به ياد شهداي سانچي
کاپيتان محمد کاظم نظارت مقدم رئيس بندر خدماتي پارس (عسلويه)-سلام و درود خدا بر همه سربازان شهيد اقتصاد مقاومتي، پرستوهاي سوخته بال که سفري بي بازگشت در راه اعتلاي پرچم استقلال ايران اسلامي داشتند. درود خدا بر کاپيتان شهيد مجيد قصابي عروجي. مرد با صلابت و خستگيناپذير روزها و شبهاي سخت دريا و لحظات پر از استرس، دلهره و ترس ايام تحريم که چون سربازي از جان گذشته، ماموريتهاي غيرممکن را ممکن ميکرد. کاپيتان مجيد عزيزف هنوز روز نخستي که در سال 73 وارد دانشکده دريانوردي چابهارشده بودم و تو تازه از سفر پرماجراي يک ساله کارآموزي برگشته بودي و (Chief Cadet Captain) ارشد دانشکده بودي و با خونگرمي و صلابت از دريا و تلخ و شيرين آن به ما گفتي و بذر اميد در دل غمزده و غربت زده ما کاشتي را فراموش نکرده ام و از ياد نميبرم؛ زماني که تعدادي از دانشجويان تازه وارد، بهخاطر سختيهاي رشته دريانوردي که از لحظه ورود به اين جرگه با پوست و خون خود لمس ميکرديم، قصد تغيير رشته داشتند، چگونه با گرماي صداي از دل برآمده ات به آنها انگيزه ميدادي و آنها را نسبت به راهي که انتخاب کرده بودند، اميدوار ميکردي و امروز آن دوستان هنوز در کسوت دريانورد، علم استقلال مملکت را بر دوش ميکشند.
کاپيتان مجيد عزيز، از ياد نميبرم روزي را که يکي از نمايندگان مجلس، فيش حقوقي يکي از همکاران را در مجلس به دست گرفته بود و فرياد ميکشيد که حقوق دريانوردان شرکت ملي نفتکش خيلي گزاف است و بايد کم شود و تو چقدر حرص خوردي و آن را به حساب کم اطلاعي جامعه از شرايط کار ما گذاشتي. بله دريانوردي، رشتهاي خاص در دنياست و در ايران هم با توجه به اينکه از نظر فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي آنطور که بايد و شايد اين رشته را نميشناسند، بر خاص بودن آن افزوده شده است.دريانوردي با ساير رشتههاي دانشگاهي متفاوت است و در واقع يک فن و مهارت است که دريانورد موظف است از چند رشته مختلف از جمله نجوم، هواشناسي، الکترونيک، اقتصاد، بيمه، حقوق، مکانيک و حتي علم پزشکي اطلاعات کافي داشته باشد. دانشجوي دريانوردي پس از سه ترم درس خواندن، حتما بايد يک سال تمام را روي کشتي به عنوان دو ترم دانشگاهي پشت سر بگذارد و به عنوان يک کارآموز در حد ملوان صفر از پايينترين کار(جارو کردن) تا ساير فعاليتها را روي عرشه انجام دهد. بعد به دانشگاه برميگردد و پس از فارغالتحصيلي، آزمون شايستگي دريانوردي را پيش رو دارد و همه دروسي را که در 4 سال خوانده، بايد يکجا بايد پاسخ بدهد تا شايسته افسري شود و اين مرحله هم که با موفقيت پايان يافت، تازه افسر 3 ميشود که تا کاپيتان شدن راهي بسيار طولاني و پرمخاطره را بايد پشت سر بگذارد و زماني که کاپيتان ميشود مطمئنا کوله باري از علم و تجربه را با خود دارد که در اين راه پرپيچ و خم، بخش زيادي از رفاه و آسايش و آرامش خود و خانوادهاش را فدا کرده است.

