نگاهی به زندگی و زمانه دکتر فاطمی، از چهره های برجسته جنبش ملی شدن صنعت نفت

 (بخش دوم و پایانی)

ایستادن در برابر دو جبهه استعمار  و استبداد

علی بهرامی    جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران تنها به دکتر مصدق و آیت الله کاشانی خلاصه نمی شود بلکه چهره های بسیار برجسته ای دارد که اثرگذاری بسیار بالایی در تحولات تاریخی و سیاسی معاصر ایران داشتند. از جمله این چهره ها که قربانی مبارزه با استعمار شد، دکتر حسین فاطمی است. مردی که کوشید رو در روی انگلیسی ها قرار گیرد و پنجه در پنجه آمریکایی  بگذارد. در مطلب پیش رو کوشیده ایم تا نگاهی به زندگی و زمانه وزیر امورخارجه دولتی بیندازیم که نفت را در ایران ملی کرد. بخش دوم و پایانی این مطلب را می خوانید:

در شماره قبل گفتیم که سید حسین فاطمی، پسربچه نائینی که پدرش را خیلی زود از دست داد، چگونه خودش را از اصفهان به تهران رساند و به چه طریق در محافل سیاسی گل کرد. او روزنامه نگاری با استعداد بود و بالاخره از همین طریق نیز با جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت و دکتر مصدق پیوند خورد. در ابتدای راهش با دکتر مصدق تهمت های زیادی به او زدند که همگی توسط یاران و نزدیکان مصدق و خود او، غیر قابل پذیرش بود و همه جوانب گواهی می داد که مردی میهن دوست و استعمار ستیز و مصمم در کنار جنبش ملی شدن صنعت نفت قرار گرفته و موجب تقویت هر چه بیشتر آن شده است. دیری نپایید که دکتر فاطمی به یکی از برجسته ترین چهره های جنبش ملی شدن صنعت نفت تبدیل شد و در راه مبارزه با استعمار انگلیسی و آمریکایی جان داد.

یار صدیقِ دکتر مصدق

پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در آخرین روز از سال 1329 و با نخست وزیری دکتر مصدق در سال 1330، حسین فاطمی همچنان در کنار او بود. او معاونت سیاسی و پارلمانی نخست وزیر جنبش ملی شدن صنعت نفت را بر عهده داشت. تا اینکه در حادثه ای تلخ در قبرستان ظهیر الدوله و در آذرماه همان سال ترور شد، اما با تلاش پزشکان ایرانی و اروپایی، جان سالم به در برد. غلامرضا نجاتی در کتاب «جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد» در این باره می نویسد:«به هنگام نخست وزیری دکتر مصدق، فاطمی  معاونت سیاسی و پارلمانی او را عهده دار بود. در سال 1330 در اواخر آذر ماه برای شرکت در انتخابات مجلس شورای ملی از سمت خود کناره گیری کرد. در بهمن 1330 روزنامه باختر امروز مراسمی در گورستان ظهیرالدوله ترتیب داد و فاطمی که ناطق مراسم بود، به هنگام سخنرانی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و قریب هشت ماه در تهران و اروپا تحت عمل جراحی و درمان بود. در این هنگام جمعیت فدائیان اسلام به رهبری نواب صفوی در زمرۀ مخالفان دولت در آمد».

فاطمی خودش را برای نمایندگی در دوره هفدهم مجلس آماده می کرد. او که از مجلس شانزدهم به جمع یاران دکتر مصدق پیوسته بود حالا با تجربه های سیاسی زیادی که پیدا کرد بود، چشم به نمایندگی مجلس داشت. اگر چه به نمایندگی رسید اما به دلیل مشکلات جسمی و جراحت هایی که به دلیل ترورش داشت نتوانست حضور جدی و رسمی در آن داشته باشد. تا اینکه دکتر مصدق چند ماه بعد در مهر سال 1331 او را به مقام وزارت خارجه منصوب کرد. فاطمی که کم کم وضع جسمی مناسبی پیدا کرده بود توانست در مقام وزارت خارجه دست به کارهای بی سابقه ای در مبارزه با استعمار بزند. باقر عاقلی در کتاب«شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران» در این باره می نویسد: «در انتخابات دوره 17 مجلس شورای ملی فاطمی به وکالت از طرف مردم تهران انتخاب شد ولی تا چند ماه به علت بیماری نتوانست در پارلمان شرکت کند. در مهر ماه 1331 دکتر فاطمی عهده دار وزارت امور خارجه شد. در این سمت در اجرای سیاست خارجی دولت قاطعانه عمل کرد و وزارت امور خارجه را تصفیه کرد. از جمله کارهای اساسی او در وزارت امور خارجه، قطع رابطه سیاسی با انگلستان و بستن سفارت انگلستان در تهران و کنسولگری ها در شهرستان بود». حسین فاطمی در جایگاه وزارت خارجه یکی از بزرگترین فعالیت های ضد استعماری در منطقه خاورمیانه و بلکه جهان سوم را به انجام رساند. او با رد یابی روباه پیر، چشم در چشم او کرده و به طرز بی سابقه ای به رابطه نود و سه ساله ایران و انگلستان پایان داد. او 30 مهر ماه 1331 یادداشت تاریخی اش را به سفارت انگلستان نوشت و دربار پهلوی را به جنون کشاند. غلامرضا نجاتی در کتاب«جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد» می نویسد:«در تاریخ 30 مهر 1331 دکتر فاطمی وزیر خارجه ایران، ضمن یادداشتی خطاب به سفارت انگلیس، تصمیم دولت ایران را به قطع رابطه سیاسی با دولت انگلستان اعلام کرد و دلیل اخذ این تصمیم را خودداری انگلستان از کمک به حل اختلاف فیمابین و حمایت غیر قانونی از شرکت سابق و مداخلات مأمورین رسمی آن دولت در ایجاد تحرکات و اخلال در نظم و آرامش کشور بیان کرد. بدین سان پس از 93 سال روابط این دو کشور قطع شد و محمدرضا شاه با این تصمیم موافق نبود». اقدام دکتر فاطمی در قطع رابطه با انگلستان و تعطیلی کنسول گری های آن در ایران سابقه بلندی در اندیشه و عمل سیاسی او داشت. مردی که به گواه خود دکتر مصدق پیشنهاد دهنده طرح ملی شدن صنعت نفت بود و در راه مبارزه با استعمار انگلیسی -   امریکایی نفت ایران یک مبارز تمام عیار می کرد. انگلستان از او متنفر و عقاب جوان(امریکا) در صدد شکارش بود. باقر عاقلی در کتاب«شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران» درباره خصلت ضد استعماری فاطمی و ریشه های آن می نویسد:«برخلاف تصور عموم، ارائه دهنده طرح ملی شدن صنعت نفت، مصدق نبود. یکی از بانیان این طرح، دکتر فاطمی بود. اما به طور کلی وی به شدت مخالف استعمار انگلیس بود. در نقطه مقابل، انگلیسی ها نیز از وزیر خارجه ایران متنفر بودند. قطعاً آنان از اعدام حسین فاطمی خشنود بودند، زیرا این امر باعث می شد تا در عرصه سیاست ایران و شاید فراتر از آن در عرصه جهانی، سیاست مداران ضد انگلیسی سزای مقابله و مخالفت با سیاست های انگلیسی و هزینه احتمالی آن را دریابند. فاطمی مخالف حضور بیگانگان در خاک ایران بود و هزینه این اندیشه خود را نیز پرداخت. فاطمی دیدگاه تند خود نسبت به انگلیسی ها را در سرمقاله های «باختر امروز» منتشر می کرد. این مسئله در عمل سیاسی فاطمی (به عنوان وزیر خارجه) نیز شکلی خصمانه به خود می گرفت. به خصوص که وی به دلیل تلاش دولت انگلیس در ایجاد اختلافات فی مابین و تأکید بر حمایت بی وقفه از شرکت نفت ایران و انگلیس و همچنین ایجاد اختلال در نظم و امنیت ایران، به قطع روابط میان دو کشور، آن هم پس از 93 سال، اقدام کرد و سفارت انگلستان در تهران و همچنین کلیه کنسولگری های این کشور در شهرستان ها را تعطیل کرد. این اقدام فاطمی از سوی انگلیسی ها غیرقابل بخشش بود. همان طور که گفته شد، این مسئله می توانست الگویی برای کشورهای دیگری باشد که در قید و بند استعمار انگلیس گرفتار بودند».

تنفر استعماری و خشم استبدادی

 رویارویی جدی فاطمی با استعمار انگلیسی - امریکایی تنها فعالیت فاطمی نبود. او با دربار پهلوی دوم هم درگیر شد. دربار و شخص شاه که از عملکردهای ضد انگلیسی وزیر خارجه بر آشفته بود از ضدیت فاطمی با سلطنت و جمهوری خواهی او نیز سخت به خشم آمده بود. او در چند برهه مختلف علیه دربار موضع گیری های تندی کرده بود و در مرداد سال 1332 رسما از سقوط پهلوی و برقراری یک جمهوری دفاع کرد و سخن گفت. همین ها باعث شد که هم استعمار و هم استبداد به خون او تشنه شوند. باقر عاقلی در کتاب«شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران» درباره درگیری های فاطمی با استعمارگران و دربار پهلوی می نویسد:«دکتر فاطمی پیش از اینکه یک عضو جبهه ملی و یا وزیر امور خارجه ایران در دولت مصدق باشد، یک روزنامه نگار بود. سابقه روزنامه نگاری او به بیش از یک دهه و اواخر سلطنت رضاشاه می رسید. او روزنامه نگاری حرفه ای بود که در تقابل با استبداد و در جست وجوی آزادی، قلم فرسایی می کرد. دغدغه های روزنامه نگاری و دفاع از آزادی بود که باعث شد تا وی روزنامه -باختر امروز- را بنیان نهد؛ روزنامه ای که به عنوان ارگان جبهه ملی درآمد. دکتر فاطمی پس از شکست اولیه طرح کودتا در 25 مرداد، صراحتاً به تقابل با کودتاچیان پرداخت. او شاه را به خیانت به کشور محکوم کرد و با صراحت تمام خواستار پایان دادن به نظام سلطنتی ایران شد. این شاید مهم ترین گناه دکتر فاطمی از منظر محمدرضا شاه بود. گناهی نابخشودنی که تنها با حذف فیزیکی حسین فاطمی جبران می شد. او پس از کودتای نافرجام 25 مرداد در روزنامه خود نوشت:«من همیشه گفته ام که حق این بود پیش از بستن کنسولگری ها در شهرستان ها و سفارت فخیمه در تهران، آن مرکز ننگ و رسوایی که انگلستان را خالق خود می داند و ساخته و پرداخته شده آیرون ساید، کلنل انگلیسی و هاروارد معروف است، کوبیده شود و درب این خانه مجری اراده اجنبی ها را گل بگیرند... این اتهامات را خاندان پهلوی چگونه می توانست ببخشد؟ حتی خود رضاشاه در تمام دوره حیات سیاسی خود، در تلاش بود که نشان دهد که مهره انگلیس نیست و حال فاطمی انگلیسی بودن را حتی به محمدرضاشاه نیز تعمیم می داد. مسئله آنجا بغرنج تر می شد که بنا بر برخی اسناد، وی حتی اقدام به «گل گرفتن» کاخ سلطنتی نیز کرد. او به همراه تنی چند از نزدیکانش، به کاخ سلطنتی رفت و دستور مهروموم کردن اتاق های آن را صادر کرد. برخی مدعی اند حتی سقوط مجسمه های شاه در سطح شهر تهران با اشاره دکتر حسین فاطمی انجام شد. خیابان هایی که به نام پهلوی ها بودند تغییر نام یافتند و حتی سفارتخانه ها دستورالعمل لغو آیین شاهنشاهی را دریافت کردند. با در نظر گرفتن این مصادیق می توان دریافت تنفر شاه از او به چه دلیل است و چرا اشرف(خواهر پهلوی دوم) تأکید بر اعدام او داشت».

بالاخره روز شوم پیروزی کودتاچیان بر دولت ملی مصدق فرا رسید. دکتر فاطمی به هر ترفندی بود هفت ماه  پنهان شد تا اینکه در اسفند 1332 مخفیگاه او لو رفت و دستگیر شد. حالا نوبت انتقام بود. تلاش کردند چند ماه او را تحقیر و انواع اتهامات را به او منتسب کنند. فاطمی را در دادگاهی های فرمایشی که به سالن های نمایش به کارگردانی استعمار امریکایی- انگلیسی و استبداد پهلوی بیشتر شبیه بود، معطل کردند تا اینکه سرانجام 19 آبان ماه سال 1333 به جوخه اعدام سپرده شد.

منابع:

1- کتاب «جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد» نوشته غلامرضا نجاتی.

2- کتاب «شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران» نوشته باقر عاقلی.