ظرفیت های سبک زندگی ایرانی - اسلامی برای پیشگیری و مقابله با کرونا

(بخش نخست)

حميد فلاحتي  از زماني که انسان پا به جهان خاکي گذاشت، زندگي او همواره با  فراز و فرودهايي همراه بوده و جامعه انساني در طول تاريخ، آبستن حوادث مختلفي بوده است. اين حوادث گاه دست ساخته بشر است، گاهي اقتضاي طبيعت خاکي و گاهي نيز ابتلائات و آزمايش هايي الهي است. امروزه جامعه جهاني، با پديده اي به نام ويروس کرونا يا کوويد 19 مواجه شده و درکمتر از سه ماه از پيدايش، به فهرست بيماري هاي فراگير تاريخ اضافه شده است تا نشان دهد که شيوع جهاني امراض در دنياي امروز نيز مي تواند بشر را تهديد کند.

پيدايش و گسترش پديده هايي مانند ويروس کرونا، از دو جهت با مساله سبک زندگي در ارتباط است؛ تاثير سبک زندگي بر پيدايش و شيوع بيماري هايي مانند کرونا و تاثير چنين بيماري هايي بر سبک زندگي انسان ها. به تعبير ديگر، رابطه بيماري هاي ويروسي با سبک زندگي رابطه اي دوسويه است؛ به گونه اي که هم مي تواند در پيدايش و گسترش بيماري يا پيشگيري، مديريت و کنترل آن نقش داشته باشد و هم از وجود و گسترش اين بيماري متاثر شود.

 

چيستي کرونا

واژه «کروناويروس» از کلمه لاتين «corōna»، به معني تاج يا هاله گرفته شده است. اين واژه به مشخصه ظاهري ويريون ها (شکل عفوني ويروس) که در زير ميکرسکوپ الکتروني ديده مي شود، اشاره دارد که حاشيه اي از سطح بزرگ و پياز دارد و يادآور تصويري از يک تاج سلطنتي يا تاج خورشيدي است؛ از اين رو کروناويروس ، «ويروس تاج دار» نيز ناميده مي شود.  کروناويروس ها،  خانواده بزرگي از ويروس ها و زيرمجموعه کروناويريده هستند که از ويروس سرماخوردگي معمولي تا عامل بيماري هاي شديدتري همچون سارس، مرس و کوويد 19 را دربر مي گيرد. کروناويروس ، در سال 1965 کشف شد و مطالعه روي آنها تا اواسط دهه 1980 به طور مداوم ادامه داشت. اين ويروس به طور طبيعي در پستانداران و پرندگان نيز شيوع پيدا مي کند. با اين حال تاکنون هفت کروناويروس منتقل شده به انسان، کشف شده است که آخرين نوع آنها، در دسامبر 2019 در شهر ووهان چين با همه گيري در انسان شيوع پيدا کرد.  سبک زندگي، اصطلاحي مرکب از دو واژه «سبک» و «زندگي» است. از  واژه «سبک» در زبان عربي به «اسلوب» و در زبان انگليسي «style» تعبير مي شود. ترکيب  life style(سبک زندگي) نخستين بار در آثار دو جامعه شناس آلماني به نام هاي جورج زيمل و ماکس وبر به کار برده شد؛ اما آثار آنها تا دهه 50 قرن 20 به انگليسي ترجمه نشد. مشهور است که «آلفرد آدلر»، بنيانگذار روانشناسي فردي، اين اصطلاح را در سال 1929 ميلادي و به منظور توصيف ويژگي هاي زندگي آدميان به کار برده است.  سبک زندگي، مجموعه اي از الگوهاي نظام مند رفتاري افراد است که در باورها، ارزش ها و هنجارهاي شکل گرفته در يک فرهنگ يا خرده فرهنگ ريشه دارد. امروزه اصطلاح سبک زندگي با مجموعه اي از مفاهيم، پيوندي تنگاتنگ دارد. مفاهيمي مانند فرهنگ، جامعه، رفتار، اخلاق، شخصيت، هويت، توليد، مصرف، طبقه اجتماعي، سليقه و نياز. سبک زندگي بسته به شرايط فرهنگي، سياسي، اقتصادي و جغرافيايي، مدل هاي مختلفي را شامل مي شود. از اين رو مي توان رويکرد و مدل هاي مختلفي از سبک زندگي را ارائه کرد. شرايط پيش آمده در پي گسترش ويروس کرونا را مي توان فرصتي براي اصلاح سبک هاي زندگي نادرست و تقويت و ترويج هر چه بيشتر سبک صحيح زندگي دانست.

