ویژگی های شخصیتی حضرت امام خمینی(ره)؛ بر اساس بیانات رهبر معظم انقلاب   یک  دنیا سخن  یک  جهان معرفت

امام راحل دارای شخصیتی مثبت با نگاهی جامع الاطراف و تفکری ناب داشتند و در عین حال هوش، شجاعت، اقتدار و تکیه بر نیروی ایمان و دوری جستن ازنفس اماره، از صفات بارز وی محسوب می شود. رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها در بیاناتشان، ابعاد شخصیتی امام راحل را عنوان فرموده اند که پرداختن به این موارد از منظر مقام معظم رهبری اطلاعات جامع و کاملی را از شخصیت روحانی بنیانگذار جمهوری اسلامی به مخاطبان می دهد و نسل جوان را هر چه بیشتر با نقش امام درشکل دهی نهضت عظیم انقلاب اسلامی آشنا می کند. در ادامه بخش هایی از بیانات مختلف ایشان درباره امام خمینی(ره) را می خوانید:

عبد صالح و نیایشگر گریان نیمه شب ها

 شخصیتی آن چنان بزرگ بود که در میان بزرگان و رهبران جهان و تاریخ، به جز انبیا و اولیای معصومین(علیهم السّلام)، به دشواری می توان کسی را با این ابعاد و این خصوصیات تصور کرد. آن بزرگوار، قوّت ایمان را با عمل صالح و اراده پولادین را با همت بلند و شجاعت اخلاقی را با حزم و حکمت، و صراحت لهجه و بیان را با صدق و متانت، و صفای معنوی و روحانی را با هوشمندی و کیاست، و تقوا و ورع را با سرعت و قاطعیت، و ابهت و صلابت رهبری را با رقت و عطوفت و خلاصه بسی خصال نفیس و کمیاب را که مجموعه آن در قرن ها و قرن ها بندرت ممکن است در انسان بزرگی جمع شود، همه و همه را با هم داشت. الحق شخصیت آن عزیز یگانه، شخصیتی دست نیافتنی، و جایگاه والای انسانی او، جایگاهی دور از تصور و اساطیرگونه بود.

*فرازی از پیام به ملت شریف ایران در تجلیل از امام امّت 18/3/1368

 انسانی حکیم     و حلیم  و  آینده نگر

 امام(ره) انسانی بسیار عاقل، دوراندیش، حکیم، آدم شناس، تیزبین، حلیم، متین و آینده نگر بود؛ که هرکدام از این صفات، کافی بود که شخصی را در مرتبه ای والا جای دهد و احترام همگان را جلب کند. متانت و بردباری و حلم امام به گونه یی بود که اگر صد نفر در مجلسی سخنانی می گفتند که او آنها را قبول نداشت، تا لازم نمی دانست، حرفی نمی زد و سکوت می کرد؛ در صورتی که اگر در حضور آدم های معمولی کلمه ای گفته شود که برخلاف عقیده آنها باشد، طوفانی در روحشان به وجود می آید که سریعاً پاسخ بدهند.

*فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت فرماندهان و اعضای کمیته های انقلاب اسلامی 8/3/1368

دشمن شناسی، دوست شناسی

امام دو خصوصیت دیگر هم داشت، که این هم جز با نورانیت الهی ممکن نبود، و آن عبارت بود از: دشمن شناسی و دوست شناسی. در شناخت دشمنها و دوستها اشتباه نکرد. از اول دشمنها را شناخت و آنها را اعلام کرد و تا آخر هم در مقابلشان ایستاد، و نیز از اول دوست ها را شناخت و آنها را اعلام کرد و تا آخر هم از دوستی آنها منتفع شد.

