قراردادهای قبلی نفت ایران چه بودند و چه شدند؟

 نخستین قرارداد نفتی ایران که در بدترین شرایط ملی و در اوج ضعف اقتصادی ایران بسته شد، قرارداد دارسی بود. محمد قلی مجد در کتاب «رضاشاه و بریتانیا بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا» درباره این قرارداد می نویسد: «قرارداد دارسی امتیازی بود که در دوره مظفرالدین شاه، امتیاز بهره برداری از نفت ایران به مدت شصت سال به شخصی به نام ویلیام ناکس دارسی واگذار شد. «در عوض، صاحب امتیاز موافقت نمود که مبلغی معادل بیست هزار لیره را نقدا و سهام پرداخت شده ای معادل 10 درصد مالکیت شرکت اول بهره برداری را به ایران تأدیه کند. علاوه بر این، صاحب امتیاز موافقت نمود که حق الامتیازی برابر با 16 درصد کل سود به ایران بپردازد. پس از انقضای مدت این امتیاز، کل دارایی های شرکت، چه در ایران و چه در خارج از ایران، در اختیار دولت ایران قرار خواهد گرفت». انگلستان خیلی از قرارداد دارسی راضی نبود، مخصوصا اینکه این قرارداد به پایان زمان خودش نزدیک می شد تا اینکه در دور پهلوی اول، قرارداد 1933 به میدان اقتصاد ایران پای گذاشت. بر اساس این قرارداد، سی و دو سال دیگر به چپاول نفتی انگلستان در ایران افزوده شد و امتیازات جانبی دیگری نیز از دولت ایران گرفته شد؛ در حالی که تنها مبلغ ناچیزی توسط انگلیسی ها علاوه بر آنچه در قرارداد دارسی به ایرانی ها داده می شد، اضافه شد. به هر حال از سال 1312 وضع به همان منوال گذشته تا تاریخ صنعت نفت به نیمه دوم دهه بیستم خورشیدی رسید.

دست انگلیسی کوتاه شد

 با قانونی شدن و رسمیت یافتن ملی شدن صنعت نفت ایران، شرایط و جو سیاسی اجتماعی ایران و منطقه خاورمیانه به کلی تفاوت کرد. گام بعدی مجلس در ابتدای اردیبهشت برداشته شد که طبق آن انگلیسی ها دیگر نمی توانستند در صنعت نفت ایران جولان دهند. شاید یکی از درخشان ترین و به یادماندنی ترین صحنه های تاریخ معاصر نفت ایران، خلع ید باشد. درباره مواد قانونی این خلع ید در کتاب «پنجاه سال نفت ایران» نوشته مصطفی فاتح، این چنین آمده است: «قانون ۹ اردیبهشت ماه که عنوان رسمی آن «طرح قانونی دایر به طرز اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور» بود، به طور مختصر به عنوان «قانون خلع ید» شناخته می شد. مواد قانون خلع ید عبارت بودند از:

1. به منظور ترتیب اجرای قانون مورخ ۲۴ و ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ راجع به ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور، هیئت مختلطی از پنج نفر از نمایندگان مجلس سنا، پنج نفر از از نمایندگان مجلس شورای ملی با انتخاب هر یک از مجلسین و وزیر دارایی وقت یا قائم مقام او تشکیل می شود.

۲.دولت مکلف است با نظارت هیئت مختلط بلافاصله از شرکت سابق نفت انگلیس و ایران خلع ید کند و چنانچه شرکت برای تحویل فوری به عذر وجود ادعایی بر دولت معذور شود، دولت می تواند تا میزان ۲۵ درصد از عایدات جاری نفت را پس از وضع مخارج بهره برداری برای تأمین مدعای احتمالی شرکت، در بانک ملی ایران یا بانک مورد رضایت طرفین ودیعه گذاشته شود.

۳.دولت مکلف است با نظارت هیئت مختلط به مطالبات و دعاوی حقه دولت و همچنین دعاوی شرکت رسیدگی نموده و نظریات خود را به مجلسین گزارش دهد که پس از تصویب مجلسین به موقع به اجرا گذاشته شود.

۴. از تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ که ملی شدن نفت به تصویب مجلس سنا نیز رسیده است، کلیه درآمد نفت و محصولات نفتی حق مسلم ملت ایران است.

