شخصیت های مرتبط  با نفت  در تاریخ  معاصر  ایران

از کودتای نفتی تا خدمت به اجنبی ها

بخش پنجم

 

علي بهرامي   تاريخ نفت در ايران حوزه هاي بسيار وسيعي را شامل مي شود. نفت ايران فقط مهندسي، شيمي و پليمر نيست. نفت براي ايران يعني جامعه، فرهنگ، اقتصاد، هنر، شعر و ... اين سوخت فسيلي جان مايه بسياري از تحولات تاريخي است و احتمالا اغراق نباشد اگر بگوييم تاريخ معاصر ايران، بدون نفت هرگز قابليت شناخت دقيق ندارد. شايد سوخت بسياري از ماجراهاي تاريخي را نفت تامين کند. از مشروطه تا پهلوي به تحولات تاريخي که بنگريم، حتما ردپاي نفت را خواهيم ديد. جايي پررنگ و جايي کم رنگ؛ اما به هر حال حضور نفت در تاريخ معاصر ايران، سنگيني مي کند. اين حضور تاريخي به مدد شخصيت هايي رقم خورده که تحولات تاريخي، بدون وجود و کنش هاي آنها امکان نداشته است. در دو شماره گذشته، تلاش کرديم تا نيم نگاهي به شخصيت هايي بيندازيم که در تاريخ نفت ايران بسيار تاثيرگذار بوده اند؛ اما به سبب کمتر پرداختن رسانه ها به آنها کمي مغفول مانده اند. از دکتر مصدق، آيت الله کاشاني و ... برخي شخصيت هاي ديگر، گذشته ايم، ضمن اينکه منکر نقش تاريخي شان نمي شويم؛ اما تلاش کرديم کساني را معرفي کنيم که احتمالا کمتر معرف مخاطبان «مشعل» هستند. اينک بخش پنجم از اين سلسله مطالب را با هم مي خوانيم.

اسکندر آزموده و یک کودتای سیاه

سپهبد اسکندر آزموده، در سال 1291ش در تهران متولد شد. مراتب ترقی خود را در ارتش طی کرد و در یک بزنگاه تاریخی که با نفت پیوند خورد، پایش به تحولات تاریخی ایران معاصر باز شد. او در 1332 خورشیدی و در جریان کودتای 28 مرداد علیه ملی شدن صنعت نفت، دعوت سرهنگ نصیری را برای شرکت در کودتا بر ضد دولت پذیرفت. با زاهدی دیدار و همه چیز را برای برانداختن دولت آماده کرد. او شبانه افسران را توجیه می کرد و در کودتای نفتی، چهار ماموریت مهم داشت: 1. دستگیری سرهنگ ممتاز فرمانده هنگ جمشیدآباد و مأمور حفاظت از منزل نخست‏ وزیر 2. استقرار بخشی از نیروهای خود در نزدیکی منزل دکتر مصدق به این دلیل که چنانچه مقاومتی از سوی نیروهای حافظ منزل وی روی داد، این نیروها به تقویت سربازان گارد بپردازند 3. دستگیری سرتیپ ریاحی، رئیس ستاد ارتش 4. قطع مخابرات مرکز بازار. فعالیت های سرهنگ آزموده در روز 24 و 25 مردادماه با شکست مواجه و از سوی ارتشی های حامی مصدق دستگیر شد، اما یک روز پس از پیروزی کودتاگران در 29 مرداد، آزموده از حبس آزاد شد و فرماندهی تیپ یکم کوهستانی و تیپ یکم زرهی را به عهده گرفت و به دستگیری افسران وفادار به دولت دکتر مصدق اقدام کرد. او پس از سال ها فعالیت در بخش های مختلف ارتش و همچنین بازنشستگی در سال 1347 خورشیدی، به معاونت وزارت دارایی و سرپرستی کل گمرک منصوب شد. آزموده در سال های 1353 تا 1356 نیز استاندار آذربایجان شرقی بود.

شاپور ریپورتر  در خدمت انگلستان

شاپور ریپورتر در 8 اسفند 1299 در تهران به دنیا آمد. او فرزند اردشیر جی ریپورتر بود که پهلوی اول را شناسایی و به آیرونساید، فرمانده اصلی کودتای 1299 معرفی و نقش اصلی را در به قدرت رسیدن او ایفا کرد. شاپور ریپورتر برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت. پس از فارغ التحصیلی در رشته علوم سیاسی به خدمت وزارت خارجه بریتانیا درآمد و کارهای مهمی را برای انگلستان به انجام رساند. او در سال 1947 میلادی به ایران آمد و پایش به تاریخ نفت ایران باز شد؛ چرا که بزودی و در زمان ملی شدن صنعت نفت از طرف انگلستان، مامور به سفارت آمریکا شده بود. او یکی از ماموران مخفی انگلستان و آمریکا برای براندازی دولت مصدق و کودتا علیه ملی شدن صنعت نفت بود. در یکی از اسناد تاریخی درباره وی آمده است: «در جریان بحران نفتى و به مدت یک دوره سه ساله وى به عنوان مأمور موقت وزارت خارجه ایالات متحده، مشاور سیاسى سفیر هندرسن بود. در خلال دوره‏اى که به براندازى مصدق منجر شد، مسؤولیت عملیات در صحنه را به عهده داشت». او در همان بحران نفتی، مطالبی به نفع پهلوی دوم در مطبوعات انگلستان می نوشت؛ مطالبی که جای پای محمدرضا پهلوی را نزد انگلیسی ها و در برابر ملی شدن صنعت نفت، محکم تر می کرد. ریپورتر به پاس خدمات موثرش در کودتای 28 مرداد 1332 به بزرگترین دلال کمپانی های تسلیحاتی و غیر تسلیحاتی انگلستان در ایران تبدیل و به پاس خدماتش به دولت بریتانیا در 29 اسفند 1351 به دریافت لقب «شوالیه» و عنوان «سر» نائل شد.

هری ترومن و ماجرای نفت

هری ترومن، سی و سومین رئیس جمهور آمریکا بود و دست روزگار، پای او را به تاریخ نفت ایران کشاند. ریاست جمهوری برای او بسیار تصادفی بود؛ چرا که پس از مرگ روزولت، او که معاون رئیس جمهور بود، به صورت خودکار و بر اساس قوانین کشور آمریکا در سال 1945 رئیس جمهور شد. او در بحرانی ترین دوران خاورمیانه به ریاست جمهوری آمریکا رسید. تهدیدهای اتحاد جماهیر شوروی در این منطقه راهبردی، شکل گیری   مجعول اسراییل و حساسیت های توسعه نفت و انرژی در خاورمیانه از مهمترین مسائل در دوران ریاست جمهوری او محسوب می شود. در دوره او بود که روابط ایران و آمریکا از شکل محدود به وضعیتی بسیار گسترده و همه جانبه درآمد. حضور ترومن و آمریکا در ایران، روز به روز گسترده تر می شد تا اینکه مسأله ملی شدن صنعت نفت ایران پیش آمد. ترومن در ظاهر با مصدق همکاری کرد و وعده هایی برای حمایت نیز به او داد اما در اصل، معتقد بود که ادامه روند ملی شدن صنعت نفت می تواند معادلات انرژی را در منطقه خلیج فارس به شدت علیه آمریکا نیز بر هم بزند. مذاکرات ناکام مصدق و ترومن در سال 1951 میلادی، از دید آمریکایی ها و استمرار نهضت ملی شدن نفت می توانست کار تجارت نفت را در جهان و بویژه خلیج فارس و خاورمیانه با خطر بی ثباتی مواجه سازد. مصدق در تاریخ 1951 در رأس هیاتی وارد آمریکا شد و با مقامات از جمله ترومن ملاقات کرد؛ اما مذاکرات ناکام ماند. او می دانست که ملی شدن نفت در نهایت به ضرر منافع آمریکاست و در عین حال کوشید تا بین ایرانی ها و انگلیسی ها مصالحه ای ایجاد کند، حتی در سال 1952 شرکت های آمریکایی را تشویق کرد تا از ایران نفت بخرند.