 

  تغيير بينش

انديشمندان سبک زندگي، اتفاق نظر دارند که سبک زندگي متاثر از نوع باورها و ارزش هاست. انسان هويتي سه لايه دارد؛ لايه عميق آن، جهان بيني يا باورها و اعتقادات فرد است. لايه مياني، ارزش ها و ايدئولوژي است و لايه سطحي، بيروني و ملموس، رفتار ظاهري يا کنش هاي انسان است. بدون شک، باورها و ارزش ها رفتارها  و کنش هاي آدمي را شکل مي دهد.  هر انساني نگاه خاصي به خدا، جهان، حيات بعد از مرگ و اختيار بشر دارد. اين بينش ها و نگرش ها، ارزش هايي را براي آدمي رقم مي زنند. به عنوان نمونه، براي فردي، مصرف و براي ديگري، توليد؛ براي يكي، مالاندوزي و براي ديگري، بخشندگي؛ براي يكي، خودپرستي و براي ديگري، فداكاري؛ براي يكي، سرافرازي ميهن و براي ديگري، بيگانه پرستي؛ براي يكي، رعايت سنت ها و براي ديگري، مُد؛ براي يكي اعتماد به خدا و براي ديگري اتكا به اين و آن، ارزش است.  نكته مهم اينكه، بينش ها، ارزش ها را و ارزش ها، رفتارها را شكل مي دهند، به عنوان مثال اگر در چهارراه، چراغ راهنما نبود يا براي دقايقي خراب شد، در اين صورت، فرد باگذشت، ديگران را مقدم دانسته و به آنها راه عبور مي دهد؛ اما انسان خودخواه فقط به اين فكر مي كند كه چگونه پيش از ديگران عبور كند يا مثلا كسي كه پايبند به نظم باشد، اتاق يا محل كارش چيدمان منظمي دارد؛ اما كسي كه نظم براي او ارزش محسوب نمي شود، اتاق يا محل كارش به شكل ديگري است. از آنجا كه رفتارها تحت تاثير هنجارها و ارزش ها شكل مي گيرند و ارزش هاي آدمي با نگرش ها و بينش هاي او در ارتباط است، مي توان گفت سبك زندگي، محصول باورها و ارزش هاي آدم است و از آنجا كه نظام كلي بينشي يعني نظام مومنانه و نظام غيرمومنانه، مي توان گفت دو الگوي اصلي سبك زندگي وجود دارد: سبك زندگي مومنانه و غيرمومنانه.توجه به پيدايش و گسترش ويروس کرونا، تصور ما را از جهان دگرگون کرد. اين ويروس نشان داد که جهان، اسرارآميز است و اين امر ممکن است، طومار زندگي بشر را با همه طول و عرض تمدني اش و با تمام پيشرفت هاي علمي و تکنولوژي آن درهم بپيچد. آدمي بايد بياموزد که جهان پر از اسرار ناشناخته است و او در غار هزارتويي گام برمي دارد که از هر کناره اش رازي آشکار مي شود. آدمي به اين واقعيت دست مي يابد که در اين جهان، ماده و معنا در هم تنيده اند. جسم و جان درهم پيچيده اند؛ جان گران آدمي، در گرو جسمي ارزان و ناچيز مانند کروناست و پاسداشت جان، در گرو چشمداشت به پاکيزگي در جسم است.

از سوي ديگر با دقت در وجود اين ويروس مي توان دريافت، واقعيت هايي در جهان وجود دارند که نمي توان آنها را ناديده گرفت و از آنها بسادگي عبور کرد؛ بلکه بايد در برابر آنها سر فرود آورد. در نتيجه همه چيز ساخته ذهن انسان نيست و واقعيت هايي سترگ وجود دارند که راه ما را مي بندند و ما را به شناخت خود وا مي دارند.

هستي در نگاه ظاهري و سطحي، محل ظهور نشانه هاي گوناگون از سوي كنشگران بسياري است و هر يك از آفريدگان خدا از صورتهاي ساده هستي گرفته تا صورت هاي پيچيده تري مانند گياهان، حيوانات و انسان ها، هر يك مبدا و منشا انجام افعال و ظهور آثار خاصي هستند؛ اما اين نگاه با ديدگاه توحيدي سازگاري ندارد.

در نگرش توحيدي اسلام، تنها موثر حقيقي و مستقل عالم، خداوند بلندمرتبه است و جز او، كنشگر ديگري و فاعل تام و مستقلي وجود ندارد. تنها او مي آفريند و روزي مي دهد و در اين كار، بي نياز از ديگران است. بنابراين توحيد افعالي بر دو اصل استوار است؛ نخست آنكه خداوند در انجام كارهاي خود يكتاست و هيچ شريك و ياوري ندارد و دوم آنكه هر موجودي غير از خداوند، در فعل خود مستقل نيست و هيچ فعلي در عالم واقع نمي شود، مگر آنكه با اراده و خواست او همراه باشد.   فضل بن شاذان از امام رضا(ع) روايت زيبايي را بازگو مي كند كه حضرت، شيعه را داراي اين ويژگي هاي اعتقادي مي داند: «هر كس به يگانگي خداوند اقرار كند و خدا را به چيزي تشبيه نكند، و او را از هر آلودگي منزه بداند و معتقد شود كه هر نيرو و قوه و حركتي از طرف خداوند است و اراده و مشيت او بر همه جا حكومت مي كند، جسم و جان مردم در اختيار اوست، عالم امر و خلق در دست اوست، به قضا و قدر خداوند اعتقاد پيدا كند و افعال بندگان را مخلوق بداند به خلقت تقديري نه تكويني... از شيعيان ما اهل بيت (ع) به حساب مي آيد.»  از روايت امام رضا(ع) استفاده مي شود كه گستره توحيد افعالي، تمام هستي را در بر مي گيرد و تصوير خاصي از رابطه خدا با جهان ارائه مي کند. انساني كه توحيد افعالي را باور كند، دست خدا را در همه امور گشاده مي بيند و حاكميت اراده و مشيت او را در همه جا، با چشم دل به تماشا مي نشيند و او را از كوچکترين بخش هستي جدا نمي داند. از نگاه چنين موحدي، تمام تحولات هستي، از حركت آسمان ها و كهكشان هاي دوردست گرفته تا رفتار ريزترين ذرات هستي، همه زير چيرگي و تسلط اراده خداوند و در حوزه فاعليت او واقع مي شود. ايمان به توحيد افعالي، افزون بر نقشي كه در باور و انديشه انسان موحد ايفا مي كند، آثار شگرفي بر حوزه عمل و رفتار انسان بر جاي مي گذارد؛ چنين انساني همواره بر خداوند توكل مي كند و از او ياري مي جويد و تحقق هيچ امري را در صورت تعلق اراده او، ناممكن نمي يابد. او همواره خدا را مي خواند و تنها به او اميد دارد. آياتي از قرآن كريم به مساله شفا و شفادهي پرداخته است؛ شفا در قرآن انواعي دارد: شفاي صدر  و شفاي جسم.  از اين رو هم بدن انسان مي تواند شفا يابد و هم روح و قلب آدمي. گستره شفا همه ابعاد وجود انسان را دربر مي گيرد. از سوي ديگر، قرآن كريم شفادهندگان را سه امر بيان مي كند؛ نخست خداوند،  ديگري قرآن  و سوم عسل.  ناگفته پيداست كه شفادهنده واقعي خداست و اگر قرآن يا عسل به عنوان عامل موثر در شفابخشي مطرح شده اند، به عنوان وسيله مي توانند در شفا دادن نقش داشته باشند.  قرآن كريم از ابراهيم خليل(ع) نقل مي كند: «وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِين و چون بيمار شوم، او [خداوند] شفايم مي دهد.»   در حديثي آمده که موسي كليم الله(ع) گفت: «پروردگارا درد از كيست؟»، خداوند فرمود: «از من». پرسيد: «پس درمان از كيست؟» فرمود: «از من»، پرسيد: «پس طبيب چه كاره است؟»، فرمود: «مردي است كه دارو به دست او فرستاده شده است.»  شفابخشي و طبابت، كار خداوند متعال است. طبيب واقعي اوست و اين خداوند بزرگ است كه دردها را مي شناسد، از حال بشر خبر دارد، خواص داروها را ميداند و در نظام آفرينش براي هر دردي دوايي قرار داده است. رسول خدا(ص) فرمود: «هر دردي را درماني است، پس چون دواي درد برسد، به اذن خداوند بهبود يابد.» 

بنابراين اصلاح بينش بر اساس سبک زندگي ديني مي تواند در مقابل ناملايمات زندگي ، آرامش روحي را به انسان هديه دهد. انساني که باورش اين است، همه امور در دستان باقدرت خالق هستي قرار دارد، خداوند او و تمام نيازهايش را مي بيند و به او توجه دارد، مرگ و زندگي در اختيار اوست، شفا و مريضي در قبضه قدرت اوست، پس بر او اعتماد و ضمن انجام وظايف خود، سرنوشت زندگيش را به او واگذار مي کند.

 

آثار تربیتی روزه    (بخش اول)

روزه، عبادتي ديني است و نقش سازنده و مفيدي در تربيت انسان دارد. در پرتو روزه داري، زمينه‎ها و شرايط لازم فراهم مي‎آيد تا متربي، خود به تلاش و کوشش بپردازد و استعدادهاي خود را شکوفا کند و به سوي کمال معنوي گام بردارد. همچنين روزه در تامين سلامت انسان نيز نقش مفيدي دارد. اين مطلب درصدد است آثار اجتماعي و تربيتي روزه را به اجمال مورد بررسي قراردهد.

تساوي افراد در برابر قانون

از آثار تربيتي روزه در بعد اجتماعي، احساس تساوي و برابري افراد جامعه در برابر قانون و برنامه‎هاي ديني است. يکي از باورهاي مثبت و سازنده در زندگي اجتماعي اين است که همه‎ افراد، خود را در برابر قانون در سطح ديگران بدانند و معتقد باشند که قانون به صورت برابر درباره‎ همه‎ افراد جامعه جاري مي‎شود. وجود اين باور که همه‎ افراد در برابر قانون يکسان هستند، باعث آرامش خاطر افراد و زمينه ساز امنيت اجتماعي مي‎شود. اگر همه‎ افراد جامعه احساس کنند که هيچ کس از دايره قانون بيرون نيست، به مرور زمان روحيه قانونمداري در جامعه تقويت مي شود.

خداوند در ماه رمضان، تساوي و برابري افراد در برابر قانون را اعمال داشته و همه را به طور يکسان موظف به روزه داري کرده است. چنانکه امام صادق(ع) به همين مطلب اشاره کرده و در جواب «هشام بن حکم» درباره فلسفه وجوب روزه مي فرمايند: «اما العله في الصيام ليستوي به الغني والفقير... فاراد الله عزوجل ان يسوّي بين خلقه؛ علت وجوب روزه آن است که فقرا و ثروتمندان يکسان شوند... . پس خداوند خواسته به وسيله‎ روزه، بين بندگان خود تساوي برقرار کند.»

خداوند مي خواهد در ماه رمضان همه‎ افراد جامعه طعم گرسنگي و تشنگي را بچشند و محروميت ها، سختي ها و فشارهاي ناشي از روزه داري را در کنار هم تحمل کنند. براين اساس مي‎توان گفت که يکي از آثار تربيتي روزه در بعد اجتماعي، برقراري مساوات و برابري بين افراد جامعه در برابر برنامه‎هاي ديني است. در اين ماه، خداوند نمونه‎اي از عدالت خود را به نمايش گذاشته و همه‎ افراد و اصناف جامعه را موظف به تحمل گرسنگي، تشنگي و چشيدن درد محروميت از نعمت‎هاي خداوند کرده است. با اجراي قانون روزه داري درباره اصناف جامعه، باور به  برابر بودن همه در برابر قانون تقويت شده و باعث مي‎شود هيچ کس براي خود تمايزي در برابر قانون قائل نباشد.

  غفلت زدايي

يکي ديگر از آثار تربيتي روزه در بعد اجتماعي، غفلت زدايي از ثروتمندان و آشنا کردن آنها با وضعيت زندگي فقرا و مسووليتي است که در برابر آنان دارند. در ماه رمضان، افراد ثروتمند در کنار فقرا طعم گرسنگي و تشنگي را مي چشند و محروميت‎ها را تحمل مي‎کنند. از اين طريق به طور محسوس از وضع محرومان جامعه آگاه مي شوند، درد هميشگي آنها را که نداري و فقر است، بخوبي لمس مي کنند. در حالي که اگر ماه رمضان نبود، هرگز چنين فرصتي براي آنها پيش نمي‎آمد؛ زيرا براي ثروتمندان و آنهايي که وضع مالي مناسبي دارند، هر وقت که بخواهند هر نوع غذايي آماده است و توان تهيه‎ آن را دارند. بنابراين هرگز دچار محروميت نمي‎شوند تا از وضعيت فقرا اطلاع پيدا کرده و رنج و فشار نداري را ـ که همراه هميشگي فقرا در زندگي است ـ لمس کنند و بفهمند که آنها چگونه روزگار را سپري مي‎کنند و همواره هوس و آرزوي غذايي لذيذ دارند؛ اما به دليل فقر، به آن دسترسي ندارند و از آن محروم هستند. در ماه رمضان افراد ثروتمند نيز با تحمل گرسنگي و تشنگي به طور محسوس، از حال فقرا و مستمندان باخبر شده، در کنار آنها فشار گرسنگي، محروميت و نداري را لمس مي‎کنند. چنانکه امام رضا(ع) در اين رابطه مي فرمايند: «... و ليعرفوا شده مبلغ ذلک علي اهل الفقرا والمسکنه في الدنيا فيؤدوا اليهم ماافترض الله لهم في اموالهم؛ روزه را خداوند واجب کرد تا مردم شدت فشار نداري را که در دنيا به فقرا و مستمندان وارد مي‎شود، بشناسند و آن را لمس کنند و حقي را که خداوند در اموال آنها براي فقرا قرار داده به آنها پرداخت کنند.»

ادامه دارد...