هواپيماي قديمي نفت  در اسکله آبادان مي نشيند
هواپيماي قديمي شرکت ملي نفت كه همه پروازهاي اختصاصي مديران اين شركت قبل از انقلاب اسلامي با آن انجام ميشد، به عنوان بخشي از پارک موزه ساحلي نفت، در اسکله تاريخي آبادان جاي ميگيرد.اين هواپيما که از نوع «فوكر 27» است و حدود 55 سال قدمت دارد، مدتها در فرودگاه اهواز نگهداري ميشد و پس از آن که از سوي کارشناسان بخش اشياي مديريت موزههاي نفت شناسايي شد، به آبادان منتقل شد. به گفته ناظر و مجري موزههاي نفت آبادان، هواپيماي مزبور پس از دمونتاژ شدن در فرودگاه اهواز راهي آبادان شد و در حال حاضر با گذراندن بخشي از مراحل مرمت و بازسازي، عمليات مونتاژ و استقرار آن در مکان دائمياش در اسکله موزه آبادان آغاز شده است.ساسان بامداد صوفي ميافزايد: طول اين هواپيما كه تنها چند فروند از نوع مشابه آن در موزههاي هوايي جهان وجود دارد، حدود 30 متر است و هر بال آن نيز حدود 10 متر طول دارد که روي هر كدام از آنها يك ملخ به چشم ميخورد.اولين پرواز اين هواپيما 54 سال قبل از انگلستان به فرودگاه تهران انجام شد و پس از آن كه هواپيما دراختيار شركت ملي نفت قرار گرفت، در نخستين پرواز داخلي خود در فرودگاه آبادان به زمين نشست.پارك موزه ساحلي نفت آبادان محل استقرار جرثقيلهاي اكوان و گوگرد است كه در جابه جايي تجهيزات پالايشگاه آبادان و انتقال تجهيزات جنگي در زمان جنگ جهاني دوم نقش بسزايي داشتهاند.

آغاز مرمت جرثقيل تاريخي اکوان در يارد خرمشهر
صوفي همچنين از آغاز مرمت و بازسازي جرثقيل تاريخي اکوان در يارد شرکت ساخت و تاسيسات دريايي خرمشهر خبر داد.جرثقيل اکوان هفته گذشته براي مرمت به خرمشهر انتقال داده شده بود و به گفته ناظر و مجري موزههاي نفت آبادان براي پيگيري مرمت اين جرثقيل در خرمشهر به سر ميبرد. خوشبختانه يارد خرمشهر با توجه به امکانات و تجهيزات پيشرفته و نيروي انساني متخصص از توانايي لازم براي بازسازي اکوان برخوردار است و انتظار ميرود به زودي اين جرثقيل تاريخي براي قرار گرفتن در پارک موزه نفت، به آبادان بازگردد.


هدايايي ديگر براي موزه نفت از كانون بازنشستگان صنعت نفت اصفهان
تعدادي سند، عكس و شيء قديمي، از سوي رئيس هيئت مديره كانون بازنشستگان صنعت نفت اصفهان، به موزهها و مركز اسناد صنعت نفت، اهدا شد.
اين هدايا، اسناد و مدارك پرسنلي مصطفي مشكلاني رئيس هيئت مديره كانون بازنشستگان صنعت نفت اصفهان و نماينده موزه نفت در اين كانون، همچنين تعدادي شيء قديمي مربوط به صنعت نفت را شامل ميشود.

پيك كانون اصفهان
مشكلاني همچنين تعدادي تصوير مربوط به گذشته صنعت نفت، شمارههاي قديمي مجله پيك نفت و كاتالوگ خلاصه مقررات امور بازنشستگي چاپ 1344 را به زبانهاي فارسي و انگليسي، به موزه نفت اهدا كرده است.
در ميان اشياي اهدايي وي ميتوان به لامپهاي قديمي ميخي 250 ولت كه در صنعت نفت به كار مي رفته، ماشين دوخت ساخت انگلستان و «دال» يا نمره گير تلفنهاي انگليسي اشاره كرد.
لامپ قديمي
مشكلاني متولد 1311 خورشيدي، كار در صنعت نفت را از مسجد سليمان در سال 1327 آغاز كرده و در سال 1359 پس از 32 سال خدمت بازنشسته شده است. او اكنون مدت 21 سال است كه در كانون بازنشستگان نفت اصفهان به فعاليت مشغول است.

