فواید و برکات فرزندآوری از منظر معرفت دینی و روان شناسی(بخش اول)

تداوم حیات و خانواده

 اندیشه فرزندآوری و داشتن فرزند آثار و برکات زیادی در حوزه خانواده و به ویژه در رابطه با والدین دارد. دین اسلام به خانواده و فرزندآوری اهمیت بسیار زیادی داده و بسیاری از معارف اسلامی به این امر مهم اختصاص دارند. در مطالب پیش رو که اینک بخش نخست آن را مطالعه می کنید، کوشیده ایم تا به امر خطیر فرزندآوری بپردازیم و آن را از منظر معارف دینی و روان شناسی مورد واکاوی قراردهیم.  در قلمرو فرزندآوری، پژوهش هایی وجود دارند که اندیشه فرزندآوری را به عنوان یکی از فرآیندهای زیربنایی در نظر گرفته اند. بسیاری از اندیشمندان و محققان در بررسی های خود نشان دادند که اندیشه فرزندآوری در ایجاد آرامش و تحکیم و کارآمدی خانواده مؤثر است. البته در معارف اسلامی نیز بر این مسئله تاکیدات فراوانی وجود دارد. در ادامه به برخی نکات درباره فرزندآوری و تاثیر آن بر خانواده ها اشاره می کنیم، بخش نخست را می خوانید:

آمادگی برای ایفای نقش پدر و مادری

بسیاری از پژوهش هایی که به بررسی نقش فرزند در تحکیم و بهداشت روانی خانواده پرداخته اند، افکار، هیجانات و روابط عاطفی با جنین در طول دوره بارداری را به عنوان یکی از عوامل مهم در نظر گرفته اند. نتایج پژوهش های متعدد نشان می دهد که ابراز هیجان والدین در دوران بارداری به عنوان یکی از متغیرهای مهم، با بهداشت روانی و کیفیت روابط همسران ارتباط دارد؛ برای نمونه، یافته های پژوهشی برخی روان شناسان حاکی از آن است که چنانچه والدین در دوران بارداری نگرش و هیجانات مثبت در تعامل باجنین داشته باشند، میزان رضایتمندی زناشویی، صلاحیت اجتماعی و دلبستگی به کودک در آنها افزایش یافته، مشکلات عاطفی رفتاری بعد از تولد در آنها کاهش می یابد.

 تحکیم روابط خانوادگی

وقتی که به بررسی علل طلاق ها می پردازیم، یکی از علل بارز آن رانداشتن فرزند می یابیم، هرچند که ممکن است زوجین، خود تصمیم به نداشتن فرزند گرفته باشند و یا به دلیل وجود مشکلات ژنیتیکی و یا بیماری هایی که منجر به عدم باروری شده است، توان تولید نسل را نداشته باشند. به هر حال یافته های تحقیقاتی و مشاهدات بالینی حکایت از آن دارد که عدم حضور فرزند در محیط خانواده، یکی از عوامل ناپایداری در زندگی مشترک است. بی فرزندی در خانواده ها یک فضای خالی را به وجود می آورد و باعث تضاد و بی علاقگی به زندگی مشترک می شود. تحقیقات انجام شده در ایران نیزنشان می هد که خانواده های بی فرزند بیش از هر نوع خانواده دیگر در معرض گسست قرار دارند. در آموزه های دینی، از فرزند با تعابیری مثل جگرگوشه والدین، گل خوشبوی بهشتی و... یاد شد. حتی در روایات شریف، بوسیدن و نوازش فرزند باعث پاداش و اجر بزرگ تلقی شده است. وقتی والدین با چنین نگاهی به فرزند بنگرند و حتی فرزندان، این جایگاه را به خود اختصاص دهند، قطعاً درتحکیم روابط خانوادگی و همسری، تأثیر مثبت خواهند داشت و کدام پدر یامادری حاضر می شود به راحتی این دل بند و جگرگوشه خود را با اختلاف یا طلاق، آزرده سازد.

 شادی و لذت والدین

از نظر زیست شناسی، زندگی از هنگام انعقاد نطفه و بارداری شروع می شود. تولد را در واقع می توان به عنوان یک مرحله از رشد دانست که کودک از رحم مادر به محیط بازتر (دنیای خارج) قدم می نهد. از زمان تولد، کودکان منبع لذت و شادی در خانواده هستند، بنابراین، فرزندان نه تنها شالوده زندگی زناشویی را استحکام می بخشند، بلکه عامل مؤثری در لذت بردن پدر و مادر بوده و با افزایش این لذت ها، سلامت و بهداشت روانی همسران نیز تأمین می شود. سیره عملی و فرمایشات و احادیث پیشوایان معصوم علیهم السلام نیز حاکی از اهمیت هم بازی شدن با کودک و شور ونشاط حاصل از آن است. پیامبر اسلام(ص)، فرزندش ابراهیم، حسن، حسین و فاطمه علیهما السلام را در کودکی بر دامان خود می نشاند، به سینه خود می چسباند و می بوسید. حضرت علی(ع) نیز دلبستگی خاصی به فرزندان خود داشت. حضرت فاطمه(س) با خواندن شعر برای فرزندان خود، به آنان اظهار علاقه می کرد. سیره عملی دیگر معصومان نیز نشان دهنده الگوهایی از دل بستگی سالم به فرزندان است.