حسین فاطمی  و درگیری با دربار

شاید در دولت دکتر مصدق هیچ نامی شهیرتر از دکتر حسین فاطمی نباشد. نامی که سرنوشتش با نفت ایران پیوند خورده است. او در سال 1296 خورشیدی در نایین به دنیا آمد. کار سیاسی خود را با فعالیت مطبوعاتی آغاز کرد و مدت ها به این کار پرداخت. پس از تشکیل جبهه ملی در سال 1328 خورشیدی در کنار دکتر مصدق قرارگرفت و روزنامه «باختر امروز» را به روزنامه این گروه سیاسی تبدیل کرد. او به آرا و نظرات دکتر مصدق درباره ملی شدن صنعت نفت پرداخت و بنابر گفته خود دکتر مصدق، پیشنهاد اصلی ملی شدن صنعت نفت برای نخستین بار از سوی دکتر فاطمی مطرح شده بود. فاطمی به هنگام نخست وزیری دکتر مصدق، معاونت سیاسی- پارلمانی او را به عهده داشت. او در مهر ماه 1331 از سوی دولت دکتر مصدق، وزیرامور خارجه ایران شد. وزارت خارجه را از عوامل انگلستان تصفیه و در تاریخ 30 مهر 1331 در یادداشتی خطاب به سفارت انگلیس، تصمیم دولت ایران را به قطع رابطه سیاسی با دولت انگلستان اعلام کرد. شاه که با این تصمیم مخالف بود، مشکلات بسیار زیادی برای دکتر فاطمی به وجود آورد. فضای جامعه به خصومت آمیزترین شکل ممکن نزدیک می شد. در 25 مرداد 1332 خورشیدی تظاهرات مهمی در میدان بهارستان برگزار شد و دکتر فاطمی در آن از پایان سلطنت و برقراری جمهوری سخن گفت. او که کوشید دست انگلستان را از نفت ایران قطع کند، پس از کودتای 28 مرداد در روز چهارشنبه 19 آبان 1333 در میدان تیر لشکر 2 زرهی واقع در پادگان قصر اعدام شد.

احمد اخگر و حمایت از نفت ملی

احمد فرسیو، مشهور و متخلص به اخگر، در سال 1267 خورشیدی در تهران متولد شد. او فعالیت های بسیار زیادی به همراه مشروطه خواهان انجام داد و سمت های متعددی را در دوران مشروطه به دست آورد. مدتی نیز حاکم کازرون شد و در سازمان دادن به حرکت خودجوش اهالی فارس برای مقابله با تجاوز انگلستان به بوشهر، نقش مهمی داشت تا آنجا که نشان لیاقت را در سال 1299 احمد شاه، به پاس زحماتش دریافت کرد. او در مجلس پنجم شورای ملی به نمایندگی برگزیده شد و به خاتمه سلسله قاجار و آمدن دودمان پهلوی رای مثبت داد. مدتی از سیاست کناره گرفت؛ اما در سال 1320 خورشیدی و پس از اشغال ایران از سوی متفقین، انگلیسی ها به بهانه اینکه اخگر با آلمانی ها همدست بود، او را دستگیر و زندانی کردند. او چهارسال در زندان بود و در طول این مدت به فعالیت های ادبی اش پرداخت. اخگر با آغاز نهضت ملی شدن صنعت نفت یک بار دیگر وارد میدان و کارزار سیاست و در سال 1331 خورشیدی از سوی مردم بوشهر به نمایندگی انتخاب شد. او بسرعت از سوی عده ای دیگر از هواداران ملی شدن صنعت نفت، فراکسیون نهضت ملی را در مجلس آن زمان، تشکیل داد و همچون سایر نمایندگان عضو فراکسیون نهضت ملی به طرفداری از مصدق در مجلس متحصن شد و با صدور اعلامیه، پشتیبانی خود را از دولت مصدق اعلام کرد. پس از وقایع 30 تیر 1331، اخگر در مخالفت با حکومت نظامی در مجلس نطق کرد. او در 24 تیر 1332 همراه با سایر نمایندگان فراکسیون نهضت ملی در حمایت از دکتر مصدق، از نمایندگی استعفا کرد.