آشنايي کوتاه با آثار هنرمندان ايران

خــطِ خـوش؛ ســازِ خـوب

علي بهرامي علاقه ديرينه ايرانيان به هنر و هنرمندان موجب شده است تا تاريخ گواهي دهد هنرمندان ايراني با چه ظرافت هايي در دوران هاي مختلف هنر پيشامدرن، مدرن و يا پسامدرن به کارهاي هنري اشتغال داشتهاند. هنرمندان ايراني با ذوق و سليقه اي وصف ناشدني، نام خود را در ايران جاودانه کرده اند و بسياري از آنان چون ستاره اي درخشان در آسمان هنر جهان درخشيده اند. در اين سلسله مطالب مي کوشيم تا هر بار گوشه و شمه اي از هنرهاي ايراني را که عمدتا در حوزه هنرهاي تجسمي قرار مي گيرند، به شما معرفي کنيم.

«بسم الله الرحمن الرحیم»، امیرخانی

تاریخ هنر خوشنویسی در ایران بیش از هزار سال است که دنیا را مبهوت خود کرده است. این هنر را که تقریبا همزاد با ورود اسلام به ایران است، می توان یکی از مظاهر تمدنی ایران اسلامی دانست. تمدنی که چندین قرن و در اوج درخشندگی، توانست جهان را به سوی خود خیره سازد. در میان انواع خوشنویسی ها و در حقیقت انواع خطوطی چون نسخ، ثلث، ریحان، تعلیق و شکسته نستعلیق، توقیع، رقاع و... سه خط تعلیق، نستعلیق و شکسته نستعلیق، خطوط ابداعی ایرانیان است. این خطوط بیش از هر خط دیگری مورد توجه ایرانیان بوده و هنرمندان بسیار بزرگ و شهیری در حوزه این سه خط، توسط ملت ایران به جهان کنونی هنر، معرفی شده است. استاد غلامحسین امیرخانی یکی از اساتید بنام معاصر ایرانی در زمینه هنر خوشنویسی و از چهره های ماندگار تاریخ هنر و فرهنگ کشورمان است. او سال 1318 خورشیدی در طالقان به دنیا آمد و تا کنون آثار بسیار زیبا و لطیفی را به رشته تحریر در آورده است که از جمله آنها می توان گلستان سعدی، دیوان خواجوی کرمانی، رباعیات خیام، دیوان حافظ و ... را نام برد. در میان آثار استاد امیرخانی یک خوشنویسی «بسم الله الرحمن الرحیم» است. این خوشنویسی نستعلیق چنان هنرمندانه است که نمی توان با دیدن آن لب به تحسین نگشود و با ذکر و نام و یاد خداوند بزرگ به آرامش نرسید. بسم الله الرحمن الرحیم استاد امیرخانی برگرفته از شعر زیبای نظامی گنجه ای است که می گوید: «بسم الله الرحمن الرحیم  هست کلید در گنج حکیم» و در تابلو استاد امیرخانی نیز مصرع دوم به نگارش در آمده است. استاد امیرخانی این اثر خویش را در سال 1375 خلق کرده است.

«اسبان»، تجویدی

هنر نقاشی اصیل ایرانی، سالهاست که با عناوینی چون «نگارگری» و «مینیاتور» چشم های بسیاری را در جهان خیره نگه داشته است. از کمال الدین بهزاد و سلطان محمد تا رضا عباسی و محمود فرشچیان، همگی خالق آثاری بوده اند که همچنان بر تارک فرهنگ و هنر این سرزمین می درخشند. با پایان دوران صفویه و تاثیر هنر اروپایی بر فکر و ذهن نقاشان ایرانی، «بعد» و «سایه» در نگارگری ایرانی نیز نمایان شد تا اینکه برخی نقاشان چیره و زبردست ایرانی چون استاد علی اصغر تجویدی، نقاط طلایی و ماندگاری را با توجه به این تغییرات، در هنر نقاشی ایرانی خلق کردند. علی اصغر تجویدی سال 1327 خورشیدی در شهر فسا متولد شد و راه زندگی خود را در هنر پیدا کرد. او غیر از نگارگری به مجسمه سازی نیز می پردازد. استاد تجویدی آثار شاخص بسیار زیادی دارد و نگارگری های او را حتما در قالب های مختلفی چون چاپ و تابلو فرش دیده اید. از جمله آثار وی می توان به جام الست، شیخ صنعان و دختر ترسا، شور مستی، آفتاب می، دختر و اژدها، خیال نقش تو، ترنم، یوسف و زلیخا، آهنگ چنگ، شیرین و فرهاد، دختر غمگین، فردوسی، معراج، پیل در شب تار، ایوان مدائن، محرم راز، همای سعادت و ... اشاره کرد. در میان آثار علی اصغر تجویدی اثر« اسبان» پیچیدگی های خاص احساسی دارد. نقش اسب ها حالتی از حماسه و عشق و شوریدگی را در انسان بیدار می کند. اسب ها گویی هم نشان از زمین دارند و هم آسمان. شاید اسب ها از سوی تاریخ ایران را نمایش دهند و از سویی دیگر تاریخ خیال انگیزی هنر ایرانی. تجویدی در حاشیه یک نمایشگاه نقاشی گفته است: «به آثار گذشتگان که متاسفانه کمتر کسی به آن توجه دارد و همه به سمت مدرنیسم دارند حرکت می کنند، در حالی که در جوامع اروپایی ضمن ارزش گذاری به آثار گذشتگان به سمت نو هم دارند نگاه می کنند وگذشته پلی است برای رسیدن به آینده».

«کمانچه»، ملکی

در دل سرزمین های زیبای رشته کوه های زاگرس و در میان مردمان باصفای لرستان، ساز خوش صدایی به نام «کمانچه» شهرتی جهانی دارد. البته ساز کمانچه نه تنها در مناطق لرنشین و لک نشین ایران، بلکه در اکثر مناطق کشورمان نواخته می شود، مناطقی چون آذربایجان، شمال خراسان، بختیاری و ... البته از دیر باز نیز ساز «کمانچه» ساز ملی ایرانیان بوده است. سازی که در نگارگری های قدیم، نوازندگان آن را در دست دارند و قدمتی بسیار دیرینه دارد. ساز کمانچه همچنین یکی از اصلی ترین سازهای موسیقی ردیف دستگاهی ایران است. نوازندگان بسیار بزرگی چون علی اکبر شکارچی، اردشیر کامکار، درویش رضا منظمی، هادی منتظری، علی اصغر بهاری، اسماعیل خان کمانچه کش، باقر خان، حسین یاحقی، مهدی آذرسینا، نوید دهقان، سعید فرچ پوری، کیهان کلهر، داوود گنجه ای، سهیل ایوانی، ساسان صمیمی، آرش کامور، سینا جهان آبادی، کامران داروغه، شروین مهاجر و ... این ساز را در ایران معاصر از دوران قاجار تاکنون نواخته اند. اگر چه در لرستان عموما کمانچه موسوم به «پشت باز» نواخته می شود، اما سازندگان این ساز در ساختن ساز کمانچه «پشت بسته» نیز تبحر ویژه ای دارند؛ چرا که اساسا ساز خوب و حرفه ای است که نوازنده را بر سر ذوق آورده و در نهایت کیفیت موسیقی ایرانی را از نظر صدا دهی بالاتر می برد و موجب پیشرفت نوازندگان موسیقی ایرانی می شود. از جمله هنرمندانی که ساز کمانچه را استادانه و خوش صدا می سازد، «قباد ملکی» است. کمانچه ای که با مهر «ملکی» توانسته است نظر بسیاری از هنرمندان و نوازندگان به نام موسیقی ایرانی چون «سعید فرج پوری» را به خود جلب کند. البته ساز «ملکی» توسط برادران ملکی ساخته می شود؛ برادرانی که گروه موسیقی ایرانی به نام «ملکی ها» دارند.

 

نغمه های خوش دهه هفتادی

موسيقي هنري است که در ميان هنرها يکي از بالاترين علاقه مندان را دارد. پير باشيم يا جوان، کودک يا ميانسال بالاخره با موسيقي سروکار خواهيم داشت. در ميان انواع موسيقي ها ترانه ها و تصنيف هاي ايراني، يکي از دلنشين ترين و دلچسب ترين نوع موسيقي براي ما ايرانيان هستند. بنا داريم تا هر هفته ترانه و تصنيف زيباي ايراني را به شما معرفي کنيم، اگر مي شناختيد، که باز هم گوش کنيد و اگر هم نمي شناختيد، به ما اعتماد کنيد و آن را بشنويد.

سرگردان

تصنیف «سرگردان» یکی از تصانیفی است که در آلبوم «سرمستان» به خوانندگی علیرضا افتخاری و نوازندگی جلال ذوالفنون، محمد موسوی و هابیل علی اف، اجرا شده است. این آلبوم در تابستان سال 1373 منتشر شد و تاکنون نیز مورد استقبال علاقه مندان به موسیقی ایرانی قرار دارد. آوازهای لطیف و سبک آهنگ های خاص این آلبوم، تصنیف «سرگردان» را دارای جایگاه خاصی نزد مخاطبان موسیقی ایرانی کرده است.

سرگردان، سرگردان، سرگردانم

نتوانم روی از تو برگردانم

من از تو دوری نتوانم، نتوانم

دمی بنشین تا سوز دل بنشانم

در خیال

اواخر دهه هفتاد و پس از قطع همکاری های استاد شجریان و اساتید دیگر موسیقی ایرانی چون محمدرضا لطفی و پرویزمشکاتیان، آلبومی به نام «درخیال» به بازار موسیقی آمد که تصنیف درخیال آخرین قطعه این آلبوم مسیقی ایرانی است. این آلبوم و تصنیف ساخته مجید درخشانی در دستگاه سه گاه است و شعر آن را مولوی سروده است.

آمده ام که سر نهم، عشق تو را به سر برم

ور تو بگوییم که نی، نی شکنم شکر برم

آمده ام چو عقل و جان، از همه دیده ها نهان

تا سوی جان و دیده گان، مشعلۀ نظر برم

چشم به راه

عطا جنگوک یک اثرش را با شهرام ناظری کار کرده است و آن یک اثر، آلبوم موسیقی «چشم به راه» نام دارد. تصنیف «چشم به راه» نیز یکی از قطعات همین آلبوم موسیقی است. این تصنیف در سال 1370 منتشر شد و گروه سازهای ایرانی «شهر آشوب» قطعات آن را اجرا کرده اند. شعر این تصنیف را نیما یوشیج سروده است.

تو را من چشم در راهم شباهنگام، در آن دم که بر جا، دره ها چون مرده ماران خفتگانند

در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام      گرم یادآوری یا نه، من از یادت نمی کاهم

تو را من چشم در راهم              

می گذرم

اواخر دهه هفتاد جامعه موسیقی و علاقه مندان به آن، با آمدن آلبوم موسیقی«یاد استاد» به بازار موسیقی، شگفت زده شدند. این آلبوم تلاشی بود برای بازخوانی برخی از بهترین آثار استاد علی تجویدی که آنها را در دهه های سی و چهل خورشیدی ساخته بود. این آلبوم را علیرضا افتخاری خواند و ترانه «می گذرم» نیز یکی از ترانه های این آلبوم است. شعر ترانه می گذرم را بیژن ترقی سروده است.

می گذرم، می گذرم

ز برای تو از جان می گذرم، ز دیار تو گریان می گذرم

اشك و آهم، زادِ راهم

می روم و دست دعا، بر آسمان دارم

دور از یاران، افتان، خیزان، می روم و دام بلا به پای جان دارم

 

چه شورها

شعر و آهنگ تصنیف«چه شورها» را عارف قزوینی سروده و ساخته است. تصنیفی در دستگاه شور که بسیاری از خوانندگان آن را بازخوانی و اجرا کرده اند. از جمله این باز خوانی ها را غلامحسین بنان انجام داده و روح الله خالقی، آهنگساز برجسته موسیقی دوران گلها نیز آن را برای ارکستر بزرگ تنظیم کرده است. شیوه خاص اجرای بنان و ریتم ارکسترالی که خالقی برای این تصنیف در نظر گرفته است، این بازخوانی «چه شورها» را جذاب تر از هر بازخوانی دیگری کرده است.

چه شورها که من به پا، ز شاه ناز می کنم

در شکایت از جهان، به شاه باز می کنم

جهان پر از غم دل از زبان ساز می کنم