جزوه اهدايي
كانون بازنشستگان اصفهان، از جمله فعال ترين كانونهاي صنعت نفت كشور است كه بسياري از پيشكسوتان نفتي، بويژه پيشكسوتاني از شهرهاي جنوبي و نفتخيز كشور كه دوران بازنشستگي را در شهر اصفهان مي گذرانند، در آن عضويت دارند.
اين كانون پيشتر نيز اسناد، مدارك و تصاويري را مربوط به گذشته صنعت نفت، به موزه نفت اهدا كرده بود.


نقشه برداري از كارخانه  حلب سازي كرمانشاه آغاز شد
نقشه كشي و نقشه برداري از کارخانه حلب سازي و حلبپر كني كرمانشاه كه قرار است به يكي از موزههاي نفت كشور تبديل شود، پنجشنبه گذشته آغاز شد.
اين نقشهها تمامي محوطه بيروني و چهار سالن اصلي كارخانه قديمي حلب سازي را شامل ميشود.
پروژه نقشهبرداري از كارخانه حلبسازي بخشي از طرح برپايي موزه در اين كارخانه قديمي صنعت نفت با قدمت صد ساله است كه از سوي يك تيم نقشهبرداي هشت نفره زير نظر مديريت موزهها و مرکز اسناد صنعت نفت و با هماهنگي مديريت پالايشگاه نفت كرمانشاه انجام ميگيرد.
کارخانه حلب سازي و حلب پرکني کرمانشاه که از قدمتي يک صد ساله برخوردار است، طي چند دهه نقش مهمي در توزيع فرآوردههاي نفتي در سراسر کشور به عهده داشته است.


اولین ها و نفت
آغاز توليد صنعتي نفت در مسجد سليمان، با برپايي امكانات و تاسيساتي همراه است كه برخي از آنها براي نخستين بار در ايران ظاهر ميشود و پيش از آن در كشور سابقه نداشته است. از جمله اين موارد ميتوان به تله كابين يا ترن هوايي ميان پالايشگاه بيبيان و ايستگاه راه آهن تمبي اشاره كرد.
اين خط هوايي كه طول آن به 10 كيلومتر ميرسيد، گوگرد پالايشگاه بي بيان را به ايستگاه راهآهن تمبي انتقال ميداد تا از آنجا به وسيله قطارهاي باري به اسكله «درخزينه» و از آنجا با دوبه يا يدك كش به آبادان و اهواز انتقال يابد. گوگردي كه به اين طريق به دست ميآمد، براي مصرف در داخل كشور و صادرات مورد استفاده قرار ميگرفت.
برخي چاههاي مسجد سليمان، داراي مقادير زيادي گاز ترش بود. گاز ترش، گازي است كه سولفور آن بسيار بالا است و از اين رو براي هر گونه استفاده بايد سولفور آن جدا ميشد. پالايشگاهي ابتدايي كه اوايل توليد نفت در منطقه بي بيان مسجد سليمان ساخته شده بود، اين وظيفه را به عهده داشت.
اين در زماني بود كه پالايشگاه آبادان، به عنوان نخستين پالايشگاه صنعتي خاورميانه هنوز ساخته و راهاندازي نشده بود و البته پالايشگاه كوچك بي بيان تا سالها پس از راهافتادن پالايشگاه آبادان نيز به كار ادامه داد. به هر حال گاز ترش به پالايشگاه بيبيان منتقل و در آنجا در بخش گوگردسازي، به مايع قرمز رنگي تبديل ميشد. اين مايع از طريق لولههايي به دو حوضچه در بيرون كارخانه هدايت ميشد. دو نفر كارگر با لباس مخصوص و بيلهايي سركج مايه را درون حوضچهها پخش ميكردند؛ به نحوي كه ارتفاع مايع در حوضچهها، حداكثر به 10 سانتيمتر برسد.
مايع قرمز رنگ پس از آن كه به درون حوضچهها ريخته ميشد، ظرف مدت چند دقيقه به دليل تركيب شدن با هوا، به رنگ زرد درميآمد و از مايع به جامد تبديل ميشد. حالا گوگرد جامد با كلنگهايي كه دستههاي كوتاه داشتند، خرد، سپس به وسيله فرقون به داخل انبار سرپوشيدهاي انتقال داده ميشد.
براي انتقال گوگرد توليدي به راه آهن زميني تمبي- درخزينه، از ترن هوايي (سيستمي شبيه تله كابين امروزي) استفاده ميشد. در اين سيستم هر واگن پس از عبور از جلو دريچه انبار، با گوگرد بارگيري ميشد. سپس واگنها به وسيله كابلهايي به بالا كشيده شده و با عبور از روي دكلهاي بلند، مسافتي حدود 10 كيلومتر را تا بندر درخزينه در كنار رود كارون طي ميكردند. در پايان راه واگنها گوگردهايشان را به درون واگنهاي باري تخليه ميكردند و با چرخشي 180 درجه اي به بي بيان باز ميگشتند تا مجددا عمليات حمل و بارگيري را انجام دهند.
جالب توجه اين كه در مسير عبور اين كابينها كه گاه از روي جادههاي اتومبيل رو ميگذشت، توريهاي فلزي محكمي نصب شده بود تا از ريختن گوگردها در حين عبور كابينها به روي جاده و ماشينها جلوگيري به عمل آيد.از ديگر خاطراتي كه شخصا به ياد دارم، گوگرد اندود كردن مجسمههايي بود كه دانشآموزان به عنوان كاردستي ميساختند. به اين صورت كه مجسمههاي گلي به كارگراني كه در حوضچههاي گوگرد يا پالايشگاه بي بيان كار ميكردند، داده ميشد و آنها مجسمهها را در حوضچه گوگرد مذاب فرو ميكردند. به اين ترتيب مجسمههاي ليمويي خوش رنگي، پوشيده از گوگرد، به دست ميآمد. بر اساس روايت ديگري از آن روزها، يك بار تعدادي از كارگران تصميم ميگيرند براي رفتن به تمبي، از تله كابين بي بيان استفاده كنند و به تصور اين كه هنگام رسيدن كابينها به مقصد و موقع دور زدن از آنها به پايين ميپرند، سوار يكي از آنها ميشوند. اما در پايان مسير موفق نمي شوند به موقع پياده شوند و در نتيجه به داخل واگنهاي باري كه براي حمل گوگرد آمده بودند، سقوط ميكنند. در همين حال ساير كابينهاي حامل گوگرد از راه ميرسند و محمولهها را روي سر آنها خالي ميكنند!
البته بعدها گاز ترش مسجد سليمان به وسيله خط لوله به پتروشيمي ماهشهر انتقال يافت و تا آنجا كه ميدانم اكنون از آن مجموعه فقط دو حوضچه باقي مانده است.
نعمت ا.. امام
كارمند بازنشسته نفت

