نظام هاي مديريتي تحقق اهداف عاليه سازمان را شتاب

در مسير  فردا

مشعل    واژه كيفيت و همچنين مفهوم توليد و ارائه خدمات و محصولات با كيفيت، با ذات صنايع نفت و گاز عجين شده است؛ چرا كه اين صنايع از ابتدا تا انتهاي فرايندهاي خود، از آخرين استانداردهاي جهاني پيروي مي كنند. كيفيت، جزء جدايي ناپذير فرايندهاي عملياتي صنعت گاز است و نظام هاي مديريتي كمك مي كنند كه دامنه مباحث كيفي كه در ذات اين صنعت وجود دارند، گسترده تر شده و نگاه دست دركاران، به جنبه هاي جديدي از كيفيت گشوده شود. نظام هاي مديريت كيفيت، همانند منشوري هستند كه به صورت چند وجهي به كمك شركت مي آيند تا سازمان، ماموريت هاي خود در قبال جامعه را موثرتر ايفا كند. اين نظام ها مجموعه اي از الزام ها و تعهدات را براي سازمان ايجاد مي كنند تا فرايندهاي توليد محصول و ارائه خدمت، مطابق با استانداردهاي جهاني و نياز مشتريان تنظيم و نگاه مديران علاوه بر فرايندهاي عملياتي، به خواسته هاي مشتريان جلب شود. مشتريان، ذينفعان و جامعه، سه عنصر كليدي در فرايندهاي سازماني هستند كه بخش مهمي از استانداردها براي جلب رضايت آنها طراحي شده است. حميدرضا اديب نيا، رئيس امور پژوهش هاي منابع انساني و تحول اداري شركت ملي گاز ايران در اين مصاحبه، از حركت سازمان در مسير كيفيت و پايبندي شركت به تعهداتش در برابر ذينفعان صحبت كرده است.

     لطفا درباره استقرار استانداردهاي مديريتي در شركت توضيح دهيد؟

امور پژوهش هاي منابع انساني و تحول اداري، متولي راهبري و سياستگذاري نظام هاي مديريتي در سطح ستاد و شركت هاي تابعه است، ضمن آنكه در سطح ستاد شركت ملي گاز، علاوه بر نقش سياستگذاري، اجرا و استقرار نظام ها را نيز به عهده دارد. براساس مصوبه هيأت مديره، شركت هاي تابعه و ستاد، ملزم به استقرار برخي استانداردها در سيستم هاي خود هستند؛ از جمله ايزو 9001 در حوزه مديريت كيفيت، ايزو 14001 در زمينه مديريت زيست محيطي، ايزو 45001 در زمينه ايمني كاركنان، ايزو 10002 و 10004 در حوزه رضايتمندي مشتري كه البته استانداردهاي 50001 در زمينه مديريت انرژي و استاندارد 55001 در زمينه مديريت دارايي فيزيكي هم به مجموعه سبد استانداردهاي شركت افزوده شده اند. بنابراين رسالت ما، سياستگذاري براي شناسايي نظام هاي مورد نياز شركت ملي گاز است تا شركت هاي تابعه با حركت در مسير درست، استانداردهاي مورد نيازشان را استقرار دهند و از اجراي استانداردهاي غيرضرور پرهيز كنند، ضمن آنكه روي ميزان اثربخشي اين نظام ها نيز نظارت مي كنيم تا مشخص شود به چه ميزان اثربخش بوده اند و چه مقدار از مسير را طي كرده اند.

      استقرار استانداردهاي مديريتي در شركت هاي تابعه ملي گاز چه دستاوردهايي داشته است؟

بررسي ها و مطالعات نشان مي دهد، پياده سازي اين نظام ها توانسته دستاوردهاي بزرگي را به همراه داشته باشد. يكي از مهم ترين دستاوردها تلاش در مسیر استانداردسازي فرايندها، جلوگيري از انجام فعاليت هاي تكراري و دوباره كاري، پرهيز از انجام كار مطابق با سلايق شخصي و كاهش اتلاف منابع بوده است، به نحوي كه بهينه سازي فرايندها سبب ارزش افزايشي در سطح شركت شده است. در حال حاضر، فرايندهاي سازمان پيش بيني پذير شده است، به نحوي كه مشتريان مي توانند اطمينان حاصل كنند كه خدمات مدنظر خود را در كوتاه ترين زمان ممكن دريافت مي كنند. همچنین فرقي در كيفيت ارائه خدمت نيست و اين موضوع در سراسر كشور، از يك رويه واحد و يكسان پيروي مي كند، بخصوص در شركت هاي گاز استاني كه خدمت رسان هستند و ارتباط مستقيم با مردم دارند، نمود بيشتري یافته و قابل لمس تر است.

