تئوری هایی برای زندگی

مشعل  همه ما برای زندگی و آنچه در آن رخ می دهد، تئوری هایی داریم؛ تئوری هایی که بسیاری از آنها را از کودکی تجربه کرده ایم، یاد گرفته ایم یا از بزرگترها دریافت کرده ایم. تئوری هایی که ممکن است تا به حال به جزئیات آنها فکر نکرده باشیم، اما تقریبا هر روز و در جریان زندگی بارها با آنها رو به رو می شویم. بسیاری از این تئوری ها در جریان اتفاق های خوب و بد یا سخت و جذاب زندگی در مقابل ما بوده اند و اگر درباره آنها نگاهی نزدیکتر و آگاهانه داشتیم، می توانستیم تصمیم های بهتری بگیریم. کارشناسان حوزه های اجتماعی و روان شناسان برخی از این تئوری ها را بررسی و به قوانینی تبدیل کرده اند که می توانند برای همه آدم ها موثر باشند. باید توجه داشته باشیم که بسیاری از همین تئوری های شناخته یا ناشناخته ای که در زندگی و رفتار ما وجود دارد، مستقیما روی تعاملات ما با افرادی از خانواده، دایره دوستان و همکارانمان تاثیر دارد و می توانیم با شناختی که از این تئوری ها داریم، جلوی رفتارهای اشتباه را بگیریم.

تئوری دوراهی جوجه تیغی

اصل این تئوری را آرتور شوپنهایر – فیلسوف آلمانی مطرح کرده است. او داستان دو جوجه تیغی را تعریف می کند که می خواستند در سرمای زمستان همدیگر را گرم کنند، اما تا به یکدیگر نزدیک می شدند، خارهایشان به بدن یکدیگر فرو می رفت. آنها پس از تلاش زیاد، فاصله ای را که می توانند نزدیک هم باشند و تیغی به بدنشان فرو نرود و گرم بمانند، پیدا کردند. نکته مهم در این داستان را شاید بارها به بیان های مختلفی شنیده باشیم:" فاصله مناسب در روابط اجتماعی و دوستی ها را پیدا کنیم". بسیاری از ما در روابط خانوادگی و دوستانه و اجتماعی این تئوری مهم دوراهی جوجه تیغی را مد نظر قرار نمی دهیم یا  تیغ در بدنمان می رود یا از سرما یخ می زنیم. بهترین رفتار این است که تعادل و نقطه مناسب قرار گرفتن را پیدا کنیم تا روابط و دوستی ها در بهترین حالت ممکن باشد و بهترین اتفاقات را رقم بزند.

تئوری پا لای در

تئوری "پا لای در" را مشاوران و روان درمان ها زیاد استفاده می کنند و با پرسیدن درباره اتفاق های کوچک و بی اهمیت زندگی روزانه ما به اشکال های مهمی پی می برند. این تئوری هم از آن مواردی است که به ظاهر ساده اش نمی خورد این اندازه اهمیت داشته باشد. این تئوری از موضوع های کوچک، خواسته های ناچیز و ابتدایی و در دسترس شروع می شود و به جایی می رسد که برای تامین خواسته طرف مقابل هزینه های سنگین بدهیم. کار از یک خرید یا قرض دادن کیف یا کت شروع می شود و بعد می بینید هر روز خواسته های بیشتر و سنگین تری مطرح می شود و شما هم تا کجای مسیر را پیش آمده اید و حالا در شرایطی قرار دارید که " نه" گفتن هزینه و ماجرا دارد و انگار پایتان لای در گیر کرده است. در این تئوری لازم است از همان ابتدا نسبت به خواسته های طرف مقابل آگاهانه برخورد کنیم و اگر دوست نداریم یا درست نمی دانیم "نه" را همان ابتدا بگوییم و خودمان را خلاص کرده و پایمان را از لای در بیرون بیاوریم و در را ببندیم.