5.هیئت مختلط باید هر چه زودتر اساسنامه شرکت ملی نفت را که در آن هیئت عامله و هیئت نظارتی از متخصصان پیش بینی شده باشد، تهیه و برای تصویب مجلسین پیشنهاد کند.

۶. برای تبدیل تدریجی متخصصان خارجی به متخصصان ایرانی، هیئت مختلط مکلف است آیین نامه فرستادن عده ای محصل به طریق مسابقه در هر سال برای فراگرفتن رشته های مختلف معلومات و تجربیات مربوط به صنایع نفت به کشورهای خارج را تدوین و پس از تصویب هیئت وزیران به وسیله وزارت فرهنگ به موقع اجرا گذارد.

۷. خریداران محصولات از شرکت سابق نفت انگلیس و ایران هر مقدار نفتی را که از اول سال مسیحی ۱۹۴8 تا تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ (۲۰ مارس ۱۹۵۱) از آن شرکت سالیانه خریداری کرده اند می توانند از این به بعد هم به نرخ عادلانه بین المللی همان مقدار را سالیانه خریداری نمایند.

۸. کلیه پیشنهادهای هیئت مختلط که برای تصویب مجلس شورای ملی تهیه و تقدیم مجلس خواهد شد، به کمیسیون نفت ارجاع می گردد.

۹. هیئت مختلط باید ظرف سه ماه از تاریخ تصویب این قانون به کار خود خاتمه دهد و گزارش عملیات خود را طبق ماده هشت به مجلس تقدیم کند».

برای خلع ید از انگلیس، هیئتی تعیین شد و ساز و کاری در نظر گرفتند. محمد مصدق با پافشاری و سماجت بر روی خواست و اراده ملت ایران، هر لحظه کینه انگلیسی ها را به جان می خرید، اما آنچه ملت می خواست باید رقم می خورد و ایرانیان را به خواسته شان می رساند. احمد راسخی لنگرودی بیان مختصر و روایت یک دستی از این ماجرا را در کتاب «موج نفت: تاریخ نفت ایران، از امتیاز تا قرار داد» ارائه داده است: «اولین قدم با شکل گیری هیئت مختلط آغازشد. مجلس شورای ملی و سنا پس از شکل گیری ماده یک قانون ۹ ماده ای ملی کردن صنعت نفت، نمایندگان خود را برای تشکیل هیئت مختلط انتخاب کردند. هیئت مختلط طبق قانون، پنج نفر از مجلس شورا، پنج نفر از مجلس سنا و نیز وزیر دارایی و یکی از کارشناسان نفت را شامل می شد. اعضای هیئت عبارت بودند از: متین دفتری، محمد سروری، حسین مکی، اللهیار صالح، نجم الملک، دکتر شفق، سهام السلطان بیات، دکتر شایگان، دکتر معظمی، وارسته وزیر دارایی و مهندس حبیبی کارشناس نفتی. در قدم دوم به دستور مصدق، انحلال شرکت نفت ایران و انگلیس اعلام شد و وی دستور تغییر نام از شرکت نفت ایران و انگلیس به «شرکت نفت سابق» را صادر کرد. با اجرای عملیاتی قانون خلع ید، اعتراض و نفرت انگلستان نسبت به مصدق بیشتر می شد. آنها برای جلوگیری از زیان بیشتر، مجبور به انجام دو کار شدند: اول وارد کردن آمریکا به این مناقشه و دوم اعزام جکسون به تهران جهت مذاکره با مصدق و ارائه پیشنهاد، اما پس از طرح آنها، پیشنهادهای مطرح شده از سوی مصدق رد شد. در ادامه کارشکنی انگلستان، شرکت نفت ایران و انگلیس از پرداخت دیون گذشته بسیاری از کارگران امتناع کرد. در میان تنش های موجود، مصدق دستور ادامه اجرای قانون خلع ید را صادر کرد. هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران در ۱۹ خردادماه به منظور اجرای قانون خلع ید عازم آبادان شد و ابلاغیه ای را صادر کرد که در آن متصدیان شرکت را به قبول دستور از این هیئت فرا می خواند؛ همچنین یک روز پس از عزیمت به آبادان، پرچم ایران بر فراز ساختمان اداره مرکزی شرکت نفت در خرمشهر نصب شد».