 

به دل خانوادهها آتش نزنيم
ناخدا محمدکاظم نيکنام- مدير بنادر و پايانههاي دريايي عسلويه- با وجود تجربه 35 سال سابقه کار دريايي و با اينکه بيش از 30 فروند کشتي را در عمليات تجسس، نجات و اطفاي حريق چه به عنوان ناخداي شناور آتشخوار و همچنين رئيس کاروان نفتکشها، راهنماي ارشد نفتکشها و مديرعمليات پايانههاي نفتي هدايت کرده ام، اما هر گونه اظهارنظري در شرايط کنوني درباره حادثه نفتکش سانچي را به صلاح نميدانم.توصيه ميکنم در مقطع کنوني که اطلاعات کاملي از علت حادثه در اختيار نيست، کارشناسان و غيرکارشناسان به موضوع ورود نکنند و اجازه دهند آنها که مسئوليت دارند، اين مسئله را پيگيري کنند، چرا که ممکن است از نظر حقوقي، حق ايران و منافع کشور و دريانوردان ضايع شود. از ديگر سو با اين اظهارنظرها دل خانوادههاي شهداي دريانورد را در آتش نگه خواهيد داشت. عزيزانشان که در آتش سوختند؛ دل خودشان زنده است، به آن آتش نزنيم.شرايط جوي دريا و همچنين تاريکي شب، عوامل محدود کننده هستند که قطع به يقين براي فرار و نجات تاثيرگذار بوده است. درباره حضور همسر يکي از افسران کشتي سانچي نيز بايد اشاره کنم که کاپيتان و افسران کشتي مجاز هستند در سفرهاي خود همسرانشان را بياورند که اين موضوع در همه دنيا مرسوم است. با توجه به فصل زمستان، شاهد حضور يک خانم روي نفتکش سانچي  بوديم؛ کما اينکه در فصل تابستان حضور 5 تا 6 خانم را روي کشتيها شاهد هستيم.دريانوردان ايراني حاضر در کشتي سانچي، اعم از کاپيتان و ديگر نيروها که حالا به جمع شهداي خدمت پيوستهاند، از زبدهترين و ماهرترين نيروهاي انساني بودند که انواع دورههاي تخصصي را پشت سرگذاشته بودند و به طور قطع جايشان خالي خواهد بود. يادشان گرامي.

 

