خانم زمانی چه سمتی در طرح انتقال نفت خام از گوره به جاسک دارید؟

سرپرست بخش پایپینگ تلمبه خانه شماره ۲ گوره - جاسک هستم.

   مشخصا در این بخش، چه فعالیتی در حال انجام است؟

اجرای لوله کشی که از ورودی سایت تا بخش خروجی آن انجام شده را شرکت ما به عنوان پیمانکار به عهده دارد که سرپرستی آن با بنده است.

   اهل کجا هستید؟

شیرازی هستم.

   این کار مرتبط با تحصیلاتتان است؟

مدرک دانشگاهی من کارشناسی ارشد مهندسی متالوژی است که از دانشگاه علوم تحقیقات اخذ کرده ام.

   شما تنها خانمی هستید که در بخش اجرایی فعالیت دارد؟

بله؛ به خاطر علاقه شخصی ام به کار اجرایی است.

   این اولین تجربه تان در بخش نفت است؟

سال ۹۱ هم در پروژه سلمان مشغول به فعالیت بودم.

   در گوره - جاسک شرایط کار چگونه است؟

ساعت 6 و 30 دقیقه صبح کار شروع می شود و هفت شب هم پایان کار در زمان عادی است که البته ما عادی کار نمی کنیم و همه چیز در آنجا غیرعادی است.

   صبح ها چه ساعتی حرکت می کنید؟

ساعت 5 و 30 دقیقه از بوشهر حرکت می کنم.

   شما استثنائا در بوشهر زندگی می کنید؟

چون تنها خانم مجموعه هستم، بنابراین شرایط زندگی در کمپ سخت است و امکاناتی هم وجود ندارد، با اینکه اتاق در اختیارم گذاشتند؛ اما برای خودم مشکل بود. به همین دلیل، با هزینه شخصی در بوشهر خانه گرفته ام و زندگی می کنم.

   آخرین بار چه زمانی به شهرتان شیراز رفتید؟

بیش از دوماه پیش.

   از شیراز تا اینجا چند ساعت فاصله است؟

چهار ساعت فاصله است با این حال و با توجه به نوع کار فرصت و امکان سفر به شیراز را نداشته ام.  در این پروژه هر بخش کار که به اتمام می رسد فکر می کنیم که فرصت چهار روز استراحت وجود دارد؛ اما مجدد در همان لحظه جبهه کاری جدیدی شروع می شود که امکان رها کردن کار وجود ندارد. باید این را اضافه کنم که به دلیل اهمیت کار تیم ما شبانه روزی مشغول فعالیت هستند. من هم تا ساعت ۱۰- ۱۱ شب می مانم. بسیاری از همکاران لطف دارند و می گویند وقتی تو را می بینیم، انرژی می گیریم و می ایستیم و کار می کنیم که البته برای من برعکس است وقتی تیم را می بینم انرژی می گیرم و تلاش می کنم پابه پای آنها بیایم.

   چند نفر در تیم شما مشغول به کار هستند؟

کار در این بخش از پنج نفر شروع شد و به ۱۸۰ نفر رسید. در شرایط موجود و با توجه به اینکه حجم کار سبک شده و در مرحله راه اندازی و بهره برداری هستیم، ۷۰ نفر کار می کنند.

   کار در این فضای مردانه و زمخت سخت نیست؟

سخت؛ اما شیرین است. اولا که فضای آن زمخت نیست. وقتی کار در سکو را شروع کردم، بسیاری از همکاران مرد -به نظر من کسانی که چندان به کارشان علاقه ندارند- می گفتند کارش سخت و زمخت است و تو میان این همه آهن و فلز چه کار می کنی؟

واقعیت این است که ما به فضای کار زندگی می دهیم؛ در همین پروژه وقتی رشد یافتن، شکل گرفتن و به ثمر رسیدن آن را نظاره می کنیم، کار برایمان لذتبخش می شود. به همین دلیل است که می گویم پویا بودن را دوست دارم. همین پروژه که بخشی از آن را به همراه این تیم در دست انجام داریم، وقتی رشد و پیشرفت آن را می بینم، لذت می برم.

   شما می توانستید در ستاد کار کنید. پیشنهاد کاری داشتید؟

برای خودم جذاب است که در فضای کارهای اجرایی که برایم قابل لمس است، حضور داشته باشم و تک تک لحظه های پیشرفت کار را ببینم. پیشنهاد برای کارهای دفتری هم داشتم؛ اما علاقه ای به پشت میزنشینی ندارم.