حذف رزم آرا و جاده صاف شده برای نفت ملی

رزم آرا آخرین تیر و امید دربار و انگلستان برای رسیدن به تصویب قنونی قرارداد «گس- گلشائیان» بود، اما این تیر در تاریکی هم قطعا نمی توانست به هدف بنشیند. نمایندگان مجلس، نیروهای مذهبی و ملی حامی آن و افکار عمومی، همه و همه با رزم آرا مخالف بودند. خصوصا که رزم آرا در سخنرانی مجلس، ایرانیان را ناتوان در مدیریت یک لولهنگ(نوعی آفتابه گلی) دانست و غیرت و غرور ملی را جریحه دار کرد. علی رهنما در کتاب «نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی» درباره تحولات نفتی پس از نخست وزیری رزم آرا می نویسد: «با کناره گیری دولت علی منصور، در 5 تیر 1329، فرمان نخست وزیری رزم آرا که قبلا رییس ستاد کل ارتش ایران بود، صادر شد و در 6 تیرماه هیئت دولت خود را معرفی کرد ... محمد مصدق به عنوان لیدر جناح اقلیت، به رزم آرا چون دیکتاتوری بالقوه می نگریست و شایعه حمایت انگلیس و آمریکا از رزم آرا نیز، این ظن را قوی تر می کرد که شاه و رزم آرا بر سر اهداف سیاسی خود با یکدیگر به توافق رسیده بودند. احتمال انحلال مجلس و پذیرش آن چیزی که منافع ایران را لحاظ نمی کرد، وجود داشت. مخالفت ها نسبت به رزم آرا تنها با مصدق به پایان نرسید بلکه آیت الله کاشانی نیز در مخالفت با نخست وزیری رزم آرا اعلامیه صادر کرد. کاشانی هشدار می داد حکومت رزم آرا به کمک بیگانگان و تحریک آنان می خواهد زمام امور را در دست بگیرد. کاشانی از عموم مردم دعوت کرد تا در مقابل این بلای عظیم که جامعه اسلامیت و ایرانیت را به نابودی تهدید می کند، مقاومت کنند». شرایط طوری پیش رفت که رزم آرا به آخر خط رسید. چرا که نیرویی به نام فدائیان اسلام سرسختانه حامی ملی شدن صنعت نفت بود. کار به جایی رسید که با ترور رزم آرا، ایرانیان گام بزرگی برای رسیدن به نفت ملی برداشتند. احمد گل محمدی، نویسنده کتاب «جمعیت فدائیان اسلام به روایت اسناد» درباره ماجرای ترور رزم آرا می نویسد: «جمعیت فدائیان اسلام به خوبی می دانستند که تنها نباید به نظر اکتفا کرد و نیاز به یک حرکت عملی، اجتناب ناپذیر است. آنها موانع زیادی را از سر راه خود برداشتند که یکی از این موانع، رزم آرا بود. او که ایرانیان را قادر به ساختن «لولهنگ» نمی دانست، وضعی را پیش آورده بود که نه دولت از نظر خود عدول می کرد و نه مخالفین قصد عقب نشینی داشتند. در چنین شرایطی، در نیمه بهمن ماه 1329، نواب از وکلای جبهه ملی دعوت کرد تا گردهم آیند. روز موعود دکتر فاطمی، نریمان، آزاد، دکتر بقایی، حائری زاده و مکی در اجتماعی که در خانه حاج محمود آقایی برقرار شده بود، حضور یافتند و مفصلا جهت قتل رزم آرا صحبت کردند... فدائیان، برای آخرین اتمام حجت نسبت به رزم آرا، اعلامیه ای منتشر کردند و مردم را برای ساعت 3 بعدازظهر 11 اسفند به مسجد سلطانی (شاه) فراخواندند. در این اجتماع گفته شد اگر کشورهای انگلیس و شوروی و آمریکا دست از نفت ایران برندارند و نفت را به ملت ایران پس ندهند، با همان نفت، ژرژ و اتلی و کلیه ملت انگلیس و حتی استالین را آتش خواهند زد. سیدعبدالحسین واحدی ضمن ارج گذاشتن بر سیدحسین امامی، مجلس را تهدید کرد که اگر به ملی شدن صنعت نفت نظر موافق ندهند، نابود خواهند شد... نخست وزیر این تهدیدها را جدی نگرفت، تا اینکه، در ساعت 11 و ربع 16 اسفند 1329، در حال ورود به مسجد توسط خلیل طهماسبی به ضرب گلوله از پای درآمد و یکی از موانع اصلی از سر راه برداشته شد».