فرازی از خطبه های نماز جمعه 23/4/1368

محو در اراده الهی و تکلیف شرعی

 شخصیت امام تا حد بسیار زیادی به اهمیت و عظمت آرمان های او مربوط می شد. او با همت بلندی که داشت، هدف های بسیار عظیمی را انتخاب می کرد. تصور این هدف ها، برای آدم های معمولی دشوار بود و می پنداشتند آن هدف های والا، دست نیافتنی هستند؛ لیکن همت بلند و ایمان و توکل و خستگی ناپذیری و استعدادهای فراوان و توانایی های اعجاب انگیزی که در وجود این مرد بزرگ نهفته بود، به کار می افتاد و در سمت هدف های مورد نظرش پیش می رفت و ناگهان همه می دیدند که آن هدف ها محقق شده اند. نقطه اساسی کار او، این بود که در اراده الهی و تکلیف شرعی محو می شد. هیچ چیز برایش غیر از انجام تکلیف، مطرح نبود. واقعاً او مصداق ایمان و عمل صالح بود. ایمانش به استحکام کوه ها می مانست و عمل صالحش با خستگی ناپذیری باورنکردنی توأم بود. آن چنان در تداوم عمل صبور و کوشا بود که انسان را دچار حیرت می کرد. به همین خاطر، هدف های بزرگ قابل وصول شد و دست یافتن به قله ها امکان پذیر گردید.

*فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم نخست وزیر و هیئت وزیران 16/3/1368

 

چرا خبرگان آیت الله خامنه را به عنوان رهبر انتخاب کرد

آیت الله ابراهیم امینی از اعضای هیئت رئیسه اولین دوره مجلس خبرگان رهبری و عضو شورای بازنگری قانون اساسی در زمان ارتحال حضرت امام، در کتاب خاطراتش که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره جزئیات جلسه تاریخی خبرگان در 14 خرداد 68 می گوید: وقتی رهبری فردی رأی آورد و به تصویب رسید یكی از خبرگان، آقای خامنه ‏ای را به عنوان رهبر فردی پیشنهاد كرد. آقای هاشمی گفت: خیلی خوب ما هم پیشنهادمان آقای خامنه ‏ای است و برای تأیید پیشنهاد خود مطلبی را كه چندی قبل درباره آقای خامنه ‏ای از امام شنیده بود نقل كرد و گفت: «ما یك جلسه ‏ای با رؤسای قوا و نخست وزیر و احمد آقا خدمت امام بودیم. همان موقعی كه مسئله آقای منتظری داغ شده بود. ما با امام مباحثه داشتیم. ما یكی از احتجاجات مان با امام این بود كه شما اگر آقای منتظری را كنار بگذارید ما در رهبری دچار مشكل می‏ شویم، امام هم شورایی را خیلی تمایل نداشتند. فرد را هم ما می گفتیم فردی را نداریم كه الآن مطرح كنیم در جامعه. چون ما فرض مان بر مرجعیت بود با همان مسائل. امام فرمودند: چرا ندارید، آقای خامنه‏ ای.

ما بنا گذاشتیم این مطلب را به كسی نگوییم و نگفتیم. اما بعداً شنیدیم درز كرده است. خودِ آقای خامنه ‏ای اصرار داشتند این مطلب را مطرح نكنید. یكبار دیگر من خصوصی خدمت امام رسیدم و باز روی همین مسئله یك دندگی كردم. باز ایشان به من فرمودند: وقتی شما مثل آقای خامنه ‏ای را دارید چرا تردید دارید؟ چرا مشكل دارید؟

در اینجا داستان دیگری را كه دیروز از احمد آقا شنیدم نقل می‏ كنم: احمد آقا گفت: وقتی آقای خامنه‏ ای در كره بودند و فیلم ایشان با آقای كیم ایل‏سون به نمایش گذاشته شد، منظره خوبی بود. وقتی من آن را دیدم گفتم: آقای خامنه ‏ای خوب جا افتاده است. واقعاً خوب آبرویی برای نظام هستند. امام فرمود: واقعاً ایشان شایسته رهبری هستند.

پس از تصویب رهبری فردی به وسیله خبرگان و پیشنهاد شخص آقای خامنه ‏ای به عنوان بهترین مصداقِ واجد شرایط رهبری در آن زمان و تأییدات آقای هاشمی، آقای خامنه ‏ای اجازه گرفت تا به عنوان مخالف رهبری شخصِ خودش - و نه مخالف با اصل انتخاب فردی که قبلاً تصویب شده بود- صحبت كند. پس از كسب اجازه، در علل مخالفت خود مطالبی را بیان كرد كه مورد قبول خبرگان قرار نگرفت. آنگاه مسئله رهبری آقای خامنه ای به رأی گذاشته شد و با اكثریت بیش از دو سوم به تصویب رسید.

 در اینجا لازم می‏ دانم به پاسخ یك سئوال احتمالی اشاره كنم؛ ممكن است كسی بگوید وجود شرایط رهبری در آقای خامنه ‏ای به چه وسیله‏ ای برای خبرگان به اثبات رسید؟ در پاسخ عرض می‏ كنم ایشان در آن زمان شخصی ناشناخته و بی سابقه ‏ای نبود. ایشان بعد از پیروزی انقلاب سال‏ ها در مقام‏ های مختلف، از جمله در دوران نمایندگی دوره اول مجلس شورای اسلامی و دو دوره ریاست جمهوری و امامت جمعه تهران، خدمت كرده، مراتب تقوا، بینش سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت خود را عملاً به اثبات رسانیده بود. وجود امتیازات مذكور برای جمعی از نمایندگان، به ویژه همكاران و دوستان نزدیك ایشان، امری واضح و روشن بود. او از یاران صدیق امام و در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی، در پست‏ های مختلف لیاقت و صداقت خود را به اثبات رسانیده بود. آیا در اثبات شرایط مذكور بیش از این امكان دارد؟

اما طریق احراز شرط دیگر یعنی اجتهاد و صلاحیت علمی برای افتاء در ابواب فقه دو چیز بود: یكی تحصیلات چندین ساله ایشان در درس های سطح فقه و اصول و ادامه آن ها در درس ‏های خارج، دیگری استعداد و هوش و حافظه قوی و پشتكار و جدیت ایشان در درس و بحث و تدریس.

ایشان دروس ادبیات و سطح فقه و اصول را در حدود شش سال در مشهد فرا گرفتند. در حدود دو سال و نیم در درس خارج آیت الله میلانی، شركت كردند. درس خارج اصول را نزد آقای حاج شیخ هاشم قزوینی خواندند. بعد از آن به قم آمدند و در حدود پنج سال در درس‏ های خارج امام خمینی و آیت الله بروجردی و آقای حاج آقا مرتضی حائری شركت كردند. در سال 1343 به مشهد مراجعت كردند و در درس خارج آیت الله میلانی شركت می كردند و در همه این مدت همواره به تدریس سطوح فقه و اصول اشتغال داشتند و از اساتید موفق سطح به شمار می‏ رفتند.

با توجه به استعداد و حافظه قوی ایشان و جدیت و كوشش در تحصیل فقه و اصول و استفاده چندین ساله ایشان از اساتید درس خارج مشهد و قم، اصل اجتهاد و صلاحیت علمی ایشان برای افتاء در ابواب مختلف به خوبی روشن بود؛ مخصوصاً برای كسانی كه در مشهد و قم با ایشان آشنا و مأنوس بودند.

ناگفته نماند كه ایشان در آن زمان با وجود اجتهاد و صلاحیت علمی برای استنباط احكام فقهی این استعداد را هنوز به كار نگرفته بودند، نه رساله عملیه داشتند، نه مرجع تقلید بودند. ولی خبرگان اصل اجتهاد و صلاحیت برای استنباط احكام را به انضمام سایر شرایط برای تصدی مقام رهبری كافی دیدند.

منبع: پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی.