گفت و گوي «مشعل» با مديرعامل اسبق شرکت ملي پخش فراورده هاي نفتي ايران

انعکاس پخش را می توان در   بوی نان تازه  دید

سميه راهپيما - خبر انتشار ويروس کرونا و لزوم حضور نداشتن در مجامع عمومي، سرتيتر تمام صحبت هايي بود که از سيدناصر سجادي، مديرعامل اسبق شرکت ملي پخش فراورده هاي نفتي ايران شنيديم. از او دعوت کرديم تا به دفتر هفته نامه «مشعل» بيايد و صحبتي دوستانه فارغ از مباحث کاري و عملياتي داشته باشيم. سجادي سال 1333 در يک خانواده نفتي در مسجدسليمان متولد شد و تا سال اول ابتدايي در اين شهر بود و بعد از آن همراه با خانواده به شهر اهواز رفت و سال 1357 ليسانس خود را در رشته مهندسي شيمي در اين شهر به اتمام رساند. سجادي به واسطه يکي از آشنايان وارد پخش شد و 40 روز دوره آموزشي را در پخش اصفهان گذراند. به گفته او، «در گذشته پخش بخشي از شرکت نفت بود و از سال 1366 به شرکت تبديل شد.»

  در چه سني با صنعت نفت آشنا شديد؟

از دبستان و زماني که خواندن و نوشتن ياد گرفتم، با فرهنگ نفت آشنا شدم. آن زمان پدرم مجله هايي را که ماهانه در شرکت ملي نفت ايران منتشر مي شد به خانه مي آورد و من مطالب آنها را مطالعه مي کردم. با اين روش مادرم، من و خواهر و برادرهايم با محيط کار پدر و سختي هاي کارش آشنا شديم. اگر خانواده را توجيه کنيم که در محيط کاري ما چه مي گذرد، آنها بيشتر با ما همکاري خواهند داشت.

  همان طور که اشاره کرديد، در يک خانواده نفتي متولد شده و رشد کرده ايد، آيا علاوه بر نفت با پخش نيز آشنا بوديد؟

با توجه به اينکه از ابتدا در يک خانواده نفتي بودم، از ورود به اين صنعت استقبال کردم، اما نمي دانستم پخش چيست، زيرا آن زمان پخش، يکي از زير مجموعه هاي شرکت ملي نفت ايران بود و سال 1366 به شرکتي مستقل تبديل و وظايف آن نوشته شد. با  ورود و فعاليت در اين شرکت به مرور زمان با صنعت پخش آشنا شدم.

  اگر زمان به عقب بر گردد، آيا فعاليت در شرکت ملي پخش فرآورده هاي نفتي را ادامه مي دهيد؟

بله. اگر به گذشته بازگردم، دوباره به صنعت نفت مي آيم و در پخش فعاليت مي کنم، زيرا زماني که ماشيني جابه جا مي شود يا اينکه از يک کارخانه دودي بلند مي شود و کشاورزي که روي تراکتور در مزرعه خود کار مي کند و بوي ناني که از تنور نانوايي به مشام مي رسد، انعکاسي از فعاليت شرکت پخش را ترسيم مي کنند.

  چه مراحلي را طي کرديد تا به مديريت شرکت ملي پخش فرآورده هاي نفتي ايران رسيديد؟

سال 1366 همزمان با جدا شدن پخش از شرکت ملي نفت ايران به عنوان معاون مديرعامل شرکت پخش استان فارس معرفي شدم و يک سال بعد نيز مديرعاملي اين شرکت را به عهده گرفتم. سال 1374 به عنوان مدير تامين و توزيع شرکت ملي پخش به تهران آمدم. اين مديريت به دليل برنامه ريزي تامين سوخت کشور حساس و کليدي بود. سال 1382 به دليل آشنايي با زنجيره تامين و توزيع، مدير برنامه ريزي شرکت ملي پخش شدم و پيشنهاد عرضه بنزين با کارت هوشمند را دادم. با پيگيري هاي صورت گرفته اين طرح در قانون بودجه سال 1383 مجلس شوراي اسلامي مطرح شد تا عرضه نفت گاز و بنزين در بخش حمل و نقل به وسيله کارت هوشمند سوخت باشد. کارت هوشمند سوخت در قالب يک پروژه تعريف شد و به عنوان مسوول اين امر معرفي شدم. هدف اصلي از اجراي کارت هوشمند، سهميه بندي بود، زيرا ما يک تجربه سهميه بندي بنزين را در دوران جنگ داشتيم و آن زمان با کوپن انجام مي شد و در سال 85 و 86 ديگر نمي شد با کوپن سهميه بندي بنزين داشته باشيم. اين پروژه بسيار پيچيده بود، زيرا آن زمان کسي با کارت آشنا نبود و قشر با تحصيلات متوسط به بالا آن هم به صورت محدود از کارت بانکي استفاده مي کردند؛ از اين رو فرهنگ سازي بسيار مهم بود تا مردم بتوانند از اين کارت استفاده کنند. براي اجراي اين پروژه به زيرساخت هايي از جمله  اطلاعات خودرو براي صدور کارت نياز داشتيم، اما متاسفانه اطلاعات درستي در اختيار پليس راهنمايي و رانندگي نبود. موتورسيلکت ها نيز هيچگونه بانک اطلاعاتي نداشتند، ضمن آنکه زيرساخت هاي مخابراتي و بانکي نيز داشتيم، به مرور زمان اين زيرساخت ها را فراهم کرديم و سال 1396 کارت هوشمند سوخت اجرايي شد.  زماني که اين پروژه اجرايي شد، مدير سامانه هوشمند سوخت و بعد از آن قائم مقام شرکت ملي پخش فرآورده هاي نفتي ايران شدم، سال 1393 به عنوان مديرعامل اين شرکت معرفي و اواسط سال 1395 نيز بازنشسته شدم.

  فعاليت امروز شما چيست؟

بعد از اينکه بازنشسته شدم، از سوي شرکت سرمايه گذاري صنعت نفت که وابسته به صندوق بازنشستگي صنعت صنعت بود، دعوت به کار شدم و اکنون بيشتر با آنها همکاري مي کنم. 10 شرکت زيرمجموعه شرکت سرمايه گذاري صنعت نفت و کارهاي ساخت پمپ بنزين هاي کوچک را انجام مي دهند. طي يک تا يک سال و نيم حدود 14 پمپ بنزين کوچک در تهران ساخته شد. براي اين کار با شهرداري هاي مناطق استان تهران همکاري داشتيم و آنها زميني را به صورت اجاره در اختيار شرکت سرمايه گذاري مي گذاشتند، پيش بيني مي کرديم 100 پمپ بنزين تک سکو در تهران ساخته شود، اما با عدم همکاري شهرداري ها روبه رو شديم و نتواستيم اين تعداد را محقق کنيم. زماني که شاغل بودم، اين کار را در اصفهان انجام داده بودم و با يک شرکت سرمايه گذاري 16 پمپ بنزين تک سکو در اين شهر ساختيم و مشکل مردم در صف هاي بنزين حل شد. آنجا شهرداري ها همکاري خوبي داشتند. همچنين يکي از شرکت هاي زير مجموعه شرکت سرمايه گذاري صنعت نفت، تنها شرکتي است که به فرودگاه امام خميني(ره) سوخت مي دهد.

  يک خاطره و تجربه را که در ذهنتان ماندگار شده است، بگوييد؟

سال 1394 روزهاي آخر ماه رمضان را سپري مي کرديم که پيامکي از مدير عمليات با موضوع از کار افتادن هشت جايگاه تهران به دستم رسيد. بلافاصله به سامانه هوشمند زنگ زدم که اشغال بود و متوجه شدم اتفاقي افتاده است و عيد فطر و همراه آن مسافرت هاي اين ايام نيز نزديک بود. ساعت 5 و 30 دقيقه صبح به محل کارم رسيدم. تمام مديران و مشاوران جمع شدند و بعد از بررسي يکي از کارشناسان علت را پيدا کرد. ساعت 7 صبح متوجه اشکال شديم و سال 10 صبح بحران را در کشور کنترل کرديم. اگر در اين شرايط حساس استرس را به زيرمجموعه خود منتقل مي کرديم، نمي توانستيم بحران را مديريت کنيم. مي توان گفت در محيطي که آرامش حاکم باشد، اعتماد به نفس و ايده هاي نو افزايش پيدا مي کند.

  بهتر است يک مقدار از فضاي کاري فاصله بگيريم و به موضوع هاي ديگر بپردازيم که کمتر در مورد شما به آن پرداخته شده است، آخرين کتابي که خوانديد، چه بود؟

به دليل مشغله کاري که داشتم، نتوانستم کتاب زياد بخوانم و آخرين آن هوش هيجاني است که يکي از همکاران نفتي هديه داده بود.

  آيا اهل فوتبال هستيد؟

بله، اهل فوتبال هستم و از زماني که دبستان بودم تا دبيرستان بازي مي کردم. خوزستاني ها معمولا استقلالي هستند. يکي از پسران من پرسپوليسي و عاشق اين است که بازي اين دو تيم را در کنار من ببيند، زيرا به دليل اينکه طرفدار دو تيم مخالف هم هستيم، جذابيت بيشتري برايش دارد.

  آيا در خانه به همسرتان کمک مي کنيد؟

بيشتر خريد خانه با من است، اما داخل خانه نه.

  وقتي صحبت از نوروز مي شود، چه مفهومي از اين ايام به ذهنتان مي آيد؟

نوروز هميشه براي ما خاطرات خوبي داشته است،. اگر قرار بود در بچگي لباس نويي بخريم، در آن ايام بود و بيشتر مسافرت ها نيز براي آن ايام برنامه ريزي مي شد. بزرگ تر که شديم کلمه نوروز تغيير و تحول در طبيعت را در ذهنمان تداعي مي کرد و اينکه در خودمان نيز اين تحول را ايجاد کنيم.

  اولين تجربه نوروزي شما که کنار خانواده نبوديد، چه سالي بود؟

نوروز 1367 نخستين سالي بود که کنار خانواده خود نبودم. آن زمان مسووليت شرکت پخش استان فارس را به عهده داشتم. زماني که اولين روز سال پشت ميز کارم نشستم، متوجه شدم که رانندگان نفتکش، پيمانکاراني که کار حمل و نقل را انجام مي دهند نيز، شرايط مثل من را دارند. همان طور که مي دانيد، مسافران زيادي به دليل جاذبه هاي گردشگري ايام نوروز به اين استان سفر مي کنند. زماني که به شرکت پخش آمدم، نوروز را در کنار خانواده حس نکردم، زيرا وظيفه پخش، خدمات رساني است و براي سفر رفتن و دور هم جمع شدن نياز به سوخت دارند.  نوروز امسال سيل آمد و استان فارس و... درگير آن بودند و امدادرساني هاي زيادي در اين ايام صورت گرفت، همه از کمبود نان و آب و برق و... صحبت مي کردند، اما کسي نمي گفت که سوخت نداريم و چادرهاي ما سرد است يا اينکه هليکوپترها سوخت ندارند. تمام اينها به دليل برنامه ريزي منسجمي است که از قبل طراحي شده است. زماني که مردم در ايام خاص به شهرهاي سياحتي و زيارتي مي روند، بايد از قبل برنامه ريزي داشته باشيم تا در پيک خاصي سوخت بدون کم و کاستي در زنجيره توزيع قرار گيرد و انبارهاي نفت مناطق پرسفر تامين باشد و مخازن پمپ بنزين هاي جاده اي نيز پر باشد.

  چگونه به استقبال نوروز 1399 مي رويد؟

هر سال در اسفند ماه شور و شوق خاصي حاکم بوده است، اما امسال اينگونه نيست و کسب و کار به دليل ويروس کرونا رونق ندارد. اين ويروس در تمام کشورها نيز گسترش يافته است؛ از اين رو قابل پيش بيني نيست و بايد ديد که چه شرايطي پيش مي آيد. نوروز 1399 يک سال استثنايي است؛ ويروس کرونا اين سال را با تمام نوروزها متفاوت مي کند، زيرا ممکن است سفرها کنسل و دورهمي هاي خانوادگي کمتر شود. البته بايد ديد که شرايط ويروس کرونا چگونه است. با توجه به ملاحظات اين ويروس اکنون قدر آنچه را که برايمان عادي شده بود، مي دانيم.

  آيا خانواده شما با شرايط کاريتان کنار آمده بودند؟ فرزندان شما شغل شما را ادامه داده اند؟

نقش همسرم در دوران کاري ام بسيار مهم بود و ايشان در غياب من به امور فرزندان و خانه رسيدگي مي کرد. سه پسر دارم و هيچ کدام از آنها به کار دولتي علاقه اي ندارند، فرزند بزرگم وکالت خوانده است، فرزند دوم نيز به ساخت بازي هاي رايانه اي علاقه مند است و فرزند سوم نيز، مديريت بازرگاني خوانده و امسال فارغ التحصيل شده است. سعي بر اين بوده که خانواده کمبود عاطفي نداشته باشند.

  در پايان توصيه شما به جوانان چيست؟

اکنون يک نوع بي علاقگي در کارها ديده مي شود، از اين رو به جوانان توصيه مي کنم در شغلي فعاليت کنند که به آن علاقه مند هستند، زيرا اين علاقه باعث رشد و افزايش قدرت خلاقيت مي شود. همه به دنبال کار دولتي نباشند و با استفاده از قدرت خلاقيت و ابتکار پيش بروند.