خشکي پوست و 4 وضعيت جدي پزشکي!
اگر لايه اپيدرم پوست، خشک و خارشدار باقي بماند و با استفاده از لوسيونها برطرف نشود، نشان دهنده ابتلا به مشکلات جدي سلامت است. اگر خشکي پوست ادامه دار بود، با پزشک خود براي تشخيص  اين 4 مشکل حتما مشورت کنيد:
 بيماري کليوي: بسياري از افراد مبتلا به بيماري کليوي از وجود آن بي اطلاعند، در حالي که نشانههايي مانند خستگي، مشکل در تمرکز يا خواب، افزايش ادرار، پف کردگي و ... را تجربه ميکنند. خارش و خشکي پوست نيز زماني اتفاق ميافتد که کليهها ديگر قادر به حفظ تعادل مواد معدني و مواد مغذي موجود در خود نيستند. بيماران مبتلا به نارسايي مزمن کليه، پوست خشکي دارند که گاهي اوقات ممکن است همراه با پوسته باشد. کوچک شدن اندازه غدد عرق در اين بيماران ممکن است در ايجاد اين مشکل دخالت داشته باشد؛ گرچه مصرف مقادير بالاي داروهاي مدر (ادرارآور) در اين بيماري نيز يک عامل تشديد کننده خشکي پوست است. کرمهاي مرطوب کننده در افرادي که پوست خشک دارند، ممکن است سبب تسکين خارش شود. در طولاني مدت، تنها پيوند کليه ميتواند باعث تسکين دائمي اين عارضه ناراحت کننده در اين بيماران شود.
 سرطان پوست: ضخامت و خشکي پوست که در نهايت باعث خونريزي ميشود، ميتواند نشانهاي از ابتلا به سرطان سلول سنگفرشي باشد؛ يعني دومين فرم رايج سرطان پوست. اين سرطان خود را با زگيل يا زخمهاي باز نيز نشان ميدهد. سرطان سلول سنگفرشي بر اثر قرارگيري طولاني مدت در معرض اشعه يو وي آفتاب ايجاد ميشود و براحتي قابل درمان است. بندرت ديده شده که اين نوع سرطان بد شکل و کشنده باشد.
 ديابت: يکي از تظاهرات بيماري ديابت، تظاهرات پوستي است. هنگامي که سطح قند خون شما بيش از حد بالا ميرود، بدن دچار کم آبي ميشود. ديابت همچنين باعث تغيير در فرايند تعريق معمول و کاهش رطوبت پوست ميشود. خشکي و ترک پوست و آسيب پذيري آن در برابر باکتريها و عفونتها از عوارض شايع ديابت است. استفاده از نرم کنندهها در فصول خشک سال، استفاده از دستگاه بخور در منزل، پرهيز از حمام و دوش گرفتن با آب بسيار گرم و در نهايت مراجعه به پزشک در بيماران ديابتي که از عوارض پوستي رنج ميبرند، ضروري است.
 کم کاري غده تيروييد: هنگامي که سطح هورمون تيروييد بيش از حد پايين ميآيد، علائمي مانند کاهش متابوليسم، احساس سردي، فراموشي، افسردگي و يبوست ظاهر ميشوند. هورمونهاي تيروييد نقش مهمي در سلامت سلولهاي جديد پوست دارند. اگر کم کاري غده تيروييد براي مدت طولاني ادامه داشته باشد، تاثير خاصي را روي پوست و موي فرد به جا ميگذارد، مانند خشک شدن، ريزش، بد رنگ شدن و از بين رفتن جلاي موها؛ البته اين عوارض بر پوست نيز قابل مشاهده هستند که از مهمترين آنها ميتوان به پوسته پوسته شدن و خشک شدن پوست اشاره کرد. در کم کاري تيروييد با استفاده از داروي لووتيروکسين به تدريج مشکل پوسته پوسته شدن، زبري و خشکي پوست و همچنين ريزش مو و تنک شدن آن برطرف خواهد شد و جاي نگراني نخواهد بود.