   بعد از این پروژه هم همچنان علاقه مند هستید که در فعالیت های پروژه محور حضور داشته باشید؟

بله خواهم ماند.

  آیا می توان به مشارکت بیشتر زنان در این قبیل پروژه ها و تکثیر خانم زمانی های دیگر امیدوار بود؟

قطعا همین طور است. من فکر می کنم دلیل اینکه بسیاری از زنان اکنون در کنار من نیستند، نتوانستن و عدم توانایی آنها نیست؛ بلکه این اتفاق برایشان پیش نیامده است. موضوع مهم این است که باید این میدان به زنان داده شود تا بتوانند حضور پیدا کنند؛ البته هم اکنون برای بسیاری از مردان هم شرایط کار ایجاد نمی شود. حضور من هم از خوش شانسی و خوش اقبالی ام بوده است. در کارخانه هم که مشغول به کار بودم، همیشه اولویت با مردان بود و من می جنگیدم تا بتوانم خود را در بخشی ثابت کنم. این تصور که مرد نان آور خانواده است، پس جنس مرد برای گرفتن هر کرسی اعم از دفتری، اجرایی و ... اولویت دارد، اشتباه است. به توانایی شخص کمتر توجه می شود. همین الان هم در بسیاری از بخش ها، اولویت با جنسیت است که این خیلی بد است. معتقدم، باید به زنان میدان داده شود. در میان دوستانم کسانی هستند که در همین حد انرژی دارند و علاقه مندند در صنعت فعال باشند؛ اما نمیدانم به چه دلیلی پا پیش نمی گذارند. شاید این فرصت برایشان پیش نمی آید.

     فرصت برای حضور شما در این صنعت چگونه ایجاد شد؟

روزی که دفاع مقطع ارشد را داشتم، در مسیر بازگشت به تهران، به محض روشن کردن گوشی ام در هواپیما، یک تماس تلفنی داشتم. یکی از هم دانشگاهی هایم گفت که یک پروژه در خرمشهر است، تمایل داری در آن فعالیت کنی؟ درباره کار سوال کردم که گفتند کار روی سکوی نفتی است و باید همین الان نظرم را بگویم. فقط یک فرصت کوتاه به من داده شد تا با خانواده ام مشورت کنم که در نهایت تصمیم گیری به خودم محول شد. فردای آن روز بلیت گرفتم و به خرمشهر رفتم. محوطه کار، فقط یک زمین خالی بود و برایم توضیح دادند که قرار است چه اتفاقی بیفتد. فضای کاربه نظرم جذاب آمد و با توجه به تیم کاری و همکاران خوبی که داشتیم و حمایت هایی که از من شد، خیلی سریع در کار رشد کردم. البته که به من میدان داده شد. باید بگویم که من را هدایت کردند. همکاران و تیم خوبی داشتم. من را از هر جبهه کاری که شروع می کردم به سمت جبهه کاری جدید سوق دادند.

   آینده کاری خود را چگونه می بینید؟

من کار پروژه را دوست دارم و علاقه مندم که آن را ادامه دهم و در ادامه هم پیگیر پروژه ها، کارها و تجربه های جدید هستم؛ هر چند که به شرایط بستگی دارد و هیچ چیز قابل پیش بینی نیست؛ اما به دنبال پیشرفت هستم وهیچ وقت دوست نداشتم درجا بزنم و در موقعیتی که بودم، بمانم. در این پروژه هم امیدوارم از همه همکاران تجارب جدیدی آموخته باشم و بتوانم در موقعیت بالاتر از آن کمک بگیرم.

    یک پیام به خانم ها بدهید.

اجازه بدهید من پیام را به آقایان بدهم که فکر نکنند فقط آنها می توانند در این عرصه ها فعالیت داشته باشند. قطعا خانم های زیادی هستند که توانایی فعالیت و نقش آفرینی در این عرصه را دارند که به همه آنها توصیه می کنم، پیشگام شوند و خودشان پیشنهاد بدهند. هیچ پیشنهادی از سمت صنعت برای خانم ها وجود ندارد؛ مگر اینکه کسی شانس داشته باشد. به آقایان هم پیشنهاد می کنم که به خانم ها فضای بیشتری برای کار و فعالیت بدهند.