نگاهی به برترین فیلم های  دوره های مختلف جشنواره فجر (بخش سوم)

تماشای سیمرغ های سینمایی

علی بهرامی   جشنواره فیلم فجر قدمتی طولانی دارد و بهمن سال گذشته که هنوز کرونا، میدان دار همه جهات زندگی انسان ها نشده بود، سی و هشتمین دوره این جشنواره برگزار شد. اگر به رسم جشنواره های سینمایی بنا بوده که هر سال سیمرغ بهترین فیلم بر شانه یک فیلم بنشیند؛ اما در این میان استثناهایی هم وجود داشته است. به عنوان مثال، دوره های اول، دوم، چهارم، ششم، دوازدهم و سی ام بهترین فیلم معرفی نشد و دوره های پنجم، بیستم و سی و دوم، همزمان دو فیلم سیمرغ بهترین را گرفتند. حالا که روزهای کرونایی کوتاه نیامده اند، ما هم کوتاه نخواهیم آمد و مروری بر بهترین فیلم های جشنواره فجر خواهیم داشت که شاید آنها را ندیده باشید یا بخواهید تجدید خاطره کنید. اگر با این گزارش همراه شوید، احتمالا کمتر حوصله تان سر خواهد رفت. در ادامه بخش سوم این گزارش را می خوانید:

 خانه ای روی آب و ارتفاع پست (دوره بیستم، سال 1380)

دو سال بعد از حضور شگفت انگیز «بوی کافور، عطر یاس»، «خانه ای روی آب» به کارگردانی بهمن فرمان آرا با فضای خاصی که داشت، شانه به شانه «ارتفاع پست» حاتمی کیا آمد تا اینکه داوران نتوانستند هر دو را برنده سیمرغ بهترین فیلم نکنند. به این ترتیب «خانه ای روی آب» در کنار آخرین فیلم ابراهیم حاتمی کیا توانست برنده سیمرغ شود. «خانه ای روی آب»، حکایت سرگشتگی است؛ سرگشتگی یک پزشک متخصص که به واسطه دوری از معنویت و غرق شدن در مادیات رخ داده است. او از اخلاق فاصله گرفته و روحیات بسیار پریشانی پیدا کرده ، به دلیل اتفاقاتی که برای این پزشک رخ می دهد، او متوجه می شود که از خودش، خانواده اش و جامعه ای که در آن زندگی می کند، دورافتاده و بی خبر است. او از جامعه به خودش می رسد و به دنبال حل بحران سرگشتگی هایش می افتد. بازی بسیار دلپذیر بازیگران فیلم و داستان پیچیده و خیال انگیز آن «خانه ای روی آب» را حسابی دیدنی کرده است. درباره داستان «خانه ای روی آب» آمده است: «دکتر رضا سپیدبخت، شبی موقع رانندگی فرشته ای را زیر می گیرد و دستش با لمس انگشتان فرشته زخمی عمیق برمی دارد. فردا وقتی به بیمارستان می رود، مسوول بخش به او می گوید پسربچه ای حافظ قرآن را که بیهوش شده، به اشتباه به بخش درمانی او (زنان و زایمان) منتقل کرده اند. در بیمارستان دکتر با یکی از همکاران قدیمی اش که در گذشته میان آنها، رابطه و علاقه ای بوده ، برخورد می کند...». رضا کیانیان، هدیه تهرانی، عزت الله انتظامی، جمشید مشایخی، بیتا فرهی، بهناز جعفری و رویا نونهالی از بازیگران اصلی فیلم هستند؛ اما حاتمی کیا نیز دوباره شوکه کننده ظاهر شد. این بار فیلمش در حوزه دفاع مقدس قرار نمی گیرد و تمام آن در یک هواپیما می گذرد. شاید از نظر دقت در جزئیات و فیلمبرداری در یک فضای محدود، در تاریخ سینمای ایران نتوان فیلمی مانند «ارتفاع پست» حاتمی کیا را پیدا کرد. «هیجان»، «استعاره» و «جزءنگری»، سه ویژگی اصلی این فیلم است. بازی های دقیق و شخصیت پردازی های بسیار ظریف در کنار داستانی که بر مبنای یک اتفاق واقعی پردازش شده است «ارتفاع پست» را به یکی از ماندگارترین فیلم های تاریخ سینمای ایران بدل کرده است. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «قاسم که ادعا می کند برای خانواده و دوستانش در یک شرکت صنعتی در بندرعباس کار پیدا کرده، آنها را سوار هواپیما می کند؛ اما تنها همسر او، نرگس از قصد قاسم خبر دارد. قاسم هواپیما را می رباید و...». اگر «ارتفاع پست» را ندیده اید، حتما برای دیدن آن همین الان دست به کار شوید؛ چون یکی از خاص ترین ظرفیت های سینمای ایران را تاکنون ندیده اید. بازیگران اصلی «ارتفاع پست» عبارتند از: حمید فرخ نژاد، رضا شفیعی جم، لیلا حاتمی، گوهر خیراندیش، محمدعلی اینانلو، شهرام قائدی و امیر آقایی.