 

شما در اين موارد، هيچ توضيحي به کسي بدهکار نيستيد
خيلي از انتخابهاي ما در زندگي، از کاري که ميخواهيم انجام دهيم، گرفته تا آدمهايي که با آنها رفتوآمد ميکنيم، نظرات متفاوتي را در اطرافيانمان ايجاد ميکند.  ممکن است احساس کنيد که بايد به آنها پاسخ دهيد؛ اما واقعيت اين است که خيلي چيزهاي مربوط به شما به ديگران هيچ ارتباطي ندارد و شما درموارد زير، هيچ توضيحي به کسي بدهکار نيستيد؛ هرچند خودتان فکر ميکنيد که هستيد.
به خاطر اولويت هاي زندگي تان به کسي توضيحي بدهکار نيستيد
درمورد چيزهايي که باعث آرامش و شادي در زندگي شما و عزيزانتان ميشود، ايدههايي داريد که بايد اولويت اصلي شما باشد.
به خاطر نياز به زماني براي تنها بودن، به کسي توضيحي بدهکار نيستيد.
وقتي احساس ميکنيد که نياز به تنهايي داريد و ميخواهيد برنامههايي را لغو کنيد، ممکن است نگران باشيد که در نظر ديگران بيادب يا گستاخ ديده شويد؛ اما بايد بدانيد که وقت گذاشتن براي خود، مسئلهاي کاملاً طبيعي و لازم است که بيشتر آدمها بايد آن را تجربه کنند. وقت تنهاييتان را با اعتماد به نفس بگذرانيد و به ديگران که در مورد شما چه فکري ميکنند، کار نداشته باشيد.
در برابر اعتقادات شخصي ديگران، گفتن جمله «موافقتان هستم»  را به کسي بدهکار نيستيد.
 اينکه کسي اعتقادات شخصي خود را با شور و هيجان بيان ميکند، به اين معني نيست که مجبوريد آنجا بنشينيد و همه نظراتش را تاييد کنيد.
به هر چيزي که ديگران ميگويند، پاسخ مثبت بدهکار نيستيد.
هر زمان که لازم است، حق داريد که «نه» بگوييد. درواقع موفقترين افراد دنيا کساني هستند که هنر «نه» گفتن را به هر چيزي که اولويت زندگيشان نيست، ياد گرفتهاند.
به خاطر وضعيت ظاهريتان، به کسي توضيحي بدهکار نيستيد
ممکن است لاغر، چاق، قدبلند يا کوتاه باشيد. ممکن است ظاهري زيبا يا خيلي ساده داشته باشيد. نيازي نيست که به خاطر ظاهرتان به کسي توضيح دهيد. وضعيت ظاهري شما مسئلهاي مربوط به خودتان است و نشاندهنده ارزش فردي شما نيست.
براي علايق غذاييتان به کسي توضيحي بدهکار نيستيد
خيلي از غذاها هستند که اصلاً دوست نداريد و اين به علايق چشايي و مسائل سلامت برميگردد. نيازي نيست که به کسي توضيح دهيد که چرا برخي غذاهاي خاص را دوست داريد. انتخابهاي غذايي شما به خودتان مربوط است.
به خاطر انتخابهايي که در زندگي شخصي و کاريتان داريد، به کسي توضيحي بدهکار نيستيد
گاهياوقات شرايط زندگي، مجبورتان ميکند که بين کار و زندگي شخصي، يکي را انتخاب کنيد، اين تصميم هميشه هم آسان نيست؛ چرا که گاهي مجبور ميشويد کارتان را انتخاب کنيد نه به اين دليل که توجهي به زندگي شخصيتان نداريد، بلکه کارتان طوري است که اگر آن را از دست بدهيد، ممکن است امنيت آيندهتان به خطر بيفتد. در هر حالت، براي اينکه کارتان را به زندگي شخصيتان ترجيح دادهايد (يا برعکس) به کسي توضيحي بدهکار نيستيد. مهم اين است که خودتان به اين تصميم، مطمئن باشيد.  

 

