آشنایی با طراح اصلی تجهیزات کنترل فوران چاه های پرفشار نفت و گاز

سید جواد کاظمی، متولد 1348 در شهر تاریخی رادکان در جوار توس مشهد مقدس است و تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در یکی از دانشگاه های خارج از کشور در زمینه طراحی اجزای ماشین گرایش مهندسی مکانیک و همزمان در رشته مرتبط و مورد علاقه خود یعنی طراحی صنعتی گذرانده است.

او در گفت وگو با هفته نامه «مشعل» از فلسفه ایجاد فناوری های کنترل فوران چاه های پرفشار نفت و گاز، همکاری با صنعت نفت تجارب و اختراعات خود می گوید.

ابتدا درباره اینکه چرا سراغ ابداع و اختراع های جدید رفته سوال می کنم که می گوید: ماجراجویی علمی و فنی، پژوهش و مطالعات گسترده و درگیر شدن با کارهای خاص که به نوآوری و ابداع نیاز دارد را سرمایه اصلی در موفقیت کنونی خود می دانم.

او درباره فعالیت ها و اختراعات خود، به بومی سازی و راه اندازی خط تولید تجهیزات استنلس استیل سکوهای نفتی ابوذر در سال 1376 اشاره می کند و آن را دستمایه اصلی برای ورود به کارهای بزرگتر و پر ریسک تر می داند و می گوید: در حوزه تلمبه ها و پمپ های سطح الارضی و درون چاهی فراز آوری و استخراج نفت، چهار اختراع و ابداع ثبت شده قطعی و در حال ثبت دارم و یک اختراع در خصوص طراحی و ساخت شیرهای فوران گیر چاه های نفت مجهز به تلمبه های دورن چاهی و 8 اختراع و ابداع در حال تکمیل و ثبت نهایی در زمینه تجهیزات کنترل فوران برای کنترل و مهار چاه های نفت و گاز که دچار حادثه و فوران شده اند، در دست انجام دارم.

کاظمی اشاره می کند که در حوزه نفت و گاز و انرژی حدود 12 ابداع، نوآوری و اختراع ثبت شده و در حال ثبت دارد.

از او درباره دلیل ورود به ایجاد فناوری فوران گیر چاه های پرفشار سوال می کنم که توضیح می دهد: از اواخر سال 1388 مطالعاتی در زمینه نیازهای تکنولوژی چاه های نفت مناطق نفت خیز جنوب انجام دادم که سال 1390 منجر به طراحی و ساخت اولین فوران گیر و شیر ضد انفجار هوشمند شد که با موفقیت طراحی و ساخته شد و نمونه های تولید شده آن در برخی از چاه ها نصب و مورد تایید قرار گرفت. با توجه به اینکه هدف اصلی من در زندگی حرفه ای، گشایش مسیری برای طراحی و ساخت تلمبه های استخراج و انتقال نفت مولتی فاز سطح الارضی و درون چاهی مورد نیاز صنعت نفت کشور با تکنولوژی بومی و ملی بود، سمت و سوی همکاری و تعاملاتم با شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب از ابتدا بر همین اصل استوار بوده است. براین اساس عملا از سال 1396 اقدام به نمونه سازی اولین پمپ مولتی فاز سطح الارضی به معنی واقعی با تکنولوژی بومی و ملی و منطبق با نیاز صنعت نفت و شاخصه های چاه های نفت کشور کرده که با همراهی گروهی سرمایه گذار، این تکنولوژی در مراحل پایانی تست های فنی و وارد شدن به عرصه تولید صنعتی و تجاری و خدمت به صنعت نفت کشور است.

او یادآور می شود که تفکر ورود به حوزه تجهیزات کنترل فوران تقریبا از سال 1388 آغاز شد و با اتفاقی که در سکوی هوریزون دیپ واتر در خلیج مکزیک افتاد، به اوج رسید و انگیزه ای قوی در من ایجاد شد که همزمان با مطالعات گستره و پژوهش در ساختار چاه های نفت و طراحی فوران گیر هوشمند، به فکر طراحی تجهیزات خاص در این حوزه باشم که به شکل مجازی با تیم مهار گر چاه صدمه دیده در خلیج مکزیک مرتبط شده و همکاری داشتم که به لطف خدا، موفقیت خوبی در ارائه طرح و پیشنهادات فنی در نحوه طراحی ابزار مناسب با تیم مذکور حاصل و همین تجربه مهم باعث شد مصمم تر در این زمینه مطالعه کنم و در این مسیر گام بردارم.