 دیوانه از قفس پرید (دوره بیست و یکم، سال 1381)

 سال 1381، سال احمدرضا معتمدی بود. او تا پیش از این فیلم، دو فیلم «هبوط» و «زشت و زیبا» را کارگردانی کرده بود؛ اما در عرصه عمومی سینما، با فیلم«دیوانه ای از قفس پرید» دیده و شناخته شد. البته بعدها فیلم های مطرح دیگری را کارگردانی کرد که عموما مورد توجه قرار گرفتند؛ اما فقط با این فیلم در تمام دوره های جشنواره توانست بدرخشد. اگر در یک کلمه بخواهیم «دیوانه از قفس پرید» را خلاصه کنیم، باید بگوییم: «استعاره». این فیلم پر از ضرب المثل است. شاید کمتر دیالوگی از آن باشد که به یک ضرب المثل یا استعاره و کنایه آغشته نشده باشد. فضای فیلم بسیار خاص است؛ اما نه آنگونه که فقط جشنواره پسند باشد. بازی ها اندکی نامتعارف است و سکانس ها مخاطب را سرگشته می کند؛ اما سرگشتگی که لذت بخش است و از دیدن و درک آن سیر نمی شوید. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «یلدا با روزبه، جانباز جنگ، ازدواج کرده، اما بیماری روزبه شدت گرفته و او را در یک آسایشگاه برای مراقبت و درمان بستری می کنند. یلدا اگرچه علاقه زیادی به روزبه دارد؛ اما در مورد زندگی اش دچار تردید شده است. روزبه که در دادگستری کار می کند، پیگیر پرونده های مفاسد اقتصادی است که متوجه ماجرای پیچیده مالی می شود...». پرویز پرستویی، علی نصیریان، عزت الله انتظامی، نیکی کریمی و علی اوسیوند از بازیگران اصلی فیلم هستند.

مهمان مامان (دوره بیست و دوم، 1382)

ساده و بی تکلف بودن، ویژگی های اصلی فیلم «مهمان مامان» است. فیلمی به کارگردانی داریوش مهرجویی که سال های سال فیلم های فلسفی و معناگرا ساخته بود؛ اما این بار تجربه «اجاره نشین ها» را تکرار کرد و یک فیلم سرراست و همه فهم ساخت. «مهمان مامان» از جامعه و برای جامعه است، فیلمی که مشکلات ریز و درشت طبقات پایین جامعه را به تصویر می کشد؛ اما هیچگاه تلخ و سیاه نمی شود و از ابتدا تا انتها، همه تصاویر و ماجراها، چاشنی طنز دارند. «مهمان مامان» آن وجه از سینمای مهرجویی را نشان می دهد که او کمتر علاقه داشته تا به آن بپردازد؛ وجهی که مردمی بودن شاخصه اصلی آن است. این فیلم را همه می توانند ببینند و از دیدن آن لذت ببرند. «جوان معتاد»، «مادر رودربایسی دار»، «پدر شکست خورده»، «کودک بازیگوش»، حتی شخصیت فانتزی چون «دانشجوی شیمی»، هم دیدنی است. در «مهمان مامان» همه چیز دست به دست هم می دهد تا با یک شخصیت پردازی درست و یک خانه قدیمی اجاره ای، یکی از بهترین فیلم های مهرجویی را ببینیم. «مهمان مامان»، فرهنگ شناسی مردم ایران است. این فیلم زوایایی از آداب و رسوم و جزئیات سبک زندگی ایرانی را نشان می دهد که در کمتر فیلمی به آنها دقت شده است. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «برای خانواده ای فقیر، مهمان سرزده ای که تازه عروس و داماد هستند از راه می رسند؛ اما چون وضع مالی خانواده خوب نیست، همسایگان دست به دست هم می دهند تا آبروی صاحبخانه را حفظ کنند...». گلاب آدینه، پارسا پیروزفر، امین حیایی، حسن پورشیرازی، نسرین مقانلو، ملیکا شریفی نیا، علیرضا جعفری، ژاله علو، فریده سپاه منصور و آفرین عبیسی بازیگران اصلی فیلم «مهمان مامان» هستند.