تئوری هنجار شدن معمولی

ماهیت این تئوری به خاصیت "عادت پذیری" آدم ها برمی گردد. همه ما با عادت های روزانه و همیشگی زندگی می کنیم و حتی بارها تلاش کردیم تا عادت های خوب را جایگزین عادت های بد کنیم، اما آیا تا به حال به شکل و شیوه نفوذ عادت ها در زندگی توجه کرده ایم؟ بسیاری از عادت های عمیق زندگی بدون اینکه متوجه باشیم، به تدریج و با حساسیت های خاص شروع شده و ادامه پیدا کرده اند و یکباره دیده ایم فلان موضوع در زندگی ما به صورت عادت درآمده و همیشگی شده است. این تئوری تاکید دارد که ممکن است بدون آنکه بدانیم، در شرایطی  نامطلوب زندگی و کار می کنیم، اما چون عادت کرده ایم، آن را تغییر نمی دهیم! سال هاست هر روز با خودرو شخصی بیرون می رویم، اما به آلودگی هوا و ترافیک کشنده عادت کرده ایم! سال هاست مورد فشار و اجحاف کارفرمایی بی انصاف هستیم، اما به فضای کار و مدل کارمان عادت کرده ایم و توجهی به آنچه برایمان رخ می دهد، نداریم! این تئوری می گوید گاهی اتفاق های بد و آسیب زننده به مرور برای ما معمولی می شوند و نسبت به آنها بی تفاوت می شویم و این اتفاق خوبی نیست.

تئوری تونل واقعیت

همه ما در طول زندگی مجموعه ای از واقعیت ها و باورها را جمع آوری می کنیم که بسیاری از شنیده ها و دیده ها و اتفاق های روزمره را با آنها تطبیق می دهیم. به عبارتی تونلی از واقعیت ها را در طول زندگی درست می کنیم و هر موضوع جدیدی باید از داخل این تونل عبور و با آنها تطبیق پیدا کند. درست است که نحوه تربیت از دوران کودکی و دوران مدرسه و تعاملات اجتماعی و فرهنگی و ... در آنچه برای تونل واقعیت ما رخ داده، تاثیر زیادی دارد، اما نکته مهم این است که بدانیم این تونل قابلیت شکست و تغییر را دارد. اینکه فردی را تنبل یا چاق می دانیم؟ اینکه همکارمان را چطور قضاوت می کنیم یا درباره خودمان و آینده چه تصمیمی داریم، همه اینها از این تونل واقعیت می گذرد و در روابط اجتماعی و خانوادگی ما تاثیر مستقیم دارد.

تئوری درماندگی آموخته شده

ممکن است برای این تئوری عناوین مختلفی وجود داشته باشد، اما یک تعریف دارد و آن اینکه پس از یک یا چند بار شکست و یا تجربه دردناک، تا همیشه آن اتفاق را به عنوان یک درس و تجربه برای همه امور دیگر زندگی تعمیم دهیم. به عبارتی نباید با یک یا چند بار شکست در آزمون، یک بار خرید اشتباه اینترنتی، یک بار کباب کردن غذا و یا یک بار گرفتار کلاهبردارها شدن، همه تجربه های بعدی را با این اتفاق ها بسنجیم و دست از تلاش مجدد برداریم. بهترین کار این است که از تجربیات درس بگیریم و اشتباه ها را تکرار نکنیم و بدانیم آنها جزئی از زندگی هستند.

تئوری جوجه اردک

این تئوری تشبیهی از نقش پذیری ما  انسان ها دارد. مثالی که می آورد همان جوجه اردکی است که اولین فرد پس از تولد، خود را مادرش فرض می کند و همه رفتارهای او را الگو و بهترین کار و برنامه خود قرار می دهد. به عبارتی به این رفتار اشاره دارد که بدون توجه به انتخاب ها و فرصت های دیگر فقط یک رفتار و انتخاب را قبول می کنیم بدون آنکه فرصت تجربه های جدید را به خودمان بدهیم. اینکه دلیل این رفتار و گرفتار شدن در دام این تئوری ترس، کم تجربه بودن یا عدم آگاهی است، دقیقا مشخص نیست، اما مهم این است که در هر مرحله ای متوجه اشتباه بودن رفتارمان باشیم. پافشاری بیهوده و روی یک رفتار یا تجربه گرفتار شدن در دام تئوری "جوجه اردک" است و بهتر است خیلی زود آن را ترک کنیم.