او ادامه می دهد: با بروز حادثه در چاه 147 رگ سفید و با انگیزه کمک فنی و فکری به تیم های مهارگر درگیر حادثه که در رأس آنها، کارشناسان و مهندسان خبره شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب در قالب سازمان کنترل فوران بودند و همچنین با هدف کسب تجربه ملموس و عینی در میدان سخت و پرخطر، شخصا و به صورت خدمت رایگان ( بسیجی ) اعلام آمادگی کرده که با استقبال گرم مدیران دلسوز مربوطه مواجه شده و در کوتاه ترین زمان ممکن و با به کارگیری توان اجرایی و عملیاتی بخشی از کارگاه تعمیرات توربین به نام کارگاه مرکزی شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب ابزار و تجهیزات خاص و متناسب با همان شرایط را طراحی و به تولید رساندیم که برخی از آنها عملیاتی هم شدند.

کاظمی ادامه می دهد: همین امر، پایه گذار تفکر نوین و جدیدی برای من و مدیران مرتبط با موضوع کنترل فوران چاه نفت و گاز خشکی در شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب و شرکت ملی نفت ایران شد تا به این موضوع مهم و استراتژیک ورود کنیم.

رویکردی با هدف حفظ منافع ملی

از او درباره چالش چاه های پر فشار در خصوص کنترل فوران سوال می کنم که توضیح می دهد: وقتی صحبت از فشار چاه های نفت و گاز به میان می آید، درک این مطلب برای کارشناسان و مهندسان صنعت نفت بویژه کارشناسان حفاری و تجهیزات درون چاهی یا متخصصان مخازن نفتی کاملا ملموس است؛ زمانی که صحبت از چاه پرفشار به میان می آید، منظور فشار خروجی سیال نفت و گاز بیشتر از 100 بار ( کیلوگرم بر سانتی متر مربع ) یا 1400 پی اس آی ( پوند بر اینچ مربع ) است. ما صحبت از میانگین نرخ فشار متوسط 5 هزار پی اس آی به بالا می کنیم، بدیهی است این یک موضوع ساده نیست. به گفته او، زمانی که یک چاه مانند رگ سفید 147 در زمان حفاری دچار حادثه می شود، یک سرمایه عظیم ملی در معرض نابودی قرار می گیرد؛ سرمایه ای که درون مخزن و براساس محاسبات پیچیده مهندسی باید در یک روند زمانی کنترل شده و با حجم معین مورد بهره برداری قرار گیرد. اولین آسیب جدی که در طولانی شدن مدت زمان مهار چاه به مخزن و سازند های نفتی وارد می شود، قابل جبران و ترمیم نیست و امکان دارد مخزنی که می توانست طی چند سال میلیون ها بشکه نفت بهره برداری تولید کند، بر اثر فوران و تخلیه سریع همه سیالات و گازهای همراه به گونه ای آسیب ببیند که قابل جبران نباشد. نکته مهم دیگر، آلودگی های زیست محیطی و نشت نفت و گاز به زیست محیط انسانی یا طبیعت است که قابل جبران نیست.

افزون بر آن، صرف هزینه های زیاد برای حفاری چاه های موازی در شرایط بحران و دسترسی به مخزن برای کنترل جریان خروجی از چاه حادثه دیده است، از این رو با جمع بندی همه این آسیب ها و خسارت ها، در استانداردهای جهانی، کمترین و مؤثر ترین زمان برابر با حفظ منافع ملی است. در صنعت حفاری چاه های پرفشار، هرچه فشار چاه های نفت و گاز میادین و مخازن نفتی بیشتر باشد، حوادث غیر مترقبه همچون رگ سفید 147 نیز بیشتر خواهد بود.

نکته مهمی که او به آن اشاره می کند، این است که در بروز این حوادث در ایران، با فرض نبود تحریم ها، تکیه بر تکنولوژی کشورهای غربی پاسخگوی نیاز صنعت نفت کشور ما نیست؛ چرا که چاه های نفت بیشتر کشورهای غربی صاحب تکنولوژی، میانگین فشار بسیار کمتری نسبت به فشار مخازن نفت و گاز کشور ما دارد.

او در کنار فوران چاه های پرفشار به خطرات دیگری همچون جنگ، خرابکاری، زلزله و سایر حوادث قهری که خارج از کنترل بشر باشد، اشاره کرده که هریک می تواند باعث و بهانه ایجاد حوادث انفجار، فوران و آتش سوزی های مهیب برای چاه های نفت و گاز کشور ما باشند و در این زمینه می گوید: تصور کنید یک چاه نفت با گاز همراه با دهانه خروجی با قطر تقریبی 40 سانتی متر فوران کند و آتش بگیرد. ارتفاع شعله بیش از 150 تا 200 متر است و حرارت مرکز شعله بالای 2500 درجه سانتی گراد و همین حرارت در فاصله 100 متری کانون آتش، باعث خمیری و نرم شدن فولاد می شود. حال در چنین شرایطی باید با تکیه بر دانش بومی، اقدام به تولید تکنولوژی و در نهایت ابزار و تجهیزاتی کنیم که جنگ و رویارویی با این حجم از فشار و حرارت ممکن باشد.