خیلی دور خیلی نزدیک (دوره بیست و سوم، 1383)

سال 1383 نوبت به رضا میرکریمی رسید. کارگردان نسبتا جوانی که در چهارمین فیلمش بعد از «کودک و سرباز»، «زیر نور ماه» و «اینجا چراغی روشن است»، حسابی درخشید و در ادامه مسیر فیلمسازی اش هم خیلی خوب عمل کرد. «خیلی دور خیلی نزدیک» روایت غفلت انسان است. غفلت از قدرت لایزال الهی و بی توجهی به نفس و درون آدمی. شخصیت اصلی فیلم به دنبال راه نجات است؛ راهی که اندک اندک و مانند یک سلوک عارفانه آن را می یابد و پایان فیلم آغاز راه می شود. بازی های بسیار خوب، طراحی صحنه دلپذیر و یک کارگردانی کم نقص، «خیلی دور خیلی نزدیک» را بسیار دیدنی کرده است. فیلم اگرچه در یک آرامش ظاهری قرار دارد؛ اما در پس این آرامش، اضطرابی است که بیننده را تا پایان به دنبال خود می کشاند. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «دکتر عالم، جراح برجسته مغز و اعصاب است و اعتقادی به خدا ندارد. او به دلایل مختلف فرزندش را فراموش کرده است. دکتر عالم به صورت اتفاقی در شب تولد پسرش سامان، از مریضی او که تومور مغزی است، باخبر می شود و به دنبال پسر ستاره شناسش در کویر اصفهان به راه می افتد و درگیر ماجراها و مسائل خاصی می شود...». مسعود رایگان، افشین هاشمی و الهام حمیدی، بازیگران اصلی فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» هستند.

به نام پدر (دوره بیست و چهارم، 1384)

دوره بیست وچهارم هم از آن ابراهیم حاتمی کیا بود تا برای چهارمین بار، سیمرغ بهترین فیلم بر شانه اثری بنشیند که او، آن را کارگردانی کرده بود. 20 دقیقه نخست فیلم به شکلی سپری می شود که انگار فیلمساز از حوزه دفاع مقدس بیرون آمده؛ اما با منفجر شدن یک بمب، تمام فیلم به دوران جنگ ایران و عراق پرتاب می شود. تقلای نسل جدید برای عبور از جنگ هشت ساله و عدم امکان عبور از تبعات آن، درون مایه اصلی فیلم است. باز هم پرستویی، یکی از بهترین بازی هایش را ارائه و باز هم حاتمی کیا در خلق لحظات نفسگیر و چالش های فکری و اجتماعی موفق عمل کرده است. «به نام پدر» از یک زاویه دیگر نیز دیدنی است و آن هم، توجه به دنیای جوانان و لزوم درک آن است. در این فیلم البته هر دو نسل به فهم متقابلی از همدیگر می رسند؛ اما بها و هزینه آن بسیار بالاست. «دانشجویان رشته باستان شناسی در اطراف شهر شوش در حال فعالیت علمی و کارآموزی هستند، از طرفی دیگر یک رزمنده قدیمی ایرانی غرق در محاسبات و مباحث و افکار خودش است و برای سامان دادن به امور بعد از جنگ، شب از روز نمی شناسد، تا اینکه در محل کارآموزی دانشجویان، بمبی منفجر می شود...». پرویز پرستویی، مهتاب نصیرپور، کامبیز دیرباز، سیدمهرداد ضیایی، افشین هاشمی، میرطاهر مظلومی، کاظم هژیرآزاد و شبنم مقدمی بازیگران اصلی فیلم «به نام پدر» هستند.

روز سوم (دوره بیست و پنجم، 1385)

در دوره بیست و پنجم قرعه به نام «روز سوم» افتاد. داوران، فیلم محمدحسین لطیفی را پسندیدند. فیلمی که دقیقا در دوران دفاع مقدس می گذرد و راوی دفاع مردم خرمشهر از این شهر ایرانی در برابر بعثی ها در همان روزهای نخستین جنگ است. دقت لطیفی در جزئیات فرهنگی- اجتماعی مردم خرمشهر مثال زدنی است و البته بازیگران نیز تمام تلاششان را برای ارائه تصویری واقعی از مردم خرمشهر به نمایش گذاشتند. «روز سوم» در یک کلام، روایت «غیرت» است. غیرت و تعصب روی ناموس، رفیق و وطن. لطیفی در «روز سوم» توانست، هم نظر منتقدان را جلب کند و هم توانست عموم مخاطبان را متوجه فیلم سازد. یکی از دلنشین ترین فضاهای فیلم، احساس حضور شهید جهان آرا، فرمانده نیروهای مقاومت خرمشهر است. در نهایت باید گفت که «روز سوم» یک ایران کوچک است؛ ایرانی که ملتش اجازه نمی دهند از دست برود. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «سمیره، رضا و برادر کوچکشان همراه سایر مردم در حال مقاومت در برابر بعثی ها هستند، حلقه محاصره دشمن تنگ تر می شود و در نتیجه سمیره که پاهایش شکسته و نمی تواند فرار کند، در خانه باقی می ماند. رضا تصمیم می گیرد سمیره را در حیاط خانه در یک موقعیت نسبتا خوب با کمی غذا خاک کند تا شبانه بیاید و وی را فراری دهد، اما همه چیز آنطور که باید پیش نمی رود و عراقی ها وارد منزل رضا و سمیره می شوند و...». پوریا پورسرخ، باران کوثری، حامد بهداد، برزو ارجمند، شهرام قائدی و مجید یاسر از بازیگران اصلی فیلم هستند.