های خارگ و لاوان رادر دست انجام داریم.

در بخش تجاری سازی می توانم به تجاری سازی کاتالیست ها و مواد شیمیایی مورد نیاز صنعت نفت و گاز از سوی بخش خصوصی از جمله کاتالیست RCD، هیدروکراکینگ، اتیلن اکسید، تولید بنزین و آروماتیک، انواع مواد شیمیایی و روغن ها اشاره کنم. باید یادآور شوم که سه میلیارد دلار طرح صنعتی بر پایه فناوری های پژوهشگاه در حال انجام است که از خروج ارز به میزان 270 میلیون دلار جلوگیری کرده و 200 میلیون دلار در سال برای صنعت ایجاد درآمد داشته است. در کنار تمامی این موارد، هزار میلیارد تومان هم قرارداد صنعتی داشته ایم. عرض من این است که پژوهشگاه صنعت نفت بیشتر می خواهد در نظام اقتصاد و دانش بنیان صنعت نفت، خود را جانمایی کند.

  الان در چه جایگاهی از این هدفگذاری هستید؟

به نظر من در این مسیر گام های بسیار اساسی برداشته شده که مثال هایی از آن را مورد اشاره قرار دادم. باید یادآور شوم که در پروژه های میدان محور، به هر دانشگاه یک میدان واگذار شده، در حالی که به پژوهشگاه صنعت نفت سه میدان مهم نفتی کشور واگذار شده است. جالب است بدانید، پژوهشگاه صنعت نفت در پردیس بالادست خود، قوی ترین تیم های مطالعات میادین را در اختیار دارد که در این سه پروژه میدان محور اهواز و بی بی حکیمه، رگ سفید و... در حال فعالیت هستند. در ادامه پاسخ به سؤال قبلی شما یکی از اتفاقات ویژه، برندسازی است که بسیار به آن اعتقاد داشتم. پژوهشگاه اگر بخواهد در صنعت نفت اثربخش باشد، باید برندسازی کند و با کیفیت خدماتی که ارائه می دهد، بتواند رقابت کند. از دیگر فعالیت های خاص این دوره، مرکز نوآوری پژوهشگاه است که با حمایت زنگنه و دکتر ستاری در بهمن 98 افتتاح شد و در حال حاضر حضور شتابنده ها و استارت آپ ها را در آن شاهد هستیم. یعنی تزریق یک انرژی بیرونی به داخل پژوهشگاه همراه با استعدادها و ذهن های خلاق، با این نگاه که تنها به انرژی محدود داخلی خود اکتفا نکنیم.

  درباره مرکز نوآوری پژوهشگاه صنعت نفت و ضرورت آن بیشتر توضیح دهید.

امروز بخش مهمی از اقتصاد جهانی بر دوش شرکت های دانش بنیان است که مثال های زیادی در دانشگاه های درجه یک دنیا وجود دارد که شرکت های دانش بنیان در آنها شکل گرفته و به یک اقتصاد بزرگ در دنیا تبدیل شدند. بنابراین یکی از سیاست هایی که کشورهای در حال توسعه و پیشرفته مثل چین، مالزی، سنگاپور، کره جنوبی و... دنبال می کنند، شکل دادن به همین مراکز نوآوری است. مهم ترین ویژگی این مراکز نوآوری، آن است که یک پلتفرمی برای جذب ذهنیت های خلاق و نوآور و کارآفرینان دانشگاهی و غیردانشگاهی و فرصت دادن و پشتیبانی از آنها برای خلق ایده های جدید و تجاری کردن آن ایده هاست. مثال های زیادی در دنیا می بینیم که شرکت های نوپا توانسته اند چه اقتصادی را رقم بزنند. شرکت نوپا توانسته است یک اقتصاد چند صد میلیارد دلاری را در دنیا فقط به اعتبار آن ایده ایجاد کند. ایده ها معمولا نرم افزاری هستند و نیاز به سرمایه گذاری در این زمینه نیست. ببینید اکنون اقتصاد دنیا از طریق ایده های نو و تجاری کردن ایده ها می چرخد. کشور ما چند سالی است وارد این عرصه شده و به کرات اسم پارک ها و مراکز و شهرک های علم و فناوری و نوآوری و اکوسیستم ها و استارت آپ ها را شنیده اید. اینها ادبیات جدید توسعه اقتصادی دنیاست که با نظام علم وفناوری گره خورده است. بنابراین وقتی صحبت از یک مرکز نوآوری می شود، یعنی می خواهیم تمام بازیگران زنجیره علم تا صنعت، علم تا اقتصاد،علم تا توسعه را یکجا جمع کنیم. یعنی دانشگاهی که دانش بنیادی تولید می کند، حلقه های بعدی آن مشخص باشد. مراکز نوآوری عمدتا هم به دوش جوانان کارآفرین و بااستعداد می چرخد.

