نقش و تاثير همسران پهلوي دوم در صنعت نفت ايران

نفت و آخرین زنان درباری

تاريخ معاصر ايران بدون توجه به صنعت نفت، دچار خلاء بسيار بزرگي مي شود. صنعت نفت در بطن و متن اين برهه از تاريخ کشورمان قرار دارد و نمي توان از تحولات آن در شکل گيري تاريخ معاصر ايران چشم پوشيد. در اين مطلب مي خواهيم به نقش و تاثير زنان پهلوي دوم بر صنعت نفت بپردازيم. زنان آخرين شاه از آخرين سلسه ها و خاندان هايي که بر کشورمان حکومت کردند، هر کدام تا اندازه هايي و به اشکالي به صنعت نفت ايران مرتبط مي شوند.

***

 

وقتي پس از کوتاي اسفند 1299 خورشيدي کم کم مشخص مي شد که دودمان قاجار رفتني است. هميشه اين پرسش مطرح بود که با وجود وضعيت مشروطه و ساختار جديد حاکميتي ايران آن روزها، چه سلسله اي و چه پادشاهي ديگري روي کار خواهد آمد. بعد از سال ها استبداد شاهي، خيلي بعيد بود که سلسله اي ديگر پادشاهي را آغاز کند و البته مشروطه را نيز چنانچه بود، بپذيرد.

با برپايي مجلس پنجم در سال 1302 خورشيدي و به سلطنت رسيدن رضا ميرپنج، تحت عنوان رضا خان پهلوي، ايران معاصر وارد مرحله اي ديگر از حيات خود شد. فراز و فرودهاي پادشاهي پهلوي اول شانزده سال به طول انجاميد، شانزده سال پرماجرا که به تلخ ترين شکل ممکن، يعني اشغال ايران توسط قواي متفقين و تبعيد شاهنشاه پر مدعاي ايراني به پايان رسيد. از شهريور 1320 خورشيدي، محمدرضا فرزند 22 ساله اش به شاهي رسيد.  اما پيش از به پادشاهي رسيدن او يک مسئله حياتي وجود داشت. او بايد فرزندي مي داشت و به اصطلاح يک وليعهد براي سلسله پهلوي دست و پا مي کرد. اين سنت پادشاهي- موروثي پاي سه زن را به عنوان ملکه هاي پهلوي دوم به دربار اين سلسله باز کرد. سه زن که هر کدام به نوبه خود تاثيرات مستقيم و غير مستقيمي بر صنعت نفت ايران داشتند و به همين مناسبت نيز با تاريخ اين صنعت تاريخ ساز ايراني پيوند مي خورند.

خواهر پادشاه مصر و نفت ایران

سال 1317 خورشيدي بود که تلاش ها براي به پادشاهي نشاندن پهلوي دوم پس از پهلوي اول کم کم نمايان و علني مي شد. همه جا پيچيده بود که رضاخان تصميم دارد نه عليرضا بلکه محمدرضا را پس از خود به تخت شاهي بنشاند. پس محمدرضا بايد زودتر ازدواج مي کرد تا با آوردن فرزند ذکور، جاي پاي دودمان پهلوي محکم تر شود. دو سال مانده به پادشاهي پهلوي اول، يعني در اسفند ماه 1317 خورشيدي در حالي که او هنوز وليعهد پهلوي اول محسوب مي شد با فوزيه خواهر ملک فاروق پادشاه مصر ازدواج کرد. ازدواجي پر سر و صدا و پرماجرا که مسائل و مباحث سنتي و ديني و تاريخي بسيار زيادي را به وجود آورد. دو کشور مصر و ايران از نظر جغرافياي سياسي گويي خاورميانه را احاطه کرده اند. با آمدن فوزيه به کاخ مرمر و به قدرت رسيدن پهلوي دوم به جاي پدرش، همچنين نتيجه اين ازدواج که يک فرزند دختر به نام شهناز بود، اوضاع و روابط تا حد زيادي تغيير کرد. اگر چه بسياري از کارشناسان ازدواج فوزيه و محمدرضا را طراحي انگاستان براي تغيير در شرايط سياسي و اقتصادي منطقه خاورميانه ارزيابي کرده اند اما اين ازدواج به شکست انجاميد و با انقلابي که در مصر رخ داد و جمال عبدالناصر را روي کار آورد، معادلات اقتصادي و منطقه اي انگليسي ها بسيار پر آشوب و آشفته شد. قطعا در اين معادلات منطقه اي اقتصادي، نفت ايران حضور جدي داشت اما هرچه بود چيزي به مرحله عمل نرسيد و هر چه بود با بر هم خوردن ازدواج فوزيه با پهلوي دوم و خصوصا انقلاب ضد انگليسي در مصر بر هم خورد. لذا نقش مستقيمي براي فوزيه در صنعت نفت ايران نمي توان مشاهده کرد، اگر چه هنوز اسناد بسيار زيادي وجود دارد که دست محققين تاريخ معاصر از آنها کوتاه و ممکن است در اين باره به ارتباط پر رنگ و مشخصي ميان فوزيه و صنعت نفت ايران رسيد.

