چشم انداز اروپا برای  کاهش  گازهای گلخانه ای

شعیب بهمن-  صنعت نفت همواره یکی از جذاب ترین بخش ها برای سرمایه گذاری شرکت های بزرگ بوده است. با این حال جذابیت و البته سودآوری بالای این صنعت در سال های اخیر دستخوش تحولات جدی شده است. به نحوی که برخی تصور می کنند با توجه به گرایش روزافزون برخی از کشورها به انرژی های پاک و تجدیدپذیر احتمال آنکه سرمایه گذاری در صنعت نفت کاهش یابد، وجود دارد. اکثر گروه ها و احزاب سبز به خصوص در کشورهای اروپایی حامی این ایده هستند که جهان باید به سمت انرژی های تجدیدپذیر حرکت کند و از تولید بیشتر نفت و گاز اجتناب ورزد. این جریان ها که در طول سال های گذشته بر تعداد هوادارانشان افزوده شده است، موفق شده اند سیاستمداران برخی از کشورها به خصوص کشورهای اروپایی را به سمت استفاده از انرژی های پاک و کاهش سرمایه گذاری در انرژی های فسیلی متقاعد کنند. در چنین شرایطی این پرسش اساسی به وجود می آید که حرکت کشورهای مختلف به سمت انرژی های تجدیدپذیر تا چه حد می تواند بر آینده سرمایه گذاری شرکت های بزرگ بر صنعت نفت تاثیرگذار باشد؟

نفت یا محیط زیست؟

طبق معاهده زیست محیطی پاریس که در سال ۲۰۱۵ تصویب شد، همه کشورهای امضاکننده باید تا پایان سال ۲۰۲۰ اهداف مشخص خود برای کاهش مصرف سوخت های فسیلی و گازهای آلاینده در دهه آینده را اعلام کنند. بر این اساس اتحادیه اروپا در حالی برای تسریع روند کاهش گازهای گلخانه ای از کشورهای عضو خواسته است هدف تعیین شده برای کاهش میزان تولید گازهای آلاینده تا سال ۲۰۳۰ را از ۴۰ به ۵۵ درصد در مقایسه با میزان ثبت شده در سال ۱۹۹۰ افزایش دهند که عملا اجماعی میان کشورهای اروپایی در این خصوص وجود ندارد. کما اینکه رهبران کشورهای عضو در جلسه ماه گذشته خود در مورد این موضوع مذاکره کردند اما با توجه به چالش های اجرای این طرح برای بسیاری از کشورهای اروپایی هنوز در مورد آن به توافق نرسیده اند. البته برخی برآوردها نشان می دهد که احتمالا کشورهای اروپایی در جلسه ماه دسامبر و قبل از تصویب قانون جدید زیست محیطی اتحادیه اروپا به نوعی توافق برسند. البته اروپایی ها طی سال های گذاشته، گام های بزرگی در خصوص کاهش تولید گازهای گلخانه ای برداشته اند. آخرین گزارش سالانه اتحادیه اروپا در زمینه محیط زیست نشان می دهد که میزان تولید گازهای گلخانه ای در کشورهای عضو این اتحادیه از سال ۱۹۹۰ تاکنون ۲۴ درصد کاهش یافته است. با این همه اتحادیه اروپا تاکید کرده که اقدامات لازم برای به صفر رساندن میزان تولید آلاینده ها تا سال ۲۰۵۰ را افزایش خواهد داد. کمیسیون اروپا در بخش دیگری از گزارش خود تاکید کرده که احیای سریع فعالیت های اقتصادی ممکن است به افزایش چشمگیر تولید گازهای آلاینده منجر شود. از این رو تنها راه پیشگیری از وقوع این حالت سوق دادن مشوق های اقتصادی و سرمایه گذاری در نحوه تولید و مصرف پاکیزه تر است. بر این اساس کمیسیون اروپا متعهد شده که در سیاست های مربوط به احیای اقتصاد اروپا پس از بحران کرونا در عرصه سوخت های فسیلی سرمایه گذاری نخواهد کرد.  حال این سوال پیش می آید که اروپا برای تحقق هدف تعیین شده خود در سال ۲۰۵۰ و رساندن میزان تولید گازهای آلاینده به حد صفر در تمامی عرصه های اقتصادی و تولیدی چگونه می تواند عمل کند؟ آیا صرفا کاهش سرمایه گذاری در بخش سوخت های فسیلی می تواند اتحادیه اروپا را به این مقصد برساند؟ آیا اساسا اتحادیه اروپا قابلیت جایگزینی انرژی های پاک با سوخت های فسیلی را دارد؟

