روايت «مشعل» از فراز و فرودهاي کاري کارکنان خطوط لوله و مخابرات منطقه لرستان
چهره هاي    آفتاب سوخته  دلهاي   پر اميد

مشعل  محمدسعيد بيگي  نفت، اين صنعت معظم زيربنايي، صنعتي که بودجه کشور برآن تکيه زده، بخشهاي مختلفي را دردل خود جاي داده است؛ گاز، نفت، پالايش و پخش و پتروشيمي.  درنهاد هر يک ازاين بخشها نيز، مجموعههايي فعاليت ميکنند که برخي شان پيدا و برخي ديگر ناپيداوگم هستند. گم نه ازاين جهت که نيستند و وجود خارجي ندارند بلکه ازاين نظر که فعاليتشان يا ديده نشده، يا کمتر ديده شده است.  خطوط لوله ومخابرات نفت، يکي ازاين بخشهاست. اين شرکت به عنوان يکي از زيرمجموعههاي شرکت ملي پالايش و پخش  فرآورده هاي نفتي در وسعتي به گستره ايران عزيز فعال است وبخش اعظمي ازانتقال نفت خام و فرآورده را با راهبري 12منطقه انجام ميدهد.  درهريک ازاين بخشهاي دوازده گانه که شرکت خطوط لوله ومخابرات نفت منطقه لرستان يکي ازآنهاست، نيروهاي بي ادعايي هستند که به واقع مانند سربازاني گمنام، با جان ودل کار ميکنند تاچرخه انتقال مواد نفتي درون لولههاي پيچ وخم خورده دردل کوهها، لحظهاي متوقف نشود؛ مرداني که حتي کارشان را بر خانواده ارجح ميدانند و شب و روز خود رابه هم دوخته اند تا چرخهاي صنعت نفت که اقتصاد کشور برمدارآن پيچ ميخورد، روانتر بچرخد، اما انتظاراتي هم دارند؛ انتظاراتي که خيلي هم بزرگ و دست نيافتني نيست.  سفر خبرنگار«مشعل» به استان لرستان وحضوردرتاسيسات انتقال نفت «دره شهر» که اين روزها خود را آماده فعاليت اقتصادي مهم «سوآپ نفت خام» ميکند، بهانهاي شد تا اين بخش ازکارکنان صنعت نفت نيز بهترديده شوند و صدايشان برسد به جايي که بايد برسد.

رانندهها گام به گام با پروژهها
باتغييري کوچک در برنامه، سفربه لرستان ازطريق کرمانشاه انجام ميشود. جاده کرمانشاه– ايلام –لرستان، پراست ازنفتکشهاي عراقي جاده پيمايي که تقريبا آن رابه جادهاي اختصاصي براي آنهابدل کرده؛ حرکت لاک پشتي و قطارگونه آنها ديدني است. هنوزتاسيسات دره شهرآماده نشده است که اگر بشود، چه ميشود.  برخي رانندگان عراقي کناري زدهاند تا دمي بياسايند و برخي نيزگويي کاشانهاي براي خود بنا کردهاند دراين سوي مرز. تريلرهاي حامل لولههاي عظيم الجثه گازنيز در اين جاده خود نمايي ميکنند؛ زندگي جريان دارد درهمه اين گستره خاکي اما با تفاوت. تا«دره شهر» کمتر از سه ساعت راه است. اين را علي رضانژاد رانندهاي که عمري راپشت فرمان ودرجادههاي شهري وبين شهري گذرانده است، ميگويد.  سالها رانندگي درجاده وگذرازدل کوههاي پرپيج و خم، آرامش را در وجودش نهادينه کرده و از او انساني صبور و با تجربه ساخته است. بي ميل نيست حرف بزند؛ حرفهايي که شايد حرف دل خيلي از همکارانش باشد.  نگاه ازجاده برنميدارد؛ 6 دانگ حواسش به جلو وبه جاده دوطرفه است که پيش رويش قراردارد.  يازده سال است که درترابري خطوط لوله ومخابرات نفت منطقه لرستان به صورت پيمانکاري به کارمشغول است وهمه وقت بيم آن دارد که با تغيير پيمانکار او نيز، تغييرکند.  رضا نژادمي گويد:اين موضوع دغدغه من وکساني است که قراردادي ندارند؛کاش ميشد پيمانکاري دراين ميان نبود وبا نفت قرارداد مستقيم داشتيم؛ دراين صورت دل ما هم، به کارگرم تر ومطمئن تر بود.