ملکه بازیگر و صنعت نفت ایران

پس از ناکامي شاه در ازدواج نخستش و همچنان به يک دليل بسيار اساسي يعني داشتن فرزند ذکور براي وليعهدي تداوم خاندان پهلوي به عنوان نخستين سلسله پس از انقلاب مشروطه، پهلوي دوم به فکر ازدواج دوم افتاد. بهمن ماه سال 1329 خورشيدي در حالي که حدودا يک ماه به تصويب قانون ملي شدن صنعت نفت ايران مانده بود، شاه با ثريا اسفندياري بختياري 18 ساله ازدواج کرد. بر خلاف فوزيه نقش و حضور ثريا در صنعت نفت ايران بسيار پررنگ است. حضور ثريا اسفندياري، همسر دوم محمدرضا پهلوي در صنعت نفت ايران دو جلوه دارد. جلوه نخست آن تاثيرهاي او در کودتاي 28 مرداد 1332 خورشيدي است. چرا که او در آن سال هاي پر التهاب دربار که مردم و جريان ملي شدن صنعت نفت به رهبري مصدق و کاشاني، مي کوشيدند ايران را از نظر سياسي و اقتصادي به قدرت نسبي برسانند، حضور بسيار جدي در دربار ايران داشت و به شخص پهلوي دوم بسيار نزديک بود. او پيام آور ماموران سياسي انگليسي و امريکايي درباره تضعيف و برکناري دکتر مصدق و طرح و نقشه هاي سياسي عليه نهضت ملي شدن صنعت نفت ايران بود. يکي از محققين در اين باره نوشته است:« ورود ثريا به دربار ايران با حوادث متعددي همراه گرديد. که اهم آنها ملي شدن صنعت نفت در دوره نخست وزيري مصدق و سپس سرنگوني وي با کودتاي آمريکايي- انگليسي 28 مرداد1332 و بازگشت شاه و ثريا بعد از فرار از ايران بود. ثريا در سفري به ايتاليا، با يک خبرنگار به اسم پاتريسيا لاري آشنا شد. پاتريسيا در حقيقت يک مامور سياسي بود که وظيفه داشت در جريان کودتا عليه مصدق، پيام هاي روساي آمريکايي خود را از طريق  ثريا به شاه برساند. طبق اسناد سازمان سيا و گفته هاي خود ثريا، وي در برکناري مصدق و امضاي حکم نخست وزيري سرلشگر زاهدي مشوق شاه بوده است». جلوه دوم از تاثيرگذاري ثريا اسفندياري پس از کودتاي 28 مرداد خود را نشان داده است. او درباره انتصابات در بالاترين سطوح مديريتي  در شرکت ملي نفت، سفارش هايي مي کرد و تاثيرگذاري جدي داشت. نمونه هاي بسيار زيادي در اين باره در ميان تاريخ نگاران نقل شده است که يکي از برجسته ترين آنها سفارش آقاخان بختيار براي رسيدن به منصب رياست شرکت ملي نفت ايران است. بر اساس کتاب خاطرات ثريا اسفندياري او پس از کودتا، سرپرستي «جمعيت شير و خورشيد» و سازمان امور اجتماعي شاهنشاهي را برعهده داشت و به تأسيس يک مرکز خيريه با نام «بنياد ثريا» اقدام کرد که از جمله امور فرهنگي اين بنياد، نشر و ترجمه آثار معروف جهان بود با اين ضريب نفوذ به پهلوي دوم فشار آورد که هر طور شده آقاخان بختيار را که از بستگان او بود در شرکت ملي نفت ارتقا داده و سپس به مقام رياست برساند. قباد فخيمي در کتاب سي سال نفت ايران در اين باره مي نويسد:«آقاخان بختيار که از قوم و خويش ثريا اسفندياري بود و آدم بي خاصيت و ناتواني نمي نمود را به رياست شرکت ملي نفت ايران رساندند. همين مسئله موجب ضعف شرکت شد همه مي دانستند که او هيچ اثر مثبتي در سازمان ها و شرکت هاي تحت مديريت اش نداشت. همه مي دانستند که بعد از ظهر پس از صرف ناهار تا مدت ها اتاق آقاي بختيار بسته بود زيرا بعد از ناهار استراحت مي کرد اما ظاهرا چون مورد علاقه شاه بود کسي دست به مديريتش نمي زد». ثريا اسفندياري با ثروت بسيار هنگفتي از ايران رفت و به خوشگذراني پرداخت و اندکي هم کار بازيگري کرد. در يکي از گزارش هاي اسدالله علم نکته جالبي درباره پول دادن به همسر دوم و مطلقه شاه ذکر شده است:«گزارش دادم که ثريا، ملکه سابق، وضع مالي وخيمي دارد و تقاضاي مستمري ماهانه اي بالغ بر 6 هزار تا 7 هزار دلار را کرده است. شاه گفت: با آن همه پولش چه کرده است؟ همين چندي پيش بود که 1/5 ميليون دلار براي او فرستادي. آن پدر عوضي اش مفت خور غريبي است. هر چه دارد از او مي گيرد و فرصت هاي او را براي خوش گذراني نابود مي کند. به او هشدار دهيد که اين وضعيت نمي تواند براي ابد ادامه داشته باشد»