وابستگي در كودكان
کودکان در سنين شش تا18 ماهگي بحران اضطراب جدايي را تجربه ميکنند. در اين سن بنابر خلق و خوي كودك ميبينيم که به طور مرتب به مادر خود ميچسبد، به طوري كه در بعضي كودكان، ديده شده که وقتي مادر دستشويي ميرود، كودك گريان و ترسان از جدايي مادر، پشت در دستشويي ميايستد. اين وابستگي تا زماني که کودک يك سال و نيمه شود، طبيعي است. به همين دليل در اين سن، كودك توانايي جدايي از مادر را ندارد و بهتر است در كنار مادر خود بزرگ شود. بعد از 18 ماهگي رشد مغز كودك وارد مرحلهاي ميشود كه توانايي به خاطر آوردن چهره مادر را در نبود او دارد.
روش جدا كردن كودك از مادر
قايم موشك بازي، يكي از بهترين بازيهاي جهاني براي كودك است. در اين بازي كودك ياد ميگيرد که نديدن مادر، دليل بر نبود او نيست. تا يكسالگي بازي دالي موشه و بعد از آن قايم موشك بازي را بارها و بارها در روز با کودک خود انجام دهيد. كودك از 18 ماهگي، توانايي برقراري ارتباط با  كودك هم سن خود را پيدا ميکند. بنابراين او را به پارك يا محيطهاي تفريحي ببريد تا با همسالان خود بازي كند. در دفعه اول سعي کنيد که کودک تنها با يک همسال بازي کند و  مراقب باشيد که كودك در هنگام بازي، همبازي خود را كتك نزند و گاز نگيرد تا تجربه اول او  از بازي با يک کودک ديگر، برايش دلپذير باشد. به مرور ميتوانيد همبازي فرزندتان را  اضافه كنيد.
كودك را بعد از  18 ماهگي به مدت كوتاه كنار مادربزرگ، خاله و يا دوستي كه با فرزندتان رابطه نزديك دارد، بگذاريد و كم كم زمان ماندن كنار آنها را افزايش دهيد.
كودك را به محل بازي يا مهد ببريد و اجازه دهيد که تجربه دلپذيري از دنياي بيرون داشته باشد.
خوابيدن كودك در رختخواب مادر باعث ايجاد وابستگي اعتياد گونه او به مادر خواهد شد. وقت خواب دست يا موي خود را در اختيار كودك نگذاريد و به او بگوييد که بايد در رختخواب خود بخوابد.
شير خوردن كودك تا 18 ماهگي ميتواند باعث ايجاد شخصيتي وابسته در او شود.
مادري كه مجبور به ترك كودك خود زودتر از 18 ماهگي است، بهتر است که شخصي را قبل از 6 ماهگي وارد زندگي كودك كند و اين فرد تا 18 ماهگي در زندگي او بماند. زماني که كنار كودك قرار ميگيريد، سعي نكنيد نبود خود را با محبت مضاعف جبران كنيد، چون وابستگي كودك بيشتر ميشود و آسيب جدايي عميقتر خواهد بود.
بعد از دو سالگي كه كودك اضطراب جدايياش درمان ميشود، ميتواند به مهد برود، اما بهترين زمان براي شروع مهد از 5/2 تا 3 سالگي است.


ليلا دوباره قسمت ابن السلام شد
 عشق بزرگم آه چه آسان حرام شد
 مي شد بدانم كه اينكه خط سر نوشت من
 از دفتـر كـدام شب بستـه وام شد ؟
 اول دلــم فراق تو را سرسري گرفت
 و آن زخم كوچک دلم آخر جذام شد
 شعر من از قبيله خونست خون من ،
 فـواره از دلم زد و آمد كلام شد
 ما خون تازه در تن عشقيم و عشق را
 شعر من و شكوه تو ، رمز الدوام شد
 بعد از تو باز عاشقـي و باز ... آه نه !
 اين داستان به نام تو اينجا تمام شد

 

بيتو به سامان نرسم ، اي سر و سامان همه تو
اي به تو زنده همه من ، اي به تنم جان همه تو
 من همه تو ، تو همه من ، او همه تو ، ما همه تو
هرکه و هرکس همه تو ، اي همه تو ، آن همه تو
 من که به درياش زدم تا چه کني با دل من
تخت تو و ورطه تو ساحل و طوفان همه تو
 اي همه دستان ز تو و مستي مستان ز تو هم
رمز نيستان همه تو ، راز نيستان همه تو
 شور تو آواز تويي ، بلخ تو شيراز تويي
جاذبهي شعر تو ، جوهر عرفان همه تو
 همتي اي دوست که اين دانه ز خود سر بکشد
اي همه خورشيد تو و خاک تو ،باران همه تو


زندگي عزيز
بعضي آدمها انگار هميشه اشتباهياند. چطور بگويم؟ منظورم اين است که عدهاي هستند که انگار همه چيز عليه آنهاست، سه بار ضربه ميخورند، بيست بار ضربه ميخورند و عاقبت به نتيجه دلخواهشان ميرسند.
در سالهاي اول زندگي، اشتباهاتي از آنها سرميزند، مثل خيس کردن شلوارشان در کلاس دوم دبستان و بعد در شهر ديگري مثل يکي از شهرهاي ما به زندگي شان ادامه ميدهند، جايي که همه چيز فراموش ميشود. آنها سعي ميکنند طوري زندگي کنند که خودشان را آدمهاي صميمي و خوشگذراني نشان دهند و ادعا ميکنند هيچ جاي دنيا نميتوانستند شهري مثل اين، براي زندگي شان پيدا کنند.
  آليس مونرو