  به طورمتوسط چند روز درماه را درجادهها ميگذراني؟
بودن درجاده و رانندگي درآن تقريبا يک کارهميشگي وثابت است. مراکز انتقال نفت و تاسيسات مربوط به آنها، بافاصلههاي زياد وخارج ازشهربنا شدهاند؛ بنابراين بايد کيلومترهاراه پيمود شود و اين زمان زيادي رابه خود اختصاص ميدهد. گاه ديده شده طي يک روز تا 700کيلومتر راه پيموده ميشود؛ البته بيشتر ماموريتها درحوزه خطوط لوله ومخابرات نفت منطقه لرستان، حدفاصل ستاد تا مراکزانتقال نفتي افرينه، پل باباحسين، تنگ فني و دره شهر است ومسافتهاي طولاني را شامل ميشود.  گاه لازم ميشود دريک هفته چند باراين راهها پيموده شود آن هم در چنين مناطقي که فاصله طولاني ازمرکز استان لرستان(خرمآباد) دارند.

  چقدر کارخودت يعني «رانندگي» را مهم ميداني؟
هيچ کاري بي اهميت نيست وبايد آن رادرجايگاه خودش ديد. رانندگي نيز همين گونه است. وقتي پروژهاي شروع ميشود، از صفر تا صد آن، اين نيروهاي ترابري هستند که با جا به جايي افراد، طرح را به جلو ميبرند. وقتي قراراست تعميراتي روي خط انجام يا توربيني تعمير شود، نيروهاي ترابري هستند که اين جابه جايي را چه در حوزه حمل تجهيزات و چه در حمل نفرات، به عهده دارند.  به نظرمي آيد کمتر به نقش جايگاه رانندگان پرداخته شده است؛ آنها هم در جاي خود نقشي دارند و نقش آفريني ميکنند.
مرکب خود را که تويوتايي دوکابين است، باسرعت مطمئنه پيش ميراند. رضا نژاد اين جاده و نظير آن را آنقدر پيموده که به خوبي ملکه ذهنش شده ومي داند کجا پيچ است ودرپس اين پيچ، کجايش پليس.

  پس با اين وصف رانندگي هم سخت و هم حساس است؟
بله. سخت است، به اين خاطر که درجاده، انرژي توام با نگراني زيادي صرف ميشود. نگراني ازجاده، خودروهايي که از رو به روميآيند، همچنين ماندن دربرف وسرما به ويژه در سايتهاي عملياتي که در جادههاي کوهستاني بناشدهاند، نگراني ازامانتياي که بايد سالم به مقصد برسد؛ اين امانت ميتواند انسان باشد يا قطعهاي از که يک تجهيز؛ همه اينها ميتواند تاحدي بازگو کننده سختي کار در اين حوزه يعني ترابري باشد.   اماحساس هم هست؛دراجراي طرحها، جا به جايي افراد آن هم به صورت منظم ازاهميت خاصي برخورداراست. حتي در زماني که طرحي هم درکارنيست، انتقال افراد درحوزههاي مختلف (ابزاردقيق، برق، مکانيک و. . . )اهميت دارد؛ درکل شايد بتوان اين طورگفت که ترابري حلقه اي ازحلقههاي مهم يک زنجيراست.
اواخر دي ماه است انتظار بارش برف آن هم درچنين نقاطي، اما نه ازسرما خبري است و نه ازبرف؛جاده خشک است وبيابان نيز خشک.
 آفتاب رنگ باخته وسايهها دراز ودرازترشده است؛ديري نميپايد که آنها نيزمحو وخورشيد درپس کوه پنهان ميشود تا فردايي ديگر که سلامي دوباره کند بر زمين و زمان.

  فکر ميکني کاري که انجام ميدهي، تا چه حد فني و تخصصي است؟
خيليهارانندگي راکاري ساده ميدانند، امابه واقع اين طورنيست. رانندگي به اين صورت که دائم درجاده باشي، به مهارت نياز دارد؛ مهارتي که به مرور تبديل به تخصص و فن شده است.
فردي که درمحيطهاي عملياتي کارمي کند و دائم در دل کوه يا بيابان است، نميتواند فقط يک راننده ساده باشد؛بايد بتواند درهرشرايطي درست عمل کند. بايد جاده راخوب بشناسد، علاوه برحفظ جان خود مراقب سرنشيني باشد که حکم امانت را دارد. بنابراين، راننده عمليات را بايد يک فرد حرفهاي صاحب فن و تخصص به شمار آورد.
هوا تقريبا تاريک وچراغهاي دره شهرپيداست. با عبور از اين شهرکه در غرب استان ايلام ودرحاشيه رودخانه قرارگرفته است، تاسيسات دره شهر نيزکم کم هويدا ميشوند.

