گفت و گوی مراد کمالی با تقی بابااحمد ی
همیشه  د لشوره    رگ سفید   را د اشتیم

مشعل  مسعود رفیعی طالقانی     هیولای رگ سفید همچنان د ر غرش بود که به خوزستان سفر کرد م؛ برای د ید ار و گفت وگو با بچه های خد مات آد م هایی که زحماتشان کمتر د ر رسانه ها د ید ه می شود . تا آن روز چند ین بار حمله به د ل آتش بی نتیجه ماند ه و همه بچه های نفت، چهره شان د رهم بود . انگار آتش چاه 147جانشان را می سوخت. برای اهالی مناطق نفت خیز جنوب، خاک خوزستان یعنی نفت و نفت یعنی همه چیز ایران و ایرانی. آن روز می گفتند اگر همه چیز خوب پیش برود ، یک هفته د یگر ماند ه تا بچه های حفار د کل های 93 و 94 فتح، برسند به سازند گچساران و آن گنبد گازی سرکش که نزد یک 50 روز بود فوران کرد ه و شرار آتش آن امان از اهالی نفت برید ه بود . روز قبل از آن د ر منطقه رگ سفید ، ساعتی را با «یونس عباسی لرکی» هم صحبت شد ه بود م و او همه چیز را برایم شرح د اد ه بود ؛ لرکی که انگار «کمپانی من» به د نیا آمد ه و حالا د ر میانسالی 9 د کل حفاری را به عنوان نمایند ه کارفرما تحت مد یریت د اشت، د ر رگ سفید ، مد یر د و د کل 93 و 94 بود که حفاری انحرافی- امد اد ی را پیش می برد ند . شیرین ترین جای حرف هایش آنجا بود که گفت شما اهالی رسانه چشم و چراغ مایید ؛ شما هستید که زحمات این بچه ها را که وسط بی مهری ها حتی یک لحظه هم د ست از تلاش نمی کشند ، د ر بین ذینفعان صنعت نفت که همه مرد م ایرانند ، بازتاب می د هید .
  «مراد کمالی» مد یرعامل شرکت خد مات ترابری و پشتیبانی نفت را د ر د فتر کارش ملاقات کرد م؛ مرد ی چند ان صمیمی و د وست د اشتنی که بی اغراق، د ل کند ن از د ید ار با او برایم سخت  بود ؛ آرام و متین و باوقار. مرد ی که تمام سال های جنگ را د ر صف اول جبهه ها بود ه و نزد یک به د و د هه است که د ر صف جهاد برای اعتلای نام ایران می رزمد . گفت وگویم با او نیم ساعتی طول کشید که انتشار آن را گذاشته ایم برای شماره های آیند ه مشعل. اما د ر میان هم صحبتی با او شانس این را د اشتیم که «تقی بابااحمد ی» سر رسید . مرد ی که پوست صورتش د ر یکی از حمله ها به آتش رگ سفید سوخته بود . رفته بود ند برای نصب استینگر روی چاه که آتش عمود ی، زبانه اش را افقی کرد ه بود و خیلی از بچه ها را با وجود د اشتن لباس و کلاه ضد حریق، مجروح کرد ه بود . وقتی آقاتقی آمد توی اتاق، مراد کمالی انگار جانی تازه گرفت. رو کرد به من و گفت: این مرد ، مرد اول کنترل فوران چاه ها د ر مناطق نفت خیز جنوب است. همانجا بود که به ذهنم زد به جای آنکه من با بابااحمد ی گفت وگو کنم، این کار را به مراد کمالی بسپارم و خود بنشینم به تماشای گفت وگوی جذاب  این د و همکار. شاید این اولین تجربه د ر هفته نامه «مشعل» باشد ؛ گفت وگوی مراد کمالی و تقی بابااحمد ی را از د ست ند هید ؛ گفت وگویی که یک هفته پیش از رام کرد ن هیولای رگ سفید د ر د فتر کار مد یرعامل شرکت خد مات ترابری و پشتیبانی نفت انجام شد ه است.
  مراد کمالی: آقای بابااحمد ی لطفا مختصری از خود تان بگویید .
تقی بابا احمد ی: متولد سال 1337 هستم اما د ر شناسنامه 1339 آمد ه است. سال 1362 د ر نفت استخد ام شد م و حد ود 34 سال سابقه د ارم و قبل از 62 هم د و سال د ر سازمان تعاونی مصرف صنعت نفت بود م.32 سال است که د ر معاونت فنی حفاری مشغول به کار هستم، ابتد ا به عنوان مهند س ناظر عملیات شروع به کار کرد م و تکمیلی آن را د ر د انشکد ه نفت انجام د اد م و 15 سال «کمپانی من» بود م. د ر آن زمان نفت مناطق مرکزی نبود و د ر سرخون بند ر عباس، سرخس و خیلی جاها به عنوان «کمپانی من» انجام وظیفه می کرد م. تنها فرد ی بود م که از مناطق نفت خیز مامور شد م برای نفت مناطق مرکزی که تازه تاسیس شد ه بود . پالایشگاه آغار با 12 حلقه چاهی که من تکمیل کرد م، شروع به کار کرد .   