 

 

به سبکی پر به سنگینی آه

کتاب "به سبکی پر به سنگینی آه" یک رمان ایرانی نوشته مهدی خطیبی است. او چندین کتاب شعر و داستان از جمله «تاول حکایت راه است» ، «آیینه دار آب» ، «شعر متعهد ایران، چهره های شعر سلاح» و «غزلنامه طوفان» هم تالیف کرده است . کتاب به سبکی پر به سنگینی آه نخستین تجربه او در عرصه داستان است، اگرچه پیشتر دو قصه از او با عنوان های «ماه ماهی» و «بوتیمار بی اشک» منتشر شده بود.

به سبکی پر به سنگینی آه، روایتی ا ست از زبان چند شخصیت و این تغییر راویان در هر فصل، داستان را پرکشش کرده است. داستان در نه فصل روایت شده است که تاحدودی تقدم و تأخر زمانی دارد. به سبکی پر به سنگینی آه، حکایتی ا ست آشنا از زندگی خانواده هایی که ما آنها را «جنوب شهری» می نامیم. حکایت تلخی ا ست از جامعه ای با افکاری متفاوت در دنیای امروزکه هنوز گرفتار تفکرات اشتباه و قدیمی هستند و آسیب می بینند. این کتاب را انتشارات "کتاب کوله پشتی" منتشر کرده است.

 

شیدا

این فیلم را کمال تبریزی در سال 1377 تولید کرده است و روایتی متفاوت از جنگ تحمیلی دارد. پارسا پیروزفر، لیلا حاتمی، محمدرضا شریفی نیا و ... از جمله بازیگران این فیلم هستند. فرهاد هرندی (پارسا پیروزفر) تنها پسر یک خانواده مرفه است که به صورت داوطلبانه در سال های پایانی جنگ تحمیلی به جبهه می رود. او که از ناحیه دست، چشم و سینه مجروح شده، در یک بیمارستان ویژه مجروحان جنگی بستری شده است. پرستاری به نام شیدا فاطمی( لیلا حاتمی) به سفارش مجروح دیگری(محمدرضا شریفی نیا) برای تسکین درد شدید فرهاد، برایش قرآن می خواند. قرائت شیدا ساده و بدون رعایت اصول ترتیل است با این حال درد فرهاد را تسکین می دهد.

 

شوق درون به سوی دری می کشد مرا

من خود نمی روم دگری می کشد مرا

یاران مدد که جذبه عشق قوی کمند

دیگر به جای پرخطری می کشد مرا

از بار غم چو یکشبه ماهی به زیر کوه

شکل هلال مو کمری می کشد مرا

صد میل آتشین به گناه نگاه گرم

در دیده تیز بین نظری میکشد مرا

من مست آن قدر که توان پای می کشم

امداد دوست هم قدری می کشد مرا

دست از رکاب من بگسل محتشم که باز

دولت عنان کشان بدری می کشد مرا

محتشم کاشانی

 

افسانه چشمهایت

همایون شجریان خواننده، آهنگساز و نوازنده موسیقی سنتی ایرانی است. او از کودکی موسیقی را شناخته و شروع به خواندن و فراگیری تکنیک و شناخت ریتم کرد. اولین آلبوم همایون شجریان «نسیم وصل» نام دارد و در ادامه "شوق دوست" و"ناشکیبا" را منتشر کرد. او در این سال ها آلبوم های زیادی را منتشر کرده که طرفدراان و علاقه مندان زیادی دارد. "با ستاره ها"، "غوغای عشق بازان" ، "مستور و مست" و ... آلبوم های پرطرفدرا او هستند. "افسانه چشمهایت" آخرین آلبوم همایون شجریان است که با همراهی علیرضا قربانی و آهنگسازی مهیار علیزاده آماده شده است.