آخرین ملکه و صنعت نفت ایران

ازدواج دوم پهلوي دوم، تقريبا هشت سال بيشتر دوام نياورد و با فرزند نياوردن ثريا به بحراني ترين زمان خود رسيد و در نهايت در تاريخ اسفند 1336 خورشيدي با رفتن ثريا اسفندياري از ايران به پايان رسيد و طلاق نامه اش با پهلوي دوم صادر شد. با پيش آمدن اين شرايط، هنوز هم چالش اصلي خاندان پهلوي سر جاي خودش باقي مانده بود. اين سلسله هيچ وليعهدي نداشت که به خيال خود، بعد از پهلوي دوم به پادشاهي برسد. همه در تکاپو و فعاليت بودند تا اينکه فرح ديبا را براي پهلوي دوم پيدا کردند. پهلوي دوم آذرماه سال 1338 با او ازدواج کرد و اين بار به فرزند ذکور رسيد. تحقيقات بسيار زيادي درباره تاثير و نقش همسر سوم محمدرضا پهلوي در صنعت نفت ايران انجام شده است. همه تحقيقات نشان مي دهد که او بيشتر از ثريا اسفندياري در صنعت نفت ايران حضور داشته است. به نظر مي رسد حضور آخرين ملکه دربار شاه ايران در نفت کشورمان دو جلوه داشته باشد. نخست اينکه او موسسات و شرکت هاي بسيار زيادي تشکيل داده بود که اکثرا فعاليت هايي در زمينه هاي تغيير سبک زندگي و بنيان هاي سنتي و فرهنگي ايرانيان داشتند. او مي کوشيد از طريق اين موسسات و شرکت ها که بعدها آنها را ذيل دفتري به نام خودش سامان دهي کرد شکل کارهاي خود را بيشتر اجتماعي و فرهنگي جلوه دهد. کارهايي که عموما هيچ منفعت عمومي در پي نداشتند و بيشتر از هر چيز ويتريني براي حکومت خاندان پهلوي محسوب مي شدند و غالبا کارکردي تشريفاتي داشتند. اما نکته مهم در اين باره استفاده اختصاصي فرح ديبا و موسسات او به طور مستقيم از بودجه شرکت ملي نفت ايران است. به عبارتي ديگر با ضريب نفوذي که او در دربار و دولت داشت، به طور مستقيم بخشي از بودجه فروش نفت ايران را از شرکت ملي نفت مي گرفت و به موسسات خود اختصاص مي داد. اين مقدار از پول نفت در هيچ سندي درج و ثبت نشده است. احمدعلي مسعود انصاري دراين باره  مي گويد: «تا آنجا که من مي دانم خانم فرح پهلوي از بودجه دربار و شرکت نفت هزينه کارهاي خود و دفتر خود را تامين مي کرد. حال آيا پول هايي که در اختيار فرح و دفتر او قرار مي گرفت با توجه به اينکه اين پول بيت المال بود، به حق بود يا خير؟ همچنين فکر نمي کنم اين پول ها بدون نظر شاه در اختيار فرح و دفتر او قرار مي گرفته است». دومين جلوه نقش و تاثير فرح ديبا بر صنعت نفت ايران، سفارش هاي فاميلي او براي رسيدن اقوامش به مقام ها و مناصب در صنعت نفت ايران بوده است. در اين باره نيز موارد زيادي در تاريخ معاصر ايران گزارش شده است که براي نمونه يکي از آنها مجيد طباطبايي است که عمو زاده ملکه بود و با سفارش او نخست به عنوان عضو هيات مديره و پس از آن به رياست شرکت ملي نفت ايران رسيد.

منبع:  1-«پژوهشي کوتاه در خصوص ثريا اسفندياري بختياري»، نوشته احمد راغب فرد.  2-«گفت و گوهاي من با شاه»، نوشته اسدالله علم. نشر طرح نو.  3- «سي سال نفت ايران»، نوشته قباد فخيمي.