نخستین روند، چرخش توازن اقتصادی جهان از غرب به شرق است. چین در سال های آینده از لحاظ اقتصادی آمریکا را پشت سر خواهد گذاشت و به قدرت اول اقتصادی جهان تبدیل خواهد شد. این در حالی است که هیچ نشانه ای برای کاهش تقاضای استفاده از نفت در چین مشاهده نمی شود. در واقع تقاضا برای انرژی در چین به عنوان بزرگترین اقتصاد آینده جهان همچنان رو به فزونی خواهد بود. در عین حال تبدیل شدن چین به اقتصاد برتر جهان موجب انتقال مرکز ثقل تقاضا و تجارت انرژی به جنوب و شرق آسیا خواهد شد. نکته قابل تامل آن است که در بین هیچ یک از کشورهای این حوزه، اثری از حرکت به سوی کاهش استفاده از نفت دیده نمی شود. بر این اساس اقتصادهای بزرگ جهان همچنان در آینده از نفت به عنوان مهمترین منبع انرژی استفاده خواهند کرد.

دومین روند، حرکت شتابان و فزاینده آمریکا برای تولید و صادرات نفت شیل در بازارهای جهانی است. این حرکت آمریکا که با تغییر استراتژی های کلان انرژی در این کشور صورت گرفته، نشان می دهد که ایالات متحده تمایل دارد در بازارهای جهانی انرژی به ایفای نقش بپردازد. سرمایه گذاری های نسبتا کلان در حوزه نفت شیل که از لحاظ اقتصادی دارای صرفه پایین تری نسبت به میادین نفتی معمولی هستند، نشان می دهد که آمریکا یک استراتژی بلندمدت را در این خصوص دنبال می کند. در نتیجه می توان پیش بینی کرد که سیاست ایالات متحده همچنان بر حمایت از تولید نفت شیل تداوم خواهد یافت. به خصوص که این مسئله دارای ارتباط مستقیمی با ایجاد اشتغال و بیکاری در داخل آمریکا نیز است.

سومین روند، عدم کاهش وابستگی کشورهای تولیدکننده نفت به درآمدهای حاصل از فروش انرژی است. اکثر کشورهایی که به عنوان تولیدکننده سنتی نفت شناخته می شوند، همچنان برای اداره امور اقتصادی خود نیازمند فروش نفت و درآمدهای حاصل از آن هستند. در نتیجه هیچ تغییری در راهبردهای نفتی این کشورها ایجاد نخواهد شد و تا زمانی که تقاضا برای خرید نفت خام وجود داشته باشد، تولیدکننده های سنتی به صادرات خود ادامه خواهند داد.

با توجه به روندهای فوق، به نظر می رسد باوجود تمایل اروپایی ها برای کاهش سرمایه گذاری در صنعت نفت، اما این صنعت همچنان به دلیل وجود تقاضا برای مصرف به عنوان مهمترین منبع انرژی در جهان باقی بماند. در چنین شرایطی اگر اروپایی ها برای عدم سرمایه گذاری در صنعت نفت مصر باشند، احتمالا فقط به شرکت های نفتی وابسته به خود آسیب زده اند؛ زیرا در غیاب این شرکت ها احتمالا شرکت های بزرگ چینی و حتی امریکایی ها گوی سبقت را از رقبای اروپایی خود خواهند ربود.

وابستگی به نفت در روندهای جهانی

از نظر اتحادیه اروپا، تامین انرژی امن، پاک، پایدار و در دسترس از اولویت هایی است که باعث حفظ توان رقابتی اتحادیه اروپایی می شود. در حقیقت اتحادیه اروپا سعی دارد کشورهای عضو را از سیاست گذاری های مجزا به سوی سیاست گذاری های مشترک در حوزه انرژی سوق دهد. با این حال در شرایطی که احزاب سبز و حامیان حفاظت از محیط زیست تلاش می کنند سیاستمداران را در سطح جهانی نسبت به خطرات تداوم استفاده از سوخت های فسیلی آگاه کنند، به نظر می رسد دست کم چند روند جهانی مانع از کاهش سرمایه گذاری در صنعت نفت شود: