نگاهی به رخداد گروگانگیری وزیران نفت سازمان اوپک در شهر وین

48 ساعتِ نفتی با  کارلوس

در روزهایی که بین کشورهای صاحب نفت و کشورهای مصرف کننده غربی اختلاف های شدید و بالایی بر سر قیمت این کالای راهبردی وجود داشت، یک خبر مثل بمب جهان ارتباطات و اطلاعات را ترکاند. «وزیران نفت اوپک در وین، گروگان گرفته شدند». حوالی عصر روز 30 آذرماه سال 1354 در گرماگرم جلسات فشرده و مذاکرات نفتی اوپکی ها در طبقه اول ساختمان شماره10 خیابان کارل لوگورنیگ شهر وین، وزیران و مسئولان نفت 11 کشور عضو اوپک به همره معاونان و کارشناسان به گروگان گرفته شدند.

دهه پنجاه خورشیدی صنعت نفت جهان در بهت یک اتفاق عجیب بود. اتفاقی که در تاریخ سازمان اوپک ماندگار شد و شهر وین اتریش را در التهاب برد. در مطلب پیش رو کوشیده ایم تا نگاهی تاریخی به رویداد گروگان گیری وزیران نفت اوپک در سا ل1354 خورشیدی داشته باشیم و آن از زوایای مختلفی بنگریم که گروگان گیران چه کسانی بودند و چرا دست به چنین عملی زدند.

گروگان گیر چه کسی است؟

همهمه های زیادی در سطح رسانه های بین المللی پیچید که چه کسی توان این را داشته که در وین و در حین مذاکرات نفتی، این گروگان گیری عجیب را انجام دهد. شهر وین در التهاب بود و به تبع آن، اروپای مرکزی و همه جهان را نیز دچار تشویش جدی کرده بود. رسانه ها می پرسیدند که چه کسی مسئول این رخداد بین المللی است، رخدادی که بسیاری از کارشناسان سیاسی و امنیتی آن را یک افتضاح امنیتی می دانستند. خیلی طول نکشید که  نام «ایلیچ رامیرز سانچز» در تلویزیون ها پخش شد. او با نام مستعار «کارلوس» توانسته بود یک شبکه بین المللی از عملیات های خاص سیاسی- امنیتی شکل دهد که توسط دولت های غربی از آن به تروریسم بین المللی کارلوس تعبیر می شد. او یک ونزوئلایی بود که فعالیت هایش از غرب آسیا تا جنوب آفریقا گستره داشت. روزنامه های آن زمان زندگی و فعالیت های او را چنین روایت کرده اند:« «ایلیچ رامیرز سانچز» معروف به «کارلوس» مشهورترین چریک تحت تعقیب دولتهای جهان که منابع غربی از وی به عنوان «تروریست بین المللی» یاد می کنند در 1328 ش. در ونزوئلا به دنیا آمد. او که در دهه هفتاد میلادی در بسیاری از اقدامات ضدصهیونیستی از جمله کشتار ورزشکاران اسرائیلی در المپیک مونیخ نقش مستقیم داشت، حداقل در 20 سال از عمر خود به عنوان یک چهره شناخته شده و تحت تعقیب، مطرح بوده است. کارلوس در سال 1339 به جبهه خلق برای آزادی فلسطین پیوست. در آذر 1354 در یورش به مقر اوپک در وین، تمامی وزرای نفت کشورهای عضو این سازمان را پس از یک درگیری مسلحانه با محافظین اجلاس، به گروگان گرفت. در جریان این گروگانگیری سه پلیس اتریشی و پس از پایان گروگانگیری 2 مأمور سازمان ضدجاسوسی فرانسه به دست افراد کارلوس کشته شدند. پس از این حوادث کارلوس غیاباً در فرانسه محاکمه و به حبس ابد محکوم شد. وی در دهه 1360 در چندین رشته بمب گذاری در فرانسه، آلمان و ایتالیا نیز دست داشت. کارلوس سرانجام در مرداد 1373در سودان شناسایی و دستگیر و به مقامات فرانسه تحویل شد. وی در پاریس محاکمه و به حبس ابد محکوم شد. منابع خبری فرانسه هیچ گزارشی راجع به این محاکمه و اظهارات کارلوس در دادگاه منتشر نکردند».

حادثه چگونه رخ داد؟

 شاید باورش کمی سخت باشد و همه چیز اندکی شبیه فیلم های هالیوودی به نظر برسد اما واقعیت این است که کارلوس و تیمش در یک عملیات بسیار پچیده که به فیلم های گنگستری آمریکایی بیشتر می ماند تا یک گروگان گیری سیاسی، توانستند 12 کشور را به طور مستقیم و تمام جهان را به طور غیر مستقیم با چالش امنیتی و سیاسی بسیار اساسی وارد کنند. حتما فکر کرده اید که کارلوس از این ماجرا جان سالم به در نبرده است؟ اما اشتباه می کنید، کارلوس و اعضای تیمش چنان با مهارت از مهلکه می گریزند که باور آن برای هر کسی تقریبا غیر ممکن است. در دو کتاب «رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک» نوشته مرکز بررسی اسناد تاریخی و «هفت خواهران نفتی»  نوشته آنتونی سیمسون شرح بسیار دقیقی از این ماجرا ذکر شده است:« در کارنامه اقدامات کارلوس، حادثه حمله به مقر اجلاس اوپک در وین به دلیل آنکه 12 دولت را ـ با احتساب دولت میزبان ـ به چالش کشیده بود به عنوان یکی از حوادث مهم قرن به ثبت رسیده است. حادثه در ساعت 11 و 40 دقیقه روز 30 آذر سال 1354 آغاز شد. کارلوس همراه با 5 مرد مسلح و یک زن، بدون جلب توجه روزنامه نگاران منتظر، از یکی از درب های پشت سالن کنفرانس که قبلاً شناسائی کرده بودند، در هیأت خدمتکار وارد شده ابتدا ارتباط تلفنی ساختمان اوپک را قطع کردند و سپس محافظان مبادی ورودی و افراد مسلح داخل ساختمان را خلع سلاح کردند و با تیراندازی هوائی وارد بخش اصلی کنفرانس شدند. هدف آنها به گروگان گرفتن وزیران نفت اوپک بود. افراد همراه کارلوس به محض ورود به سالن، در برابر چشمان وحشت زده و مبهوت شرکت کنندگان، در تمام زوایای سالن دینامیت کار گذاشتند. پس از آن، کارلوس گروگان ها را به چهار گروه تقسیم کرد: گروه اول شامل الجزایری ها، عراقی ها و لیبیایی ها بود که گروه دوست خوانده می شدند. گروه دوم را به نام گروه بی طرف، نیجریه ای ها، کویتی ها، اکوادوری ها، ونزوئلایی ها و گابونی ها تشکیل می دادند. کارمندان دبیرخانه اوپک اعضای گروه سوم بودند و اتباع ایرانی، عربستانی سعودی، امارات متحده عربی و قطر عضو گروه دشمن بودند. کارلوس دستور داده بود در میان افراد گروه دشمن نیز دینامیت کار بگذارند. پلیس وین پس از اطلاع از گروگان گیری، ساختمان محل کنفرانس را به محاصره درآورد و با مهاجمان وارد مذاکره شد. کارلوس که خود و افرادش را اعضای شبکه «بازوی انقلاب عرب» نامیده بود، هدف از این آدم ربایی را فاش نکرد و فقط از مقامات اتریش خواست هواپیمایی در اختیار وی قرار دهند تا گروگان هایش را به هر نقطه که می خواهد، ببرد. او تهدید کرد اگر خواسته اش برآورده نشود، نخست معاونین وزیران نفت ایران و عربستان را خواهد کشت و چنانچه باز هم به تقاضایش ترتیب اثر ندهند، تمام مقر اوپک را منفجر خواهد کرد».

فضای حیرت انگیزی در اوپک رخ داده بود و اتریشی ها در برابر درخواست های کارلوس تقریبا درمانده شده بودند. اما ادامه ماجرا:«ساعت 5 و 20 دقیقه بعدازظهر دولت وین که چانه زنی با گروگان گیرها را بی حاصل دید، موافقت خود را با درخواست آنان اعلام کرد و ساعت 7 صبح روز بعد، آنها به همراه 40 گروگان، با اتوبوس مخصوص اداره پست، به طرف فرودگاه حرکت کردند تا هواپیمای «دی سی ـ 9» آنها را به الجزایر ببرد. کارلوس پیش از پرواز، اعضای هیأت نمایندگی ونزوئلا را آزاد کرده بود. او هنگام آزادسازی هموطنانش نامه ای به «هرناندز آکوستا» وزیر نفت و رییس هیأت نمایندگی ونزوئلا داده بود تا به مادرش در کاراکاس برساند. کارلوس به وزیر نفت کشورش اخطار کرده بود که بهتر است نامه را شخصاً به مادرش تحویل دهد وگرنه او نیز تنبیه خواهد شد».

کارلوس و گروگان ها بالاخره به الجزیره، پایتخت کشور الجزایر می رسند و شروع می کنند به مذاکرات ثانویه، او همه گروگان های غیر عرب را آزاد می کند به جز جمشید آموزگار نماینده ایران در اوپک را. مقصد بعد او لیبی بود.«در الجزیره، کارلوس تا عصر به مذاکره با مقامات الجزایر پرداخت و در پایان همه گروگان های غیرعرب، به جز آموزگار رئیس هیأت نمایندگی ایران را آزاد کرد. هواپیما ساعت 5 بعدازظهر همراه با 20 گروگان به سوی لیبی به پرواز در آمد. دو ساعت بعد هواپیما در طرابلس به زمین نشست. مسافران تا نیمه های شب منتظر آماده شدن هواپیمایی بودند که می بایست آنها را به عراق ببرد. اما هواپیما در اختیار مهاجمان قرار نگرفت و کارلوس با آزاد کردن 10 گروگان، به خلبان دستور داد تا بار دیگر به سوی الجزایر پرواز کند. در میان راه کارلوس تغییر عقیده داد و تصمیم گرفت به تونس برود. ولی تونسی ها به هواپیما اجازه فرود ندادند و آنها ناچار به الجزایر باز گشتند».  نوع رفتار کارلوس نشان می داد که بالاخره بخشی از گروگان ها را خواهد کشت و گویا هدف او نمایندگان ایران و عربستان بود. «در فرودگاه الجزایر، کارلوس پس از مذاکره با مقامات الجزایری، اعلام کرد که تا ظهر همه گروگان ها را آزاد خواهد کرد. ولی واقعیت این بود که مهاجمان تصمیم داشتند یمانی و آموزگار را به قتل برسانند. الجزایری ها که از تصمیم آنها آگاه شده بودند، به کارلوس هشدار دادند که در صورت کشته شدن یمانی، هیچ یک از مهاجمان را زنده نخواهند گذاشت. با این اولتیماتوم، کارلوس که چاره ای جز آزاد کردن همه گروگان ها نداشت، در مقابل یمانی و آموزگار قرار گرفت و ضمن انتقاد از سیاست های دولت های ایران و عربستان، گفت: «شما این بار از مرگ می گریزید، اما بدانید که در آینده حتماً شما را خواهیم کشت». پس از این اظهارات خشم آلود، کارلوس و همراهانش از هواپیما خارج شدند. گروگان ها نیز پس از دقایقی تأمل، از هواپیما بیرون آمدند. در فرودگاه وزیر خارجه الجزایر منتظرشان بود تا همه را به یکی از سالن های انتظار ببرد. گروگان ها در سالن انتظار فرودگاه با تعجب متوجه شدند که کارلوس و دیگر مهاجمان در سالن مجاور نشسته اند... سرانجام پس از 44 ساعت، ماجرای گروگان گیری وزیران نفت اوپک پایان گرفت در حالی که تنها یک دیوار شیشه ای گروگان ها را از مهاجمان جدا می کرد و کسی دقیقاً نمی دانست که انگیزه این کار چه بود و تروریست ها از این ماجرا چه هدفی را در نظر داشتند و چه دست هایی در پشت پرده، این ماجرای مبهم را هدایت می کرد. اما علی رغم این که انگیزه گروگان گیری هیچ گاه فاش نشد، شایع شده بود که کارلوس مبلغ 20 میلیون دلار بابت رها کردن گروگان ها دریافت داشته است. کارلوس، این شخصیت پر راز و رمز که محافلی حتی وجود او را غیرواقعی و چنین شخصی را زاییده زد و بند های پشت پرده و عملیات تروریستی باندهای مافیایی سیاسی و اقتصادی، جهت انحراف افکار جهانیان می دانستند، سرانجام در سال 1373 در سودان دستگیر و پس از سه سال انتظار و محاکمه به حبس ابد محکوم شد. او اکنون در زندان پاریس دوران حکومت خود را می گذراند».