  در واقع نگاه شما راهی میانبر برای خروج از شیوه های سنتی و زمان بر گذشته است؟

بله؛ روش های سنتی که زمانی در پژوهشگاه صنعت نفت هم اجرا می شد. پژوهشگر موضوعی را انتخاب می کرد، پس از سال ها پژوهش، نتایجی را به دست می آورد و بعد از سال ها، پیگیر بازاریابی و در جست و جوی مشتری بود که اساسا معتقدم یکی از دلایل ضعف ارتباط علم با صنعت و دانشگاه در ایران، نگاه سنتی به فعالیت های علم و صنعتی بوده است. اکنون اکوسیستم های نوآوری، مشکل را حل می کنند. یعنی کار با تقاضا آغاز می شود و پژوهشگر پیش از آغاز فعالیت سوال می کند که چه بخشی، چه نیازی دارد؟ این رویه بازار، سرمایه پژوهشگر و حمایت را تضمین می کند. طبیعی است که پژوهشگر با یک انگیزه مضاعف اقدام به پژوهش می کند؛ چون مشتری پای آن محصول ایستاده است و لحظه شماری می کند که این پژوهش به پایان برسد تا او از نتیجه آن استفاده کند.

  مرکز نوآوری پژوهشگاه صنعت نفت هم اکنون به چنین فضایی رسیده است؟

مرکز نوآوری پژوهشگاه صنعت نفت از چند زاویه کارخود را شروع کرده است: یکی برگزاری رویدادهای تقاضا محور است که اکنون بسیار مرسوم شده است. بنابراین یکی از اقدام های مرکز نوآوری پژوهشگاه صنعت نفت، برگزاری رویدادی است که متقاضیان چالش ها و مشکلات خود را بیان کنند. در کنار آن استارت آپ های حاضر، ایده ها را دریافت کرده و در آن زمینه کار می کنند و بتدریج به کسب و کار تبدیل می شود. تمام این موارد اعم از تخصیص فضا، در اختیار گذاشتن آزمایشگاه ها و همچنین پژوهشگران برای ارائه راهنمایی های علمی و... با حمایت پژوهشگاه صنعت نفت انجام می شود. بنابراین پژوهشگاه صنعت نفت با تمامی امکانات علمی و زیرساختی خود در این مرکز نوآوری از استارت آپ ها حمایت می کند که بتوانند با فعالیت درباره ایده های طرح شده در طرف تقاضا، آن را به فناوری تبدیل کنند. طبیعی است این فرایند را یکسری شتاب دهنده تسریع می کنند که ما با تعدادی از شتاب دهنده ها قرارداد همکاری منعقد کردیم که در مرکز نوآوری ما مستقر هستند و به این فرایند سرعت می دهند که اقدام آنها مشتمل بر مشاوره های حقوقی، بازاریابی، مشورت برای تهیه بیزینس پلن و حتی سرمایه گذاری و... است.

  مورد استقبال قرار گرفته است؟

چند مورد به قرارداد منجر شده و استارت آپ ها چند پروژه را در سوله های ما در دست انجام دارند.

  از اقدام هایی که در دوره مدیریت شما در دستور کار قرار گرفت، طرح میزبانی است. فلسفه چنین طرحی چه بوده است؟

فلسفه ای برای طرح میزبانی وجود دارد و آقای زنگنه هم همیشه اصرار داشتند که درهای پژوهشگاه صنعت نفت باید روی جامعه علمی و دانشجویان کشور باز باشد. برای اینکه امروز در دنیا روندهایی شکل گرفته که سازمان های نوآور دیگر پشت درهای بسته نمی توانند کار کنند. به میزانی سرعت تحولات علمی و فناوری بالاست که پژوهشگاهی همچون صنعت نفت نمی تواند صبر کند که ایده ای سه سال برای توسعه طول بکشد و به یک فناوری تبدیل شود. پژوهشگر ما امروز می خواهد در یک ایده کار کند تا به خود بیاید و چهار آزمایش انجام دهد. چند مقاله در این زمینه منتشر شده است. بنابراین سازمان های نوآور دنیا و مراکز پژوهشی همچون پژوهشگاه صنعت نفت تدابیر دیگری هم اتخاذ می کنند که نام آن را نوآوری باز گذاشته اند. به آن معنا که توانمندی های خود را به اشتراک می گذارند. اگر قرار است پژوهشگر دو سال در زمینه یک ایده، پشت درهای بسته کار کند، ممکن است در یک شرکت نوآور دیگر سه ماهه به مقصد خود برسد.