 

آقاي وزير روايت مي کند ...
* احمد كعبي فلاحيه

علي اکبر معين فر كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي سكان وزارتخانه تازه تاسيس نفت ايران را به دست گرفت، نخستين فردي است كه طرف گفت و گوي دست اندركاران تهيه «تاريخ شفاهي وزراي نفت ايران» قرار گرفته و حاصل آن در قالب يك كتابي 80 صفحه اي به تازگي انتشار يافته است.تلاش براي ثبت وقايع از زبان معين فر كه در دوره اي كوتاه، اما حساس، تصدي وزارت نفت ايران را بر عهده داشت، گامي است كه به ابتكار مديريت موزه ها و مرکز اسناد  صنعت نفت برداشته شده است. اين در حالي است كه متاسفانه اين شخصيت باسابقه در عرصه سياست و صنعت نفت ايران، با گذشت كمتر از يك ماه از انتشار اين كتاب دار فاني را وداع گفت و علاقه مندانش را به سوگ نشاند.معين فر، از اواسط سال 1358 تا مهر ماه سال 1359، يعني نزديك به يک سال، به عنوان وزير نفت در كابينه دولت موقت به رياست مهندس مهدي بازرگان، فعاليت كرد. در واقع وزارت معينفر با استعفاي دولت موقت در آبان ماه 1358 خاتمه نيافت و او بيش از 9 ماه ديگر در اين سمت به فعاليت ادامه داد و در تعيين سياست هاي داخلي و خارجي نفت ايران تاثيرگذار بود.
کتاب «تاريخ شفاهي وزراي نفت ايران/ علي اكبر معين فر» علاوه بر متن مصاحبه اي مفصل با وي، 10 سند مکتوب و بيش از 20 عکس را از دوران وزارت وي شامل مي شود. البته دو سه قطعه از اين تصاوير به سال هاي اخير بازمي گردد، يعني زماني که به ابتکار مهندس زنگنه، وزير كنوني نفت و به رسم پاسداشت وزراي پيشين نفت، جلسه اي با حضور تعدادي از اين وزرا برگزار و در آن از معين فر تقدير شد.
در كتاب حاضر با روايت هاي دست اولي از سوي مسئولي بلندپايه روبهرو هستيم که زماني مسئوليت صنعت نفت کشور را در دست داشته است و جالب توجه اين که در موارد زيادي به طور تلويحي اذعان دارد که تصميم گيري هايش تحت تاثير شرايط و ويژگي هاي آن زمان بوده و  اگر امروز در همان موقعيت مي ايستاد، شايد تصميم متفاوتي مي گرفت.چنانچه از متن كتاب برمي آيد وضع مزاجي معين فر نيز در حين انجام اين گفت و گوها در شرايطي نبوده كه بتواند ساعات طولاني را به يادآوري خاطرات گذشته بپردازد، با اين همه دقت معين فر در يادآوري اين رويدادها ستودني است. چرا كه او به عادت هميشه در اين اينجا نيز تلاش دارد تا صحت و درستي مطالب فداي كميت نشود و در مواردي كه مردد است از توضيح بيشتر خودداي مي كند، چنانچه مثلا در مورد دليل بركناري زكي يماني، وزير نفت عربستان كه سابقه دوستي نيز با وي داشته است، متوسل به حدس و گمان نمي شود و صراحتا مي گويد كه در اين زمينه اطلاعاتي ندارد.