حرمت و ارزشمندی والدین

در نظام آفرینش و به ویژه در دنیایی که ما زیست می کنیم، یک سلسله قوانین و تدابیری وجود دارد. زن و مرد انتظار دارند که پس از ازدواج صاحب فرزند شوند و این امردر موارد قابل ملاحظه ای، خود می تواند عاملی برای گام برداشتن به سوی ازدواج باشد. پدر و مادر عروس و داماد و خویشان و آشنایان نیز به گونه ای عمل می کنند که بیانگر چنین انتظاری است و وجود انتظاراتی از این دست، در صورتی که به موقع رفع نشود، موجب ارزش یابی منفی دیگران و در نتیجه خود پنداره منفی در زوجین می شود. در این صورت، تصویری که آنها از خویشتن دارند، به طور ضمنی در همه واکنش های ارزشی آنان تجلی می کند. درصد افرادی که در جهان از نداشتن فرزند رنج می برند، قابل توجه است. اینها کسانی هستند که تحمل تنهایی را ندارند، دائماً احساس یک نیاز توأم با فشار برای داشتن فرزند را دارند و اعتماد به نفس خود را درمقابل این وسوسه ذهنی که «دیگران درباره آنها چه فکر می کنند» از دست می دهند. گاه و بی گاه احساس غم و اندوه و ناکامی و حیرت می کنند که دلیل محرومیت آنان از لذت داشتن فرزند چیست؟ برای آن که زوجین انتظارات خود و دیگران را برآورده کنند و به ارزش ها و هدف هایی که لازمه زندگی سعادتمند است نایل آیند، نیاز به تلاش برای داشتن فرزند دارند. یکی از نقش های مثبت فرزند در خانواده، برآورده ساختن انتظارات والدین و دیگران و ایجاد و تقویت حرمت خود آنهاست.

ادامه دارد...

 

افزایش جمعیت در کلام مقام معظم رهبری

این حدیثی که من خواندم از قول پیغمبر اکرم که «تَناکَحوا تَناسَلوا تَکثُروا»، خدای متعال از مسلمان ها خواسته که زیاد بشوند، افزایش پیدا کنند. واقعاً هم این جور است که اگر چنانچه عدد ملت مسلمان -حالا در یک کشور اسلامی مثل کشور ایران یا در فضای اسلامی مثل امت اسلامی- زیاد باشد، این زمینه و امکان برای رشد و تعالی در آنها وجود دارد؛ یعنی وقتی که عده زیاد است، افراد صالح در آن قهراً زیادترند، توانایی ها قهراً بیشتر است، نیروی انسانی قهراً راقی تر است؛ این چون طبیعی است اگر چنانچه جمعیت زیاد باشد. جمعیت کم، مقهور واقع می شود. امروز در دنیا آن کشورهایی که جمعیت های زیادی دارند، به برکت آن به خیلی امکانات دست یافته اند؛ چین یک نمونه است، هند یک نمونه است؛ با اینکه مشکلاتی هم دارند اما در عین حال خود این جمعیت زیاد به عنوان یک ارزش اجتماعی، ارزش سیاسی، یک ارزش بین المللی برای آنها توانسته موفقیت هایی را به وجود بیاورد. بنا بر این نسل باید افزایش پیدا کند؛ اینکه من تکرار می کنم، تأکید می کنم، به خاطر این است.

 بخشی از بیانات در دیدار جمعی از زوج های جوان در تاریخ 1/ 6/ 1398

 

 ورود مسلم بن عقيل(ع) به كوفه

 پس از دعوت كوفيان از امام حسين(ع) و ارسال نامه هاي بي شمار براي وي و درخواست از آن حضرت جهت رفتن به كوفه و برعهده گرفتن رهبري قيام بر ضد يزيد بن معاويه آن حضرت، پسرعمويش مسلم بن عقيل(ع) را با نامه اي به سوي كوفيان اعزام كرد. مسلم بن عقيل(ع) در پانزدهم ماه مبارك رمضان سال 60 قمري از مكه معظمه خارج شد و از آن جا به مدينه منوره رفت و پس از تجديد ديدار با خانواده خويش و زيارت قبر شريف پيامبر(ص) و وداع با آن مضجع مطهر به سوي كوفه حركت كرد و در روز پنجم شوال همان سال وارد شهر عظيم كوفه شد. پس از آمادگي نسبي مردم مسلم بن عقيل(ع) از آنان براي امام حسين(ع) بيعت گرفت و تعداد هيجده هزار تن از انقلابيون كوفه در نخستين روزهاي ورود مسلم با وي بيعت كردند. مسلم بن عقيل(ع) نامه اي به محضر امام حسين(ع) نوشت و آن حضرت را از وضعيت كوفه و بيعت مردم با وي، باخبر مرد و از امام حسين(ع) درخواست کرد كه به سوي كوفه حركت كند تا شخصاً رهبري مردم را برعهده گيرد. از آن سو هواداران بني اميه و طرفداران يزيد بن معاويه، همانند عبدالله بن مسلم حضرمي، عماره بن عقبه و عمر بن سعد كه از صاحب نفوذان كوفه بودند، براي يزيد بن معاويه نامه هايي به شام ارسال كرده و او را از وضعيت كوفه و بيعت شيعيان با مسلم بن عقيل(ع) آگاه کرده و از وي درخواست كردند كه به جاي نعمان بن بشير، عامل وي در كوفه كه با قيام مسلم بن عقيل برخورد جدي نمي كند، شخص ديگري بفرستد كه داراي عزمي قوي و اراده اي راسخ باشد و در برخورد با مخالفان حكومت، شدت و خشونت به خرج دهد. يزيد بن معاويه تصميم گرفت عبيدالله بن زياد عامل خويش در بصره را با حفظ سمت به حكومت كوفه نيز منصوب كند تا با قساوت و شدتي كه در وي وجود دارد، قيام مسلم بن عقيل(ع) و شيعيان و محبان اهل بيت علیهم السلام را در كوفه سركوب كند.