مراد کمالی: اساسا د ید گاهت د رباره حفاری چاه های نفت و گاز چیست؟
تقی بابا احمد ی: حفاری یعنی ترکیبی از علم و هنر. د ر حفاری که خیلی د قیق بشوی، این را خوب متوجه می شوی.

مراد کمالی: از اد امه مسیرت بگو.
تقی بابا احمد ی: پالایشگاه آغار را راه اند ازی و از آنجا خد احافظی کرد یم و به مناطق بازگشتیم که مسئولیت اولین چاه مارون خامی را به من د اد ند . به عنوان رئیس منطقه انجام وظیفه کرد م تا سال 1392 که چاه 120 رگ سفید فوران کرد . ساعت 7 و 30 د قیقه یک صبح تابستان. از «کمپانی من» گزارش گرفتم؛ به پرسش هایی که می کرد م، د رست جواب نمی د اد . د ر مخزن، 500 متر گنبد گازی بود . 7 تا 10 نکته را یاد آوری کرد م که وقتی د رگنبد گازی هستی، ممکن است این اتفاقات بیفتد . نزد یک 15 د قیقه بعد ، کسی روی خط آمد و گفت که چاه از کنترل خارج شد ه و فوران کرد ه است، سیستم ها را منفجر کرد ه و اکنون تمام کارکنان فرار کرد ه اند و ما هم می خواهیم فرارکنیم. به او گفتم که «ایمرجنسی بریک» را بزن و همه چیز قطع شد . به سمت رگ سفید رفتم. همیشه د لشوره رگ سفید را د اشتیم و به همین خاطر«کمپانی من» ها را آنالیز می کرد م که چه کسی برای کد ام چاه مناسب است.
ساعت 6 یا 7 صبح تیم کنترل فوران را د ر بیابان تشکیل د اد یم که همه از مد یران بهره برد اری ملی حفاری هستند . آقای بورد با من تماس گرفت و گفت که چاه را آتش بزنم، چون گاز به 5 کیلومتری واحد رگ سفید یک رسید ه و ممکن است آنجا منفجر شود . گفتم نگران نباشید ما چاه را مهار می کنیم و شکر خد ا این اتفاق افتاد . بعد از چند روز گفتند که وزیر می خواهد من را ببیند که د ر آنجا پرسش های فنی خوبی کرد ند و ما هم جواب د اد یم. آنجا گفتند که من سازمان کنترل فوران چاه های مناطق نفت خیز جنوب را احیا کنم تا از رکود خارج شود که از سال 92 مسئولیت آن را به عهد ه گرفتم.

مراد کمالی: از آن فوران تا فوران چاه 147 رگ سفید ، فوران د یگری بود ه که پیش از انفجار و خروج از کنترل، مهار کرد ه باشید ؟
بابااحمد ی: بله، از سال 92 تا فوران رگ سفید 147 بیش از 60 حلقه چاه را که از کنترل خارج شد ه بود ، مهار کرد ه ایم. ما اولین بار د ر خشکی روی چاه «هات تپ» زد یم. یعنی وقتی هیچ گونه د سترسی به چاه ند اریم یا کوه ریزش کرد ه یا سیلابی آمد ه و یا اینکه قد مت بستن چاه طولانی بود ه و مثلا چاهی را 25 سال بسته اند و هیچ گونه برایند ی از چاه ند اریم که اگر یک چاه را باز کنیم، چه اتفاقی می افتد ؛ به همین د لیل  هات تپ زد یم.

کمالی: آقای بابا احمد ی برای اینکه به اصل مطلب برسیم، قبل از هر عملیاتی می د ید م که با اینکه می د انستید کار سخت است، اما با روحیه ای عجیب جلو می رفتید و می گفتید که من کنترل می کنم. این روی ما بسیار اثر می گذاشت. همین طور مطالب علمی ای که می گفتید ، همه د قیق بود .
بابااحمد ی: رگ سفید 147 د ر گنبد گازی قرار گرفته است با فشار بسیار بالا اما به عنوان یک چاه نفتی برنامه ریزی شد ه بود تا به تولید برسد . ما برنامه د اشتیم تا از گاز عبور کنیم و به قسمت نفتی برسیم. چاه به صورت هوریزنتال حفاری شد ه و تصور می شود وقتی با یک مته 8 و سه د هم اینچ هوریزنتال وارد مخزن می شویم، مانند این است که 700 حلقه چاه را بازکرد ه ایم و حالا شما حسابش را بکنید با چنین فشارگازی وقتی با فوران و انفجار روبه رو شویم، باید صحبت از لرزشی د ر ابعاد ریشتر کنیم. از 25 کیلومتری، صد ای ناله های چاه می آید ، اما شوربختانه یک عد ه از د وستان که د ستی هم د ر کار د ارند ، با عد الت ننوشته اند . ما د وست د اشتیم که آنها بهتر بنویسند . آیا د ر جبهه جنگ کسی، کسی را تضعیف می کرد ؟

کمالی:قضاوت های نامنصفانه را کجاها می د انید ؟
بابا احمد ی: من با چاه زند گی کرد ه ام و نصف عمرم سرچاه بود ه ام. وقتی چاه خوشحال بود ، من خوشحال بود م و وقتی ناراحت بود ، من هم ناراحت بود م. چاه عین فرزند و خانواد ه خود م بود ه است. وقتی صد ای ناله چاه می آمد ، انگار صد ای ناله های فرزند م بود .من با چاه زند گی کرد ه ام و افراد ی که هم قطار من هستند و می د انند چاه یعنی چه، خود شان خوب می د انند که کجاها بد گفته و بد نوشته اند .
کمالی: د ر عملیات مهار چاه 147رگ سفید ، بیشترین د غد غه تان چه بود ه است؟
بابا احمد ی: تمام فکر ما این بود که تاج چاه آسیب نبیند . چاه وقتی نفتی است شرایط خاص خود را د ارد و وقتی گازی شود ، مانند بمبی است که جایی اند اخته ایم.

کمالی: همه می د انند شما فرد ی هستید که از کار کم نمی گذارید ؛ اول صبح جلسه، ظهر جلسه و شب هم جلسه و مد ام حضور مستقیم د ر عملیات.
بابا احمد ی: اگر بخواهم گسترد گی عملیات رگ سفید را توصیف کنم، باید اینطور بگویم: کجا د ید ه اید که د ر جایی 200 د ستگاه و بیشتر ماشین ترابری کار کند ، استخر آب 130 هزار و 70 هزار لیتری را د ر کوه آماد ه کنند ، د و لوکیشن چاه امد اد ی ظرف 15 روز آماد ه شود و د ه ها کار عملیاتی د یگر که باید از نزد یک د ید ه شوند تا عظمت و شکوه این عملیات به خوبی د رک شود .250 کیلومتر خط آبرسانی و خارج کرد ن 140 محموله از د اخل آتش با همین ترابری مناطق نفت خیز جنوب بود ه که آقای کمالی مد یر آن است. ما با یک چاه نا متعارف سر و کار د اریم که ابزار را نیز نامتعارف می کند .

کمالی: آقای بابا احمد ی برخی محموله ای شما نیز خطرناک بود ند ، مانند مخازن گازوییل د ر 50 متری آتش که حالت بمب د اشتند .
بابا احمد ی: د قیقا، همان روز اول 200 هزار لیتر گازوییل را از مهلکه بیرون د اد یم.

کمالی: من شما را می د ید م که گاهی اوقات تنها قد م می زد ید . د ر سرتان چه می گذشت؟
بابااحمد ی: اگر به عنوان فرماند ه عملیات مهار آتش، وظایف را قبول کرد ه ایم، باید همه به چشم ببینند که پیش قد م هستیم. صد ای ناله های چاه 147 رگ سفید ، مثل ناله فرزند م بود که د ر گوشم می پیچید و باید خیلی زود به آن خاتمه می د اد یم.