خاطره يک عکس سي ساله، امروز خواندني شد:
از خليج فارس تا اقيانوس آرام

مشعل     حادثه سانچي بسيار تلخ است؛ در اين حادثه 32 خدمه جان خود را از دست دادند، خبرها و گزارشهاي زيادي در رسانههاي مختلف کشور منتشر شد که عکس همراه آن، حکايت از حادثهاي ديگر دارد و به دوران جنگ باز ميگردد، يعني زماني که کشتي بارسلونا براي بارگيري به تنگه هرمز آمده بود، مورد اصابت موشک قرار گرفت و اين حادثه از سوي يکي از عکاسان پيشکسوت وزارت نفت، حدود 30 سال پيش به ثبت رسيد. به منظور بررسي ماجراي اين عکس، هفتهنامه «مشعل» پاي صحبت سيد مصطفي حسيني، عکاس پيشکسوت صنعت نفت و ثبتکننده عکسي که امروز به اشتباه در رسانههاي مختلف دست به دست ميشود. نشسته است تا ماجراي آن را از زبان او بشنويم.
سيد مصطفي حسيني ميگويد: اين عکس اواخر ارديبهشت سال 1367 گرفته شد که مصادف با 27 رمضان آن سال بود. ساعت يک بعد از ظهر در تنگه هرمز، کنار جزيره «لارک» سه کشتي در حال بارگيري بودند که به دليل جنگ تحميلي، مورد اصابت موشک قرار ميگيرند. ماجرا از آن قرار بود که کشورهاي ديگر به دليل نبود امنيت بارگيري در جزيره «خارک»، تمايلي به بارگيري از اين منطقه نداشتند. به همين دليل از طريق يک نفتکش ايراني، نفت از جزيره خارک به مخزني که در تنگه هرمز قرار داشت، برده ميشد و کشورهاي ديگر از طريق عمليات نفتکش به نفتکش بارگيري ميکردند.
او ادامه ميدهد: 30 سال پيش نفتکش بارسلونا که به کشور هلند تعلق داشت، براي بارگيري به تنگه هرمز آمد تا از مخزن بارگيري کند، اما مورد حمله عراقيها قرار گرفت و نفتکش ايراني، مخزن و نفتکش بارسلونا، در آتش سوخت. اين حادثه ساعت يک بعد از ظهر اتفاق افتاد و ساعت 14:15 دقيقه جناب صوفي، مدير وقت روابط عمومي وزارت نفت به من زنگ زد و گفت که فوري خود را با يک فيلمبردار به محل حادثه برسانم. حدود ساعت 11 شب بود که به بندر عباس رسيديم و يک راست به سمت اسکله رفتيم و با يک يدک کش خود را ساعت 4 صبح به محل مورد نظر رسانيدم، اما به دليل تاريکي هوا منتظر مانديم تا آفتاب طلوع کند.
او با بيان اين مطالب کمي سکوت ميکند و بعد از چند لحظه ميگويد: حادثه بسيار مهيبي بود و نميشد از روي يدک کش وسعت و عظمت آن را به تصوير کشيد. به همين دليل به سمت دفتر نفتکش ايراني که در سکويي در ميان دريا قرار داشت، رفتيم و درخواست يک بالگرد کرديم تا بتوانيم عکسهاي کاملي از زاويه بالا بگيريم، بعد از انجام کار به تهران برگشتيم و بعد از چاپ، آن را در اختيار روزنامههاي آن زمان و خبرگزاريهاي مهم دنيا قرار داديم.  حسيني، فرق آتش سوزي کشتي 30 سال پيش را با سانچي در آن ميداند که وقتي زمان جنگ، هواپيمايي وارد حريم هوايي کشوري ميشد، بلا فاصله وضعيت قرمز اعلام ميکردند؛ اما سانچي يک حادثه ناگهاني بود، همچنين در دوران جنگ، چند يدک کش همراه کشتيها بودند که کار وصل و جداسازي را انجام ميدادند، از اين رو وقتي نفتکشي مورد اصابت موشک قرار ميگرفت، آنها را از يکديگر جدا ميکردند تا آتش به بقيه نفتکشها سرايت نکند. در اين حادثه، کارکنان نفتکش خود را به دريا انداخته بودند و همه آنها را از آب نجات دادند و تنها 2 يا 3 نفر از آنها فوت کردند. 14 تا 15 روز هم طول کشيد تا اين آتش مهيب را خاموش کنند، اما سانچي در وسط دريا بود،حدود 150 مايل تا خشکي فاصله داشت  و به يک روز زمان نياز بود تا اولين کشتي براي کمک به آنجا برسد. همچنين هيچ يدک کشي اطرافش نبود.
او در ادامه به مرور خاطرات خود ميپردازد و ميگويد: سال 68 از سوي معاونت فرهنگ و تبليغات ستاد فرمانده کل قوا در کتاب «دفاع در برابر تجاوز جنگ تحميلي» 6 عکس چاپ شد که 4 عکس آن براي کشتي بارسلونا و 2 عکس ديگر نيز به سکوي نصر در جزيره سيري مربوط است که از سوي آمريکاييها مورد حمله قرار گرفت و روي يک تابلو نام گروه دريايي ايالات متحده را نوشته بودند. براي اينکه نشان دهم اين حمله از سوي کدام کشور است، آن را در جايي قرار دادم و عکس گرفتم.
حسيني در پايان تاکيد ميکند: بهتر است که رسانهها وقتي ميخواهند از عکسي در خبر خود استفاده کنند، به پيشينه آن دقت داشته باشند.