به لحاظ زيست محيطي نيز دستاوردهاي قابل توجهي، بويژه در پالايشگاه ها و مناطق 10 گانه انتقال گاز حاصل شده و استقرار نظام هاي مديريتي سبب كاهش آلودگي هاي زيست محيطي گشته و نگراني از بابت جرائمي كه مي توانست از اين موضع گريبانگير شركت شود، برطرف شده است، ضمن آنكه براي ذينفعان مرتبط با محيط زيست، بخصوص سازمان محيط زيست نيز رضايتمندي حاصل شده است. يكي ديگر از دستاوردها، ارتقای شاخص هاي ايمني شغلي و ساعات كار بدون حادثه و كاهش چشمگير وقوع حوادث خطرناك است كه اثربخشي نظام ها در حفاظت از سلامت همكاران در تاسيسات و عمليات را نشان مي دهد؛ البته بايد تاكيد كنم كه اين موفقيت ها به معناي رسيدن به نقطه ايده آل نيست؛ اما اين الزام ها كمك كرده اند كه با سرعت بيشتري در مسير مطلوب حركت كنيم.

     كمي درباره مدل هاي تعالي سازماني صحبت كنيد. اين مدل ها چه تفاوتي با نظام هاي مديريتي دارند؟

استقرار نظام هاي مديريتي، دستاوردهاي مطلوبی در دو دهه اخير در سطح شركت داشته است؛ اما اين استانداردها عموما به حداقل ها اكتفا مي كنند و ما به عنوان شركت ملي گاز به اين حد از پيشرفت قانع نيستيم، بنابراين بايد به سوي قله هاي تعالي حركت كنيم، از این رو استقرار مدل هاي تعالي سازماني كه پیش از این به صورت پراكنده در سطح شركت انجام مي شد، از سال 96 و با تصميم هيات مديره شركت، با عنوان جايزه سرآمدي و بهبود مستمر به طور يكپارچه در سطح شركت هاي تابعه پياده سازي شد. اجراي سه دوره جايزه سرآمدي سبب شد شركت ها در مسير رسيدن به تعالي حركت كنند كه اين مهم دستاوردهاي زيادي داشته است.

      دستاوردهاي پياده سازي مدل تعالي در شركت ها را توضيح دهيد.

برخي شركت ها كه عليرغم استقرار نظام هاي مديريتي اهميت كمتري به آن مي دادند، از نو نظام ها را مستقر كرده و برخي فرايندها را بازطراحي كردند و به اثربخشي آن اهميت بيشتري دادند و مهم تر آنكه مباحث نوين مورد نياز سازمان هاي امروزي براي ورود به دهه هاي آينده با جديت بيشتري پيگيري شد. نظام هاي بازمهندسي فرايندها كه راهي مهم براي رسيدن به نقطه مطلوب به شمار می رود، در مدل هاي تعالي ديده شده است، ضمن آنكه استقرار مديريت استراتژيك اهميت بيشتري پيدا كرد و شركت ها شروع به تدوين راهبردهاي سازماني، شاخص هاي پايش عملكرد و استقرار مدل هايي مانند كارت امتيازي متوازنBSC كردند. يكي ديگر از دستاوردها، اهميت مديريت و رهبري در شركت هاي تابعه است كه در اين زمينه توانمند سازي مديران و رهبران از طريق آشنايي آنها با سبك هاي مديريتي قوت گرفت. همچنين به لطف پياده سازي مدل تعالي، سنجش رضايتمندي از كاركنان و مشتريان در دستور كار آمد و براساس بازخوردهاي دريافتي، فرايندها اصلاح و بهينه شد. استقرار نظام مديريت دانش، مديريت خلاقيت و نوآوري نيز از ديگر مواهب اين مدل ها بود و در مجموع، اجراي سه دوره جايزه سرآمدي و بهبود مستمر، سبب جاري شدن ادبيات تعالي در سازمان ها شد و شركت هاي تابعه را در مسير درستی قرار داد.

     در پايان اگر صحبتي داريد، بفرماييد.

همكاران شركت ملي گاز بايد در نظر داشته باشند كه استانداردهاي مديريتي، صرفا يك ابزار هستند، نه هدف. هدف غايي ما از پياده سازي اين نظام ها، جلب رضايت مشتريان، بهبود مستمر و دستيابي به اهداف عاليه سازمان است و اين استانداردها تسهيل كننده مسير هستند. همچنين نظام تعالي، رسيدن به اهداف مطلوب تر را نشانه رفته تا افق هاي جديدي را در مسير رو به رشد سازمان بگشايد و شركت ها را برای ورود دهه هاي آينده و تحقق ماموريت شركت ملي گاز به حضور فعال در بازارهاي جهاني آماده كنند.