  قبل از ورود به شرکت چه شغلي داشتي؟
پيش ازاين هم که به شرکت خطوط لوله ومخابرات نفت منطقه لرستان بيايم روي ماشين کارمي کردم. از کارم راضي هستم، اما اگرشرايط بهتر شود، مطمئنا اين رضايت بيشتر خواهدشد. حالا هوا ديگر تاريک تاريک شده است ومي توان ستارههاي آسمان را که درشهرها پشت غباري از دود پنهان ميمانند، ديد. اينجا دره شهر است، جايي که تاسيساتي بناشده تانفت خام ارسالي از کشورهمسايه رابا آن به سمتي ديگروهمسايه اي ديگرانتقال دهد ودرآمدي را براي کشورمان رقم بزند.  رضانژاد که قرار بود همراه باشد، ناخواسته، رفيق نيمه راه شد؛ البته نتوانست خوشحالي خود را ازاين موضوع پنهان کند؛پسرخردسالي دارد که بي صبرانه انتظاراو را ميکشيد. او نيز همين احساس را داشت.   او راه آمده را بازگشت وبه سوي خرم آباد که زادگاه آبا واجدادي اش است، روان شد، اما همچنان برگفته خود يعني تبديل وضعيت ازپيمانکاري به قرارداد تاکيد کرد و گفت: اميدوارم مسئولان صدايم را بشنوند.

من يک خط بانم؛حافظ سرمايه هاي ملي
سيد احمد موسوي 31ساله هم حرفهايي دارد شنيدني. او زاده پل دختر است وازسال 1390به عنوان خط بان درشرکت خطوط لوله ومخابرات نفت منطقه لرستان فعاليت ميکند. موسوي ميگويد: هفت سال پيش به عنوان نيروي حراست جذب شرکت شدم، اما ازآن زمان تاکنون خط باني ميکنم.

  خط باني يعني چه؟
خط باني يعني پايش، يعني حفاظت ازخطوط لوله انتقال نفت و فرآوردههاي نفتي که دردل کوهستان وکنارجادهها کشيده شده است تا انرژي مورد نياز بخشهاي مختلف به وسيله آنها به مبادي مصرف منتقل شود و خط بان يعني حافظ سرمايههاي ملي.

 مسيري که حفاظت آن را به عهده داري، چند کيلومتر است؟
مسيري که من خط بان آن هستم، از مرکز انتقال نفت شهداي تنگ فني شروع ميشودو در تاسيسات شهيد گوکاني يا همان دره شهر پايان مييابد. اين مسير32 کيلومتر يا بهتربگويم، 64 کيلومتراست؛چون رفت و برگشت دارد و اگر بخواهم دقيق بگويم شايد به 100کيلومترهم برسد؛ به اين دليل که راههاي دسترسي را هم بايد لحاظ کرد. البته اين طي مسير با موتورانجام ميشود.

 يعني در طول يک روز 100 کيلومتر خط باني ميکني؟
بله. با شروع کارم از هشت صبح تاچهاربعدازظهر واين مسيرکه بيشتر آن کوهستاني وسخت گذر است، در اين مدت طي ميشود.  بادگيرمشکي که سه سال پيش تحويل گرفته است، اورادرمقابل سرماي کوهستان محافظت ميکند. البته معلوم هم نيست چون به هرحال سه سال کارکرده وهنوزلباس تازه اي ازسوي پيمانکار به او داده نشده است. مي گويد:براي دادن لباس جديد به تازگي ازسوي پيمانکارثبت نام انجام شده است؛ اگرچه بايد سالي دو دست لباس و کفش به آنها داده ميشد.

 براي سرکشي درمسير خط، چه امکاناتي دراختيار داري؟
تجهيزاتي که دراختياريک خط بان گذاشته ميشود، شامل يک باتوم، دوربين ويک اسپري است تا خط بان درمواقع رويارويي با خطر از آنها استفاده کند.

 معمولا چه خطرهايي شما را تهديد ميکند؟
محيطهاي بياباني و کوهستان خالي ازخطر نيست. به خصوص در فصول سرد سال که حيوانات وحشي مانند گرگ و شغال از فرط سرماي زياد و گرسنگي به پايين کوه ميآيند. برخورد با ساخت وساز درحريم خطوط لوله انتقال نفت و فرآوردههاي نفتي، کشاورزي درحرائم و مواردي ديگر ازاين دست نيز، مشکلات ديگري است که انسانها به وجود آورنده آنها هستند که بايد به گونه اي حل و فصل شود البته با گفتوگو و به صورت مسالمت آميز.  موسوي، دانش آموخته دانشگاه پيام نورلرستان دررشته مديريت صنعتي است و شمرده حرف ميزند.

 اگرمشکلي در مسير خط ايجاد شود چطوراطلاع رساني ميکني؟
تنها وسيله ارتباطي تلفن همراه است وبه اين دليل که آنتن دهي در کوهستان شرايط خاصي دارد، نميتوان به آن دل بست. گاه براي اطلاع رساني يک موضوع مهم بايد کيلومترها راه طي شود تا به نقطه اي که آنتن دهي مطلوب است، برسي.  البته موتورسيکلت، به جي پي اس تجهيزشده اما بالاخره درکوهستان و بيايان، هيچ چيزنامحتمل نيست وممکن است به دليل پارگي يک سيم، ارتباط مکاني قطع شود، آنگاه بايد چندين کيلومتربا موتور طي شود تا به يک روستا رسيد وازآنجا ديگران را ازحال و روز خود باخبر کرد. تازه اگرشانس بياوري و موتورخراب نشود چون آن زمان، حمل اين وسيله آن هم در کوهستان، خود داستاني ديگر دارد و حکايتي ديگر!

 سختي کار خود را در چه ميبيني؟
وقتي درچنين محيطهايي ساعتها درمسير خط روي موتورو به قول معروف روي «ويبره» باشي، متوجه ميشوي که کار چقدرسخت است. البته درگيريهاي احتمالي با برخي معارضان وخطر رويارويي با حيوانات وحشي هم نبايد از نظر دور داشت.  کمردرد، زانو درد و گردن درد، بيماريهايي است که با توجه به نوع کاري که انجام ميشود، خيلي زود به سراغم ميآيند؛ اين کار، سرما و گرما نميشناسد.

 چه چيزهايي ميتواند به کار شما کمک کند؟
درمحيطهاي کوهستاني، اگرخداي ناکرده اتفاقي مثل نشت مواد نفتي از لوله رخ داده باشد، خط بان نخستين کسي است که ميتواند آن را گزارش کند. سرعت اطلاع رساني دراين گونه موارد ميتواند از هدررفت سرمايه ملي وآلوده سازي محيط زيست جلوگيري کند؛ منوط به اين که تجهيزات ارتباطي دراختيار باشد.

 بي سيم ميتواند به کار شما کمک کند؟
به يقين همين طوراست. در اين مورد ردههاي بالا تصميم گيرنده هستند. موسوي که کارسخت خط باني را به عهده دارد، درست ميگويد؛ داشتن بي سيم خود يک مسئوليت است که بايد تعريفي دقيق ازآن شود، اما بالاخره بي سيم هم يک وسيله ارتباطي است و درمسيرهاي کوهستاني که امکان ارتباط موبايلي نيست وجي پي اس هم بنابه نقص فني از کار ميافتد، ميتواند تا حدود زيادي تضمين کننده سلامت وجان خط بان باشد.  اوبه نکته مهم ديگري هم اشاره ميکند وادامه ميدهد:خط بان در مسيري که براي سرکشي ميرود، تنهاست واين تنهايي خطري ديگربه شمارمي رود. وجود دو نفر ميتواند خطررا کاهش دهد و برخورد با مشکل را آسانتر کند.

 باهمه سختيهايي که به آنها اشاره کردي، چقدر به کاري که انجام ميدهي، تعصب داري؟
به کاري که انجام ميدهم، به عنوان مسئوليتي که به من واگذارشده، نگاه وتلاش ميکنم آن را خوب انجام دهم. خط باني يعني مراقبت و صيانت از ثروت ملي اين آب و خاک و اين يک افتخار است.

 حقوق و مزايايي که دريافت ميکني، تا چه حد پاسخگوي اين کار سخت است؟
موتورسيکلت را اقساطي از شرکت گرفتهام و 300-200 هزارتومان هزينه استهلاک دريافت ميکنم. اگربه سختي کارتوجه بيشتري شودواين آيتم نيزدرفيش حقوقي لحاظ شود، شرايط دريافت بهتر ميشود. با صداي بم وگيرايش ميگويد: کارم را دوست دارم، باهمه سختيهايش. از نگاه او، يک «خط بان» درحوزه خطوط لوله ومخابرات نفت، مسئوليت مهمي به عهده دارد، چون اولين کسي است که با هوشياري که لازمه اين کار است، ميتواند هنگام وقوع يک حادثه با اطلاع رساني به عوامل عملياتي، تا حدود زيادي ازهدر رفت سرمايههاي ملي جلوگيري کند.  موسوي که امروز در کسوت خط باني خطوط لوله ومخابرات نفت منطقه لرستان هر روز نزديک به 100کيلومتر را طي ميکند و مخاطراتي را به جان ميخرد تا خدشه اي به فرآيند انتقال نفت و فرآوردههاي نفتي وارد نشود، از مسئولان بالادست خود يک خواسته دارد.  اومي گويد: اگرمسئولان براي لحظه اي خود را درجاي يک خط بان قرار دهند، شايد اين سختي کار برايشان بيشتر درک وتصميمهاي بهتري براي بهبود وضع آنهايي هم که پيمانکارهستند، گرفته شود.  براي همگان آرزوي سلامت ميکند وسوار برموتورتريل 200 سي سي خود با يک نيش گاز، راه کوهستان پرپيچ و خم را پيش ميگيردتا صيانت کند از يک ثروت ملي که او «خط بانش» است.