با اين همه كتاب حاضر به عنوان اثري كه كمتر مشابه آن را در بازار مي توان يافت، خواندني است. از جمله بخش هاي جالب كتاب مي توان به خاطرات معين فر از نظرات شخصي وي و موضع جمهوري اسلامي ايران در آن سال ها در مورد قيمت نفت اشاره كرد؛ آن هم در شرايط حساسي مانند تحريم خريد نفت ايران از سوي آمريكا به دليل ماجراي گروگانگيري در سفارت اين كشور در تهران، يا مباحثات وي در اوپك با ساير اعضا در مورد تعيين ميزان توليد و قيمت نفت.البته خاطرات معين فر از اوضاع و احوال داخلي صنعت نفت در آن دوران نيز شنيدني است؛ زماني كه تحولات در اين وزارتخانه شتاب گرفته بود و همزمان با جابه جايي هايي كه رخ مي داد، انتظارات و توقعاتي، گاه بجا و گاه بي جا، از سوي گروه ها و دستجات مختلف، عرصه را بر مسئولان وزارتخانه و بويژه وزير نفت تنگ مي كرد. ماجراي دستگيري رئيس كل پالايشگاه هاي كشور كه براي سرزدن به پالايشگاه آبادان رفته بود، توسط عده اي از كاركنان اين پالايشگاه، يكي از اين موارد است.بخش هاي پاياني كتاب كه به خاطرات معين فر
 از چگونگي اسارت مهندس تندگويان به دست نيروهاي بعثي مربوط مي شود نيز خواندني است. در اين زمان معين فر ديگر وزير نفت نيست، بلكه به عنوان معاون ويز نفت با تندگويان همراه است و هنگام اسارت نيز در ماشين پشت سر وزير نفت حركت مي كند و با اندكي بخت و اقبال مي تواند از مهلكه بگريزد.به هر روي در همه اين موارد با روايتهاي دست اولي مواجه هستيم که از قول مسئولي بلند پايه که زماني مسئوليت صنعت نفت کشور را در دست داشته است روايت مي شود و نکته جالب توجه اين است که راوي در موارد زيادي به طور تلويحي اذعان دارد که تصميم گيري هايش تحت تاثير شرايط و ويژگي هاي آن زمان بوده و  اگر امروز در همان موقعيت مي ايستاد، شايد تصميم متفاوتي مي گرفت.البته بخش هايي از كتاب كه به خاطرات معين فر قبل از رسيدن به وزارت نفت، مربوط مي شود، گاه حالت تفسير و تحليل يا بيان نقطه نظرات شخصي وي را پيدا مي كند و از آنجا كه اين ديدگاه ها بعضا در مورد رويدادهايي است كه معين فر شخصا و به طور مستقيم درگير آنها نبوده است، به نظر مي آيد اين بخش ها چندان با محتواي كتاب كه تاريخ شفاهي است، مناسبت نداشته باشد. از اين رو مي شد حجم اين بخش ها را كوتاه كرد و در عوض به همان بخش هايي كه روايت مستقيم او از حوادث هستند، افزود.به هر روي ضرورت پرداختن به شخصيت ها و مسائل تاريخي مرتبط با صنعت نفت، بويژه با توجه به اين حقيقت كه نفت در كشور ما با رويدادها و حوادث تاريخ سياسي معاصر كاملا عجين است، بر كسي پوشيده نيست و انتشار نخستين مجلد از كتاب تاريخ شفاهي وزراي نفت مي تواند گام موثري در اين زمينه باشد.